arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۱۶۸۷۳
تاریخ انتشار: ۰۹ : ۱۰ - ۲۷ خرداد ۱۳۹۲

نظر احمد توکلی درباره مشارکت حداکثری و کنترل‌شده

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنه ای نوشت:

در فضای سیاسی کشور پس از رحلت امام رحمه‌الله، دو نگاه درباره‌ی مشارکت در انتخابات وجود داشته است؛ نگاه حداکثری و نگاه کنترل‌شده. دراین باره با دکتر احمد توکلی به گفت‌وگو نشستیم. او دو دوره نامزد ریاست جمهوری بوده و بارها در قالب نامزد انتخابات مجلس حضور مردم برایش مهم بوده است. به مشارکت در انتخابات توجه داشته و با دیدگاه‌های تصمیم‌سازان و سیاست‌گذاران انتخابات از نزدیک آشناست. با او که اکنون در سمت نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی قرار دارد ضمن بررسی خاستگاه این دو نگاه، مشی رهبر انقلاب اسلامی در رابطه با انتخابات را مورد توجه قرار دادیم.

در فضای سیاسی پس از رحلت حضرت امام رحمه‌الله همواره دو نگاه به انتخابات و حضور مردم در کشور حاکم بوده است؛ اعتقاد به مشارکت حداکثری مردم و اعتقاد به مشارکت کنترل‌شده. لطفاً درباره‌ی خاستگاه این دو نگاه توضیح دهید.

رهبر معظم انقلاب همواره معتقد بوده‌اند که میزان رأی ملت است و ما باید کاری کنیم که همه‌ی ملت از حق رأی دادن خود استفاده کنند. از نگاه رهبر انقلاب، نفس مشارکت مردم برای تثبیت نظام مهم‌تر از نتیجه‌ی انتخاب است. استدلال ایشان هم به نظر من واضح است: وقتی مردمِ بیشتری در انتخابات شرکت کنند، یعنی عده‌ی بیشتری ساختار این نظام را قبول دارند. به همین دلیل است که دشمنان ما سعی می‌کنند مشارکت مردم کم باشد تا این را بر سر جمهوری اسلامی بکوبند. رهبر انقلاب معتقدند اگر یک فردی یا افرادی در مجلس، ریاست‌جمهوری یا شوراها از صافی‌های قانونی بگذرند و مُحق باشند که از مردم تأیید بخواهند، حق آنان است که از مردم رأی بخواهند و حق مردم است که رأی بدهند. در این نگاه هرچه مردم بیشتر رأی بدهند، بهتر است، زیرا فرض بر این است که صافی‌های قانونی اجمالاً خوب عمل می‌کنند و افراد باصلاحیت وارد عرصه‌ی انتخابات می‌شوند.

از طرفی برخی از سرِ خیرخواهی عقیده داشتند ما باید گروه‌هایی را پای صندوق بیاوریم که بتوانیم درباره‌ی نتیجه‌ی رأی‌ آنان این را حدس بزنیم که رأی آنان به نفع نظام است. بر اساس این دیدگاه اگر گروه‌هایی هستند که شرکتشان در انتخابات به مصلحت نظام نیست، بهتر است برای رأی‌دادن تحریکشان نکنیم. البته معنی این دیگاه لزوماً این نیست که جلوی مردم را بگیریم، منظور این است که چه ضرورتی دارد ما وقتی می‌بینیم دسته‌ای از اقشار اجتماعی اگر به پای صندوق رأی بیایند، به نامزدی رأی می‌دهند که می‌دانیم او کشور را بد اداره می‌کند و چون انتخابات قانونی است و نمی‌شود جلوی رأی‌دادنِ مردم را گرفت، پس چرا باید آن‌ها را تحریک کنیم؟
این دو نگاه از وقتی که وظیفه‌ی رهبری بر دوش حضرت آیت‌الله خامنه‌ای گذاشته شده، همواره در فضای سیاسی کشور وجود داشته است، اما همواره نگاه اول مورد توجه آقا بوده و ایشان به لوازم نگاه اول وفادار مانده‌اند. امام خمینی هم همین‌طور بودند و برای رأی مردم اهمیت ویژه قائل بودند.

