arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۱۹۱۹۲
تاریخ انتشار: ۳۵ : ۱۲ - ۱۱ تير ۱۳۹۲

تحلیل سلیمی‌نمین از ناكامي اصولگرایان

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :  اصولگرایان از اولین دقیقه‌هایی که برنده‌شدن «حسن روحانی» به‌عنوان کاندیدای اجماع اصلاحات و اعتدال‌گرایان در انتخابات اعلام شد، سعی می‌کنند  روحانی را اصولگرا بخوانند یا حداقل اینکه حمایت هاشمی و خاتمی از او را بی‌تاثیر بدانند. «عباس سلیمی‌نمین» اما در گفت‌وگو با «شرق» ضمن تایید تاثیرگذاری هاشمی و خاتمی بر انتخاب روحانی، اعتقاد دارد برنده‌شدن روحانی به این دلیل بود که احمدی‌نژاد عامدانه شرایط دشواری را بر جامعه تحمیل کرد تا کاندیدای اصولگرایی، مخصوصا «قالیباف» نتواند به «پاستور» راه پیدا کند.

حمایت آقایان هاشمی و خاتمی را چقدر در انتخاب آقای روحانی به سمت ریاست‌جمهوری تاثیرگذار می‌دانید؟

اگر مطالعه‌ای در انتخابات گذشته داشته باشیم، مشاهده می‌کنیم که موجی در روزهای آخر ایجاد می‌شد و رای به نام کسی نوشته می‌شد. همان‌طور که در سال 84 آقای قالیباف به‌عنوان رقیب اصلی هاشمی‌رفسنجانی شناخته می‌شد، در روزهای منتهی به 27 خرداد، موجی ایجاد شد که محمود احمدی‌نژاد را به دومین رتبه مرحله رساند و یک هفته پس از آن هم با وجود اینکه چندان شناخته‌شده نبود، هاشمی‌رفسنجانی را با آن همه سابقه شکست داد. پس باید نتیجه‌گیری کنیم که انتخاب روحانی با وجود غیرمنتظره‌بودن، نباید اتفاقی عجیب تلقی شود.

منظور شما این است که حمایت هاشمی و خاتمی هیچ تاثیری نداشت؟

من اصلا قصد ندارم نقش این دو چهره را انکار کنم، چون ورود هاشمی و خاتمی قطعا در انتخابات 24 خرداد تاثیر داشت. اما از من بپذیرید دلیل اصلی توجه عموم به مردم این بود که جامعه به این تصور رسید که روحانی یک پدیده متفاوتی است که در نقطه مقابل دولت کنونی قرار گرفته است. در واقع رای به روحانی، «نه» به احمدی‌نژاد بود. در شرایطی که احمدی‌نژاد عامدانه اقتصاد را رها کرد تا جامعه را با مشکل و محدودیت‌های زیادی مواجه کند، مردم به روحانی رای دادند تا از این مخمصه نجات پیدا کنند.

احمدی‌نژاد چرا باید به قول شما «عامدانه» اقتصاد را تخریب کند؟

برای رییس‌جمهوری، مهم این بود که اصولگرایان در انتخابات ریاست‌جمهوری ناکام شوند و به همین دلیل تحمیل سختی بر جامعه را انتخاب کرد تا مردم ناراضی شوند و به سمت کاندیدای اصلاح‌طلب یا مستقل بروند. به همین دلیل تصور من این است که بیش از حمایت هاشمی و خاتمی، عملکرد حساب‌گرایانه احمدی‌نژاد در رای بالای 18‌میلیونی حسن روحانی نقش داشت.

*البته این برای احمدی‌نژاد هم نوعی شکست محسوب می‌شود.

بله، با وجود علم بر این قضیه، احمدی‌نژاد سوگند خورده بود که نگذارد قالیباف رییس‌جمهور شود. البته ایشان با تعبیری غیرعرف گفته بود که برای رسیدن به این هدف هر کاری را انجام می‌دهد. تاکید این است  زمانی‌که قطعی شد کاندیدایش هیچ توفیقی نخواهد داشت، اقداماتش را برای تخریب اصولگرایی شروع کرد که می‌توان به راه‌اندازی «جبهه پایداری» اشاره کرد. این تشکل اصولا با این هدف شکل گرفت که وجهه اصولگرایان را زیر سوال ببرند که اتفاقا توانستند به این خواسته خود برسند. آقای احمدی‌نژاد مدت‌ها بود که به چنین روشی دامن می‌زد.

