*شما در دوره هفتم ریاست مجلس را بر عهده داشتید و پس از آن در دو دوره در رقابت با آقای لاریجانی برای کسب رای تلاش کردید، با توجه به اینکه نتوانستید رأی لازم را از مجلس به دست آورید، آیا با این وجود دلیلی برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری دارید؟
خدا را شکر میکنم که این توفیق را داشتم که بیش از 50 سال با نهضمت امام(ره) همراه بودم. من پیشگام و پیشتاز نبودم، اما از این قافله هم جدا نبودم. از 1341 که امام(ره) مبارزه را آغاز کردند، ما با این نهضت قدم به دانشگاه و عرصه فعالیتهای اجتماعی و سیاسی گذاشتیم و از ابتدای انقلاب هم از اسفند 57 بنده کارم را در انقلاب از سطح معاون وزیر آغاز کردم.
هم دروزارت ارشاد مسوولیت معاونت داشتم و هم در وزارت آموزش و پرورش به مدت 13 سال بودم، در دو شورای سرپرستی صدا و سیما از طرف شورای عالی انقلاب هم عضو بودم و سپس در چهار دوره نمایندگی مجلس و یک دوره هم مسوولیت اداره مجلس بر عهده من بوده است.
این تجربه متنوع 34 ساله هم درقوه مجریه و هم در قوه مقننه بنده را به این نتیجه رساند که در انتخابات خود را به معرض داوری و انتخاب بگذارم شاید بتوانم منشا خدمتی باشم.
کاندیداتوری اعضای ائتلاف قطعی نیست
البته توجه دارید که نامزدی بنده و دو نفری که عضو ائتلاف سهگانه هستیم، قطعی نیست، یعنی ازاول با شرکت در این ائتلاف این احتمال را به وجود آوردیم که دو نفرما کنار روند و یک نفر بماند.
شرکت هریک از اعضای ائتلاف سوری و تشریفاتی نبود
*گفته شده خروجی ائتلاف شما از ابتدا ولایتی بوده و در شرایطی نیز قالیباف، و اساسا حضور شما برای ایجاد تعادل و هماهنگی بوده و نه انتخاب برای کاندیداتوری؟ آیا صحت دارد؟
اینها بیشتر گمانهزنی است، یعنی هرکس طرفدار هریک از این سه نفر باشد، تصوری از این ائتلاف دارد.
آنچه بین ما گذشته هیچکدام اینها نبوده، یعنی شرکت هیچ یک ازما در این ائتلاف صوری و تشریفاتی نبوده و ما هر سه نفر مصمم بودیم که در انتخابات شرکت کنیم.
تعدد نامزدهای اصولگرا را به مصلحت نمیدانستیم/علت تشکیل ائتلاف تعدد نامزدهای اصولگرا بود
بنا به مصلحت اصولگرایان و اصولگرایی و از آن جا که تعدد نامزدهای اصولگرا را به مصلحت اصولگرایان نمیدانستیم تصمیم گرفتیم که با هم ائتلافی تشکیل دهیم که یک نفر از آن ائتلاف درآید و این یک نفر از پیش تعیین شده نبوده و هنوز هم معین نیست.
سازوکار انتخاب یک نفر از ائتلاف هنوز اجرایی نشده است
*آیا اکنون که ثبتنام کاندیداها نزدیک است هنوز تصمیمی نگرفتهاید؟ آیا جلساتی در این زمینه اخیرا داشتهاید؟
چرا جلساتی داشتهایم، منتهی هنوز در واقع آن سازوکاری که برای تعیین نفر واحد از این سه نفر معین شده آن اجرا نشده تا براساس نتیجه آن ارزیابی، نفر واحد معرفی شود.
* باتوجه به آنچه گفتید، چه چیزی در این 50 سال تغییر کرد که شما تصمیم گرفتید به عرصه انتخابات وارد شوید؟چرا چهارسال پیش تصمیم نگرفتید؟
یکی از چیزهایی که تغییرمیکند، زمان است و خود گذشت زمان عاملی است که انسان را برای بعضی از کارها آماده میکند، طبیعی است که بنده درسال 58 در 34 سالگی به خودم اجازه نمیدادم با آن تجربه کم وارد چنین عرصهای شوم.
ولی تجربه این 34 سال گذشته، آشنایی با مسائل مختلف و حضور طولانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام، در شورای عالی انقلاب فرهنگی و در مجلس و ... آن تغییراتی است که صورت گرفته است.
چهارسال پیش هم بیم از تعدد نامزدها بود که شرکت نکردم تعدد نامزدها نباید منجر به شکست اصل فکر شود
اما اینکه میگویید چرا چهار سال قبل تصمیم گرفته نشد؟ باید بگویم که چهار سال قبل هم فکر میکردیم، اگر ما در کنار افراد دیگری که مطرح بودهاند بخواهیم شرکت کنیم بازهم علتی که مانع ازحضور من و امثال بنده شد همین بیم از تعدد نامزدها بود.
ما همیشه میگوییم خط قرمزمان این باشد که تعدد نامزدها منجر به شکست اصل فکر نشود.
سازو کار ائتلاف پدیده نو در فضای انتخابات است
*الان که تعدد نسبت به قبل بیشترشده چطور؟
الان هم شرکت بنده یک خط قرمزش همین پرهیز از تعدد و تکثر است و درست به این دلیل با سازوکار ائتلاف وارد شدیم یعنی سازوکار ائتلاف یک پدیده نو در فضای انتخابات است و براساس این اصل در پیش گرفته شده باید از تعدد و تکثرجلوگیری شود.
