جواد شمقدری میگوید که در دوران مدیریتش در سازمان سینمایی، موقعیتهایی پیش آمد که برکنار بشود اما نشد. او همچنین معتقد است:«در مورد خانه سینما قطعاً من تمایل نداشتم مسیری که آمدیم طی شود اما در این فرایند همه موارد در اختیار من نبود.»
بخش دوم گفتوگوی ایسنا با جواد شمقدری از آنجا آغاز میشود که او درباره تعابیر خاصش برای محمود احمدینژادِ سال 84 و دلیل ایجاد اختلاف بین او و رییسجمهور در سال 91 و 92 دربارهی خانه سینما صحبت میکند.
شمقدری در ادامه درباره اختلافش با اسفندیار رحیممشایی، بالهای شاهین «استعفاء» که چند باری بالای سرش باز شده است، تجمع انصار حزبالله و شعارهایی که علیه وزیر ارشاد دادند، توصیههای موکد برای بودجه دادن به فیلمسازان و البته بنیاد سینمایی مقاومت که میگویند قرار است در آنجا ادامه فعالیت بدهند، صحبت میکند.
در ادامه، بخش پایانی گفتوگوی صریح خبرنگاران سینمایی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) را با جواد شمقدری میخوانید.
ایسنا: آقای شمقدری! وقتی آقای احمدینژاد سال 84 رویکار آمد، جمعی از مدیران جوان و همسو با نظراتش را هم به بدنه ارگانهای دولتی تزریق کرد. آن موقع شما عضوی از کمیسیون فرهنگی ستاد ایشان بودید و در مصاحبه اول نکاتی را درباره انتخاب وزرا و... بیان کردید. الان که مرور میکنم، میبینم شما سال 84 در یکی دو مصاحبه، تعبیرات خاصی را درباره به آقای احمدینژاد بهکار میبردید و ایشان را از جنس مجاهدانی میدانستید که انقلاب اسلامی تربیت کرده است و... . اما این اواخر و مخصوصا در موضوع خانه سینما، بهنظر میرسید که نظر شما با نظر ایشان زاویه بسیار زیاد و روزافزونی پیدا کرد. مشخصا میخواهم از شما بهعنوان یکی از یاران سال 84 آقای احمدینژاد بپرسم که مثل طیفی از اصولگرایان معتقد به تغییر ایشان از نظر سیاسی و فرهنگی در طول این هشت سال هستید؟
ببینید! راجعبه این قضیه خیلی میشود صحبت کرد، ولی به نظرم وقتش الان نیست و زود است. بخصوص اینکه صحبت درباره چنین موضوعاتی نیاز به یک تأمل و تدبر بیشتر در طول زمان دارد اما اینجا میتوانم دو نکته را اشاره کنم.
اول اینکه قطعا مجموع کارها و نحوه عملکرد آقای احمدینژاد یک پدیده منحصر به فرد است که کسی نمیتواند در بدیع بودن آن تردید داشته باشد. این نحوه عملکرد ایشان باعث تحولات بزرگی در داخل و خارج از کشور شد که هنوز ناشناخته است.
ایسنا: کلا شما قائل به تغییر نگاه ایشان بین سالهای 84 تا 92 هستید؟
نکتهی دومی که میخواستم بگویم درباره همین بود. بله! ایشان در این اواخر قطعا یک مقداری تغییرات در نوع نگاه داشت که البته من آن را تا حدی طبیعی میدانم. در هرصورت انسان در مسیر هر حرکتش تغییر میکند و طبق آموزههای دینی نباید دو روز ما یکی باشد.
