arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۲۲۶۴۳
تاریخ انتشار: ۵۰ : ۰۷ - ۰۶ مرداد ۱۳۹۲

سوریه و مصر منطقه را به آتش می کشند

خاویر سولانا
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
بی ثباتی در خاورمیانه ادامه دارد، با مداخله ارتش در مصر در نهایت بخش دیگری از سناریوی سیاسی پیچیده و بغرنج منطقه رقم خورده است. مصر با 85 میلیون نفر جمعیت نقشی استراتژیک در این منطقه حساس جهان ایفا می کند. مصر مهم ترین کشور جنوب منطقه مدیترانه است و فرایند دموکراسی خواهی در این کشور از سال 2011 آغاز شده و هنوز ادامه دارد.

قضاوت درباره دولت اسلام گرای اخوان المسلمین مصر به رهبری محمد مرسی به این سادگی ها امکان پذیر نیست. اعتراض ها در این کشور به همان اندازه حساس است که ظرفیت های انتقال قدرت در آن و پیشبرد اهداف سیاسی. اما راه حل مصر نظامی نیست و در حال حاضر از این مقوله بسیار دور است. البته در این میان گروه هایی همیشه مشکل ساز بوده اند که هیچ گاه نمی توان آنها را جزئی از راه حل دانست، آنها عموما اعتقادی به راه حل سیاسی ندارند.

دیگر مساله ای که در این میان وجود دارد به جامعه مصر باز می گردد که همیشه فراتر از منطق سیاسی عمل کرده است. مرسی در یک فرایند منطقی و قانونی از طریق انتخاباتی دموکراتیک نزدیک به یک سال پیش به عنوان رئیس جمهوری مصر انتخاب شد. اما توسط گروه نظامی که همواره بر روند سیاسی کشور نظارت داشته از قدرت کنار زده شده است. از این جا آینده مجهول مصر آغاز شد و پس از کنار رفتن او از قدرت در پی یک تظاهرات عظیم خیابانی حالا طرفداران او خیابان ها را به صحنه زد و خورد تبدیل کرده اند.

اخوان المسلمین تلاش کرده است که همواره به سرعت به دورترین نقطه های قدرت حرکت کند. دستور العمل اسلامی آن می گوید که باید قوه نظامی و قضایی را در اختیار بگیرد و با لیبرال ها یکی پس از دیگری درگیر شود و روند مدرنیزاسیون را خود به تنهایی در دست بگیرد. جنبش تمرد توسط کسانی سازماندهی شد که می خواستند مرسی را از رهبری کشور کنار بزنند، مساله ای که با استقبال نظامیان زخم خورده از او روبه رو شد.

ایجاد چنین سابقه ای بی شک برای دموکراسی نوپای مصر بسیار خطرناک است. اسلام گرایاد باید این اطمینان را داشته باشند که کنار زدن آنها به معنای حذفشان نیست و نباید با زد و خورد و خشونت به خواسته هایشان برسند.

از دیگر سو اسلام گرایان و نه نظامیان می توانند حکومت نوینی را در مخالفت با آنها بسازند که بازگوکننده بخشی از مردم باشد. مرسی در طول دورانی که در قدرت بود ضعیف بود – یک سال حکومت بر کشوری که از مشکلات شدید اقتصادی رنج می برد، قطعا باعث ضعف دولت می شود – اما راه حل ملی و منطقه ای می تواند ثبات را به این کشور بازگرداند و مطلوب این کشور شود.

به جای آن، کودتا آن هم یک سال بعد از انتخاب دولتی جدید به طریقه دموکراتیک، آن هم دقیقا چند ماه بعد از این که هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه امریکا با مرسی دیدار داشت و توافق شد تا راه هایی برای پایان دادن به خصومت ها میان اسرائیل و حماس در غزه یافت شود، می تواند فرصت خوبی برای صعود اسلام گرایان در منطقه فراهم آورد. علاوه بر آن موقعیت جئواستراتژیک منطقه از زمان دیدار کلینتون با مرسی مجددا تغییر کرده بود و بازتاب آن هم در تعاملات ایالات متحده و هم در تعاملات اتحادیه اروپا، از جمله کشورهای حاشیه دریای مدیترانه مشهود بود. در این منطقه مشخص نیست که چه کسی متحد چه کسی است و چه کسی نیست. اتحادیه اروپا باید هماهنگی بیشتری با کشورهای این منطقه داشته باشد تا بتواند تاثیرگذاری سیاسی بیشتری بر آنها بگذارد.