چهارسال پیش امکان ائتلاف وجود نداشت
یعنی همان مطلبی که چهارسال پیش برای ما اصل بود، الان هم اصل است. چهار سال پیش امکان ائتلاف وجود نداشت، اما اکنون که امکان ائتلاف وجود دارد بنده به نحو مشروط شرکت کردهام تا در واقع اصل پرهیز از تعدد و تکثر رعایت شود.
*اینکه امکان ائتلاف چهار سال پیش وجود نداشت آیا ریشه آن به شما برمیگردد یا کاندیداهای دیگر؟
طبعا برمیگشت به کاندیداهای دیگر، اصلا فکرش مطرح نشد، احتمالا زمینه هم نداشت چون یک دولتی بود که چهار سال کارکرده بود و تمایل داشت با قوت چهار سال بعدی را ادامه دهد. دلیلی نداشت رییس جمهور چهار سال اول بخواهد با شخص دیگری ائتلاف کند روشن بود که آن موقع ائتلاف معنا نداشت.
نمی خواستیم دو رقیب موازی بین اصولگرایان داشته باشیم
*آیا آن زمان نخواستید با کاندیداهای احتمالی دولت ائتلاف کنید؟ آیا آن زمان شما میخواستید که در اصل با دولت ائتلاف کنید، فرض کنید آن زمان ایده ائتلاف به ذهن شما میرسید با چه کسی ائتلاف میکردید؟
حالا وقتی که این ایده نرسیده، چرا باید راجع به چهار سال پیش صحبت کنیم، الان راجع به امروز باید صحبت کرد.
آن موقع دلیلی نبود که ائتلاف را مطرح کنیم و اگرشرکت میکردیم حتما به عنوان دو خط موازی مطرح میشد و ما نمیخواستیم دو رقیب موازی در بین اصولگرایان داشته باشیم.
هر سه نفر عضو ائتلاف ثبت نام میکنیم
*اکنون که زمان ثبتنام فرارسیده است آیا هنوز کاندیدای موردنظر ائتلاف را معرفی نمیکنید؟
فعلا بنا به این است که هر سه نفرثبتنام کنیم و تا هفته آینده هم فرصت است، ولی ما اعلام کردیم که قبل از انتخابات از سه نفر به یک نفربرسیم.
برای کنار رفتن فرصت است
*یعنی تا زمان نظر شورای نگهبان باز هم نمیخواهید اعلام کنید؟
آن یک ایستگاه است، ممکن است بعد از آن هم ایستگاه هایی باشد و همان موقع و تا آن زمان میتوانیم مانند سایر کاندیداها چند روز بعد از شروع تبلیغات آن موقع تصمیم بگیریم. به هر حال برای کنار رفتن فرصت است البته باید زمان منطقی و معقولی انتخاب شود.
نظرسنجی در آینده نزدیک به انتخابات به صحت نزدیکتر است
*نکته خاصی درزمان هست یا الان به نتیجه نرسیدید و دارید بررسی میکنید؟
دلیلش خیلی روشن است یکی از عوامل موثر در نتیجهگیری ما برای رسیدن از سه نفر به یک نفر یکی از عوامل مهم و موثر نظرسنجی است و این نظرسنجی هرچه به زمان انتخابات نزدیکتر میشویم و مردم نامزدهای خود را بشناسند بیشتر مقرون به صحت است. بنابراین فکر میکنیم عجله نکنیم در این که بین سه نفر تمایل مردم میان چه کسی خواهد بود.
هر سه نفر به جریان اصولگرا تعلق دارند
*نقاط قوت و مشترک اعضای ائتلاف چیست و تمایز آن با سایر کاندیداها؟
طبعا خودمان سه نفر اعتقادمان به این است که هر سه نفر به جریان اصولگرا تعلق دارند و با آن خصوصیات و تعریفی که اصولگرایی دارد.
البته این به این معنا نیست که هر سه نفر مثل هم هستند ما سه نفر هرکدام سابقه جداگانهای داریم یکی در جبهه بوده و یکی در سیاست خارجی بوده و یکی هم مثل بنده عرصه فرهنگی،آموزشی و علمی بوده ولی وجه اشتراک متعلق ما به جریان اصولگرایی است، این به معنای این نیست که ما غیر خودمان را اصولگرا نمیدانیم. عده دیگری هستند که متعلق به جریان اصولگرا میدانیم و نسبت به آنها احترام قائلیم.
البته آن روزی که ما تصمیمگرفتیم با هم ائتلاف کنیم این دوستانی که بعدا اعلام نامزدی کردند آن موقع تصمیمی نگرفته بودند.
ائتلاف محدود به سه نفر نیست
ما هم مکرر اعلام کردیم این ائتلاف منطقا محدود به سه نفر نمیدانیم منتهی شرط منطقی گذاشتیم که هرکدام از دوستان اصولگرای ما که داوطلب ورود به انتخابات ریاست جمهوری هستند به شرطی که رای حداقلی از درصد آرا را درنظرسنجیهای متنوع داشته باشند میتوانند عضو ائتلاف سهگانه باشند.
تصویر کلی از میزان رأی نامزدها داریم
* تنها دلیلی برای اصولگرایانی که به ائتلاف وارد نشدند را نظرسنجی میدانید؟
الان نظرسنجیهای خاصی توسط صدا و سیما حتی دستگاههای خصوصی انجام میشود و ما تصویر کلی از میزان رای نامزدها داریم.
