arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۱۵۹۹۳
تاریخ انتشار: ۳۷ : ۲۰ - ۲۱ خرداد ۱۳۹۲

حسن روحانی: نوع احساس مردم نسبت به تیم فوتبال تراکتورسازی را عمیقاً دوست دارم

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

حسن روحانی معتقد است ورزش نیازمند نگاهی استراتژیک از جانب دولت است و در عین حال سیاسی کردن آن را هم اصلا به صلاح نمی‌داند.

به گزارش انتخاب، اهالی ورزش می‌خواهند بدانند کاندیداهای ریاست جمهوری در حوزه ورزش چه برنامه‌ای دارند و از چه زاویه‌ای به آن‌ نگاه می‌کنند و حالا که همه حرف از بهبود اقتصادی می‌زنند، ورزش در چه جایگاهی خواهد داشت؟ در همین رابطه خبرنگار ایلنا پای صحبت‌های حسن روحانی به عنوان یکی از کاندیداهای دوره یازدهم ریاست جمهوری نشسته که متن آن در پی می‌آید:

شما برنامه‌ گسترده‌ای برای حضور در صحنه انتخابات تدوین کرده‌اید و بهتر است مردم بدانند ورزش در ساختار کلی برنامه‌های شما چه جایگاهی دارد و رویکرد شما به ورزش چیست؟

من به چند جهت بر اهمیت ورزش تأکید می‌کنم و برنامه مشخصی برای آن در نظر دارم که حاصل فعالیت متخصصان و بررسی شرایط ورزش کشور است. اول؛ ما برای بیشتر کردن کیفیت زندگی مردم خودمان، باید جامعه‌ای سالم داشته باشیم و داشتن چنین جامعه‌ای بدون همگانی کردن ورزش ممکن نیست. دوم؛ ما باید از هزینه‌های کشور کم کنیم. راهکار غلط برخی دولت‌ها این است که برای مثال از هزینه‌های دولت در بخش بهداشت و سلامت کم می‌کنند و هزینه را به دوش مردم می‌اندازند، ولی من معتقدم ارتقای سطح ورزش در ایران، می‌تواند همین کاهش هزینه را برای ما داشته باشد. چرا زنان و مردان ما باید در سنین دهه سی سالگی‌شان به پوکی استخوان، دردهای مفصلی، بیماری قلبی و انواع دیابت مبتلا شوند؟ هر کدام از این بیماری‌های مزمن می‌دانید چه هزینه‌های گزافی به اقتصاد ما تحمیل می‌کنند؟ و در این شرایط بد تحریم، می‌دانید تأمین دارو برای این بیماری‌ها چقدر دشوار است و مردم را به چه زحمتی می‌اندازد؟ با ورزش می‌توان همه این‌ها را به تأخیر انداخت. واقعاً ما باید چقدر هزینه کنیم تا اعتیاد را ریشه‌کن کنیم؟ هزینه درمان یک معتاد چقدر است؟ این هزینه‌ها به کشور تحمیل می‌شود ولی بهتر است به جای همه آن‌ها، هزینه‌هایی را برای توسعه ورزش سرمایه‌گذاری کنیم و هزینه‌های گزاف‌تر توسعه بیماری‌ها و اعتیاد را نپردازیم.

ببینید ما جامعه‌ای داریم که 26 درصد آن طبق پژوهش‌های ملی و معتبر به نوعی دارای مشکلات روانی هستند. من نمی‌گویم همه مشکلات روانی را می‌شود با ورزش حل کرد، اما همه تحقیقات نشان می‌دهد ورزش مشکلات روانی را کم می‌کند و نشاط اجتماعی را افزایش می‌دهد. هم ورزش همگانی و هم ورزش قهرمانی برای مردم نشاط‌ آور است. نشاط و انسجام اجتماعی هر دو در ورزش کردن وجود دارد و مایه سر زندگی جامعه است. شما نشاط جامعه ما بعد از صعود به جام جهانی فرانسه یا بعد از پیروزی بر آمریکا را به یاد بیاورید. و نشاط جامعه بعد از پیروزی کشتی فرنگی در المپیک لندن را ببینید.

