پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : دنیای اقتصاد نوشت:
سیدسلمان صفوی، ريیس مرکز بینالمللی مطالعات صلح و سردبیر مجله دیپلماسی صلح عادلانه بهخاطر سوابق انقلابی، دانش نظری و تجربه زندگی در اروپا ودیپلماسی خط 2 دارای دیدی واقع بینانه از مناسبات روابط بینالملل است. او غالبا نگاه نو به مسائل دیپلماتیک دارد و پیشنهادات کاربردی برای ایجاد امنیت و صلح عادلانه ارائه ميکند.
از نگاه وی راه حل دیپلماتیک وقتی ميتواند مقبول باشد که ملاحظات امنیتی و منافع مشروع همه طرفها را در بر داشته باشد. یکجانبهنگری اسباب شکست مذاکرات دیپلماتیک ميشود. گفتوگویی با او پیرامون اولویتهاي سیاست خارجی در دولت روحانی انجام دادهایم که متن آن در پی ميآید:
به عنوان پرسش اول بفرمایید که انتخاب دکتر حسن روحانی با گفتمان تدبیر، عقلانیت و اعتدال در سیاست خارجی، چه واکنشهايي را در غرب برانگیخت؟
غرب مدتها بود که منتظر ورود یک چهره جدید واقع بین و حرفهاي در صحنه سیاست ایران بود. پیروزی وي در انتخابات ریاستجمهوری بهرغم نظر اکثر کارشناسان خارجی یک سونامی جدید به نفع نظام جمهوری اسلامی در افکار عمومی غرب ایجاد کرد. غربیها بار دیگر متوجه شدند که ایران جزو نظامهای دیکتاتوری خاورمیانه نیست، که یا اصلا فاقد انتخابات باشد نظیر عربستان یا انتخابات فرمایشی برقرار کند نظیر دولتهای مصر مبارک و تونس بن علی. از سوی دیگر اعتماد و دلبستگی مردم به نظام را نشان داد و همچنین نمایشی دیگر از فهم بالا و مشارکت سازنده سیاسی ملت ایران تلقی شد.
بسیاری از رسانههاي غربی خوشحالی مردم با شعارهای معنی دارشان را در شب اعلان پیروزی روحانی منعکس کردند. مدارای نیروی انتظامی با شادی مردم از نکات مثبت بود. به نظر اکثر غربیها گفتمان خردگرایی و اعتدال پیش شرطهای لازم برای ایجاد یک فضای جدید برای بهبود روابط ایران و غرب را دارا است. البته برخی جریانات تندرو در بلوک غرب معتقدند پیروزی روحانی فرصت غرب برای تضعیف بیشتر ایران را تقلیل داده است و دادن فرصتی جدید به ایران به خاطر پیروزی روحاني در تعارض با منافع جناح تند رو حاکمیت تل آویو است.
با توجه به نگاهی که به روحانی به عنوان شخص میانه رو و مذاکرهکننده ارشد هستهاي با پشتوانه کار دیپلماتیک وجود دارد، آیا چنین فاکتورهایی ميتواند منجر به تغییر نگاه میان تصمیمگیرندگان غربی شود؟
در مقالهاي که در فايننشال تایمز چند روز پس از پیروزی دکتر روحانی نوشتم به غربیها توصیه کردم با توجه به شناختی که از روحانی دارند، دوره ریاستجمهوری وی را بهعنوان فرصت جدید مصالحه هستهاي برد-برد برای طرفین دریابند. و از اشتباهات گذشته اجتناب کنند و دچار زیادهخواهی نشوند. از کامنتهایی که ذیل مقاله اینجانب خوانندگان نوشتهاند، متاسفانه اینطور به نظر میرسد که در غرب موافق ما نیستند و میگویند شما ميخواهید اسرائیل را از نقشه جهان محو کنید. از جانب دیگر الان آنها معتقدند که مسوول و تصمیم گیرنده اصلی هستهاي ایران رهبری است نه ريیسجمهور و از آن جهت که ایشان را غرب ستیز میدانند فعلا مردد هستند که آیا ايران ميتواندبه توافقي عمومي برای وصول به مصالحه هستهاي با شورای امنیت و 1+5 برسد.
