arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۱۳۶۵۹
تاریخ انتشار: ۲۳ : ۱۹ - ۰۷ خرداد ۱۳۹۲

پیشنهاد دنیس راس به رئیس جمهور آمریکا: تبعات شکست دیپلماسی را به ایران تذکر دهید

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
 دیپلماسی ایرانی: دنیس راس مشاور سابق باراک اوباما در امور خاورمیانه به همراه دیوید مکوسکی، همکار کنونی اش در موسسه واشینگتن اخیر مقاله ای را در روزنامه واشینگتن پست منتشر کرده اند که در آن توصیه هایی برای سیاست آمریکا در قبال برنامه های هسته ای ایران دارند. به گفته این کارشناسان،رویکرد کنونی آمریکا و متحدانش که تنها بر مبنای اقدامات اعمتادساز از جانب ایران است، به نتیجه نمی رسد و غرب باید مسیر روشن دیپلماتیکی را پیش روی ایران بگذارد که در صورت خودداری تهران از ورود به آن، عواقب شفافی در انتظار این کشور خواهد بود. آنچه در زیر می خوانید، متن این مقاله است که روز سه شنبه 28 می در روزنامه آمریکایی واشینگتن پست چاپ شد:

در حالی که درگیری در سوریه توجه بین المللی را به خود معطوف کرده، برنامه های هسته ای ایران همچنان ادامه دارد. متاسفانه، زمانی که ایرانیان نسل جدیدی از سانتریفوژها را در تاسیسات هسته ای نصب می کنند، مذاکرات هسته ای گروه 1+5 (آمریکا، انگلیس، فرانسه، چین، روسیه و آلمان) بار دیگر در تعلیق به سر می برد.

در شرایطی که فشار اقتصادی هزینه ای را برای ایران به همراه داشته، در تغییر رویکرد هسته ای آن  موثر نبوده است. مقام های تهران می دانند که تحریم ها پیامدهای مخربی به همراه داشته اند اما به نظر می رسد که برای شرایط وخیم تر نیز آماده اند. هدف باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، بازداشتن ایران از دستیابی به سلاح هسته ای است، اما دست کم رهبران ایران باید احساس کنند زمانی که ایالات متحده می گوید زمان برای دیپلماسی رو به پایان است، گزینه هایی مانند استفاده از زور پیش رو است.

شاید به دلیل اکراه آمریکا در مورد سوریه، خروج نیروهای آمریکایی از عراق و افغانستان یا حتی استراتژی جدید واشینگتن برای نگاه به آسیا، رهبران ایران به واقع اعتقاد نداشته باشند که در صورت شکست دیپلماسی، جنگ اتفاق می افتد. اوباما تاکید دارد که در جلوگیری از هسته ای شدن ایران قاطع است و هر اقدامی را برای تحقق این هدف انجام خواهد داد. اما سوء تفاهم ایرانیان در مورد این عزم راسخ اوباما می تواند آمریکا را به سرعت در روند درگیری نظامی قرار دهد.  

اگر بخواهیم شانس آخری به دیپلماسی بدهیم، آمریکا باید استراتژی مذاکره ای خود را از رویکرد گام به گام اعتماد ساز – که به اقدام ایران نیاز دارد -  به رویکردی شفاف تر تغییر دهد. به این ترتیب که آمریکا به وضوح نشان دهد در برنامه های هسته ای ایران چه بخشی را می پذیرد و چه بخشی را نمی پذیرد و پیامد های عدم توافق چه خواهد بود.
رئیس جمهور آمریکا، بازداشتن ایران از دستیابی به سلاح هسته ای است، اما دست کم رهبران ایران باید احساس کنند زمانی که ایالات متحده می گوید زمان برای دیپلماسی رو به پایان است، گزینه هایی مانند استفاده از زور پیش رو است.

رویکرد اعتمادساز که هدف آن توافقی محدود برای خرید زمان و پیشبرد دیپلماسی برای توافقی بزرگتر است، نمی تواند این هدف را محقق کند. حتی اگر این رویکرد عملی بود، باز هم مشخص نیست که چنین روشی به نفع ایالات متحده باشد. یک توافق محدود بر پایه ایجاد خط قرمز برای برنامه های غنی سازی 20 درصدی ایران است، اما در صورتی که ایران ذخیره ای قابل توجه از اورانیوم غنی شده 20 درصدی داشته باشد، می تواند در مدت کوتاهی آن را به مواد مورد نیاز برای تولید بمب هسته ای تبدیل کند.