انسجام اجتماعی را هم در ورزش می‌بینید. من اساساً ورزش را یکی از مؤلفه‌های تقویت انسجام جامعه می‌دانم. مثال واضحی را بگویم تا مقصودم مشخص شود. من چون سال‌ها سابقه حضور در پست‌های مربوط به امنیت ملی را داشته‌ام، می‌خواهم حضور تیم تراکتورسازی تبریز در لیگ فوتبال ایران را تحلیلی از نگاه امنیت ملی کنم تا اهمیت ورزش روشن شود. حضور این تیم در صحنه فوتبال ما باعث شده هموطنان عزیز ما در آذربایجان احساس کنند هر هفته در رسانه‌ها هستند، احساسات‌شان دیده و شنیده می‌شود، و آنها بیش از گذشته نماینده‌ای در سطح افکار عمومی دارند. اصلا تیم تراکتورسازی چیزی بیش از یک تیم فوتبال شده؛ نماینده احساسات مردم شده و من واقعاً نوع احساس مردم نسبت به این تیم را عمیقاً دوست دارم و معتقدم کم‌هزینه‌تر از این راه برای ایجاد امنیت شاید وجود نداشته باشد. همین عامل پیوند بیشتر قلب‌های ملت ایران شده و این خیلی صحنه زیبایی است. تیم‌های مختلف ورزشی در جای جای این مملکت می‌توانند چنین نقشی ایفا کنند.

با این توضیحات، نگاه من واقعاً فراتر از نگاه همه دولت‌های قبلی، نگاهی استراتژیک است. نگاهی است به یک فعالیت نشاط‌‌آور، انسجام‌بخش، سلامت‌آور، و کاهش‌دهنده هزینه‌های اداره کشور که خودش می‌تواند مولد ثروت هم باشد. غیر از این‌که ورزش می‌تواند هم در بخش ورزش همگانی و هم در ورزش قهرمانی عامل تولید شغل و ثروت باشد، در بعد بین‌المللی هم می‌تواند مولد ثروت باشد. شما به حضور ترکیه در نیمه‌نهایی جام جهانی سال 2002 نگاه کنید. این کشور برای تبلیغ خودش و این‌که نامش در جهان شنیده شود، چقدر باید در رسانه‌های جهان تبلیغ می‌کرد و هزینه می‌پرداخت؟ برای این کشور که درآمد عمده‌ای از توریسم دارد، چندین ساعت پخش شدن نامش در بین میلیون‌ها بیننده، و صدها هزار خبر در رسانه‌های جهان، چقدر ارزش اقتصادی داشت؟ همین امروز، حضور ما در لیگ جهانی والیبال، چقدر تبلیغ برای ماست؟ ما چقدر باید خرج می‌کردیم تا رسانه‌های جهان نام ما را ببرند و تصاویری از ما پخش کنند؟ چقدر باید خرج می‌کردیم تا بگوییم تصویری که گاه از ما در جهان ساخته می‌شود نادرست است و ما گونه دیگری هستیم؟ می‌بینید که ورزش مقوله‌ای استراتژیک است و من از آنجا که همواره در سمت‌هایی کار کرده‌ام که با مقولات استراتژیک و بلندمدت سروکار داشته‌ام، ورزش را هم در همین جایگاه می‌بینم و واقعا برای آن احترام و ارزش قائلم. من به سیاست خارجی نیز علاقه‌مندم و سابقه زیادی در این عرصه دارم. از این منظر نیز ورزش را بخشی از دیپلماسی عمومی کشورها می‌دانم و حتی برخی از دیپلماسی ورزشی هم حرف زده‌اند. و به همه این دلایل در نظام تفکر من درباره مدیریت کشور، ورزش مقوله‌ای راهبردی و مهم است.