این یک واقعیت است البته ممکن است نامزدی هم برای نپوستن به ائتلاف دلایل دیگری داشته باشند این به خودش مربوط است.ولی شرطی که ما گذاشتیم این است که نامزدها بعد از اعلام نامزدی رأی قابل توجهی داشته باشند که از نظر ما منعی برای شرکت نیست.
*اصولگرایی که تعریف کردید، یک تعریف کلی دارد؟این سه نفر در اصولگرایی چه توانمندیهایی خاصی دارند؟
این چیزی است که هریک از ما باید در جریان تبلیغات انتخاباتی بیان کنیم، من ضرورت ندارد نقاط قوت دو نفر دیگر را بیان کنم، بهتر است که آنها خودشان مخاطب شما باشند.
نظرسنجی به سفارش ائتلاف نداشته ایم
*آیا ائتلاف هم نظرسنجیهایی انجام داده؟
ما هیج نظرسنجی نهایی که به سفارش خود ائتلاف باشد نداریم. منتهی نامزدهایی هم که هستند هیچ کدامشان ادعایی نکردهاند که مستند به یک نظرسنجی درصد آرای آنها بالا باشد.
ائتلاف خود را از جامعتین جدا نمی داند
*آیا اعضای ائتلاف با جامعتین دیدار داشته؟
از اول با این دو جامعه در تماس بودیم و اینها از علت ائتلاف ما آگاه هستند نظرات یکدیگر را شنیدهایم. اختلافاتی بین این دو جامعه وجود ندارد. و ما خودمان را از این دو جامعه جدا نمیدانیم و به نظر جامعتین اهمیت میدهیم و احترام میگذاریم؟
جامعتین هنوز تصمیمی برای تعیین مصداق نگرفتهاند
*نظر جامعتین چقدر بر تصمیمات ائتلاف تاثیرگذار است؟
تا اینجا جامعتین بیشتر در باب معیارهای کلی اظهانظر کردهاند. جامعتین هنوز تصمیمی برای تعیین مصداق نگرفتهاند.
*اگر مصداق جامعتین از ائتلاف شما نباشد، آیا تمکین میکنید؟
بعید میدانم که جامعتین بخواهند در انتخابات ریاست جمهوری آینده یک مصداق درشرایط فعلی بگویند.
* و اگر مصداق بگویند، چه؟
آن موقع تصمیم میگیریم، فعلا اصل وجود ائتلاف را به اطلاع رساندیم و هر دو جامعه از مبنای کار ما که پرهیز از تعدد و تکثراست حمایت کردند. یعنی اصل این فکر را درست دانستند.
تاکنون با آیت الله مصباح دیدار نداشتهام
* باتوجه به گرایش شما به جبهه پایداری، آیا با آیت الله مصباح یزدی عضو فقهای این جبهه نیز دیدار داشتهاید؟
تا الان در باب شرکت در انتخابات نه با مصباح و نه با سایر مراجع عظام دیدار داشتهام اما ممکن است در روزهای آینده خدمتشان برسیم.
بعید میدانم هاشمی در انتخابات شرکت کند
*ارزیابی شما از حضورهاشمی در انتخابات پیش رو چیست؟
بنده یک استنباط شخصی دارم ازمجموع آنچه از آقای هاشمی میدانم، این که بعید می دانم که آقای هاشمی در انتخابات شرکت کند.
حضور هاشمی و خاتمی ضرورت پرهیز از تعدد نامزدهای اصولگرا را بیشتر می کند
*درصورت حضور هاشمی، خاتمی و کاندیدای دولت، چه تاثیری بر حضور اصولگرایان خواهد گذاشت؟
طبعا ورود هر یک از این دو نفر هاشمی و خاتمی ضرورت پرهیز از تعدد نامزدها را در میان اصولگرایان بیشتر میکند. یعنی هرکدام از این دونفر که بخواهندشرکت کنند.
فرض کنید بعد از اعلام نظر شورای نگهبان، چنین شود که به نظر فرضی ضعیفی است، در آن باعث خواهد شد که حرکت اصولگرایان به سمت کاندیدای واحد سرعت بیشتری بگیرد و ضرورت بیشتری پیدا کند.
ساز و کار ائتلاف برای رسیدن به وحدت است
*فرض کنید خاتمی و هاشمی از مدتها قبل گفته بودند که حتما میآیند آیا شما وارد میشدید؟
باز با این سازوکار وارد میشدیم این سازوکاری برای رسیدن به وحدت است، ما این سازوکار را چه در صورت ورود یا عدم ورود هاشمی و خاتمی مفید میدانیم، اینکه آقایان بخواهند تصمیم بگیرند بیایند یا نیایند و شورای نگهبان نظر دهد. ما سازوکاری انتخاب کردیم که به وحدت منتهی شود.
تا وقتی ائتلاف فرد نهایی را معرفی نکرده آرایش صحنه مبهم است
*رقیب شما چه جریان یا فردی است؟
این در صورتی است که بنده از طرف ائتلاف سهگانه معرفی شده باشم، تا وقتی ائتلاف فرد نهایی را معرفی نکرده، آرایش صحنه الان مبهم است معلوم نیست چه کسی از کدام جریان با چه فرد دیگری رقیب خواهد بود. به نظرم شاید یک ماه دیگر وقت مناسبتری باشد که بتوان جواب داد.
ما پیشتر به رقابت جریانهای سیاسی فکر میکنیم، در این مرحله چون خود جریانهای سیاسی به جمعبندی نهایی نرسیدهاند، فرض کنید جریان اصلاحطلب، الان گزینههای مختلفی را برای معرفی در دست بررسی دارند و بین خودشان هنوز بحث است.
