حجتالاسلام مرتضی جوادیآملی در نشستی که در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی برگزار شد، به تشریح صفات وجودی انسان و تبیین انسان از نظر قرآن پرداخت.
به گزارش انتخاب به نقل از ایسنا، حجتالاسلام والمسلمین مرتضی جوادی آملی درباره وجود انسان گفت: این موضوع، موضوع مهم و پیچیدهای است و هیچ موضوعی به پیچیدگی انسان نیست. به لحاظ نافع بودن، علم نفس یا انسانشناسی به عنوان انفع معارف آمده است. چون اگر انسان خود را نشناسد، طبیعی است که به مقصد راه نخواهد برد به همین دلیل هم هست که عرفا از انسان به عنوان طرفه معجون یاد میکنند.
وی ادامه داد: اگر جلوههای ملکوتی و جبروتی انسان هم شناخته شود، پیچیدگی وجود انسان چند برابر خواهد شد. باور ما این است که تا مبدایی که انسان را آفریده به میدان نیاید و انسان را تحلیل و سفره وجودش را باز نکند، هیچ شناخت درست، کامل و جامعی از انسان پیدا نخواهد شد. البته این موضوع منحصر به انسان نیست و تا مفیض هر فیض شناخته نشود، آن فیض هم شناخته نخواهد شد.
این پژوهشگر دینی سپس به چهار ویژگی انسان شامل ویژگیهای مادی، سوری، فاعلی و غائی اشاره کرد و گفت: اگر این چهار بخش شناخته شوند، شناخت جامعی از انسان پدید خواهد آمد.
جوادی آملی سپس به تبیین علت مادی وجود انسان پرداخت و توضیح داد که شکی نیست خداوند آفریدگار انسان و همه هستی است، اما آفریدنی که خداوند نسبت به انسان دارد، به موجودات دیگر ندارد؛ هیچ موجودی را خداوند اینطور خلق نکرده است و بعد از انسان نیز هیچ موجودی آفریده نشده است. این موجود برتر که خداوند در آفرینش او به خودش هم تبریک میگوید، نشان میدهد که خدا چه خلقتی را برای انسان به کار گرفته است.
وی سپس به مساله جانشینی انسان بر روی زمین به جای خداوند اشاره و تصریح کرد: این به این معنی نیست که انسان جایگزین خداوند در این زمین است. خدا اینطور نیست که ملک را به انسان واگذار کرده باشد.
جوادی آملی علت غائی وجود انسان را نیز اینطور تبیین کرد: علت غائی که برای انسان برشمرده میشود در شناخت او تعیین کننده است. یکی از راههای شناخت یک حقیقت این است که بگوییم که غایتی برای اوست. یکی از این غایتها رسیدن به سعادت است، یعنی همه قوای انسان به فعلیت برسد ولی قرآن یک هدف متعالی برای انسان ذکر میکند و میگوید جایگاه انسان جایگاه عنداللهی است و باید به خدایی که مرجع عالم است راه پیدا کند. غایت انسان این نیست که به بهشت، سیب و گلابی برسد. این برای انسانهای میانه است، چون نوع مردم با لذات جسمانی محشور هستند، "جنات تجری من تحتالانهار" در قرآن زیاد گفته میشود. جنت خدا شامل فعل خداست و از ما صفات خداوند بینهایت است، اما جایگاهی که خدا برای انسان در نظر گرفته، همان جایگاه شعور محض و عنداللهی است.
به گزارش ایسنا، این پژوهشگر علوم دینی در ادامه سخنانش به تبیین علت مادی وجود انسانها پرداخت و گفت: بدنی که برای انسان قایل هستیم اوج صفات مادی است، یعنی از جمادی به در آمده، از نباتی گذشته از حیوانی هم گذشته تا نفس تحقق پیدا کند. از تمام آنچه که اقتضای عالم طبیعت است، در انسان وجود دارد.
وی تاکید کرد: بسیاری از مغربزمینیها بیشتر در این بخش از انسان شناخت دارند. تمام آنچه آنها میگویند درست است، ولی همه حقیقت این نیست. اگر انسان سوداگر، پرخاشگر و لذتگراست، درست است چون حیثیت مادی انسان را طبیعت برای او تعیین میکند، اما خیلی چیزها هم هست که آنها نگفتهاند. بحث دیگری هم که وجود دارد، درباره علت صوری انسان است که از آن به عنوان نفس انسانی یاد میکنند، البته باید توجه کنیم بین روح و نفس فرق است. روح موجودی است که ذاتا و فعلا مجرد است اما نفس ذاتا مجرد است و فعلا مادی است یعنی قابل لمس و حس نیست ولی همه بدن ما به وسیله نفس ادراک میکند.
جوادی آملی خاطرنشان کرد: اینکه میگویند بنیآدم اعضای یکدیگرند، اوج نفس انسانی نیست بلکه کف انسانیت است که قابلیت این را دارد تا به این مرحله برسد. نفس، صورت نوعیهای است که هر موجود نباتی از آن تبیین میشود. هرجا نفس باشد، باید بدن هم وجود داشته باشد، چون نفس بیبدن نداریم، اما باید توجه کنیم که نفس نه بر بدن و نه در بدن بلکه با بدن است؛ نفس مقوم بدن است و بدن را اداره میکند، همانطور که بدن درخت هم نفس نباتی دارد.
وی در بخش دیگری از صحبتهایش به چگونگی ترکیب نفس و بدن پرداخت و گفت: موجوداتی که متعلق به عالم ارواحاند مشخص هستند. مثلا فرشتهها جایگاه مشخص خودشان را دارند و شان و کارشان مشخص است. اما انسان است که چون دو حلقه هستی را بهم پیوند میزند، خصوصیت مشخصی ندارد. او از سویی از طبیعت بالا آمده و از سویی از عرش به پایین آمده و این طرفه معجون انسانیت در آنجا شکل میگیرد. به همین دلیل در روایات است که اگر جنبه طبیعی انسان اوج بگیرد از حیوان هم پستتر است و اگر رو به سوی عرش ببرد، از فرشته هم بالاتر است.