پرسش این است که وضعیت ورزش ما را چگونه می‌بینید؟ مشکلات آن‌ را در چه زمینه‌هایی می‌دانید؟

به نظرم هر فردی که بخواهد در جایگاه مدیر به تحلیل وضعیت ورزش در ایران بپردازد، باید بین ورزش همگانی و ورزش قهرمانی تمایز قائل شود ولی به ارتباط میان آنها نیز توجه داشته باشد. بگذارید از ورزش همگانی شروع کنم. کارشناسانی که با من روی برنامه‌های انتخاباتی کار کرده‌اند معتقدند در حالیکه محققان پیشنهاد می‌کنند هر فرد برای داشتن زندگی سالم حداقل به 30 دقیقه ورزش در روز نیاز دارد، عددی کمتر از 20 دقیقه در روز میانگین ورزش ایرانیان است. تازه نزدیک به حداقل 40 درصد اصلا ورزش نمی‌کنند. آمار دیگری هم هست که نشان می‌دهد فقط 12 درصد مردم ایران به طور دائم و منظم ورزش می‌کنند. سرانه فضاهای ورزشی هر نفر در دنیا 5 /2 متر است و در برخی کشورهای اروپایی به ۶ متر هم می‌رسد. در ایران اما سرانه فضای ورزشی هر نفر کمتر از یک متر است. این اطلاعات نشان می‌دهد ما ابزارهای توسعه ورزش همگانی را به اندازه کافی مهیا نکرده‌ایم و از نگاه سبک زندگی مردم هم که بررسی کنیم متوجه می‌شویم ورزش به اندازه کافی در رفتارهای مردم جا ندارد.

سبک زندگی و ورزش کردن که بخشی از سبک زندگی است، در کودکی در انسان به عادت تبدیل می‌شود. متأسفانه آموزش و پرورش ما امکانات عادت دادن مردم به ورزش را ندارد. نه مدارس ما امکانات ورزشی دارند، نه حتی ما به اندازه کافی معلم ورزش داریم. سرانه فضاهای ورزشی کشور را هم که گفتم چقدر است و چقدر با جهان فاصله دارد. دشواری‌های اقتصادی هم برای مردم وجود دارد، ولی میانگین ورزش کردن در بخش‌های ثروتمند جامعه هم زیاد نیست. همین نشان می‌دهد ورزش بخشی از عادت و منش زندگی مردم نشده اما نبودن فضاهای ورزشی هم تأثیرگذار است. هر قدر این فضاها در دسترس‌تر باشند ورزش کردن مردم راحت‌تر می‌شود. شهرهای ما هم متناسب ورزش کردن ساخته نشده‌اند و وقتی آلودگی هوا را هم لحاظ کنیم، گاه ورزش کردن در آنها خطرناک است. می‌بینید که اصلاح کردن وضعیت در بخش ورزش همگانی، نیازمند خیلی اقدامات است و توجه جدی و سرمایه‌گذاری می‌طلبد اما در چارچوب نگاهی راهبردی و استراتژیک به ورزش، باید این کار را انجام دهیم.

در بخش ورزش قهرمانی، من چند حرف اساسی دارم. همانگونه که قبلا اشاره کردم، حتی از منظر امنیت ملی و دیپلماسی هم برای ورزش قهرمانی ارزش قائلم. برای چنین امر مهمی باید چند کار انجام دهیم که باور داشتن به انجام این کارها، تحلیل من از وضعیت آسیب‌های ورزش را نشان می‌دهد.

اول؛ باید ورزش را از دست سیاسیون گرفت. در ورزش، پول، سفر خارجی، شهرت و هر روز روی جلد روزنامه و مجله بودن هست و سیاسیون به این‌ها علاقه دارند. باید این‌ها را از دست سیاسی‌ها خارج كرد. گمان نکنید این همه رغبت به حضور سیاسیون در ورزش همه‌اش از سر شوق خدمت کردن است، منافع زیادی برای افراد سیاسی دارد و حاضر نیستند این عرصه را رها کنند. عزم دولت من بر غیر سیاسی کردن مدیریت ورزش است. در ضمن، به نظر من خصوصی شدن ورزش قهرمانی، تا حدودی این مشکل را حل می‌کند.

