خانم اشراقی، به نظر میرسد التزام همیشگی اصلاحطلبان به اخلاق محوری، باعث شده تا برخی جریانات اصولگرا از این حسن رفتار اصلاحطلبان سوء استفاده کرده و دست به فضا سازیهای رسانهای پیرامون نقش و حضور اصلاحطلبان در پیروزی آقای روحانی زدهاند و اصلاحطلبان را محکوم به سهمخواهی کردهاند، این در حالیست که اصلاحطلبان نقش کلیدی در پیروزی آقای روحانی داشتند و حضور آنها در دولت آینده نه یک سهم خواهی که یک حق و وظیفه است. اصلاحطلبان قصد ندارند در این رویه خود تجدید نظری صورت دهند تا مانع از این رویکردهای جریان اصولگرایی گردند؟
من خیلی موافق صحبت شما نیستم و حرکت اصلاحطلبان را عقب نشینی نمیدانم. البته از شما تشکر میکنم که از واژه مظلوم برای اصلاحطلبان استفاده نکردید، چراکه مظلوم خود باعث رشد ظلم و ظالم میشود و اصلاحطلبان هرگز مظلوم نبودهاند. به نظر من استراتژی اصلاحطلبان تغییر کردهاست. اصلاحطلبان بیشتر سعی کردهاند اتفاقات و حواشی که منجر به دور ماندن از اصل میشد را کنار بگذارند و به اصل قصه بپردازند. به عبارت دیگر اصلاحطلبان سعی کردهاند با درگیر نشدن در مسائل بیارزش از متن به حاشیه نروند. شاید یک جابه جایی در این میان صورت گرفته است. احساس من اینست که اصلاح طلبان میخواهند به مسائلی حاشیهساز که طرف مقابل برای شان به وجود میآورند وقعی ننهد و به فعالیت خود ادامه دهند و فکر میکنم خوب هم پیش رفتهاند. با آرامش و بهدور از تنشها، موفق شدند در انتخابات پیروز شوند. اینکه شما فرمودید اخلاقمداری اصلاحطلبان باعث شده آنها از عرصه کنار روند را قبول ندارم، اصلاحطلبان همیشه بر اخلاق تاکید داشتهاند و خواهند داشت، اما این سبب نخواهد شد که عقبنشینی در اصول صورت بگیرد. تنها استراتژی و روش تغییر کرده است، شاید این تغییر استراتژی باعث شده که احساس شود اصلاحطلبان عقبنشینی کردند و این رویکرد آنها باعث رویه تهاجمی اصولگرایان شده. در حالیکه این اتفاق جدیدی نیست و قشر خاصی از اصولگرایان (نه تمامی بخشهای آنها) همیشه به مخالفان خود تاختهاند و من اسم آنها را بهجای اصولگرا، ضد اصلاحطلب میگذارم. جریانی که همیشه عادت به حمله کردن داشته و دارد و چه بسا بهتر است که ما کمتر با این دسته طرف شویم و مطمئن باشید که طرف نشدن ما با آنها مشکلی برای اصلاحطلبان ایجاد نخواهد کرد و اصلاحطلبان به دور از تنش و هیاهو به کار خود ادامه میدهند.
گمانهزنیهایی پیرامون اعضای احتمالی کابینه آینده صورت گرفته و اسامی که در این میان طرح گردیدهاند، این افراد تا چه حد با کابینه مطلوب از منظر شما فاصله داشته است؟
من پیش از اینکه به آقای روحانی رای بدهم، انتظار بیش از این از ایشان و کابینه ایشان نداشتم و انتظاری که از ایشان داشتم این بود که اوضاع سیاست خارجی و اقتصاد کشور را بهبود دهند. چراکه این دو مورد بسیار مهم هستند. در حال حاضر گزینههای اقتصادی ایشان افراد واقعا توانمندی هستند که میتوانند مثمر ثمر واقع شوند. در حوزه سیاست خارجی هم که اگر طبق گمانهزنیها آقای ظریف برای وزارت خارجه معرفی شوند، بسیار عالی خواهد بود و ناگفته پیداست که ایشان بهترین گزینه در این حوزه به شمار میروند. پس از این دو وزارتخانه، وزارتخانههای دیگری چون ارشاد، کشور، اطلاعات و علوم هستند که بسیار حائز اهمیت است، اما به نظر میرسد که برخی در حال گرفتن فرمان از آقای روحانی هستند. در مورد این 4 وزارتخانه، نگرانیهایی به وجود آمده است که اگر این وزارتخانهها از دست ایشان گرفته شود و فشارهای وارد بر آقای روحانی منتج به این اتفاق شود که گزینههای مورد نظر آنها و نه مد نظر آقای روحانی معرفی گردد و اصلاح طلبان کنار روند، این شائبه به وجود خواهد آمد که شاید مجلس همین رویکرد را در در پیش بگیرد و به افراد اصلاح-طلب معرفی شده برای سایر وزارتخانهها هم رای اعتماد ندهد. من امیدوارم که آقای روحانی با توجه به اشرافی که روی مسائل دارند و میدانند که چه کسانی به ایشان رای دادهاند، چه تفکری از ایشان حمایت کردهاست با عنایت به همان دید روشن، سعه صدر و تفکری که دارند اصلاحطلبان را از دست ندهند و فرمان را همچنان محکم بگیرند تا فرمان را از دستشان نگیرند چراکه در آن صورت نمره قبولی در این آزمون رانندگی از مردم نخواهند گرفت.