اما همیشه هنگام انتخابات‌ مختلف، یکی از مسائلی که منتقدین و دشمنان مطرح می‌کنند، نبود رقابت واقعی در انتخابات ایران است و این را دلیلی بر عدم خواست نظام برای مشارکت حداکثری می‌دانند. می‌خواهیم از زبان شما که دو دوره کاندیدای ریاست‌جمهوری بودید، تحلیل این موضوع را بشنویم.
من وقتی در سال ۱۳۷۲ به دلیل برخی انتقاداتم به سیاست‌های دولت، به عنوان کاندیدای ریاست‌جمهوری ثبت‌نام کردم، به دوستانی که مرا تشویق می‌کردند گفتم که من برای حضور در رقابت انتخاباتی یک شرط دارم؛ این‌که نمایش بلد نیستم و می‌آیم که رئیس‌جمهور شوم. هدفم این بود که انتخابات را به یک رقابت واقعی بکشانم، زیرا از مشی و سخنان رهبری این برداشت را داشتم که برای ایشان مهم است که واقعاً مردم به صحنه بیایند و مشارکت کنند. ما که می‌گوییم مردم صاحب سرنوشت خودشان هستند، چرا نباید آن‌ها را تشویق کنیم تا در انتخابات مشارکت کنند؟

در همان انتخابات و در مقطعی، آقا از حق بنده دفاع کردند. موضوع از این قرار بود که از صداوسیما نامه‌ای نوشتند که نطق انتخاباتی شما مشکل قانونی و محتوایی دارد و باید برای تغییر نطق به صداوسیما بیایید. من با این نظر به هیچ وجه موافق نبودم و گفتم که شما حق این کار را ندارید. آن‌ها هم گفتند که اگر نیایی، نطقت را پخش نمی‌کنیم. من هم با دادستان وقت کل کشور، وزیر کشور، رئیس مجلس و یکی از اعضای شورای نگهبان تماس گرفتم و به‌شدت اعتراض کردم. از دفتر رهبری زنگ زدند و ماجرا را جویا شدند. من توضیح دادم و گفتم که شما از طرف من به آقا بگویید که از نظر قانونی این‌ها حق ندارند، اما اگر شما بفرمایید، من نطقم را عوض می‌کنم. آقا اما فرمودند که اگر موضع شما قانونی است، محکم پای موضعت بایست. ببینید، آقا هم به دلیل قانونی و هم به این دلیل که حق مردم بود که صحبت‌های مرا به عنوان یک نامزد انتخاباتی بشنوند، آن توصیه را به من کردند.

نمونه‌ی دیگر در انتخابات سال ۱۳۷۶ بود. در حالی که بسیاری از مسئولین و نخبگان سیاسی نظام خواستار پیروزی یک نفر بودند، اما رقیب او به عنوان پیروز از انتخابات بیرون آمد. در آن انتخابات هم آقا پای رأی مردم ایستادند و از آن دفاع کردند. رهبر انقلاب پس از دوم خرداد ۷۶ و در پیام تبریکشان، آن انتخابات را حماسه خواندند. نگاه رهبری مشارکت حداکثری در انتخابات است. بنابراین اگر کسی به صحنه بیاید و مشارکت را بالا ببرد، ایشان طبق اصول خودشان عمل می‌کنند.

یادم هست که در مراسم تنفیذ همان سال، وقتی آقای هاشمی از روی صندلی بلند شد و حکم تنفیذ را به دست آقای خاتمی داد، صحنه‌ی بسیار اثرگذاری بود. با این‌که رئیس‌جمهور اول ما از کشور فرار کرده بود، رئیس‌جمهور دوم ما شهید شده بود و رئیس‌جمهور سوم ما به رهبری برگزیده شده بود، این نخستین بار بود که یک رئیس‌جمهور یک فرد برآمده از رأی مردم را به جای خود می‌نشاند.