یکی از محورهای مطرح در سیاست خارجی حسن روحانی بهبود روابط با همسایگان و همچنین گسترش مناسبات با کشورهای غربی است، به نظر حضرتعالی با توجه به وضعیت کنونی ایران در مناسبات بینالمللی، تا چه میزان این سیاست تحقق پیدا خواهد نمود؟
در رابطه با همسایگان، ما با دو کشور مهم منطقه عربستان و ترکیه فعلا مشکل اساسی داریم. اختلاف پیرامون راه برون رفت از بحران سوریه اسباب تنش شدید بین ما و آنهاست که بدون توافق راجع به آن بعید است روابط ما با آنها بهتر شود. از سوی دیگر یک رقابت شدید بین ما و عربستان در فلسطین، سودان، لبنان، یمن، عراق و بحرین وجود دارد. بحرین مکان مهمی است که ما ميتوانیم از طریق آن با عربستان به تفاهم نزدیک شویم یا اهرم فشار ما به آنها شود.
متاسفانه دولت فعلی در رابطه با بحرین ضعیف عمل کرده و نتوانسته است از حقوق مردم بحرین حمایت کند. نه در مقابل دخالت نظامی عربستان کاری کرده و نه در مقابل انفعال در برابر اشغال بحرین امتیازی از عربستان گرفته است. بدون باز نگری سیاست خارجی دو طرف عربستان و ایران بعید است در کوتاه مدت بهبود روابط حاصل شود. از جانب دیگر در اکثر این کشورها دست ريیسجمهور برای بازنگری در سیاست خارجی بسته است و اعمال سیاست خارجی دربرخی از این کشورها در دست نهادهای خارج از دولت است. ريیسجمهور نیاز دارد با این نهادها هماهنگ شود. بدون توافق آنها اقدامات جدید غیرممکن است. برای تهیه راهکارهای جدید در سیاست منطقهاي ایران لازم است دکتر روحانی با دو مشاور پرنفوذ سرلشگر صفوی و دکتر ولایتی مذاکره و مشورت کند.
در مورد سیاست خارجی در قبال کشورهای اروپایی و غرب چطور؟
بهبود رابطه با اروپا منوط به مصالحه هستهاي ایران و 1+5 است. بدون توافق طرفین اروپا نه اقدامی برای کاهش تحریمهای یکجانبه اقتصادی علیه ایران بر میدارد و نه گامی برای بهبود در روابط سیاسی با ایران.
در این شرایط تنشآمیز، مذاکرات حساس ایران و غرب را از دست افراد كمتجربه باید خارج کرد و عنان آن را تحت زعامت رهبر معظم انقلاب آیتالله خامنهاي باید به ستارگان سیاست ایران سپرد. به نظر اینجانب با شناختی که از صحنه و بافت قدرت در ساختار نظام بینالملل دارم، سه ستاره روابط بینالملل ایران در شرایط حاضر آیتالله رفسنجانی، آقای خاتمی و دکتر روحانی هستند. بنابراین دو پیشنهاد به ريیسجمهور میکنم.
اولا پیشنهاد ميشود با توجه به درخواست مقامات آمریکا برای مذاکرات دوجانبه با ایران برای حل و فصل مناقشات فیمابین طرفین، آقای رفسنجانی به عنوان نماینده تام الاختیار ایران برای مذاکره با اوباما در صورت صلاحدید مقام معظم رهبری از سوی ريیسجمهور معین شوند. وزانت و شخصیت پخته و جامع آقای رفسنجانی ميتواند نقش مهمی در تسریع حل وفصل مناقشات ایران و آمریکا ایفا کند.
با آمدن مرد شماره دو ایران در صحنه مذاکرات حساس ایران و آمریکا، غربیها درخواهند یافت که ما در مذاکرات جدی هستیم و اسباب اعتماد آنها به اراده ایران برای تسریع در حل و فصل مناقشه با غرب ميشود و از جانب دیگر آنها نميتوانند ما را متهم به عدم میل به مذاکرات جدی بکنند و از جانبی دیگر کاریزمای شخصیت آقای رفسنجانی که معتمد امام و مقام معظم رهبری است، صحنه مذاکرات را به سمت منافع ایران هدایت ميکند. از طرف دیگر بالا بودن سطح مذاکرات اسباب تسهیل و تسریع مصالحه بین ایران و آمریکا ميشود. اگر ایران و آمریکا به مصالحه برسند مشکلات ما با دیگر کشورها نیز به سرعت حل و فصل ميشود. بدیهی است که مذاکره بهعنوان قبول همه مواضع طرفین نیست. اما ما ميتوانیم سطح روابط خصمانه را به سطح روابط رقابتی و سازنده مدیریت کنیم.
دوما پیشنهاد ميشود با توجه به شخصیت معتبر جهانی ريیسجمهور اسبق آقای خاتمی بهعنوان نماینده ویژه حاکمیت برای احیای گفتوگوی تمدنها ماموریت داده شود تا از نفوذ معنوی ایشان برای تنش زدایی بین ایران و غرب و ایران و جهانعرب بهرهبرداری شایسته و مثبت شود.
