دهی بالای کوه در دامنه پیدا بود، اسمش «برفریز» است؛ رفتیم آنجا. میرشکار و شاهزاده جلو افتادند. رفتم، راهش نرم و خوب بود. کوه پُرعلف است؛ رسیدیم آنجا. چهار پنج خانوار داشت. زراعت و باغ داشت. چشمه[ای] بالای ده بود، بسیار بسیار آب خوشگواری داشت. نیم سنگ میشد. آنجا فرش انداختند زردآلو، گیلاس [و] خیار خوردیم. چای خورده نماز کردیم. عکاسباشی هم بود. چشمانداز خوبی به شهر و جلگه داشت. قدری دوربین انداختم.
کد خبر: ۶۲۱۸۵۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۱۸