این ویژگی نظام جمهوری اسلامی، به خاطر همین روحیه‌ی رهبر انقلاب است که واقعاً وفادار به رأی مردم هستند. در حالی‌که مثلاً در ترکیه آقای اربکان را که برآمده از رأی مردم بود، کانون‌های قدرت مخالفش نتوانستند بیش از چند ماه تحمل کنند. یادمان هست که در انتخابات مجلس هفتم، رؤسای دو قوه از رهبری خواستند که انتخابات را به تعویق بیندازند. رهبری اما زیر بار نرفتند و گفتند انتخابات باید سر موقع برگزار شود. ما در زمان جنگ و زیر موشکباران دشمن هم انتخابات را بموقع برگزار کردیم و مردم پای صندوق‌های رأی آمدند. این از افتخارات نظام ماست که رهبران آن وفادار به رأی مردم بوده و هستند.

اما در انتخابات سال ۱۳۸۸، نظام متهم شد که جمهوریت نظام را خدشه‌دار کرده و در پی آن، فتنه‌ای رخ داد که آسیب‌های بسیاری به نظام جمهوری اسلامی وارد آمد...
در انتخابات ۸۸ هم اتفاقاً برعکس آن چیزی است که دشمنان القا می‌کنند. رهبر انقلاب از جمهوریت نظام دفاع کردند. در آن جلسه‌ای که نمایندگان کاندیداها به دیدار رهبری رفته بودند، رهبری به آن‌ها گفتند شما نسبت به هر صندوقی که ایراد دارید، بگویید تا دوباره شمرده شود. اگر به این شکل شکایت ندارید و اجمالاً می‌گویید که تقلب شده، به شکل رندومی صندوق معرفی کنید تا بازشماری شود. اگر باز به نتیجه نرسیدید، باز هم به‌صورت رندوم انتخاب کنید تا بازشماری شود. آن‌قدر این کار را ادامه دهید تا کل صندوق‌ها بازشماری شود. خانم کروبی گفت که ما هم در زمان بازشماری باید پا صندوق‌ها باشیم؛ رهبری هم قبول کردند. بعد گفتند اگر رأی مردم این است که شما می‌گویید، من تسلیمم، ولی اگر رأی مردم آن‌ چیزی باشد که قانون گفته، شما باید تسلیم باشید. وقتی نهاد قانونی نتیجه را امضا می‌کند، شما باید تسلیم باشید. و اگر اعتراض دارید، طبق قانون رسیدگی می‌کنیم. من به شما این امتیاز را می‌دهم که سر صندوق‌ها باشید که رندوم بگیرید. آن‌قدر هم رندوم بگیرید تا صندوق‌ها تمام شود و مطمئن شوید که حرف شما درست است یا نادرست. چگونه می‌توان وفادارانه‌تر از این رفتار نسبت به رأی مردم برخورد کرد؟ خب این‌ها گوش نکردند. واقعاً سال ۸۸ پای جمهوریت نظام در کار بود.