باتوجه به نصب سانتریفوژهای جدید در ایران، حتی اگر ذخایر اورانیوم غنی شده ایران محدود شود یا به خارج از کشور منتقل شود، باز هم ایران می تواند با سرعتی قابل توجه، اورانیوم با خلوص پایین تولید کند که پس از طی مراحلی این نوع اورانیوم نیز می تواند به مواد هسته ای مورد نیاز در ساخت سلاح؛ تبدیل شود.

ایران در حالی این سانتریفوژها را یکی پس از دیگری در تاسیسات هسته ای نصب می کند که ذخایر اورانیون 20 درصدی آن هنوز از خط قرمز مورد ادعای اسرائیل عبور نکرده است. اما آمریکا و متحدانش باید رفتار خود را تغییر دهند و بهتر است این اقدام را پیش از انتخابات ریاست جمهوری 24 خرداد انجام دهند. نه به این دلیل که پیش از انتخابات امکان توافق وجود دارد، بلکه بنا بر این باور که ایرانیان برای درک معنی رویکرد جدید غرب بر سر برنامه های هسته ای به زمان نیاز دارند.

این رویکرد جدید می تواند شامل دفاع از توانایی هسته ای صلح آمیز برای ایران باشد که در رویکرد کنونی که بر مبنای اعتمادسازی است، وجود ندارد. این استراتژی جدید می تواند بر مبنای پذیرش عملیات غنی سازی محدود تحت نظارت ویژه و قاطع جامعه بین المللی باشد. این نظارت موجب می شود که ایران نتواند ناگهان تغییر مسیر داده و به سوی هسته ای شدن پیش برود.

از سوی دیگر باید محدودیت هایی برای تعداد و نوع سانتریفوژهایی که در تاسیسات هسته ای ایران نصب می شوند، در نظر گرفته شود. این محدودیت ها شامل سطح غنی سازی اورانیوم و میزان اورانیوم غنی شده ای که می تواند در ایران باقی بماند نیز می شود. روشن است که اگر ایران برای دنبال کردن برنامه های هسته ای در چارچوب مورد نظر تصمیم گیری کند، آمریکا و متحدانش نیز باید برای لغو تحریم ها آماده شوند. اما ایرانیان نمی توانند تا زمانی مرحله نخست اجرایی نشده، انتظار لغو تحریم ها را داشته باشند.

این رویکرد می تواند شفافیت بیشتری را در افکار ایرانیان ایجاد کند. به این ترتیب آمریکا و متحدانش نشان می دهند که حرف و عملشان یکی است. آمریکا با پذیرفتن انرژی صلح آمیز هسته ای برای ایران می تواند مقامات تهران را در دوراهی انتخاب در برابر جامعه بین المللی قرار دهد. به این معنی که یا تهران استفاده از تکنولوژی هسته ای غیر نظامی  را می پذیرد، یا اینکه به جهان نشان می دهد به دنبال انرژی صلح آمیز هسته ای نیست و اهداف نظامی را دنبال می کند. در چنین شرایطی ایالات متحده در موقعیت به مراتب بهتری قرار می گیرد تا در صورت مخالفت ایران با تکنولوژی صلح آمیز هسته ای، گزینه نظامی را برای جامعه بین المللی توجیه کند.

دیپلماسی اجباری زمانی به موفقیت می رسد که تهدید ها باورپذیر باشند و بازی با زمان و فریب دادن طرف متقابل، متوقف شود. یک پیشنهاد معتبر نهایی می تواند ایرانیان را متقاعد کند که زمان واقعا رو به پایان است و از طرف دیگرثابت کند آمریکا نیز در حال آماده کردن زمینه برای اقدامات پس از شکست دیپلماسی است. ما باید یک راه دیپلماتیک شفاف برای خروج از بن بست پیش روی ایرانیان بگذاریم و ایرانیان باید از پیامد های گام ننهاندن در این مسیر آگاه باشند.
نظرات بینندگان