دوم؛ باید جلوی فساد در ورزش را گرفت. من بارها در مجلات و روزنامه‌های ورزشی دیده‌ام كه متخصصان ورزش از زد و بند و تبانی و فساد در ورزش و بالاخص فوتبال گله دارند. فساد، هر كشوری را از پا در می‌آورد، ورزش كه جای خود دارد. مقدار پول و سرمایه‌ای که در چند سال گذشته به یکباره وارد ورزش قهرمانی کشور شده، بیش از ظرفیت سازمانی، مدیریت و قوانین حاکم بر ورزش بوده است. ببینید وقتی پول عظیم ناشی از افزایش قیمت نفت وارد کشور شد و ظرفیت سازمانی و نظارتی و قوانین برای این میزان پول آماده نبود، فساد 3 هزار میلیارد تومانی از دل آن بیرون آمد. ورزش ما هم ظرفیت پول‌های وارد شده را نداشت. دقیقاً حکایت ورزش و اقتصاد ما هم شبیه است. پول‌های کلان نفت به بهبود اقتصاد ما که منجر نشد، تخریب آن را هم در پی داشت. فوتبال ما امروز از میلیاردها تومان پول انباشته شده اما شاید به جام‌جهانی هم نرود، اما فسادش بیشتر شده است. اتفاقا در ورزش‌هایی که پول‌های کلان وجود ندارد، موفق‌تر هستیم. کشتی، والیبال، دو و میدانی، تکواندو و سایر ورزش‌های رسمی واقعا در مقایسه با فوتبال، فقر اقتصادی دارند، ولی بیشتر افتخار و عملکرد مثبت داشته‌اند و همین نشان می‌دهد درد ورزش قهرمانی فقط پول نیست، بلکه مدیریت، سازماندهی، نظارت و برنامه است. قوانین حقوقی ورزش ایران برای نخستین بار در سال 1350(همزمان با تاسیس سازمان ورزش) نوشته شده‌اند و از آن زمان تا حالا این قوانین بازبینی نشده و تبدیل سازمان تربیت‌بدنی به وزارت ورزش و جوانان نیز توأم با تغییر حقوقی اساسی نبوده است. این ضعف‌های حقوقی خیلی بر وضع فعلی ورزش ما و فساد تأثیر داشته است.

به نظر من، بخش زیادی از پول‌های صرف شده توسط دولت در ورزش قهرمانی را باید راهی ورزش همگانی كرد. ورود دولت به ورزش قهرمانی، این عرصه را رانتی و نابرابر می‌کند. باشگاه‌هایی که به دولت دسترسی دارند، اعتبار دارند و می‌توانند صحنه قهرمانی را به نفع خود تغییر دهند. فساد هم بخش دیگری از این وضعیت است. اعتبارات دولتی باید راهی ورزش همگانی شود و راه را برای سرمایه‌گذاری بخش خصوصی باز کنیم. ولی دقت داشته باشید، وقتی رشد اقتصادی در جهان دچار مشكل می‌شود، اسپانسر تیم‌های ورزشی هم مشكل پیدا می‌كنند و ورزش تحت تأثیر قرار می‌گیرد. ما اگر رشد اقتصادی ایجاد كنیم و قوانینی برای تخصیص بخشی از درآمدها به ورزش داشته باشیم، و صنعت تبلیغات برای فروش محصولات رونق بگیرد، ورزش هم به عنوان رسانه تبلیغاتی رونق می‌گیرد، و خودش صنعت رقابتی، درآمدزا و اشتغال‌زا می‌شود.

