«مسافرت در داخله تهران»، در ۸۸ سال پیش؛
دربِ مقابل درِ کلیسا بود... ما از لای در باریک شدیم و رفتیم تو... در این اثنا یک آخوند ارمنی طلبه اچمیازین وارد شد، همه برخاستیم و تواضع کردیم... تازه ناهار ما تمام شده و عازم حرکت بودیم که کشیش مزبور نزد ما آمده احوالپرسی کرد جواب گفتیم. مرد مطلع تاریخدانی بود... خیلی قدوم ما را تهنیت گفت... موقعی که خواستیم برخیزیم آقای کشیش گفت: «شما بدیهای بعضی ارامنه را به خوبیهای میرزا ملکم خان ببخشید.» من گفتم: «گذشتهها گذشته، امید است در آتیه جبران شود.»...
کد خبر: ۶۱۴۰۸۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۰۲