پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : 6 خواهر و برادر توطئهچینی کردند تا با ادعاهای مرگ برادر شیشهایشان ارثیه میلیونی را به جیب بزنند.
اول دیماه سال جاری پسر جوانی به شعبه 11 دادسرای شهرری مراجعه کرد و
پرده از کلاهبرداریهای خاموش 6 خواهر و برادرش برداشت و گفت: وقتی پدرم به
خاطر حمله قلبی به کام مرگ فرو رفت، همانند دیگر خواهر و برادرانم به
مراسم خاکسپاری رفتم، لباس سیاه به تن کرده و عزاداری کردم. 40 روز ار مرگ
پدرم میگذشت که پس از مراسم سوگواری به خانه آمدیم که برادر بزرگترم
ناگهان با من شروع به جر و بحث کرد و دلیل مرگ پدرم را اعتیاد من میدانست.
خیلی ناراحت شدم، نگاههای سنگین مادر و خواهر و برادرهایم را نمیتوانستم
تحمل کنم. اعتیاد من به شیشه هر روز زجرآورتر میشد، تصمیم گرفتم خانه
پدریام را ترک کنم تا خانوادهام در کنار یکدیگر آرام زندگی کنند.
وسایلم را جمع کردم و از خانه بیرون آمدم. جایی را برای خواب نداشتم.
چند روزی در پارکها و خیابانها خوابیدم تا اینکه با چند پسر که آنها نیز
به مواد اعتیاد داشتند آشنا شدم و به خانه آنها رفتم.
چند ماهی از این ماجرا میگذشت و دیگر به خانه پدریام نمیرفتم و از
آنها خبری نداشتم که متوجه شدم پس از رفتن من ارثیه پدریام را بدون آنکه
من هیچ سهمی از آن داشته باشم، بین خودشان تقسیم کردهاند. باورم نمیشد به
در خانه رفتم و تازه متوجه شدم که در روزنامهها آگهی داده بودند که من از
وقتی بچهای 2 ساله بودم ناپدید شدهام.
با این آگهی و استشهاد محلی از دوستان و آشنایان که نمیدانم چه خصومتی با من داشتند توانستند ارثیه پدریام را تقسیم کنند.
با ادعاهای این جوان شیشهای بازپرس نوفرستی برادر و خواهرهای این پسر را به دادسرا احضار کرد.
وقتی 6 خواهر و برادر این پسر شیشهای در برابر بازپرس نوفرستی قرار
گرفتند ادعای برادرشان را رد کردند و گفتند وقتی برادرمان خانه را ترک کرد
همه جا را دنبالش گشتیم ولی نتوانستیم هیچ اثری از وی پیدا کنیم. مدتها
بود که به خانه دوستان و آشنایان میرفتیم تا ردی از او پیدا کنیم، وقتی
همه درها را به روی خود بسته دیدیم به روزنامهها آگهی دادیم که پسری با
اسم و مشخصات وی گم شده است ولی به خاطر اینکه خواهر کوچکمان نیز در 2
سالگی ناپدید شده و مرده بود، در یک اقدام اشتباهی در چاپ ذکر شده بود که
آرش نیز از 2 سالگی ناپدید شده است.
هیچ خبری از آرش نبود. مادرم نیز پیر بود و باید زودتر تکلیفمان مشخص
میشد به همین خاطر با جمع کردن استشهاد محلی که ردی از آرش در دست نیست
ارثیه پدریمان را تقسیم کردیم.
ما تصور میکردیم آرش به خاطر استعمال مواد مخدر مرده است و هرگز نمیخواستیم ارثیه وی را تقسیم کنیم.
با ادعاهای خانواده این پسر، آرش در ادامه گفت: همه برادر و خواهرانم
تحصیلکرده و فرد مفیدی در جامعه هستند. همیشه خانوادهام از من بیزار
بودند، به همین خاطر مرا طرد کردند. در خانواده بچه اضافی بودم و با من
بدرفتاری میکردند. در آخر با طراحی نقشه توانستند با مرگ پدرم مرا بیرون
بیندازند و ارثیهام را بالا بکشند.