پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : «رشد 1/5 درصدي بخش کشاورزي ايران يا سومالي؟!» عنوان يادداشت روز روزنامه بهار به قلم علي فريدوني است که ميتوانيد در ادامه آن را بخوانيد:
چون در جريان ديدار با جناب آقاي هاشميرفسنجاني در مشهد، فرصت طرح مسائل مهم بخش کشاورزي فراهم نشد و از سويي بعضي از اين مشکلات جنبه فوري دارد بنابراين به اين وسيله آنها را به استحضار منتخب محترم ملت ميرسانم. اميد است عنايت لازم به آنها مبذول شود.
جناب آقاي دکتر روحاني!
برخلاف اظهارات خود سپاسگزارانه رييس محترم دولت و حاميانش درباره پيشرفتهاي قابل توجه کشور در همه بخشها، نه تنها پيشرفتي نداشتهايم که در بسياري از عرصهها نسبت به برنامه چهارم توسعه، شاهد پسرفت نيز هستيم!
يکي از حوزههايي که در اين هشت سال بيشترين خسارات را متحمل شده است، بخش مظلوم کشاورزي است. بخشي که اگر سرمايهگذاري مناسبي در آن صورت ميگرفت (حداقل معادل کشورهاي همسايه مثل ترکيه و پاکستان که متوسط 20درصد است) به راحتي ميتوانست کشور را در سالهاي مواجه با تحريم يا سقوط قيمت نفت و... اداره کند. اين در حالي است که به رغم رشد ارزشافزوده اين بخش در طول سه دهه اخير، ميزان سرمايهگذاري در آن حداکثر پنجدرصد بوده است!
به نظر ميرسد يکي از دلايل اين بيتوجهي؛ عدم آگاهي و اشراف مسئولان ارشد کشور نسبت به پتانسيلهاي بالقوه و بالفعل کشاورزي است. آقاي دکتر بخشنده استاد تمام دانشگاه اهواز اظهار ميداشت: «به مناسبتي به اتفاق آقاي مهندس حجتي در جلسه مجمع تشخيص مصلحت نظام پتانسيلها و مشکلات بخش را مطرح کرديم. پس از ارائه گزارش ما، رييس و بعضي از اعضاي محترم مجمع گفتند که اگر 50درصد اين آمارها صحيح باشد، در اين 30سال در حق بخش کشاورزي بسيار جفا شده است!» در اوايل دهه 80 که اندک توجهي به اين بخش صورت گرفت، با حفظ منابع پايه، در گندم خودکفا شديم و در آستانه دستيابي به خودکفايي در محصولات استراتژيک و خوداتکايي در ساير محصولات کشاورزي بوديم.
استحضار داريد که بخش کشاورزي با ساير بخشها، تفاوتهايي ماهوي دارد. چه، به دليل سر و کار داشتن اين بخش با موجودات زنده؛ هر نوع اختلال در فعاليتهاي روزمره و قطع يا کاهش سرمايهگذاري، نابودي سرمايهگذاريهاي پيشين را به دنبال خواهد داشت!
