arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۰۰۵۷۱
تاریخ انتشار: ۲۰ : ۱۳ - ۲۰ اسفند ۱۳۹۱
آیپک به نشستی نمایشی بدل خواهد شد

حمله مصلحتی معاون اوباما به ایران

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
"باراک اوباما رئیس جمهور ایالات متحده در مورد قصد این دولت برای ممانعت از دستیابی ایران به سلاح هسته ای نه می تواند و نه بلوف می زند. " این سخنانی است که جو بایدن معاون رئیس جمهور آمریکا روز دوشنبه گذشته در نشست آیپک که بزرگ ترین لابی اسرائیل در آمریکا به حساب می آید، بر زبان آورد. این اظهارات در حالی از زبان آقای بایدن شنیده شد که همزمان با آغاز این نشست سالانه جان کری وزیر امور خارجه تازه نفس ایالات متحده در تور اروپایی و خاورمیانه ای خود ترجیح داد از فراز سرزمین های اشغالی بگذرد و توقف خود در این منطقه را به آینده ای نزیک و دوشادوش اوباما موکول کند. بنابراین نام اسرائیل در لیست 9 میزبان نخست آقای وزیر جا نگرفت. اتفاقی که می تواند پیام های تلویحی خود برای اسرائیلی ها را داشته باشد. با اینهمه در آیپک به سنت همیشه سیاستمداران رده بالای کاخ سفید ترجیح دادند از در حمایت با دوست قدیمی خود درآمده و به نوعی رضایت آنها در مقوله ایران را جلب کنند. البته بایدن در بخش هایی از سخنان خود تاکید کرد که کشورش به دنبال جنگ نیست و خواهان انجام مذاکرات صلح آمیز با ایران است. ماهیت کاری آیپک در ایالات متحده چیست؟ آیا سخنان مقام های آمریکایی در این نشست قطعا جنبه عملی پیدا خواهد کرد؟ رابطه میان واشنگتن و تل آویو در این روزها چه مسیری را طی می کند و مصر پس از مبارک چه جایگاهی در معادلات منطقه ای واشنگتن ایفا می کند. پرسش هایی از این دست را با مهدی محتشمی، تحلیلگر مسائل امریکا در میان گذاشتیم:

هفته گذشته شاهد برگزاری کنفرانس سیاسی سالانه کمیته روابط عمومی آمریکا – اسرائیل موسوم به آیپک بودیم. ماهیت کاری این کمیته چیست؟ حضور مقام های رده بالای آمریکایی در این کنفرانس سالانه در چه حدی است و با توجه به روابط واشنگتن – تل آویو آیا آنچه از زبان آمریکایی ها در این کنفرانس گفته می شود قطعا به استراتژی آمریکا بدل خواهد شد؟

اجلاس سالانه ایپک کمیته روابط عمومی امریکایی - اسرائیلی و از قوی ترین لابی های حمایت از رژیم صهیونیستی است که نیمه منطقه ای و با نفوذترین عناصر سیاسی و اقتصادی امریکا که یا خود آنها یهودی بوده و یا از طرفداران جریان یهودی و رژیم اسرائیل می باشند، در آن شرکت می کنند. این نهاد فارغ از آنکه چه کسی در راس حاکمیت امریکا باشد و چه سیاستی حاکم باشد، فشار بسیار زیاد و قدرت بالا و تعیین کننده ای را در سیاست داخلی و خارجی ایالات متحده امریکا ایفا می کند. بالتبع هر مقام شاخص امریکایی که در این اجلاس شرکت می کند با توجه به فضایی که در این اجلاس است باید تعهداتی در اصل نسبت به تضمین های امنیتی اسرائیل داشته باشد و در نتیجه آنچه که می گوید نیز باید در نهایت مورد رضایت این مخاطب و تشکیلات باشد.
بنابراین در ارزیابی کلان مفهوم بسیار خاصی در این نهاد وجود دارد، به همین دلیل به نظر می رسد که جوبایدن نیز سعی کرده به گونه ای عمل کند تا رضایت مخاطب تلاویوی خود را به دست آورد، با اینکه او اعتقاد دارد که اوباما به هیچ وجه طرفدار حرکت نظامی چه به شکل مستقیم یعنی توسط امریکا و یا به شکل غیرمستقیم و از طریق اسرائیل نیست و تنها راه حل را دیپلماسی می داند، اما برای خوشایند مخاطب خود اینگونه ابراز کرده که دریچه مذاکرات تا ابد باز نخواهد بود و دیپلماسی باید زمان بندی شده باشد و در چارچوب زمانی خاص به نتیجه برسد.

