شهیر شهید ثالث: انتخابات در ایران برای چندین بار مایه شگفتی شد. پس از پیروزی غافلگیرانه محمد خاتمی در سال 1376 و احمدی نژاد در سال 1384، این بار حسن روحانی، چهره ای که تا چندی پیش برای توده مردم ناشناخته بود یکباره در صحنه ظاهر و به موفقیت غیرمنتظره ای رسید. شگفتی این پیروزی در اینجاست که وی که دو جناح میانه رو و اصلاح طلب را نمایندگی می کرد یک تنه توانست آرائی بیش از مجموع آراء پنج رقیب اصولگرای خود کسب کرده و کار را در دور اول یکسره کند. حسن روحانی با کسب 18 میلیون و 600 هزار رای و نزدیک به 51 درصد آراء هفتمین رئیس جمهور ایران شد.
کمتر کسی، از جمله نویسنده این مقاله، تصور می کرد که روحانی بتواند در دور اول به پیروزی دست یابد هر چند که
چنانکه پیش تر نیز نوشتم پیروزی او در دور دوم بسیار محتمل به نظر می رسید. چه عواملی باعث شد که حسن روحانی به پیروزی برسد؟
پیش از هر چیز باید به حمایت محمد خاتمی در درجه نخست و سپس هاشمی رفسنجانی اشاره کرد. خاتمی که رهبری جنبش اصلاحات را در ایران نمایندگی می کند هنوز از محبوبیت بالائی برخوردار است. میزان این محبوبیت بقدری بالاست که برخی معتقدند رای به حسن روحانی معنایش رای به خاتمی بود. از سوی دیگر حمایت هاشمی رفسنجانی نیز که در آستانه انتخابات این دوره یکباره به محبوبیت قابل توجهی دست یافت نمی تواند بی تاثیر بوده باشد.
عامل دیگری که در موفقیت حسن روحانی چشمگیر بود کناره گیری محمد رضا عارف دیگر نماینده اصلاحات و معاون سابق محمد خاتمی بود. با کناره گیری عارف خطر تقسیم آراء بین روحانی و عارف از میان رفت.
گفتمانی که روحانی انتخاب کرد دو محور اصلی را در بر می گرفت. یکی مقوله آزادی و از میان بردن فضای امنیتی و دیگری تلاش برای از میان بردن تحریم ها و سر و سامان دادن به وضعیت اقتصادی. این گفتمان نیاز های بخش وسیعی از جامعه، یعنی هم طبقه متوسط شهری و هم طبقات کم درآمد را در بر می گرفت.
توده های خسته از سیاست های احمدی نژاد، که در هر دوی این زمینه ها کارنامه کاملا ناموفقی از خود بجا گذاشته بود به سرعت جذب این گفتمان شدند. مردم به دنبال تغییر و دگرگونی بودند و روحانی بطور موثری "امید" به تغییر را به جامعه نوید داد. پیام "امید" پیامی جذاب و گیراست. در مبارزات انتخاباتی سال 1992 در آمریکا، بیل کلینتون با بهره گرفتن از شعار "امید"، به پیروزی خورد کننده ای در برابر جورج بوش پدر دست یافت.
در عین حال عملکرد حسن روحانی در مناظره های تلویزیونی با توجه به قدرت بیان روحانی و پی گیری روش "تبلیغات منفی" علیه رقبایش در شناساندن روحانی به مردم و تضعیف رقبایش نقش تعیین کننده ای داشت.
در یکی از برجسته ترین بخش های مجادله لفظی اش با قالیباف در مورد حمله به دانشجویان معترض در سال 1378، در حالیکه قالیباف او را در مقام دبیر شورای امنیت ملی وقت متهم به توصیه برای بکار بردن خشونت کرد، روحانی گفت: "آقای قالیباف! من سرهنگ نیستم حقوق دانم...(شما) گفتید دانشجویان بیایند ما برنامه گاز انبری داریم." بسیاری معتقدند این صحنه تاثیر مخربی بر محبوبیت قالیباف داشت. فراموش نکنیم که روحانی مانند بسیاری از روحانیون دیگر از هنر سخنوری برخوردار است و تنها معمم در بین نامزد ها بود.
حسن روحانی با قاطعیت از سیاست های هسته ای در دوران خاتمی که خود وی در آن نقش بسزائی داشت دفاع می کرد و سعید جلیلی را برای سیاست های غیرقابل انعطافش به شدت مورد انتقاد قرار می داد. او بارها این مسئله را که در دورانی که وی مسئول مذاکرات هسته ای ایران بود هیچ تحریمی علیه ایران صورت نگرفت، برجسته کرد. او استدلال می کرد که ایران می توانست با حفظ عزت اما در پیش گرفتن یک سیاست عقلانی و معتدل جلوی تحریم ها را بگیرد.
این گفتمان برای بخش بزرگی از مردم که امروز تاثیر تحریم ها را در زندگی روزمره خود احساس می کنند از جذابیت فوق العاده ای برخوردار بود. تاکید روحانی بر حل معضلات اقتصادی از طریق ایجاد روابط بهتر با دنیا پر جاذبه بود. از میان رقبای روحانی، کسی، کارنامه قابل قبولی که نشان دهد قادر است تحریم ها را از میان بردارد ارائه نمی کرد.
روحانی در فیلمی که برای کمپین انتخاباتی وی تهیه شده بود با در پیش گرفتن یک برخورد قابل فهم برای توده مردم سیاست هایی را که منجر به تحریم های پیاپی شده زیر سئوال برده و می گفت: "سانتریفوژها بچرخند اما چرخ هزاران کارخانه بخوابد؟"
روحانی هم چنین از فضای امنیتی موجود انتقاد می کرد و در حالی که هیچ یک از نامزدها به جریانات سال 1388 نمی پرداختند می گفت "رئیس جمهور باید به دنبال ...از بین بردن فضای امنیتی در کشور باشد....." او هم چنین می گفت: "به فرض اینکه کسی شعار تند بدهد، قتل که نکرده، برای یک شعار که کسی را زندانی نمیکنند." هیچ یک از نامزد های دیگر پا به این وادی نگذاشتند.