آیا می‌شود حمایت رهبری از دولت‌ها را در همین چهارچوب تحلیل کرد؟
بله، این‌ نکته درست است که دفاع آقا از دولت‌ها و رؤسای جمهور منتخب هم در همین چهارچوب قابل فهم است. کسی که مردم انتخابش می‌کنند، وارد یک عرصه‌ی پُردست‌انداز و پرتلاطم می‌شود. زمین بکری نیست که نقشه بکشد و پیاده کند و هیچ‌کس مانعش نشود، با یک جامعه‌ی پویا و زنده و بالنده طرف است که مزه‌ی آزادی را هم چشیده و زیر بار هر حرفی نمی‌رود. او می‌خواهد با این جامعه کار کند. دلیلی ندارد که هرگاه کسی خلافی کرد، بگوییم تو نباش. این هم به نظرم همین‌جوری قابل فهم است. آقا می‌فرمایند وقتی مردم می‌آیند پای صندوق و به یک نفر رأی می‌دهند و او را انتخاب می‌کنند و او فردا با دست‌اندازها روبه‌رو است، نباید به‌سرعت دست و پای این فرد را بست و جلویش را گرفت. باید تا می‌شود، طبق قانون راهش را باز کرد و البته یک جایی هم ترمزش را کشید. همین مشی را حضرت امام هم داشتند.
ممکن است من یا شما بگوییم این‌جا دیگر دفاع یا حمایت رهبری از فلان شخص زیادی بود، اما فهم این موضوع مشکل نیست که چرا ایشان این‌گونه رفتار می‌کنند. یک علتش این است که ایشان می‌گویند رأی مردم به‌راحتی قابل ابطال نیست. باید خیلی دلیل قوی داشته باشید که بتوانید رأی مردم را ابطال کنید. اگر هم یک جایی مثل ماجرای بنی‌صدر، بعداً معلوم شد که مردم اشتباه کرده‌اند، تا موضوع پخته نشد، اجازه‌ی عزل داده نشد. اگر به سیره‌ی پیامبران رجوع کنیم، آن‌ها مأمورند که با ظرفیت مردم راه بروند؛ «کلّم الناس علی قدر عقولهم». پیامبران نمی‌توانند بیش از ظرفیت مردم بر آن‌ها بار کنند، بنابراین با مردم مدارا می‌کنند. مدارا صفتی است که مؤمنین از پیامبر دارند. اگر او جلوتر از مردم بدود و آن‌قدر جلوتر بدود که مردم به او نرسند، پس راه خودشان را می‌روند.

رهبر جامعه یک مقداری جلوتر از مردم می‌رود تا مردم امیدوار بشوند که به او می‌رسند. امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌گویند: من درست پا جای پای پیامبر صلوات‌الله‌علیه‌و‌آله می‌گذاشتم. اگر مثلاً استاد میرخانی برای من سرمشق خطاطی بدهد، من اصلاً دق می‌کنم، چون امکان ندارد بتوانم شبیه او بنویسم. لذا چه‌بسا هیچ‌وقت سراغ خطاطی نروم. اما اگر به من می‌گویند تو حالا همین را بنویس و سین را این‌جوری کشیده بنویس، یواش یواش می‌رسی به آن‌جا. «اسوه»‌ یعنی کسی که می‌شود مثل او مشق نوشت. اگر خیلی از ما جلوتر بدود، اگر در حد فهم خودش عمل کند و فهم ما را بالاتر نیاورد و هم‌رأی نکند، از او جدا می‌مانیم. این منطق به نظر من قابل پذیرش است، اما اصل این‌که آقا وقتی رأی مردم منعقد می‌شود و به یک نفر مردم رو می‌کنند، حتی‌المقدور می‌خواهند که این رأی تا آخر نتایجش برقرار و تأمین شود و جلوه کند و بار بدهد.

حتی مشی رهبری با دولت‌های متفاوتی که بر سر کار آمده‌اند، این نبوده که نظرشان را تحمیل کنند. البته بعضی مواقع ‌آمده‌اند وسط و ‌گفته‌اند که تو این کار را بکن یا این کار را نکن، اما این موضوع بسته به ظرفیت دولت‌ها متفاوت بوده است. علت این مشی آقا هم این‌ است که ایشان این حق را دارند، اما اگر بخواهند مدام از این حق استفاده کنند، دیگر از شخصیت مسئولین چیزی باقی نمی‌ماند. بنابراین شما ملاحظه می‌کنید که در دولت‌های مختلفی که با رأی مردم بر سر کار آمده‌اند، مشی رهبر انقلاب تغییری نکرده است.
نظرات بینندگان