انتخاب ريیسجمهور جدید همزمان شد با دور جدید تحریمهاي آمریکا علیه ایران. با توجه به این وضع، آیا ميتوان گفت که این سیاست آمریکا یک استراتژی روشن و مشخص است و منوط به روی کارآمدن فرد خاصی در ایران نميباشد؟
به نظرم مساله را باید از زاویه دیگری نگریست. اولا شاید تقسیم کاری بین آمریکا و اروپا شده باشد که دو پیام متفاوت فشار و فرصت را به ایران دادهاند. از سوی دیگر آمریکا که طرف اصلی منازعه غرب با ایران است، میخواهد از آغار دولت روحانی پیام محکمی بدهد که بدون تغییر عملی مشخص از سوی ایران نباید دولت متوقع کاهش فشار یا تغییر سیاست آمریکا باشد.
از جانب دیگر به نظر میرسد بین کنگره و دولت اوباما راجع به نحوه برخورد با ایران اختلاف نظر عمیق باشد. بخش بزرگی از کنگره از تغییر رفتار حکومت ایران نا امید شدهاند، لذا به دنبال تغییر حکومت ایران هستند. اما دولت اوباما معتقد است با جنگ سایبری، اقتصادي و سیاسی مسوولان حکومت ایران را ميتواند متقاعد به تغییر رفتار نماید.
شاید آنها به زعم خود دو سناریو تغییر رژیم و تغییر رفتار را تواما با هم پیش ميبرند تا ببیند کدام کمهزینهتر است. آن وقت یکی از این دو سناریو، استراتژي اصلی آنها میشود. بنابراين برخی رفتارهای پارادوکسیکال آمریکا را در دو گانگی دولت و کنگره و فعال بودن دو سناریو، باید رمز گشایی کرد.
اخیرا اتحادیه اروپا اعلام نموده که فرصت 6 ماههاي را به تهران برای آنچه برداشتن گامهاي مثبت و اعتمادساز در عمل به تعهدات بینالمللی خواندهاست خواهد داد، این مساله از این حیث اهمیت دارد که همواره اتحادیه اروپا رویکرد معتدلتری را در مقایسه با آمریکا در برخورد با ایران داشته است. آیا این فرصت ميتواند منجر به بهبود روابط و همچنین کاهش سطح تحریمها شود؟
به نظرم گرایش اروپا دادن یک امتیاز ملموس به روحانی برای برداشت گامهای موثر برای مصالحه هستهاي است. این امتیاز دادن زمان شش ماهه است. اما در غرب دیدگاه واحدی در سطح سران و دول در رابطه با ایران وجود ندارد. به نظرم اوباما میل بیشتری برای رسیدن به یک توافق جامع با ایران دارد ولی کامرون امید چندانی برای رسیدن به توافق با ایران ندارد و نتانیاهو به کلی مخالف نزدیکی با ایران است در حالیکه شیمون پرز موافق مصالحه با ایران است. ما حصل وضع موجود آن است که تا گامهای ملموس مورد نظرشان را مشاهده نكنند تحریمها را کاهش نخواهند داد.
پیشبینی شمااز آینده تحریمها چگونه است؟ چه سازوکار مشخص و روشنی وجود دارد که دولت روحانی بتواند ضمن تعامل متقابل با کشورهای اروپایی، از سطح و دامنه تحریمها بکاهد و گشایشی در پرونده هستهاي ایجاد نماید؟
ایران با چهار نوع تحریم اقتصادی بهخاطر مساله هستهاي روبهرو است. تحریمهایی که شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران تصویب کرده است، تحریمهایی که دولت آمریکا وضع کرده است، تحریمهایی که کنگره آمریکا وضع کرده است و تحریمهایی که اتحادیه اروپا وضع کردهاند.
ادامه تحریمها به اقتصاد کشور فشار وارد میکند و ما را از رشد اقتصادی باز میدارد و زندگی تودههاي مردم فقیر و طبقه متوسط را با مشکل روبهرو میکند. هدف غرب از این تحریمها فشار به مردم ایران برای تقابل مردم با حکومت است. آنها عجله ندارند ولی برنامهاي مفصل برای مهار یا تغيير حكومت ایران دارند. در شرایط فعلی آنها ما را سوار قطاري کردهاند که اگر مراقب نباشیم ممکن است پیاده شدن از آن هر روز سختتر شود.