*چرا سرنوشت اصولگرایان و احمدی‌نژاد به اینجا رسید؟

چرایی چنین شرایطی، تحلیل مستقلی می‌طلبد. من به این بسنده می‌کنم که کارهای احمدی‌نژاد، بیشتر از اعلام حمایت هاشمی و خاتمی در رای 18‌میلیونی رییس‌جمهوری منتخب تاثير داشت.

*اگر موافقید به بحث آرای اصولگرایان بپردازیم.

حتما، نتیجه اعلام‌شده در انتخابات ریاست‌جمهوری این مساله را ثابت کرد که جبهه اصولگرایی با وجود فعال‌بودن اصلاحات و تحرکات تخریبی دولتی‌ها، پایگاه اجتماعی بالایی دارد. اما متاسفانه در تصمیم‌گیری عملکرد خوبی نداشتند و با حضور چندپاره در انتخابات و ناکامی در متحدشدن، شرایطی را به وجود آوردند  رای‌هایی که به حساب اصولگرایی نوشته شد، برای چند نفر به صندوق انداخته شد.

* یعنی شما آرای «محسن رضایی» را هم به سبد رای اصولگرایان می‌ریزید؟

بله، ایشان حتما اصلاح‌طلب نیست و در ردیف اصولگرایان قرار دارد.

* اما رضایی انتقاداتی را متوجه اصولگرایان می‌کرد و بیشتر بر شعارهای معیشتی تکیه می‌کرد.

ایشان قطعا کارهای تبلیغاتی هم انجام دادند. دنبال این نیستم که درباره آقای محسن رضایی بحث کنم. حرف من این است نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری و شوراها نشان داد که بخش عمده‌ای از مردم همچنان به تفکر اصولگرایی اعتقاد و اعتماد دارند. البته آن چیزی که از جانب احمدی‌نژاد صورت گرفت، باعث شد تا در شرایطی که روحانی شناخته‌شده نبود، رای‌هایی به حساب او ریخته شود. همان‌طور که «نه» به هاشمی، احمدی‌نژاد غیرمشهور و معروف را در سال 84 به پاستور فرستاد.

* دولت روحانی را منتسب به چه جریانی باید دانست؟

تحلیل من این است که آقای روحانی در کنار تمایلات سیاسی، دنبال این است که تا از دولت‌های پیشین استفاده ببرد که باید گفت رویکردی منطقی است و به کارهایش عمق بخشیده است. به همین دلیل حتما از عناصر تندرو پرهیز خواهد کرد و از آنجایی که از آنها استفاده نخواهد کرد، مشکلاتی به وجود خواهد آمد و چهره‌های اینچنینی علیه دولت روحانی موضع‌گیری خواهند کرد. این در شرایطی است که در همه سلیقه‌های حاضر، عدم تمایل به تندروی مشاهده می‌شود و اگر روحانی به آنها بی‌توجهی کند، اصولگرایان نیز چنین اقدامی را انجام خواهند داد و تندروها را حاشیه‌نشین خواهند کرد که این در نهایت فضای سیاسی را به فضایی عقلانی هدایت خواهد کرد. به همین دلیل روحانی با اینکه به لحاظ بینش همانند خاتمی است، باید برخلاف او، از ابراز اندام نیروهای تندرو جلوگیری کند تا بعد از چهارسال دوباره بتواند از مردم رای بگیرد. چون کارکرد زمانی امکان‌پذیر خواهد بود که فضای التهاب سیاسی محدود و زمینه فعالیت‌های اقتصادی فراهم شود.

برای سوال آخر! برخی نیروهای حاضر در مجلس این نگرانی را به‌وجود آورده‌اند که رابطه دو قوه، بازهم تنش‌آلود خواهد شد.

به نظر من جای نگرانی نیست. چون گروه مورد نظر شما مورد نقد جدی اصولگرایان است و همچنین مسبب توهم و اشتباهات احمدی‌نژاد شناخته می‌شود. به همین دلیل آنها نمی‌توانند در فضای فعلی تحرک خاصی از خود نشان دهند.

نظرات بینندگان