درجریان انتخابات رقابت اصلی میان اصولگرایان، اصلاحطلبان و طرفداران دولت خواهد بود
بنابراین اسم بردن و از اینکه فلان کس رقیب فلان کس است، سخن نابهنگامی است، آن چه الان باید گفت این است که کدام جریانات با یکدیگر رقابت دارند. ما فکر میکنیم در عرصه انتخابات ریاست جمهوری آینده به احتمال قوی بین سه جریان اصولگرا، اصلاحطلب و طرفدار دولت رقابت خواهد بود این یک واقعیت است. این که دولت چه کسی را معرفی میکند و از چه کسی پشتیبانی میکند معلوم نیست. اصلاحطلبان به چه کسی میرسند معلوم نیست. در جبهه اصولگرایان هم چه خواهد شد معلوم نیست.
با گذشت زمان انتخابات ریاست جمهوری دوره به دوره رقابتیتر میشود
*دو سه روز مانده به ثبتنام چرا این اتفاق افتاده و از هرسه جریان کاندیدایشان معلوم نیست؟
اصولا تجربه نشان داده با گذشت زمان انتخابات ریاست جمهوری دوره به دوره رقابتیتر میشود مثلا در سالهای قبل از ارتحال امام(ره) و در اولین دوره بعد ازارتحال امام(ره) این وضعیت وجود نداشت. در واقع تعین داشت در یک فرد شاخص.
از خرداد 76رقابت معنای دیگری پیدا کرد
اما از خرداد 76 به بعد رقابت معنای دیگری پیدا کرد و هر چه زمان گذشت تعدد کاندیداها و تکثر جریانات سیاسی بیشتر شد. بنده فکر میکنم این افراد و تعدد فعلی ادامه طبیعی روندی است که از 76 به بعد شروع شده است.
البته این تعداد زیاد فعلی را باید موقت دانست یعنی بنده معقتدم تعداد واقعی کاندیداهایی که مردم باید یکی را انتخابات کنند، بعد از اعلام نظر شورای نگهبان معلوم میشود زیرا شورای نگهبان ممکن است یک ملاکهایی برای اظهارنظر و تایید صلاحیت تدوین کند که تعدادی از آن چه هست کمتر شود.
با فاصله گرفتن از تکوین و تکون انقلاب طبعا شرایط فرق میکند
*تفاوت قبل و بعد از سال 76 چه بود؟
در واقع نزدیک بودن به زمان پیروزی انقلاب و وجود شخصیتهای که در تکوین و تکون اصل انقلاب موثر بودند آن موقع تصمیمگیری را برای مردم آسانتر میکند.
مثل خود شخصیت امام(ره) که هیچ بحثی در رهبری امام(ره) نبوده. همینطور شخصیتهای دیگری هم بودند که وقتی صحبت از ریاست جمهوری آنها میشد طبیعی به نظر میرسید لذا با فاصله گرفتن از تولد، تکوین و تکون انقلاب طبعا شرایط فرق میکند.
*باتوجه به نسبت فامیلی شما با مقام معظم رهبری آیا از ایشان کسب تکلیف کردید؟
ایشان که نظرشان را در مشهد اعلام کردند که بنا ندارند در انتخابات اثباتا و نفیا در مورد کسانی که اعلام آمادگی برای حضور میکنند نظری دهند.
رهبری قبل از این که در مشهد هم بگویند این نظر را داشتند به هر حال هرکس از رهبری سوال کرده چه قبل از فروردین 92 و چه بعد از آن رهبری فرمودند که بنا ندارند نظر دهند.
*عدم اعلام نظر حضرت آقا، الزاما نفی مشورت شما با ایشان نمیتواند باشد؟
البته ممکن است خیلی از نامزدها رفته باشند خدمت ایشان و اعلام آمادگی خود را برای حضوردر انتخابات مطرح کرده باشند اما این چیزی را ثابت نمیکند.
*آیا مایل هستید به ابهاماتی که به فعالیت اداری شما به قبل از انقلاب بر میگردد پاسخ دهید(ادعای سروش و علی مطهری)
آقایی که اسم بردید (سروش) راه و حساب خودش را از انقلاب جدا کرده، نوع استدلالیهایی که ایشان میکند برای اثبات حرفهای خودش از جنس استدلالهایی که ما در داخل کشور و در دورن انقلاب میکنیم نیست.
پیش از این ایشان به من این تهمت را زده بود که فلان کتابی که حداد عادل ترجمه کرده سرقت شده از دانشجوی خودش است، بنده در پاسخی که دادم 10 دلیل آوردم که به این دلایل این حرف تهمت است. مثلا گفتم این دو کتاب 15 سال است که هر دو با هم چاپ شده در دسترس همه است و همه میتوانند این دو را مقایسه کنند.
من مواضع متعددی از این دو کتاب را با اصل متن انگلیسی آوردم و مقایسه کردم بعد مترجم دیگری که ادعا کرده بود ترجمه من مال اوست، او گفته بود چنین چیزی نیست، آن آقا از خارج از کشور مطرح کرده بود که آنقدر در ایران خفقان است که آن آقا جرئت نمیکند که بگوید فلانی ترجمه من را برداشته و سرقت کرده است.
با کسی که این جوری میخواهد استدلال کند چطور میشود بحث کرد هرچه بگویید چنین توضیحاتی میآورد.