تا چه اندازه سخنان جو بایدن در آیپک را می توان به احتمال توسل آمریکا به گزینه نظامی علیه ایران تعبیر کرد؟

همانطور که می دانید مجموعه شرایط داخلی امریکا به لحاظ وضعیت اقتصادی به گونه ای است که اخیرا با کسری بودجه سنگینی مواجه بودند و سنای امریکا رقمی معادل 89 دلار از بودجه امریکا را کاهش داد که این مساله در سطح داخلی بسیار اثرگذار بوده و به ویژه در بخش نظامی نیز امریکا ناچار است نظامیان خود را از افغانستان و کشورهای دیگر خارج کند. بنابراین امریکا اساسا در شرایطی نیست که قصد داشته باشد تا در مورد حمله نظامی به کشور دیگری زمنیه سازی کند. از نظر افکارعمومی نیز در امریکا چنین زمینه ای فراهم نیست. در نتیجه اساسا مساله هرگونه اقدام نظامی در کوتاه مدت منتفی است وامریکا تمام قدرت خود را گذاشته تا از طریق دیپلماسی ایران را متقاعد کند تا در نهایت خواسته های ۱+۵ را تامین کند.
این یک روی سکه است و اما روی دیگر آن این است که فشارها و تهدیدهایی که دولت دست راستی نتانیاهو به امریکا وارد می کند را به نوعی تامین کند و اعتماد و تضمین های لازم امنیتی به رژیم صهیونیستی داده شود که ایران به دنبال سلاح هسته ای و بمب نیست و از سوی دیگر اصرار دارد تا نشان دهد که موضوع تحریم ها نیز کارساز بوده و اثر بخشی خود را نشان داده است. بنابراین باید فرصت داد که هم ازطریق مذاکره و همچنین از طریق تشدید تحریم ها به گونه ای رفتار شود تا ایران نیز متقاعد شده و خواسته های ۱+۵ ، قطعنامه های شورای امنیت و آژانس بین المللی انرژی اتمی را تمکین کند.به نظر می رسد اسرائیل نیز چاره ای به جز این ندارد تا خود را با امریکا هماهنگ کند.