از طرف دیگر طرح اقتصاد مقاومتی خوب است، اما کشوری که مسوولان اقتصادياش در طول سالهای گذشته اقدامات اساسی برای ایجاد اقتصاد چند محصولی نکرده است و تولیدات داخلیاش نیز وابسته به مواد اولیه وارداتی است، نيازمند نگاه واقعبینانه به مشکلات زندگی مردم و تواناییها و واقعیتهای عینی اقتصادی ماست.
ما باید واقع بین باشیم تحریمها بهزودی برداشته نميشود. برای برداشتن تحریمهای شورای امنیت باید اکثریت اعضا موافق آن باشند این به آن معنا است که ما باید امتیازاتی به تک تک آنها بدهیم. تحریمهای کنگره را حتی اوباما نميتواند لغو کند. بیتدبیری دولت در سیاست خارجی طی چند سال گذشته مشکلات بزرگی برای ایران درست کرده است که به این زودی قابل رفع نیست. ما ميتوانستیم از حقوق هستهایمان دفاع کنیم بدون اینکه گرفتار این تحریمهای کمسابقه شویم. در صورت مصالحه هستهاي فقط در مرحله اول تحریمهای اروپا و دولت آمریکا ميتواند لغو شود.
ما باید برای مصالحه در مذاکرات هستهاي فعال و مبتکر باشيم نه منفعل تا بتوانیم گام به گام اعتمادسازی کنیم و در مقابل غربیها تحریمها را کاهش دهند.
برای ارائه طرحهای جدی مبتکرانه از سوی ایران ما باید در وهله نخست در حوزه سیاستگذاری و با نظر مقام معظم رهبری به راهکار جدید یا نقشه راه جدید دست یابیم، سپس تیم مذاکرهکننده جدید هستهاي از افراد متخصص و با تجربه مورد وثوق رهبری و ريیسجمهور وارد مذاکرات بیوقفه با طرفهای مناقشه با ما شوند تا شاید بتوان این گره کور را با کلید عقلانیت و تدبیر و واقعبینی باز کرد. در زمینه غنیسازی با غلظت بیست درصد، اورانیوم تولید شده با غلظت بیست درصد و بازدید از پارچین ميتوانیم موقتا برای اعتمادسازی از خود انعطاف نشان دهیم و در مقابل آنها باید تحریمها را لغو کنند و پرونده ما را از شورای امنیت خارج کنند.
زمان به زیان ما است، نباید ایزوله شدن و تحریم ایران بهصورت یک امر عادی در آید. این مساله در ادبیات روابط بینالملل به غایت بار منفی و خطرناک دارد. اگر غرب دچار زیاده خواهی شد و حاضر به رسمیت شناختن حقوق هستهاي ما نشد، ایران باید از ان پی تی خارج شود. چون دیگر ادامه عضویت ما در آن فایده ندارد. آنها فقط محظورات عضویت را بر ما تحمیل میکنند بدون اینکه امتیازات عضویت را برای ما قائل شوند و اجازه بهرهبرداری از آن را بدهند.
جناب دکتر صفوی به عنوان پرسش آخر بفرمایید که مهمترین چالش یا چالشهاي پیش روی دولت آینده در سیاست خارجی چه خواهد بود؟
در بعد داخلی مهمترین چالش داخلی دولت روحانی تعدد مراکز تصمیمگیری در سیاست خارجی است. در بعد خارجی مهمترین چالش روحانی لابی قدرتمند جامعه جهانی یهودیان است که فکر میکنند ایران ميخواهد آنها را از نقشه جهان محو کند. بنابراين بهطور جدی با عادی شدن روابط ایران و غرب مقابله میکنند. روحانی باید بتواند لابیهاي قدرتمند در کشورهای مهم غرب نظیر بریتانیا، فرانسه و آلمان و آمریکا ایجاد کند که وظیفه آنها روشنسازی افکار نخبگان و اتاقهای فکر غربیها راجع به اهداف صلحجویانه ایران باشد. از سوی دیگر دولت، رسانه و لابیهاي ایران باید به جامعه جهانی یهودیان تفهیم کنند که ایران قصد نابودی آنها را ندارد و ایران یک شریک فعال، مسوول و سازنده برای جامعه جهانی ميتواند باشد.
نگاه ایران با نگاه سلفیها به یهودیان متمایز است. جمهوری اسلامی ایران یهودیان را اهل کتاب میداند که جان، مال و ناموسشان باید در امنیت باشد. ایران قبل از اسلام و پس از اسلام همیشه روابط حسنه با یهودیان داشته است و هماکنون نیز یهودیان ایران دارای نماینده در پارلمان ایران هستند. با توجه به تاریخ، یهودی ستیزی و هولو کاست پدیدهاي اروپایی است نه ایرانی
و نه اسلامی.