بنده پیش از پیروزی انقلاب عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی بودم
تهمتی هم که به من زده درباره فعالیتهای من قبل ازانقلاب از جنس همین تهمت است به او گفتم شما دلیل دارید در اثبات ادعای خود بیان کنید پاسخی که داده حتی یک دلیل هم ذکر نکرده است و من در مصاحبه خود با مثلث گفتم بهترین دلیل بر تهمت بودن این حرفها این است که بنده قبل از پیروزی انقلاب یعنی قبل از 22 بهمن 57 عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی بودم و دعوت از من برای عضویت در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی از طرف کسانی مانند آیتالله خامنهای، حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی، موسوی اردبیلی، شهید باهنر وشهید بهشتی بود و این پنج نفر کسانی بودند که بنده را میشناختند و چطور ممکن است در شرایط حاد و داغ احساسات انقلابی حساسیتهایی که وجود داشته این حرفهایی که میگویند درست بوده باشد.
و بعد بنده دعوت به عضویت در شورای حزب شده باشم در شورا من تنها کسی بودم که در دولت موقت با سمت معاون وزیر فعالیت داشتم و در سال 58 از سوی شورای انقلاب برای سرپرستی صدا و سیما معرفی شدم.
تهمتها نوعی فضاسازی سیاسی در آستانه انتخابات است
بنده در همان نامهای که در جواب این تهمتها نوشتم گفتم که خود آن آقا چقدر آن زمان روابط دوستانه با من داشته و این دلایل همه آن جا مطرح شده است این تهمتها بیشتر از آن چه مستدل و مستند به واقعیات باشد نوعی فضاسازی سیاسی در آستانه انتخابات است و بیشتر از آن چه مخالفت با شخص من مطرح باشد مخالفت با اصل انقلاب مطرح است.
اظهار نظر درمورد اتهامات وارده به برخی اشخاص کار قوه قضائیه است
*برخی به دولت و افراد اصلی آن (رییس جمهور، مشایی و رحیمی) اتهامات مختلفی میزنند شما این افراد را چطور میبینید؟
بنده فکر میکنم یکی از مصادیق بداخلاقی سیاسی همین است که صرف شایعات افراد را متهم میکنیم حالا چه این افراد در دولت باشند چه در مجلس و ...
اظهارنظر در این نوع امور کار قوه قضاییه است و باید از طریق سازوکارخودش صورت گیرد و من نوعا اظهارنظر نمی کنم درباره این مسائل و صلاح نمیدانم از جانب هرشخصی و راجع به هرشخص دیگری گفته شود.
من سخنگوی شورای نگهبان نیستم/ حدس میزنم صلاحیت خاتمی و مشایی تایید نشود
*شما بحث رد صلاحیت خاتمی و مشایی را مطرح کردید، این نکته برچه اساسی است؟
این خبر که نقل شده بود با طرز بیان من متفاوت بود وقتی دردانشگاه از من سوال کردند گفتم سخنگوی شورای نگهبان نیستم و طبعا نمیتوانم ازسوی شورای نگهبان نظر دهم، پیشگویی هم نمیتوانم بکنم حدس میزدنم صلاحیت این دونفر تایید نشود. ولی خبرنگاری که نقل کرده بود عبارت حدس میزنم و یا احتمالا را حذف کرده بود.
*اینکه گفتید دستگاه دیگری باید نظر دهد پس چرا از یک طرف میگویید در جایگاه تعیین نظر نیستید، اما از سوی دیگر حدس میزنید؟
خیلی فرق دارد برای اینکه اولین صحبت از یک اتهام است، اما در تشخیص صلاحیت یا عدم صلاحیت یک فرد برای ریاست جمهوری، صحبت از اتهام نیست.
ممکن است شورای نگهبان صلاحیت بنده را نیز تایید نکند این بدان معنا نیست که شورای نگهبان من را به اختلاس مالی متهم میکند. لذا این دو مقوله مباحث متفاوتی است و مثل این است که فرد محترمی که میدانیم صلاحیتش تایید نمیشود از بنده بپرسد که آیا صلاحیت وی مورد تایید است یا خیر.
درمیان کاندیداها کسانی از اصولگرا و اصلاحطلب هستند که تایید صلاحیت نمیشوند
یا حتی درمیان کاندیداها کسانی هستند که به جریان اصولگرا تعلق دارند نه به دولت و نه به جریان اصلاحات ولی میدانیم صلاحیت اینها را شورای نگهبان تایید نمیکند و این معنای آن نیست که آنها متهم هستند بدان معنا است که به تشخیص شورای نگهبان آنها مناسب نیستند.
باتوجه به نوع اظهارنظرهای شورای نگهبان و از خصوصیات افراد مشخص میشود آنها تایید میشوند یا خیر اما این که گفته شود صلاحیت کسی تایید نمیشود این به معنای اتهام زدن به کسی نیست.
عدم تایید صلاحیت از سوی شورای نگهبان به معنی هتک حرمت نیست
*شما به عنوان کاندیدای احتمالی یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری میگویید با شناختی که از شورای نگهبان دارم حدس میزنم که تایید صلاحیت چگونه باشد. به عنوان کاندیدای احتمالی، وارد حیطهای شدید که اگر نمیشدید اتفاقی نمیافتاد. یک درصد احتمال دارد که تایید صلاحیت شوند؛ این را چطور توضیح میدهید؟
این که کسی صلاحیتش از سوی شورای نگهبان تایید نشود این به معنای این است که او برای اینکار مناسب نیست اما به معنای هتک حرمت و مخدوش کردن شخصیت افراد نیست.
