ِخاطرات پدر عکاسی نوین ایران از چهرههای سرشناس؛
اصولا پیش از آنکه با خود او آشنا شوم اشعارش را بعضیها برایم خوانده بودند و با این اسم نیما یوشیج من فکر میکردم نیما یک نفر ژاپنی است و اینها هم ترجمهی اشعار اوست... عصر روزی که نیما فوت کرده بود، شاملو به دیدنم آمد و خواست که پیش از دفن نیما عکسی از او بگیرم، به اتفاق به مسجدی که جنازهی نیما در آنجا بود رفتیم... جنازهی نیما کفن شده بود و ما برای عکس گرفتن کفن را باز کردیم ولی صورت و چانهی او تمام به پنبه آغشته بود و تکههای پنبه به تهریشی که داشت چسبیده بود و عکس گرفتن را غیرممکن میکرد...
کد خبر: ۶۵۷۷۵۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۷