پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : مذاکرات ولید المعلم در مسکو که
اعلام کرد، دمشق آمادگی مذاکره با مخالفان از جمله افراد مسلح را دارد،
مانور دیپلماتیک و سیاسی ای بیش نبود. معلم پس از آن به تهران آمد و
مذاکراتی را با مقام های ایرانی انجام داد، در حالی که فورا بشار اسد
اظهارات او را عکس کرد و گفت وگو با کسانی را که او تروریست نامید، رد کرد و
خواستار توقف مسلح ساختن آنها شد، این بدان معنا است که وی همچنان خود را
به جنگ با مخالفانش متعهد می داند. جنگی که طی دو سال گذشته جان بیش از 80
هزار نفر را گرفت و کشور را به ویرانی کشاند.
برخی تلاش دارند تا این تغییر موضع را به پیشرفت نظامی اسد که به روی زمین
به دست آورده و توانسته بخشی از مناطق اشغال شده توسط مخالفان را آزاد
کند، ربط دهند. اما واقعیت این است که این تحول سیاسی به تفاهم میان جان
کری، وزیر امور خارجه ایالات متحده امریکا و سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه
روسیه باز می گردد.
روشن است که ایالات متحده امریکا در وضعیت سخت اقتصادی گرفتار شده و این
مساله سبب شده است تا برای بیرون کشیدن نیروهایش در خارج تعجیل کند. در عین
حال قصد دارد تمرکز استراتژیک خود را به جنوب شرق آسیا بکشاند تا بتواند
با "قرن چینی" مقابله کند. واشنگتن مسکو را ملزم کرده است که پرونده راه حل
بحران سوریه را تحت شرایطی بپذیرد که مهم ترین آنها عبارتند از این که
"سوریه به دست افراد تندروی اهل تسنن نیفتد و برگه ای نیز دست شیعیان تندرو
نباشد که بتوانند به واسطه آن به واشنگتن و متحدانش فشار بیاورند" و این
دقیقا چیزی است که قطعا می تواند اسرائیل را از بیخ و بن دگرگون کند.
وقتی که علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در کنفرانس
خبری اش با معلم می گوید که بشار اسد در انتخابات ریاست جمهوری سال 2014
شرکت می کند و فقط مساله "انتقال سیاسی" باقی می ماند، روشن است که ایران
هم با سیاست های اسد موافق است و در عین حال نشان می دهد که اسد چندان به
این سادگی ها حاضر به نشستن پشت میز مذاکره با مخالفانش نیست. یا هنگامی که
اسد به روزنامه ساندی تایمز تاکید می کند که روسیه حمایت تسلیحاتی از ما
می کند و حزب الله و ایران و روسیه از ملت سوریه در جنگ با تروریسم حمایت
می کنند و نقش روسیه واقعا سازنده است و نقش ایران واقعا حمایتی بوده و نقش
حزب الله در حقیقت دفاع از لبنان و سوریه بوده است، این به آن معنا است که
روسیه به نقش خود پایبند است و واقعا پرونده سوریه را در دست گرفته، اگر
بحران سوریه بخواهد به ایران برسد آن گاه شرایطی به وجود می آید که نه تنها
اسرائیل دگرگون می شود بلکه دگرگونی هایی در امریکا نیز رخ خواهد داد، که
به دنبال آن شاهد جنگ مذهبی سنی و شیعه در منطقه خواهیم بود که چون هر دو
طرف درگیری در آن ضعیف نیستند منطقه را به ناکجاآباد خواهد کشاند، در عین
حال باعث از بین رفتن ثروت های امریکا به دلیل سرمایه گذاری های نفتی اش در
منطقه و نابودی نیروی نظامی اش خواهد شد که آن معادله قدیمی نفت در مقابل
سلاح را به طور جدی به چالش خواهد کشاند.
اگر اسد می گوید که سوریه خط تماس جغرافیایی، سیاسی و ایدئولوژیک است،
راست می گوید چرا که در سوریه است که می بینیم بالاخره منافع روسیه و
امریکا تلاقی کردند و در طولانی مدت منافع کلان ایران را تامین خواهند کرد،
مساله ای که باعث خواهد شد در آینده ای نه چندان دور سوریه به طور کامل
وابسته به ایران شود یا در مقابل به صحنه جنگ عظیم شیعه و سنی تبدیل شود.
عراق با قدرت به دفاع از مرزهایش برخواسته، در عین حال به نوعی دیگر
همانند لبنان و ایران درگیر بحران سوریه شده است، در مقابل ترکیه و عربستان
و قطر از در دفاع مسلحانه از مخالفان بشار اسد در آمده اند، در چنین فضایی
که امریکایی ها به دنبال نزدیکی با روسیه هستند، طبیعتا نتیجه جنگ سوریه
را چه می توان پیش بینی کرد؟
منبع: النهار/ دیپلماسی ایرانی