چالش های امروز میان واشنگتن و تل آویو در چه مسائلی خلاصه می شود؟

مساله دیگری که  در خصوص روابط تلاویو واشنگتن وجود دارد، امنتاع جان کری از سفر به اسرائیل بوده که در گذشته نیز از آن صحبت شده بود، اما باید گفت سه موضوع اساسی همچنان مورد چالش دو طرف است:
۱. بحث پرونده ای ایران یکی از موضوعات بسیار اساسی است که اختلاف نظر زیربنایی میان امریکایی ها و اسرائیلی ها به این مفهوم وجود داشته که اسرائیلی قصد دارند تا امریکایی ها را وارد حرکت غیر پیش بینی شده نظامی کنند و از سوی دیگر دولت امریکا قصد دارد تا از طریق دیپلماسی مشکل با ایران را حل کند.
۲. مساله دوم موضوع روابط امریکا و رژیم صهیونیستی در خصوص شهرک سازی و آینده صلح فلسطین و اسرائیل است که به نظر می رسد حداقل خواسته های دولت اوباما به ویژه در دور دوم ریاست جمهوری اش که اصرار دارد تا آنها را عملیاتی کند هنوز در برنامه های فصل مشترک دو طرف فراهم نشده و شکاف بزرگی وجود دارد
۳. مساله سوم نیز بحث سوریه است ، به میزانی که رژیم صهیونیستی تمایل دارد تا حرکت های تندتری درقبال سوریه انجام شود، اما امریکایی ها خوب می دانند که جایگزین مناسبی برای بشار اسد وجود ندارد و اگر مسال به همین شکل صورت گیرد جریان افراط و احتمالا جریان سلفی گری در این کشور به عنوان جایگزین خواهد بود که به نظر نمی رسد دولت مطلوب و یا ساختار مطلوب سیاسی برای امریکا باشد.
آنچه بیان شد عمده اختلافاتی است که به نظر می رسد در سفر آتی اوباما به رژیم صهیونیستی مورد مذاکره و گفتگو قرار بگیرد.

یکی از مسائل مطرح در نشست آیپک امسال نگرانی های واشنگتن در خصوص وضعیت اخوان المسلمین در مصر است. دغدغه ای که تاب تل آویو را هم تمام کرده است. رابطه میان اخوان و کاخ سفید را چگونه ارزیابی می کنید؟

تحولاتی که در مصر رخ داده مطلوب و خواسته امریکایی ها نبوده است، علیرغم آنکه آنها سعی کردند وضعیت و شرایط این کشور را مصادره به مطلوب کنند و شاید در آن زمان پیش بینی چنین موقعیتی را از تحولات مصر نمی کردند و در حقیقت امریکا با وضعیت تحمیلی مواجه شد . بنابراین چاره ای نداشت تا این وضعیت را به گونه ای مدیریت کند تا حداقل خواسته های امریکایی ها تامین شود، چراکه مصر جایگاه مهمی در جهان عرب، منطقه و در مناسبات امریکا و مصر ایفا می کند. از سوی دیگر اخوان المسلیمن در ابتدای شکل گیری و قدرت گیری با حزب نور و جریان سلفی گری فاصله داشت و به نظر می رسید که با آنها دیدگاه مشترکی ندارد، اما به تدریج به دلیل جناح بندی هایی که در مصر شکل گرفت و جریان لیبرالی و طرفدار حسنی مبارک ، اخوانی ها نیز به این سمت کشیده شدند، علیرغم تمامی تضادها و اختلافات اساسی که همچنان نیز وجود دارد.
امروزه به نظر می رسد که اخوان المسلمین به سمت سلفی گری میل می کند و همین امر سبب شد تا خواسته های امریکا و تلقی که از جریان به قدرت رسیده داشت و تصوری که از اخوان المسلمین به عنوان جریان میانه رو مذهبی شبیه ترکیه داشت کمرنگ شده و بنابراین موجب افزایش نگرانی آنها شده است.
پیرو آن به میزانی که قدرت سلفی گری در تفکرات و هیات حاکمه مصر نفوذ بیشتری پیدا کند موجب نگرانی بیشتری اسرائیل خواهد شد و مسائل امنیتی و موضوع حمایت از جریان های فلسطینی و به ویژه حماس نیز موجب نگرانی رژیم صهیونیستی خواهد شد.
آنچه موجب نگرانی اسرائیل در مجموعه شرایط روابط مصر و رژیم صهیونیستی خواهد بود از جمله بعد امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی موجب نگرانی امریکا نیز می باشد. چراکه اسرائیل هم مرز با مصر است و با واقعیت غیرقابل انکاری به عنوان شرایط نوین مصر روبرست که باید با فاصله و دید وسیع تری به این موضوع نگاه کند. اما به نظر می رسد مجموعه نگرانی آنها از یک جنس است.

دیپلماسی ایرانی
نظرات بینندگان