پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : شب آخر حیات حضرت حمزه(ع)، پیامبر(ص) او را صدا زد و فرمود: ای عمو جان! نزدیک است تو از جمع ما غیبت کنی، غیبتی دراز و دور، زمانی که بر خداوند وارد شوی چه خواهی گفت؟ حمزه گریه کرد و گفت: شما ارشاد کن و بگو من چه کار کنم، چه بگویم؟
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، 15 شوال سال سوم هجری شرایط جنگ برای مسلمانان در غزوه احد به حدی سخت و ناگوار شد که در این جنگ امیرالمؤمنین به همراه تعداد اندکی از یاران رسول خدا(ص) در حمایت و حفاظت از پیامبر اکرم(ص) جان خویش را در طبق اخلاص گذاشتند.
با اینکه سپاه اسلام در گام اول نبرد با سپاهیان کفر پیروز شدند، عدهای از آنها برای به دست آوردن غنایم جنگی گردنه احد را رها کردند و این رها ساختن تنگه مهم و سوق الجیشی احد سبب شد که وضع جنگ به گونهای دیگر رقم بخورد، در این هنگام بود که سپاه دشمن از پشت به سپاه اسلام حمله کرد و عده بسیاری از مسلمانان را به شهادت رساندند، از جمله آنها حضرت حمزه سیدالشهدا(ع) بود.
این یار صدیق و با وفای نبی که شجاعتش زبانزد خاص و عام بود، ناجوانمردانه از سوی غلام «هند جگرخوار» مورد حمله قرار گرفت و به درجه رفیع شهادت نائل آمد، به منظور پاسداشت و گرامیداشت این شهید بزرگوار با چند تن از کارشناسان تاریخ اسلام گفتوگو کردیم که در ادامه میآید:
*توصیه پیامبر(ص) برای اقامه عزا برای حضرت حمزه(ع)/کمالی که حمزه(ع) بر سر ابوجهل کوبید
محمدحسین رجبی دوانی کارشناس تاریخ اسلام با بیان اینکه اسلام آوردن حضرت حمزه(ع) موجب تقویت پیامبر(ص) و موقعیت اسلام شد، میگوید: در میان بنیهاشم، حضرت حمزه(ع) با اندکی تأخیر نسبت به برخی دیگر از بستگان حضرت رسول(ص) دعوت ایشان را پذیرفت، البته آنچه که از نقل تاریخ برمیآید زمان اسلام آوردن حضرت حمزه(ع) خیلی هم با فاصله زمانی صورت نگرفت.
وی با اشاره به ماجرای اهانت ابوجهل به ساحت پیامبر(ص) و واکنش حضرت حمزه(ع)، ادامه میدهد: از آنجایی که حضرت حمزه(ع) عادت داشت بعد از شکار به طواف کعبه میرفت، لذا کنیزی که شاهد اهانت ابوجهل به شخص پیامبر(ص) بود جلو رفت و به حضرت حمزه(ع) گفت: من شاهد بودم که چگونه ابوجهل به برادرزادهات اهانت کرد، حمزه(ع) به شدت برآشفت و با کمان خود بر سر ابوجهل زد و او را خونین کرد و اینجا بود که حضرت حمزه(ع) فریاد برآورد: چرا تو این گونه با برادرزاده من رفتار میکنی، مگر نمیدانی من به آیین او درآمدهام لذا از اینجا به بعد دیگر ایمان حضرت حمزه(ع) برای همگان مشخص شد.
این کارشناس تاریخ اسلام درباره علت اختصاص لقب «سیدالشهدا» به حضرت حمزه(ع) توسط پیامبر(ص)، اظهار میدارد: در طول دوران رسالت پیامبر(ص) هیچ جنگی مانند جنگ احد، ضایعات و تلفات شدیدی نداشت، مهمترین فردی که در جنگ احد به شهادت رسید حضرت حمزه(ع) بود، فردی که زحمات بسیاری برای اسلام کشید و تا پایان حیات حضرت رسول(ص) شهیدی که هم ردیف حضرت حمزه(ع) باشد را مشاهده نمیکنیم.
وی با اشاره به سفارش و توصیه پیامبر(ص) برای برپایی مراسم عزاداری برای حضرت حمزه(ع)، میافزاید: وقتی پیامبر(ص) مشاهده کرد که اکثر شهدا زائر و گریه کن دارند، از غربت عموی خود منقلب شد و به عزاداری برای او پرداخت وقتی مردم دیدند که چگونه حضرت رسول(ص) بر سر مزار عموی خود عزاداری میکند، آنها هم حمزه سیدالشهدا(ع) را ارج نهاده و بر سر مزارش حاضر شدند.
*دو وزیر زمینی پیامبر(ص) چه کسانی بودند؟/ پیامبر(ص) چند تکبیر بر سر پیکر مطهر حمزه(ع) سر داد
حجتالاسلام جواد عظیمی کارشناس تاریخ اسلام با اشاره به جایگاه ویژه حضرت حمزه(ع) نزد پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع)، ابراز میدارد: رسول خدا(ص) چهار وزیر برای خود برگزیده بودند که جبرئیل و میکائیل دو وزیر آسمانی و حضرت حمزه و علی بن ابیطالب به عنوان دو وزیر دیگر پیامبر(ص) انتخاب شدند.
