اول رفتم قورخانه، قورخانه در ارک است، بسیار بسیار شستهرفته [و] قشنگ. خوب قورخانه[ای] است. قربانبیک یاور متصدی امر آنجاست. وسط قورخانه اشجار میوه دارد، خوب، سبز، خرم. اسباب قورخانه هم خوب بود، انبارها همه چیز داشت. سربازخانه هم جنب قورخانه است. خلاصه از آنجا از دروازه بیرون رفته راندیم برای کوهسنگی. رسیدیم به کوهسنگی. قبر جدّ میرزای ناظر آنجا است، بنایی هم ساختهاند. کوهش سنگی است یکپارچه، یعنی پارچههای سنگ سیاه بزرگ بر ریگ و خاک میچربد.
کد خبر: ۶۲۳۹۱۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۳۱