نمیتوانیم درباره نظر شورای نگهبان پیشگویی کنیم
*در واقع شما در بخش پیشبینی وارد حیطهای میشوید که عضو آن نیستید؛ ممکن است در این باره توضیح دهید؟
هرجا نظر من را خواسته باشند چه حدسی می زنم، میگویم، اما نمیتوانیم درباره نظر شورای نگهبان پیشگویی و پیشبینی کنیم و این جزو اختیارات شورای نگهبان است.
حدس من این است که شورای نگهبان فلانی را تایید نمیکند وممکن است این را در مورد هر فرد دیگری بپرسند. فرض کنید یک فرد عادی بیاید بگوید که آیا به تایید شورای نگهبان میرسد خوب در این صورت میگویند شورای نگهبان تایید نمیکند دلیل هم دارم و نظر خودم را اعلام میکنم. در مورد این دو نفر هم دلایلی دارم.
شورای نگهبان مرجع قانونی است و باید محترم شمرده شود
من نظر خودم را می گویم ولی شورای نگهبان چه در مورد من و چه در مورد آنها هر چه نظر دهد از نظر من مرجع قانونی است که باید محترم شمرده شود.
فرزندم با زندگی من بیشتر آشناست تا زاکانی
* فرزند شما از همراهان نزدیک به آقای زاکانی است، آیا در انتخابات پیش رو از پدر حمایت می کند یا از رییس خود؟
او که اظهارنظری نکرده، باید از خودش بپرسید، آنچه مسلم است این است که با زندگی من بیشتر از زاکانی آشناست.
* یا در حمایت او از خود تردید دارید؟
همیشه به او و هر کس دیگری توصیه میکنم که جانب انصاف را رعایت کنند. گاهی به دوستانی که در پنجره هستند با آنها هم صحبت میکنم که از جاده انصاف خارج نشوند.
در رعایت اصول اخلاقی تبعیضی بین اشخاص قائل نیستم
من در رعایت اصول اخلاقی تبعیضی بین اشخاص قائل نیستم چه آنهایی که موضوعی را مطرح می کنند و چه آنهایی که به موضوع اتهام قائل می شوند، لذا برای بنده فرقی نمی کند که چه کسی به چه کسی بی انصافی کرده باشد.
حضور در عرصه سیاست نباید باعث شود اصول اخلاقی را خراب کنیم
فکر می کنم این انقلاب برای این به وجود آمده که اصول اخلاقی را رعایت کنیم. کما این که خود اسلام هم در زمان پیغمبر گفته شود که نباید حضور ما در عرصه سیاست و این رقابت ها سبب شود که اصول اخلاقی مان را خراب کنیم . ما برای این اصول انقلاب کردیم.
ائتلاف دارای تیم اقتصادی است
*با توجه به مسائل اقتصادی که اکنون کشور با آن ها دست و پنجه نرم می کند و شما در برنامه های خود دو مقوله سیاست خارجی و اقتصادی را به عنوان مهمترین محورهای کاری خود در دولت آینده مطرح کرده اید؟آیا تیم اقتصادی هم در این خصوص در نظر گرفته اید؟
در ائتلاف ، هم جنبه های اقتصادی، هم سیاست خارحی، هم فرهنگی، علمی و آموزشی توجه داشته ایم و از تعدادی افراد صاحب نظر و متخصص و مورد اعتماد دعوت کرده ایم که با بررسی خود دولت آینده را کمک کنند. به فرض که دولت یکی از اعضای ائتلاف سه گانه باشد، اگر از ما هم نباشد باز هم کمک خواهیم کرد.
در نتیجه ائتلاف تیم اقتصادی دارد، اما معتقدم مساله عموم مردم در درجه اول مسائل معیشتی ، گرانی، تورم و مشکلات اقتصادی است که ابعاد گوناگونی دارد.
یک موضوع مهم در مسائل اقتصادی وابستگی به نفت است که باعث می شود که مخالفان انقلاب و دشمنان نظام با انواع تحریم ها از این طریق مانع ایجاد کنند، که شاهدیم هم تحریم نفتی و بانکی کردند و همه این ها سنگ هایی است که جلوی پای اقتصاد کشور گذاشتند، این یک داستان است که باید برای غلبه بر این مشکلات باید به تولید ملی بپردازیم و آنچه رهبری سال گذشته تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی نامیدند و امسال به صورت کلی تر تحت عنوان حماسه اقتصادی نام بردند این مهم است .
دولت آینده باید برای تحول در سبک زندگی برنامه داشته باشد
موضوع دیگری که به نظر من در سطح کلان برای حل مشکلات اقتصادی باید بپذیریم مساله تغییر سبک زندگی است که رهبری در سفر به خراسان شمالی تحت عنوان سبک زندگی اسلامی بیان کردند و بنده معتقدم دولت آینده باید برای ایجاد تحول در سبک زندگی برنامه داشته باشد .
و باید این تحول در سبک زندگی اسلامی و رفتن به سوی زندگی اسلامی به نوعی از اقتصاد و خصوصا در عرصه مصرف منتهی شود. در تولید هم البته باید اثرگذار بگذارد. و لکن اگر بخواهیم مطابق با الگویی که تحریم کنندگان ما برای ما طراحی می کنند زندگی اقتصادی داشته باشیم نمی توانیم اقتصاد مقاومتی ایجاد کنیم. برای رسیدن به اقتصاد مقاومتی قطعا باید سبک زندگی را عوض کنیم.
