پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : نیویورک تایمز نوشت: رسانه های اجتماعی راهی سازنده و غیرمعمول برای شناخت حسن روحانی رئیس جمهور جدید ایران است.
به
گزارش سرویس بین الملل سایت خبری تیک Tik.ir، در پست های انگلیسی زبان حسن
روحانی در اکانت توییتر، دلایلی برای امیدواری به جدیت او در مورد حل
مناقشات با امریکا و دیگر قدرت های جهانی وجود دارد.
روحانی در زو
هفدهم ژوئن توییت کرد: ما به دنبال تنش بیشتر نیستیم. دو کشور نیازمند آن
هستند که بیشتر در مورد آینده فکر کنند و بنشینند و گفتگو کنند و راه حلی
برای مسائل گذشته و سوتفاهامات بیابند.
او در مورد برنامه هسته ای نوشت: برنامه هسته ای ما شفاف است اما می توانیم گام های بیشتری در جهت روشن ساختن آن برای جهان برداریم.
این بینش معقولانه پس از رویکرد تقابلی و تند رئیس جمهور پیشین با اقدامات اخیر روحانی هر چه بیشتر تقویت شده است.
یکی
از این اقدامات انتخاب محمد جواد ظریف به عنوان وزیر خارجه است. او علاوه
بر تحصیل در امریکا سال های سال به عنوان سفیر ایران در سازمان ملل فعالیت
داشته است.
از ظریف به عنوان رهبر جدید مذاکره کنندگان هسته ای با
قدرت های جهانی یاد می شود که جایگزین سعید جلیلی می شود که اوضاع را وخامت
بخشید.
ساده لوحانه است که تصور کنیم خاتمه دادن به انزوای ایران
روشن است. خصومت ها بین ایران و امریکا در چندین دهه اخیر افزایش یافته
است.
بعید نیست که روحانی با رفتار خوشایند و مهربانانه، لحن اغوا
کننده و پیام اعتدالگرایانه اش متمرکز تر و متبحرتر در مذاکرات نسبت به
احمدی نژاد ظاهر شود.
در همین حال، نیروهای قدرتمندی وجود دارد که دو طرف را به سمت توافق سوق می دهند.
تحریم
های امریکا، اروپا وسازمان ملل از سال 2009 منجر به صدماتی به اقتصاد
ایران شده است و روحانی هم درصدد احیا همین اقتصاد ضربه دیده است.
به
رغم آنکه هیچ شواهی مبتی بر تولید سلاح هسته ای توسط ایران وجود ندارد اما
برنامه هسته ای این کشور به سرعت پیشرفت کرده و همین مسئله موجب شده است
که اوباما و نتانیاهو نسبت به حمله نظامی هشدار دهند.
درست در زمانی
که خاورمیانه و جنوب اسیا در اشوب به سر می برند، مسائل منطقه ای بسیاری
از جمله سوریه و افغانستان وجود دارد که می تواند از همکاری امریکا و ایران
سود ببرنند.
روحانی در حال ارسال سیگنال و پیام های قدرتمدی مبنی بر اعزام تیمی پرگماتیک و باتجربه به میز مذاکرات است.
ماه
آینده زمانی است که باید به این سئوالات پاسخ داده شود: اوباما و روحانی
تمایل دارند که چه مقدار زمان و فکر نو در گفتگوها در جهت دستیابی به راه
حلی از طریق مذاکره سرمایه گذاری کنند. این دو تا چه حدی دست به ریسک سیاسی
می زنند؟ نهایتا، ایا دو طرف شهامت حل این مناقشه را خواهند داشت یا خیر؟