باید تخصص را به ورزش بازگرداند. ورزش هم صنعتی به پیچیدگی صنعت توریسم یا فراغت است، در جهان آکادمی‌های مدیریت ورزشی، طب ورزشی، بازاریابی ورزش و سایر حوزه‌های تخصصی وجود دارد. بین تخصص و اقتصاد ورزش رابطه متقابل وجود دارد. وقتی ورزش توأم با رشد اقتصادی و درآمد باشد، تخصص برای مدیریت کردن این صنعت ضروری می‌شود و تخصصی شدن، به اقتصاد ورزش کمک می‌کند. همان بلایی که سیاسی‌ها سر ورزش آورده‌اند با فقدان تخصص در ورزش ارتباط دارد. دور شدن سیاسیون از ورزش، تخصص را به ورزش نزدیک‌تر می‌کند. باید راهی باز کنیم که اسطوره‌های ورزشی به مدیریت ورزش نزدیک شوند. حتی در صنایع دنیا، مدیرانی کارآمد هستند که در بدنه صنعت رشد کرده باشند و محیط صنعت، تهدیدها و فرصت‌های آن‌را بشناسند. اسطوره‌های ورزشی، خصوصاً آنها که تحصیلات آکادمیک در ورزش هم داشته باشند، می‌توانند بسیار به ورزش کمک کنند. نسبت رسانه‌ها و ورزش نیز باید اصلاح شود. در دنیای توسعه‌یافته، رسانه‌ها و بالاخص تلویزیون ابزار کسب درآمد برای ورزش است. در ایران چنین چیزی هنوز به معنای واقعی وجود ندارد و باید شرایط تحول به سوی وضع مطلوب فراهم شود. عزم ما برای اعمال تغییراتی از آن دست که گفته شد جدی است. این به معنای اصلاح ساختاری در ورزش است و کار جدی می‌طلبد.

آیا شما هم به مردم درخصوص مدال‌آوردن در المپیک یا مسابقات جهانی به مردم قول‌هایی می‌دهید؟

در آن نگاه راهبردی ما به ورزش، مدال‌آوردن در عرصه بین‌المللی مهم است. در جهان جدید مهم است رسانه‌ها و عرصه‌های حضورتان در جهان چه تصویری از شما ارائه می‌کنند و رسانه‌ها در ساختن تصویری از کشورتان تأثیر تعیین کننده دارند. پس حتماً برای ما مهم خواهد بود با مدال آوردن و قهرمانی‌ها چه تصویری از خود به جهان ارائه می‌کنیم ولی به این هم توجه داریم که مدال‌ آوردن حتماً به معنای توسعه زیر ساختی ورزش نیست. ما در برخی سال‌ها مدال‌های بیشتری آورده‌ایم ولی سرانه فضاهای ورزشی‌مان بیشتر نشده و جمعیت ورزشکار جامعه‌مان نیز افزایش نیافته است. شاید با سرمایه‌گذاری شدید بتوانید در چند رشته چندین قهرمان هم داشته باشید اما این با داشتن یک جامعه ورزشی سرزنده، پویا که دائم از دل آن قهرمان بیرون می‌آید، و باعث سلامت جامعه می‌شود فرق دارد. بنابراین باید نگاهی جامع به ورزش داشت. تصور من بر این است که طرح جامع ورزش کشور که در اوایل دهه 1380 تهیه شد، مبنای خوبی برای کار کردن همه‌جانبه در ورزش است. البته 10 سال از آن زمان گذشته و آن طرح اجرایی نشده، مثل سایر اسناد بالادستی و راهبردی که در همه عرصه‌ها در 8 سال گذشته فراموش شدند. باید آن طرح را به‌ روز کرد و با نگاهی بلندمدت و راهبردی به ورزش نگاه و عمل کرد. امیدوارم چنین رویکردی با همراهی و مشارکت مردم و نخبگان بتواند ورزش کشور را در وضعیت مناسب‌تری قرار دهد.

نظرات بینندگان