خاطرم هست ایشان در یکی از همایشهایشان به این نکته اشاره کردند که: من میدانم رای به من، رای به حسن روحانی نبود، بلکه رای به یک تفکری بوده و رای به جریانی بوده که از من حمایت کرده است. امیدوارم ایشان همیشه این جمله را به صورت یک تابلو بر در اتاقشان در نهاد ریاست جمهوری بزنند و هیچوقت این مسئله را فراموش نکنند.
اصلاحطلبان برای اینکه این فرمان از دست آقای روحانی گرفته نشود قصد ندارند ایشان را کمک کنند؟ آیا فعالیتهایی در این رابطه انجام پذیرفته است؟
حتما همینگونه است. در حال حاضر هم رایزنیهایی انجام شدهاست و کمکهای اصلاحطلبان به ایشان انجاممیشود. اما مسئله اینست که فشارها بر ایشان بسیار زیاد است و از همه طرف به آقای روحانی فشار میآورند. اما فکر میکنم آقای روحانی باید برای زنده نگاه داشتن مفهوم اعتدالی که مد نظرشان بوده تلاش کنند و اجازه ندهند این مفهوم در اثر فشارهای جانبی دستخوش تغییر گردد.
خیلی جالب است که ضد اصلاحطلبان داعیه پیروزی دارند و در صدد مصادره بر آمدند. اما آنها خودشان خوب میدانند که مردم به اصلاحات رای دادهاند نه به شخص آقای روحانی. همه این مسئله را میدانند. رای به آقای روحانی رای به آقای روحانی نبود، رای به تفکر اصلاحات بود. حال باید منتظر ماند و دید آقای روحانی میتواند از این آزمون موفق بیرون آید یا خیر.
همانطور که مطلع هستید کارویژه اصلی مجلس نظارت بر عملکرد قوه مجریه است، در حالی که مشاهده شده این وظیفه به نظردهی تغییر جایگاه داده و نمایندگان مجلس برای نخستین بار شرط و شروطی برای رای اعتماد به کابینه اعلام کردند. این اتفاق را چگونه تحلیل میکنید؟
بله متاسفانه این رویکرد را در میان برخی از نمایندگان مجلس مشاهده کردیم البته نه همه آنها. اما به هر ترتیب ما میدانیم، این مجلس، مجلسی است که بیشترین همخوانی و همیاری را با دولت دهم داشته است و شاید انتظاری بیش از این از آن نرود. ما هنوز یادمان نرفته که نمایندگان این مجلس نامههای فراوانی در حمایت از یک نامزد امضا کردند و نامههای دیگری در حمایت از رد صلاحیت فرد دیگری منتشر کردند. همانطور که اشاره کردید مجلس باید بر کارهای دولت نظارت کند نه اینکه تعیین کند و خط و نشان بکشند. اما به هر حال این نمایندگان تغییر نخواهند کرد و هویتشان اینگونه تعریف شده است. نمایندگانی که سخن از پرتاب گوجه میگویند، با دولت قبلی همآواز هستند. امیدوارم مجلس آینده فضایش تلطیف شود و نمایندگان اینچنینی دیگر جایی در والاترین نهاد قانونگذاری کشور نداشته باشند و حداقل در داخل حکومت پاکسازی کاملی صورت گیرد و دیگر افراد دون پایهای که به کشور ضربه میزنند کنار گذاشته شوند.
صحبت از مجلس شد، اصلاحطلبان چه برنامهای برای انتخابات سال آینده مجلس دارند؟ آیا اقداماتی در این زمینه انجام شده است؟
هنوز فعالیتی آغاز نشده است، اما به گمان من باید کم کم این اقدامات از سوی اصلاحطلبان در دستور کار قرار گیرد. چراکه فعالیت مجلس سنگینتر از ریاست جمهوری نیز هست. چرا که من اطمینان دارم بازهم شاهد رد صلاحیتهای گسترده اصلاحطلبان خواهیم بود و مسلما کار سختتر خواهد بود.
