شهیر شهید ثالث تحلیلگر مسائل ایران ، طی تحلیلی در "المانیتور" به بررسی احتمالات انتخابات ریاست جمهوری ایران پرداخته است. انتخابات حساسی که تنها یک ماه به شروع آن زمان مانده است.
به گزارش سرویس بین الملل انتخاب ؛ شهیر شهید ثالث می نویسد: روز شنبه 21 اردیبهشت، هاشمی رفسنجانی در دقایق پایانیِ مهلت ثبت نام برای شرکت در انتخابات خرداد ثبت نام نمود. خبر مزبور بلافاصله تیتر اول سایت های پر خواننده ایرانی را بخود اختصاص داد. شایعات در داخل و خارج ایران حکایت از آن می کرد که علت ورود رفسنجانی در دقایق پایانی به رقابت های انتخاباتی، حضور اسفندیار رحیم مشائی، نامزد حمایت شده از طرف احمدی نژاد، دشمن سر سخت رفسنجانی، در آخرین لحظات بوده است. اما اخباری که از دفتر رفسنجانی به بیرون درز پیدا کرد نشان می دهد که واقعیت چیز دیگری بوده است.
غلامعلی رجائی مشاور و عضو دفتر رفسنجانی مشاهداتش را از روند وقایع در آخرین روز منتهی به ثبت نام رفسنجانی چنین گزارش می کند. صبح روز شنبه رفسنجانی در برابر پرسش های پیاپی در مورد حضور و یا عدم حضورش در انتخابات می گوید: "من باید با رهبری مشورت كنم، اگر سكوت كردند میآیم...ولی اگرمخالفت كردند حتما نمیآیم". طبق گفته رجائی ساعت پنج بعد از ظهر، یک ساعت مانده به پایان مهلت ثبت نام، رفسنجانی می گوید كه "هنوز منتظر است".
رجائی در ادامه می نویسد: " ...خدمت ایشان عرض شد...اگر نمی آیید خوب است دلیل نیامدنتان را به مردم بگویید وبیانیه ای صادر کنید...پذیرفتند وبه ما فرمودند متنی تهیه کنیم.فورا ازمحضرشان مرخص شدیم وبه اتاق مجاور رفتیم ومشغول تهیه متن پیشنهادی شدیم. "
رجائی تحولات لحظات آخر را چنین توضیح می دهد: "...ساعت حدود پنج ونیم بود و متن داشت تمام میشد كه حاج آقای علیخانی (مشاور پارلمانی رفسنجانی) به در اتاق آمد و فریاد زد :آقای رجایی، حاج آقا برای ثبتنام حركت كردند جا نمانید! باورم نمیشد، معلوم شد در تماسی كه داشتهاند از صحبتهایی كه رد و بدل شده مخالفتی احساس نكردهاند." فاطمه، دختر رفسنجانی می گوید با آنکه تقریبا مطمئن شده بودیم که پدرم ثبت نام نخواهد کرد ناگهان بعد از یک مکالمه تلفنی "پدرم، ساعت 5:30 گفت، بسم الله، برویم".
با ورود هاشمی به صحنه انتخابات، ناظرین داخل ایران رقابت اصلی را بین اسفندیار رحیم مشائی، نامزد ائتلاف 1+2، آیت الله رفسنجانی و سعید جلیلی می دانند. بحث های داغی در خصوص تایید و یا رد صلاحیت مشائی در جریان است. گروهی معتقدند که به دلیل عکس العمل احمدی نژاد به رد صلاحیت مشائی، بخصوص در آستانه انتخابات که کشور نیاز مبرمی به آرامش دارد، باعث خواهد شد که شورای نگهبان صلاحیت وی را تایید کند.
اما مخالفان این نظر استدلال محکم تری دارند. آنان به حکم آیت الله خامنه ای در سال 1388 اشاره می کنند. در آن سال بعد از انتصاب مشائی به سمت معاون اولی توسط احمدی نژاد، آیت الله خامنه ای طی نامه ای خطاب به احمدی نژاد نوشتند: "انتصاب جناب آقای اسفندیار رحیم مشایی به معاونت رئیس جمهور بر خلاف مصلحت جنابعالی و دولت...است و لازم است انتصاب مذبور ملغی و کان لم یکن اعلام گردد". این گروه استدلال می کنند که چگونه ممکن است فردی که صلاحیتش برای معاونت ریاست جمهوری توسط رهبری ایران مردود اعلام شده بتواند برای رسیدن به مقام ریاست جمهوری تایید صلاحیت شود. آنها هم چنین عنوان می کنند که احمدی نژاد آنچنان در موضع ضعف است که قادر به نشان دادن عکس العمل های افراطی نیست و اگر از حدود خود تجاوز کند نظام با او رفتاری جدی، حتی در حد حصر خانگی غیر رسمی را در پیش خواهد گرفت.
