خاطرات یحیی ریحان، مدیر روزنامهی فکاهی «گل زرد» در دورهی احمدشاه؛
[...] فرامرزی... جواب داد: «شب قبل رفته بودم به ادارهی روزنامهی اقدام تا آقای خلیلی را ملاقات نمایم، فراش مطبعه نزد او آمد و مطالبهی اخبار برای روزنامه نمود. خلیلی جواب داد: "چند دقیقه صبر کنید الساعه مقاله تمام میشود. " وقتی مقاله تمام شد و آن را به مامور مطبعه داد تصادفا چشم من به عنوان مقاله افتاد، دیدم نوشته است: "یادداشتهای مرحوم مدرس" با تعجب به آقای خلیلی گفتم: "مگر این یادداشتها را خود شما مینویسید؟ " جواب داد: "بلی خودم مینویسم. "» ...
کد خبر: ۶۴۸۵۶۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۳۰
خاطرات یحیی ریحان، مدیر روزنامهی فکاهی «گل زرد» در دورهی احمدشاه؛
آقای سید جلالالدین تهرانی را که آن اوقات دانشجوی علم نجوم در مدرسهی درالفنون بود در خیابان مقالات کردم و از جلسهی منعقده در خانهی ملکالشعرا صحبت کردم و از او پرسیدم... تهرانی جواب داد که... «... ملکالشعرا... بیش از دیگران حرارت به خرج میداد و میگفت ماها چون عاقل هستیم راجع به عاقل بودن خود تردید نداریم و این تردید نویسندهی مقاله علامت نقصان میباشد. ولی من دفاع کردم و عاقل بودن شما را به ثبوت رساندم.»
کد خبر: ۶۴۷۴۹۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۲۳
به پول و ثروت علاقه ندارم. اگر پشیزی به فقیر بدهم برایم آسانتر است که چیزی از وزیر بخواهم... یک محرکی در من هست که مرا پیوسته به اهمال و سستی و استعفای بیمورد و بیعقلی کامل منسوب میدارد، زیرا غالبا در صدد استرداد طلب و اخذ حق مشروع خود هم برنمیآیم... اینها را هم دوست نمیدارم: بالا نشستن، تملق شنیدن، کوکبه داشتن... برای اینکه نگویید پس چه چیز را مایه تشفی قلب شکسته و رمیده خود میدانم آنچه را که امروز تصور میکنم که بتوان بدان ایمان آورد و آن را دوست داشت فقط و فقط «رفیق» است.
کد خبر: ۶۱۵۰۲۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۰۷