چه راهکاری میتوان برای برون رفت از این فرآیند تجدید کننده در پیش گرفت؟
به زعم من ما در بدنه اصلاح طلبان افراد مدیر، مجرب و توانمند بسیاری داریم که اسمشان چندان شناخته شده نیست و مثل بسیاری دیگر از اصلاحطلبان حساسیتی روی آنها وجود ندارد. به نظر من میتوان این افراد را شناسایی کرد و روی آنها تمرکز کرد تا مجلس آینده، مجلسی توانمند و با تجربه باشد و نمایندگان آن از ادبیاتی استفاده کنند که در شان مجلس و نمایندگان مجلس باشد.
در مورد نقش زنان در دولت آینده چه نظری دارید؟ پیش از انتخابات صحبتهایی در مورد تشکیل وزارتخانه زنان شده بود، این امر را مفید به فایده میدانید؟
من اصولا با این نگاه که بیاییم و حوزهای را منفک کنیم و بگوییم این مخصوص زنان است مخالف هستم چرا که به زعم من این خود نوعی نگاه تبعیض آمیز است که بخواهیم برای آنها جایگاهی جدا با دیگران تعریف کنیم و این تاییدی بر همین تبعیضهاست. باید این نگاه تغییر کند وگرنه اینکه یک وزیر زن بگذاریم، که دردی را دوا نمیکند. در اینکه زنان باید در حوزههای مدیریتی حضور داشته باشند، شکی نیست اما باید برخی از مبانی و اصول اصلاح گردد. من خودم در صدد این هستم که جمعیتی را با جمعی از زنان ناشناخته اما توانمند تشکیل دهیم تا روی قانون اساسی بحث کارشناسی انجام شود و برخی از قوانینی که قدری تبعیض آمیز است، مورد بازنگری قرار گیرد و به صورت گزارشی جامع به مجلس آینده ارائه شود. مثلا در کتاب اول دبستان میبینیم که تاکید بر اینست که بابا آب داد و نقش محوری اساسی برای مرد قائل میشود در حالی که این هویت برای زن به صورت بسیار پایینتر تعریف میشود. مسئلهای که باید مورد نظر قرار گیرد اینست که زنان باید کارهای ریشهای انجام دهند تا این نگاه و فرهنگ تبعیضی از کودکی از بین برود. وگرنه اگر ما وزیر بهداشت مان زن باشد چه مشکلی از مشکلات مان حل میشود؟ شما وقتی قانون دارید که همین وزیر بهداشت زن برای خروج از کشور باید از همسرش اجازه بگیرد، این وزیر بودن چه امتیازی برای او به ارمغان آورده است؟ وقتی حتی برای خروج از کشور هم باید اجازه همسر را با خود به همراه داشته باشد. مسئله بنیادیتر از اینهاست و به گمان من این نوع نگاه، سخیفکردن و سطحی کردن صورت مسئله است و هیچ کمکی به حل اصل داستان نخواهد کرد. من در دوره آقای خاتمی هم گفتم، برای حل این مسئله باید گروهی از زنانی که شناخته شده هم نیستند، اما توانمندند در حلقه قرار گیرند و از آنها کمک گرفت. من همیشه گفتهام که باید این حلقه را گستردهتر کنیم و از تواناییها و مدیریت زنان دیگر هم استفاده کنیم. متاسفانه ما از اول انقلاب تا امروز تعداد زنانی که در این حلقههای مدیریتی سطح اول قرار داشتند، کمتر از تعداد انگشتان یک دست بوده است. هرچند این افراد، شایسته و توانمند هستند اما آنها از این پست به پست دیگر و از مجلسی به مجلس دیگری میروند و یا از وزارتخانهای به وزارتخانه دیگر. به اعتقاد من این افراد تکراری به رغم شایستگی، باید حذف شوند و فضا را برای دیگران که مجرب هم هستند، استاد دانشگاه هستند، باز شود و اجازه دهیم که ورود پیدا کنند و از ظرفیتها و توانمندیهایشان استفاده کنیم.
پس از جدی شدن گمانهزنیها برای کابینه آقای روحانی، برخی از تودهها، از عبور از روحانی سخن به میان، آوردهاند، آیا به اعتقاد شما این با عقلانیت سیاسی سنخیتی دارد یا خیر؟
من هنوز چنین چیزی نشنیدهام و فکر میکنم هنوز خیلی زود است که چنین
صحبتهای طرح گردد، مسلما باید به ایشان زمان داد. ضمن اینکه روحانی تک
نیست، روحانی یک جریان است. اگر صحبت از عبور از خاتمی شد، به این خاطر بود
که خاتمی لیدر اصلاحات بوده و همچنان هم هست، اما روحانی یک جریانی است که
پشتش هم جریان دیگری حضور داشته و حمایت آن جریان وی را رئیس جمهور کرده
است. اما بازهم تاکید میکنم که هنوز چنین چیزی نشنیدهام و متاسف هستم که
به این سرعت صحبتهای اینچنینی مطرح شده است چرا که منطق حکم میکند به
ایشان زمان داده شود و اجازه دهیم ایشان فعالیتشان را آغاز کنند و پس از آن
قضاوتها آغاز گردد.