سبک زندگی غربی ما را به اقتصاد مقاومتی نمی رساند
سبک زندگی غربی ما را به اقتصاد مقاومتی نمی رساند. این امر مهمی است علاوه بر این نوع ، نوی درگیری که ما با دشمنان انقلاب داریم مثل آمریکا و رژیم صهیونیستی و ... ایجاب می کند که برای عبور از تحریم ها به فکر راه حل ها و گره گشایی های غیرکلاسیک هم باشیم. یعنی اقتصاد ایران در شرایطی نیست که همه راه حل هایش در کتاب های تخصصی موجود باشد و یا از مدیریت های تعریف شده در آید.
یک نوع ابتکار، شجاعت و هوشمندی ها هم می خواهد که این ها موردی است و مجموع این سه عامل یعنی اعتنا کردن به واقعیت های دانش اقتصادی است ، این سه ضلع اصولی است که خودم و هر کسی که بخواهد مسئولیت های دولت آینده را به عهده بگیرد باید به عنوان چارچوب کلی رعایت کند و کار فوری هم نیست یعنی بهبود وضع اقتصادی ایران با توجه به فشاری که از سوی خارج بر اقتصاد ما وارد می شود و ما از دلایل آن به خوبی آگاه هستیم، این چیزی نیست که ظرف چند ماه علاج شود. اما می شود با چارچوب هایی که گفتم بهبود نسبی حاصل شود.
اجرای فاز دوم را به عنوان یک تکلیف برای مجلس به رسمیت نمی شناسیم
*ارزیابی شما از اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانه ها چیست؟ با توجه به این که مجلس و دولت در این زمینه اختلاف نظرهایی هم دارند؟
بالاخره هر چه مجلس تصمیم بگیرد، ما چیزی را به نام اجرای فاز دوم به عنوان یک تکلیف برای مجلس به رسمیت نمی شناسیم، آنچه مهم است مصلحت کشور است و اگر این مصلحت در مشورتهایی که در مجلس می شود ما را به این جا رساند که این اسمش بشود مرحله دوم، می شود مرحله دوم.
اگر قرار شد همان مبلغی که تاکنون به مردم پرداخت می شود ، داده شود، مصوبه مجلس است و باید اجرا شود.
مهم این است که مجلس برای دیدگاه خود دلایلی دارد و این دلایل را بارها برای خود ذکر کرده ایم. و آن دلایل این است که دولت پول افزایش یارانه ها را از کجا می خواهد بیاورد، جز این است که با افزایش قیمت حامل های انرژی و خیلی چیزهای دیگر این پول را بدست می آورد.
لذا معتقدیم برای 5 برابر شدن یارانه ها که گاهی دولت وعده آن را می دهد، افزایش قیمتی باید پیشنهاد شود که تورم وحشتناکی خواهد داشت. بنابراین این که می گویم دولت آینده باید به واقعیت های علم اقتصاد اعتنا کند و اعتقاد داشته باشد یک مصداق آن همین جا است. صرف این که به مردم بگوییم 5برابر یارانه می دهیم و پول آن ها را نیز بدهیم، ولی بعضی ها مخالفت می کنند که این استدلال منطقی نیست .
صرف پول دادن از یک دست به دست دیگر کمکی به مردم نیست
*آیا در دولت احتمالی شما یارانه ها افزایش نخواهد کرد؟
بستگی به محاسبات دارد و باید ببینیم که چقدر یارانه را اضافه کنیم که به سود معیشت مردم است و الا صرف پول دادن از یک دست به دست دیگر کمکی به مردم نیست.
*همانطور که میدانید اجرای هدفمندی یارانه ها از سوی دولت، متاسفانه با عدم پرداخت سهم تولید همراه شد ؟ آیا نباید ساز و کاری وجود داشته باشد که دولت را موظف به رسیدگی کند؟ آیا نباید مجلس قانونی را در این باره وضع میکرد؟ بخش کم کاری کجا بود؟
اشکال دیگری که در هدفمندی وجود داشت و کمتر مطرح شد این بود؛ از روز اولی که فکر هدفمندی یارانه ها مطرح شد، استدلال این بود که در حال حاضر تمام دهک ها درآمدی دارند از مثلا بنزین ارزان استفاده می کنند و آن پیرزن روستایی که ماشین ندارد و در طول روز از بنزین استفاده می کند و در مقابل تمام افراد خانواده ای دارای ماشین هستند اگر روزی 100 لیتر بنزین مصرف می کنند، اگر در هر لیتر بنزین هزار تومان یارانه بپردازیم روزنامه 100 هزار تومان از بیت المال دریافت می کنند و حال آن که فردی که ماشین ندارد و هیچ دریافت نمی کند .
دولت براساس این استدلال ها آمد فرم هایی رادر بین مردم توزیع کرد مدتی طول کشید تا همه ثبت نام کردند، روش دولت این بود که دهک های بالای درآمدی را تشحیص و آن را از دریافت یارانه حذف کند، اتفاقی که افتاد این بود دولت یکی دو ماه مانده به اجرای قانون هدفمندی یارنه ها یکباره از اجرای غربالگری منصرف شد و اعلام کرد که هر کس فرم پر کرده بیاید یارانه بگیرد چون که پول ملت است و باید داده شود. این جا درست نقطه و اصل مبنای عدالت طلبانه که منشا طرح هدفمندی بود مخدوش شد.
یعنی اگر ما آمده بودیم و دهک های بالای درآمدی را حذف می کردیم یا پلکانی یارانه ها را توزیع می کردیم شاید حجم بالای یارانه سنگینی نمی کرد.