تا پیش از ورود هاشمی و مشائی به صحنه انتخابات ائتلاف 1+2 شامل محمد باقر قالیباف، غلام علی حداد عادل، و علی اکبر ولایتی تصمیم داشتند که از میان خود یک نفر را برای مبارزه نهائی راهی انتخابات کنند اما تحولات روز آخرِ ثبت نام شرایط جدیدی را بوجود آورد به نحوی که ولایتی و حداد عادل اعلام کرده اند که احتمال دارد همه کاندیدا های اصولگرا باید به نفع یک نفر، ترجیحا سعید جلیلی کناره گیری کنند. نهایتا اصولگرایان باید حول محور کسی جمع شوند که نه تنها با رهبری هماهنگی بالائی داشته باشد بلکه از نظر محبوبیت و جذب آراء نیز قدرت مقابله با رفسنجانی را داشته باشد.
دو گزینه قابل ذکر در برابر اصولگرایان قرار دارد، قالیباف و جلیلی. اکثر نظر سنجی ها حکایت از این دارد که قالیباف قاطعا محبوب ترین چهره در میان نامزد های اصولگرا است. اما دو مشکل سد راه قالیباف است. اول اینکه بخشی از اصولگرایان به او به عنوان یک تکنوکرات نگاه می کنند. تکنوکرات در فرهنگ لغتِ اصولگرایان به معنی دور بودن فرد از ارزش های مذهبی به عنوان راهنمای اعمال است. دوم اینکه منابع المانیتور می گویند که قالیباف شخصیتی محکم، قاطع و دیکتاتور منش دارد که با سوابق نظامی او به عنوان فرمانده سابق سپاه همخوانی دارد. این امر زنگ خطری است برای اصولگرایان چرا که ممکن است در صورت انتخاب قالیباف یک احمدی نژاد دیگر متولد شود.
از سوی دیگر جلیلی نخستین فردی است که گروه 1+5 او را نه تنها به عنوان رئیس هیئت مذاکره کننده هسته ای بلکه به عنوان نماینده رهبر ایران در مذاکرات هسته ای می شناسد (هر چند که به روال معمول دبیر شورای امنیت ملی نماینده رهبری نیز بوده است) اما مشکل جلیلی این است که در هیچ یک از نظر سنجی ها جایگاه قابل توجهی را بخود اختصاص نداده است. به عبارت دیگر این فرد از مقبولیت عمومی برخوردار نیست. به این ترتیب اصولگرایان بر سر دو راهی قرار گرفته اند. این وضعیت ممکن است باعث شود که توافق نهائی بین اصولگرایان حاصل نشود و در نتیجه هر دو نفر، یعنی قالیباف و جلیلی با هم وارد صحنه رقابت ها شوند.
این طور که به نظر می رسد رقابت نهائی بین رفسنجانی از یک سو و نامزد و یا نامزد های اصولگرایان از سوی دیگر خواهد بود. از بین قالیباف و جلیلی، قالیباف رقیبی است که اگر کناره گیری نکند می تواند تهدیدی برای رفسنجانی به شمار رود.
با توجه به اعلام پشتیبانی شورای مشورتی اصلاح طلبان به رهبری محمد خاتمی، و هم چنین مواضعی که رفسنجانی اتخاذ کرده وی خواهد توانست آراء بخش عمده ای از حامیان اصلاح طلبان را بخود اختصاص دهد. علاوه بر این رفسنجانی قادر خواهد بود بخشی از آراء محافظه کاران میانه رو نیز بخود جلب کند.
جلیلی تنها با اتکاء به رای محافظه کاران تند رو قادر نیست از عهده رفسنجانی بر آید. صادق زیبا کلام، تحلیلگر و استاد دانشگاه مقیم تهران جمع آراء این گروه را 5 تا 7 میلیون دانسته و می گوید تنها شانس اصولگرایان در برابر رفسنجانی، قالیباف است. قالیباف به دلیل خصلت تکنوکرات بودنش قادر است بخشی از آراء طبقه متوسط و لیبرال شهری را نیز از آن خود کند.
در جمع بندی نهائی می توان گفت که اگر قالیباف به نفع جلیلی انصراف دهد شانس رفسنجانی برای پیروزی در انتخابات بسیار بالا می رود. اما در صورت حضور قالیباف باید دید سعید جلیلی چه تصمیمی می گیرد. اگر وی در صحنه باقی بماند در آن صورت آراء اصولگرایان بین آن دو تقسیم شده و احتمال پیروزی رفسنجانی افزایش می یابد. اما اگر جلیلی به نفع قالیباف انصراف دهد آنوقت باید منتظر رقابتی نزدیک بین قالیباف و رفسنجانی بود. در این صورت پیش بینی نتیجه آسان نخواهد بود به خصوص که طبق مثل معروف، در ایران همه چیز دقیقه نود رقم می خورد.