وی با بیان اینکه با اسلام آوردن حضرت حمزه(ع) در سال دوم بعثت زمینه استحکام اسلام فراهم شد،میافزاید: حضرت حمزه(ع) با شجاعت و دلاوری در جنگ احد، لقب سیدالشهدا را به خود اختصاص داد، همچنین القاب دیگری نظیر «اسد الله» و «اسد رسوله» از دیگر ایشان است.
عظیمی با اشاره به اینکه نخستین پرچم اسلام به دست حمزه(ع) برافراشته شد، بیان میدارد: حضرت حمزه(ع) به قدری در نزد پیامبر(ص) از ارزش و احترام برخوردار بود که پس از شهادت بر پیکر پاکش 70 تکبیر را با صدای بلند ذکر کرد.
*ماجرای آخرین دیدار حضرت حمزه(ع) در شب قبل از شهادت با پیامبر(ص)/حضرت حمزه(ع) درباره چه اموری شهادت داد
آیتالله محمدعلی جاودان استاد اخلاق نیز با اشاره به روایتی از امام موسی کاظم(ع) درباره آخرین شب زندگانی حضرت حمزه(ع) بیان میدارد: آن شبی که فردای آن، روز حضرت حمزه به شهادت میرسید، یعنی شب احد، پیامبر حضرت حمزه(ع) را صدا کرد. فرمود: ای عمو جان! نزدیک است تو از جمع ما غیبت کنی، غیبتی دراز و دور.
وی ادامه میدهد: زمانی که بر خدای تبارک و تعالی وارد شوی چه خواهی گفت؟، از تو شرایع دینت را بپرسند، شروط ایمانت را بپرسد چه خواهی گفت؟ حمزه گریه کرد و گفت: شما ارشاد کن و بگو من چه کار کنم چه بگویم؟ پیامبر(ص) فرمود: شهادت بده به وحدانیت الهی و اینکه من رسول حق خدا هستم، گفت: من شهادت دادم؛ هم به وحدانیت الهی شهادت میدهم هم رسالت شما را.
آیتالله جاودان میگوید: پیامبر(ص) ادامه داد: شهادت بده که بهشت حق است، آتش حق است، روز قیامت حق است، در آن شکی راه ندارد، صراط حق است. میزان حق است .... و بدان علی امیرالمؤمنین است، حمزه(ع) گفت: شهادت میدهم اقرار کردم، ایمان آوردم، تصدیق کردم، پیامبر(ص) اضافه فرمود: «وَ قالِ فاطِمة سَیِدة نِساءِ العالَمین»، «قالَ نَعَم صَدَّقتُ»، فرمودند: «قالَ وحَمزه سَیِد الشُهداء» ،این هم تصدیق کن که حمزه سید شهدا است! گریه کرد تا اصلاً به زمین افتاد، خودش را انداخته بود و مدام صورت پیغمبر را میبوسید.
وی میافزاید: بعد فرمود: باید اقرار کنی جعفر پسر برادرت در بهشت همراه ملائکه طیران خواهد کرد- حالا ایشان چند سال بعد شهید شدهاند- تو ای حمزه! به سرّشان، به پنهانشان، به جانشان که پنهان است، به نوری که در جانشان است و پنهان است و ظاهرشان ایمان داری؛ بر این اعتقاد زندگی میکنی و بر این میمیری، کسانی را که آنها را دوست دارند، دوست میداری، با آنان که با آنها دشمنند، دشمنی میکنی، در این هنگام حضرت حمزه(ع) گفت: خدا را شاهد میگیرم و خدا برای شهادت کافی است، آن گاه رسول خدا(ص) دعایش کرد که خدا کمکت کند و تو را توفیق دهد.
*حضرت زهرا(س) بعد از رحلت پدر هر روز سر مزار چه کسی میرفت
امیرحسین ملکپور محقق دانشنامه حضرت زهرا(س) با اشاره به حضور حضرت زهرا(ع) در جنگ احد و دلاوریهای 14 زن در این غزوه برای دفاع از جان پیامبر(ص)، درباره توجه ویژه حضرت صدیقه طاهره(س) به حضرت حمزه(ع) ابراز میدارد: بعد از وفات حضرت رسول اکرم(ص)، بیبی دو عالم(س) مزار حضرت حمزه(ع) را پناهگاه و مأمن خویش برای ابراز مصایب میبیند، به گونهای که طبق نقل «مستدرک علی الصحیحین» جلد 1 صفحه 377 هر جمعه حضرت زهرا(س) بر سر مزار عمویش حمزه میرود و یا طبق نقل کتاب «تهذیب الاحکام» جلد 1 صفحه 465 هر صبح بر سر قبر شهدا و عمویش حمزه میرود.