در کنار موقعیت داخلی، مصر مشکلی بغرنج دیگری نیز دارد. مصری ها به شدت به رود نیل وابسته هستند و اتیوپی با ساخت سدی بر روی این رود با هدف ایجاد بزرگترین نیروگاه برقی آفریقا قصد دارد مشکلاتی را برای مردم مصر به وجود آورد. پروژه در برابر چشمان بزرگترین نهاد نظامی شمال آفریقا در حالی آغاز شده که تنش میان دو طرف به شدت رو به افزایش است. اگر این سد ساخته شود میزان آب حوزه نیل در مصر 20 درصد کاهش خواهد یافت و کشاورزی و زندگی روزمره میلیون ها نفر به خطر خواهد یافت.

کودتا در مصر می تواند به سرعت بر سلسله حوادث جاری در منطقه عربی تاثیر بگذارد. سوریه همچنان درگیر جنگ داخلی خونینی است که تا کنون جان بیش از یکصد هزار نفر را گرفته است. نظام بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه با سقوط دولت اخوان المسلمین در مصر جشن گرفت و تلاش کرد از سقوط مرسی برای افزایش قدرت خود در داخل استفاده کند، این مساله باعث شد تا یافتن راه حل سیاسی برای بحران سوریه بیش از پیش سخت شود.

مخالفان سوری که متشکل از جریان های مختلف و عریض و طویلی هستند و حتی القاعده را نیز به نوعی در خود جای داده اند، با کنار رفتن مرسی از قدرت بیش از پیش به سمت افراط و رادیکال شدن متمایل خواهند شد. برای حماسی که ارتباطات بسیار قوی ای با اخوان المسلمین دارد، کودتا در مصر به معنای از دست دادن حمایت مصر است، به خصوص که از این کودتا اسرائیل بیشترین سود را می برد.

قطر، یکی از حامیان قدرتمند مرسی که پیشنهادهای اقتصادی بسیاری به این کشور داده بود و تبدیل به تنها کشور متضاد سیاسی در منطقه خلیج فارس با دیگر کشورهای منطقه شده بود، در حال حاضر خود را از غوغاهای مصر دور نگه داشته است. اکنون شکاف در میان کشورهای خودکامه عربی حوزه خلیج فارس بیش از هر زمانی نمایان شده است، به گونه ای که عربستان سعودی و امارات متحده عربی به سرعت اعلام کرده اند که به دولت پس از مرسی کمک های اقتصادی می کنند و می روند تا جای قطر حامی دولت اخوانی را بگیرند.

ترکیه، یکی دیگر از کشورهای متاثر از دموکراسی اسلامی که رسیدن به الگوی اسلامی را هدف قرار داده بود نیز دست خوش تغییر است. به همین دلیل این کشور نیز جایگاه خود را در میان کودتای مصر از دست داد. دیپلماسی خارجی ترکیه تلاش می کرد تا در بسیاری از تحولات بین المللی منطقه دخالت کرده و نسخه سیاسی خاص خود را برای آنها تجویز کند. مصر یکی از مهمترین این کشورها در این استراتژی بود، و افزایش بحران سیاسی در ترکیه نه تنها پرسش های بسیاری را در برابر الگوی ترکی مطرح کرد بلکه درباره امنیت اقتصادی آن نیز پرسش های بسیاری را به وجود آورد.

آینده ایران اتفاق مهم دیگری است که برای منطقه بزرگ سرشار از مشکلات حل نشده خاورمیانه بسیار تاثیرگذار است. با آمدن حسن روحانی، رئیس جمهوری جدید ایران، دولت ایران دست خوش تغییر شده است. در حال حاضر مشکلات بسیار سختی در روابط ایران با کشورهای اروپایی و ایالات متحده امریکا وجود دارد و در چنین فضایی روحانی در ماه ژوئن پیروز انتخابات شده است.

به طور خلاصه، خاورمیانه به سمت تنشی عمیق تر در حرکت است و ما اگر نتوانیم راه حلی برای بحران سوریه و مصر بیابیم باید شاهد بی ثباتی های بیشتری در منطقه باشیم. تا کنون دستورالعمل های بسیاری برای منطقه نوشته شده است اما شمار بسیار کمی از آنها حاوی راه حل مستدل و مستحکمی برای امنیت، اقتصاد و الگوهای اجتماعی منطقه هستند.

*دیپلماسی ایرانی
نظرات بینندگان