دولت چون اصل منطقی را رعایت نکرد و آن فرم ها را کنار گذاشت و بعدا با یک حجم بالایی از یارانه مواجه شد، در نتیجه نتوانست سهم تولید را پرداخت کند.
لذا چنین استدلال شد که مجلس 30 درصد به تولید می پردازد، دولت هم اعلام کرد که برای کمک به تولید وام در نظر گرفته است با تسهیلاتی که دستگاه هایی تولیدی بروند وام بگیرند و برای نوسازی ماشن آلات خود تا بهره وری آن و از جنس ارزان تری تولید کنند و 30 درصد را این گونه توجیه کردند.
قانون اساسی سازوکاری برای ملزم کردن دولت در اجرا ندارد
علت اصلی آن این بود پولی نبود که بپردازند. و اما اگر حرف خودشان به درستی اجرا می شد از حجم اعتبار و بودجه لازم برای یارانه کاسته می شود که پولی که باید کمک به یارانه خانوار میشد بخشی به یارانه تولید کمک کند.
در قانون اساسی ساز و کاری وجود ندارد که اگر دولت قانونی را اجرا نکرد دادگاه و مرجعی باشد که بلافاصله بتواند اعلام خطر کند.
دولت ها قانون را می گیرند و می گویند می خواهیم اجرا کنیم اما یکسال و دوسال بعد همین گونه باقی می ماند!
*آیا ضعف قانونی وجود دارد؟
تشخیص خودم این است که در آینده لازم باشد ما فکری در این زمینه داشته باشیم.
مخالفت مجلس با اجرای مرحله دوم هدفمندی نمونه ای از نظارت مجلس است
*مشکل این جاست که در این مملکت وقتی معضلی را می بینیم تا بخواهیم برای حل آن اقدام کنیم مدتی طول می کشد، در این زمینه هم همینطور چرا نباید راهی پیدا کرد؟
مجلس از ساز و کار نظارتی خود استفاده می کند کما این که مخالفت ها و مقاومت هایی که مجلس در 10 ماه اخیر در مقابل فشار دولت برای افزایش یارانه داشته است، ناشی از وظیفه نظارتی مجلس است. یعنی مجلس با توجه به قانون و عملکرد ایستادگی کرده و سبب توقف شده است.
این که می گوییم در قانون اساسی جایی باشد وهیچ نظارت و ساز و کاری نیست، به این معنا نیست که نظارتی نباشد ، درواقع مخالفت مجلس نمونه ای از نظارت است.
فکر میکنم می شود در قانون اساسی جای بهتر و ساز و کار بهتری را مطرح کرد اما این موضوع خیلی پخته نیست.
*آیا تا به حال به این موضوع پرداخته نشده است؟
در محافل خصوصی چرا، اما هنوز بصورت گفتمان درنیامده است که منجر به این شود که راه حل مدیریتی و اجرایی برای تامین این مقصود پیشنهاد شود.
* چقدر ضرورت دارد؟
از نظر من ضرورت دارد.
*با توجه به این که تفاوت نرخ ارز باعث شده که قیمت اجناس وارداتی در داخل کشور افزایش یابد، از سوی دیگر صادرات نیز رونق داشته است، آیا با این وجود تولید به زمین خورده است یا شکوفا شده است؟
این مساله پیچیدگی های اقتصاد را نشان میدهد که از یک طرف افزایش قیمت ارز باعث رونق صادرات و افزایش واردات می شود.
بسیاری از کالاهایی که مردم مصرف کننده آن کالاها هستند صادراتی نیست و طبعا این هزینه بر دوش مردم است و آن کالایی که صادر می شود ممکن است دو بخش باشد که بخشی صادراتی و بخشی وارداتی باشد.
افزایش ارز در هر شرایطی بر قیمت تمام شده کالاها موثر است
بنابراین افزایش قیمت ارز لامحال است و در هر شرایطی بر قیمت تمام شده کالاها در داخل کشور تاثیر میگذارد و حالا این که چه راه حلی انتخاب شود که افزایش ارز هم به سود صادرات و تولید باشد و همه به ضرر مصرف کننده تمام نود و این یک محاسبه دقیق فنی و کارشناسی می خواهد که تعیین کند روی منحنی کدام نقطه قرار گیرد که بهینه باشد.
یعنی هر سودی که عاید صادرات شود از حدی نگذرد که به مصرف کننده اجحاف شود و باید از ساز و کارهایی مانند مالیات و تعریفه و ... استفاده شود که در واقع سودی که از افزایش صادرات عاید کشور می شود در خدمت تولید داخلی قرار گیرد.
*درواقع بحران مطرح مربوط به تولید کنندگان نیست بیشتر به مصرف کننده ارتباط پیدا میکند؟
البته این موضوع بستگی به صادراتی و غیر صادراتی بودن دارد زیرا برخی کارخانجاتی که برای صادرات فعالیت میکنند بخشی از اقتصاد هستند اما نباید صرفا به یک بخش توجه کرد .
به احمدی نژاد رأی دادم
*شما در انتخابات سال 88 به چه کسی رأی دادید؟
من در 15 خرداد 88 اعلام کردم که به احمدی نژاد رأی دادم.
*آیا هنوز هم از رأی خود حمایت میکنید؟
در شرایط آن موقع به احمدی نژاد رأی دادم.
*با علم الآن باز هم به احمدی نژاد رأی میدادید؟
موضوع سر این بود که به خاطر موسوی به احمدی نژاد رأی دادم .البته نوع مشکل ما با موسوی و با احمدی نژاد فرق دارد.