متاسفانه در اين هشت سال، بخش کشاورزي نيز همانند ساير بخشها؛ به صورت شعاري و سليقهاي اداره ميشد! برخلاف شعارهاي فريبنده خودکفايي چهارساله محصولات استراتژيک و پيوستن به باشگاه کشورهاي صادرکننده گندم! سالانه ميليونها تن گندم وارد کشور شده و به قول جنابعالي قرار است هفتميليون تن نيز براي سالجاري وارد کنيم! (ديدار با مراجع قم، خراسان، 15/4/92) و به جاي دستيابي به 120ميليون تن محصولات کشاورزي و 95درصد خودکفايي، اين ميزان از 84درصد ابتداي برنامه به 76/44 درصد کاهش يافته است!؟
در اين مدت دروازههاي کشور روي انواع و اقسام محصولات کشاورزي (بدون توجه به هشدارهاي قرنطينههاي دامي و نباتي!) گشوده شد و اکثر فعالان کشاورزي بيل به دست؛ زنبيل به دست شدند! و در يک کلام کشاورزان به خاک سياه نشستند! وزير دولت نهم به جاي پاسخگويي به چرايي عدم تحقق وعدههايش با تعبير «لچ بهبهان» با نهادهاي مدني بخش و مطبوعات لجبازي کرده و با زدن اتهامات گوناگون، آنها را منزوي و مسلوبالاختيار کرد. جالبتر اينکه درنهايت با مساعدت رييس مهرورز و عدالت گسترش به يک شرکت
پر و پيمان حکومتي رفت و در آنجا آرام گرفت!؟
بيعملي و انفعال بخش کشاورزي (بهويژه در چهارسال اخير) به حدي رسيد که نه تنها اهرم قانوني کنترل واردات (ماده 16 قانون بهرهوري بخش کشاورزي) به وزارت تجارت داده شد که ساختمان مرکزي وزارتخانه را نيز از وزير دولت دهم ستانده و وي، معاونان، مديران و پرسنل محترم و بهخصوص ارباب رجوع مظلوم را در خيابانهاي تهران سرگردان کردند! اين در حالي است که وزير محترم در يک اقدام داوطلبانه! و کاملا غيرکارشناسي، هواپيماهاي سمپاش را نيز به شهرداري قزوين واگذار کرد! آيا از چنين وزارتخانه بيصاحب و بيدروپيکري ميشود انتظار داشت که طبق پيشبيني برنامه چهارم، رشد بخش کشاورزي را به 6/5 درصد برساند؟ آيا ميتوان دستيابي به رشد 1/5 درصدي را به حساب دولت و وزارت جهادکشاورزي گذاشت؟ رشدي که در کشورهاي بدون دولت، مثل سومالي نيز دستيافتني است!
جناب آقاي رييسجمهوري منتخب!
اينک که در آستانه فصل کاشت هستيم؛ قاعدتا بايد همه انبارها از ماهها قبل مملو از نهادههاي مورد نياز کشاورزان (کود، سم و...) باشد. چون از قرار مسموع و معالاسف در زمينه بعضي از اين نهادهها و از جمله کود فسفات و پتاس اصلا وضع مناسبي نداريم!؟ و از سويي در همين روزها با تحريم ناعادلانه کشتيراني مواجهيم! بنابراين استدعا دارم به وزير محترم فعلي دستور فرماييد در اسرع وقت و به هر شکلي که ممکن است نسبت به تامين آنها اقدام کند تا خداي ناکرده حکايت نوشداروي بعد از مرگ سهراب نشود!
نظر به اينکه احتمالا در ساير بخشها نيز وضعيت بهتر از اين نيست (باوجود اظهارات رييس محترم دولت که از همه اقدامات دولتش با صفت تفضيلي ياد ميکند!) بنابراين شايسته است مسئولان ذيربط مورد اعتماد جنابعالي به بررسي همهجانبه اين مسائل پرداخته و در يک کلام يک انبارگرداني کامل صورت گيرد! تا مشخص شود که کشور را در چه وضعيت کمي و کيفي تحويل ميگيريد.
در خاتمه و با عنايت به اينکه با تلاش، همت و غيرت متخصصان فرهيخته و دلسوز قبلي و فعلي بخش، اکثر مسائل موجود در مزرعه تا حدود زيادي مرتفع شده است و اصليترين مشکلات بخش کشاورزي، بعد از کمبود سرمايهگذاري؛ مسائل بعد از مزرعه است (بازاريابي، خريدهاي تضميني و توافقي، بيمه محصولات کشاورزي و توسعه و ارتقاي صنايع تبديلي به منظور رفتن به سوي صادرات و...) بنابراين پيشنهاد ميکنم، فردي را براي تصدي وزارت جهادکشاورزي معرفي فرماييد که به اينگونه مسائل بخش (بهويژه در بخش غيردولتي) اشراف داشته باشد. موضوعي که سالهاست کشورهاي توسعهيافته، مدنظر قرار داده و به پيشرفتهاي شگرفي دست يافتهاند.
اميدوارم با اين انتصاب و حمايت همهجانبه فعالان بخش کشاورزي و تشکلهاي غيردولتي (NGOS) بخش، شعار کليدي حضرتعالي (واگذاري تمامي امور تصديگري به مردم و تشکلهاي منتخب آنها و هدايت، حمايت و نظارت دولت) به منصه ظهور برسد.