خاطرات یحیی ریحان، مدیر روزنامهی فکاهی «گل زرد» در دورهی احمدشاه؛
پس از رسیدن به کمیساریا مرا با یادداشت حکومتنظامی تحویل دادند و رفتند. رئیس کمیساریا یادداشت را خواند و نگاهی به قیافهی من افکند و به من گفت: «دستور این است که شما را به دارالمجانین اعزام داریم.» از شنیدن این حرف سراپای من لرزید. برای نشر یک مقاله اینگونه مجازاتها چه معنی دارد؟! اما همان ساعت مرا در درشکه گذاشتند و به آنجا بردند.
کد خبر: ۶۴۶۴۶۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۷
خاطرات یحیی ریحان مدیر روزنامهی فکاهی «گل زرد» در دورهی احمدشاه؛
افکار عمومی به طوری از اخراج مستر شوستر متاثر گردید که زنهای ایرانی کفن بر گردن نهادند و از خانههای خود بیرون آمدند و بر ضد این مداخلات خارجی تظاهر نمودند و عارف قزوینی شاعر ملی در تایید عقاید مردم ایران تصنیف هیجانانگیزی سرود به شرح ذیل: «ننگ آن خانه که مهمان ز سر خوان برود/ جان فدایش کن و مگذار که مهمان برود/ شوستر امروز در ایران چو گرامی جان است/ای جوانان مگذارید ز تن جان برود»
کد خبر: ۶۴۵۵۹۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۱
خاطرات یحیی ریحان مدیر روزنامهی فکاهی «گل زرد» در دوره احمد شاه؛
همان اوقات در شهر مشهد یک سید عمامهبهسر که سید حسن صاحبالزمانی نام داشت و میگفتند سابقا در تهران ادعای امامت کرده و بدین جهت چند ماه در حبس افتاده بود وارد شهر مشهد گردید، تقریبا سی سال از عمر او گذشته بود. ابروهای ضخیمی داشت. مشارالیه در مشهد با روزنامهی «نوبهار» ارتباط پیدا کرده بود و دو سه بار اشعار او در روزنامهی نوبهار درج شده بود.
کد خبر: ۶۴۵۱۲۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۰۸