ایسنا: منظورم تغییر از این جنبه نیست. بهطور مشخص آیا این تغییرات آقای احمدینژاد در این اواخر را در راستای همان جریان سوم تیر 84 میدانید؟
بله، متوجه منظورتان شدم. باید دید آیا این تغییرات بهنفع آن آرمانها، اهداف و انگیزههای اولیهای که ایشان با آنها وارد صحنه شد، بود یا به آنها ضرر زد. این چیزی است میشود درباره آن بحث کرد اما من قبل از هر اظهارنظری تمایل دارم این مباحث را با خود ایشان طرح کنم. در آخرین گفتوگوهایم با ایشان خواهش کردم که حتما 6 ماه دیگر بنشینیم و راجعبه این مباحث صحبت کنیم. حتی به آقای احمدینژاد گفتم که من نقدهایی به بعضی اقدامات و صحبتهای شما دارم که ایشان خندید و گفت شما مگر نقد هم داری؟ من هم پاسخ دادم بله دارم ولی الان وقتش نیست. دوست دارم 6 ماه دیگر بنشینیم و بهعنوان آدمی که میخواهد چیزی یاد بگیرد، صحبتهای شما را در این زمینهها بشنوم.
به نظرم ما آقای احمدینژاد را هنوز نشناختهایم
ایسنا: پس شما هم منتقد بعضی اقدامات ایشان هستید.
من موضوع را صفر و صد نمیبینم. بهنظرم ما آقای احمدینژاد را هنوز کاملا نشناختهایم. ایشان در حوزههایی یک مباحثی را مطرح کرده که آنموقع خیلیها نمیتوانستند هضمش کنند. نهتنها نتوانستند هضمش کنند بلکه حتی متهمش میکردند.
یک موردی که الان یادم میآید این است که حدود یکسال و نیم قبل من درباره اتفاقاتی که در عرصه جهان اسلام و عرب میافتد به ایشان اعتراض کردم و گفتم چرا براساس نگاه کلی حاکم بر نظام از آن تحولات به عنوان بیداری اسلامی تعبیر نمیکنند؟ ایشان هم معترض شدند و گفتند که من بیداری اسلامی را برای این تحولات باور ندارم. پاسخ دادم به هر حال شما اگر هم باور ندارید باید بر اساس نگاه کلی نظام این عبارت را بهکار ببرید. ایشان آنموقع درباره علت باور نداشتنش توضیح داد و حتی پیشبینی کرد که در آینده در این کشورها با یک جریان ظاهرا اسلامگرا که بهشدت متحجر و اهل جنود است روبرو خواهیم بود و گفت که هدف اصلی این گروهها ایران خواهد بود، با اسرائیل دوست هستند و کار ما را سخت میکنند. آن زمان چنین چیزی قابل هضم نبود اما متاسفانه امروز دقیقا شاهد همین وضعیت در کشورهای منطقه هستیم.
بهنظرم آقای احمدینژاد را باید فارغ از مباحث حاشیهای و چالشهایی که در دوره چهار ساله اخیر بهعنوان رئیسجمهور داشت، بررسی و تحلیل کرد. بهنظرم تحلیل ویژگیهای ایشان خیلی مفید است.
نظر شمقدری دربارهی مشایی
ایسنا: بخش زیادی از حواشی رسانهای آقای احمدینژاد مربوط به آقای رحیممشایی بود. ایشان بهعنوان یکی از نزدیکترین افراد به رییسجمهور سابق، در حوزه سینما هم ورودهایی داشت و گویا بین شما با ایشان اختلافات جدی ایجاد شد.
در هرصورت اختلافاتی بوده است و این قابل کتمان نیست اما بگذارید راجع به ایشان هم بحث نکنیم چون موضوعیت ندارد.
ایسنا: اما در همین راستا چندباری زمزمههایی شد که جواد شمقدری از سازمان سینمایی رفتنی است.
بله، زمان معاونت سینمایی هم مطرح بود. حتی قبل از جشنواره فجر سال 89، در جلسهای رسما به من گفته شد که شما یا فلان کار را ظرف 6 ماه انجام میدهید یا از اینجایی که هستید برمیداریمتان. من هم خواهش کردم که تأخیر نیندازند و فرد مناسبشان را بگذارند، اما بعداً عذرخواهی کردند.
به هر حال این بال شاهین برکناری، تمام این سه چهار سال بالای سر من میچرخید و چند بار هم تصمیم گرفت روی شانهام بنشیند ولی در واپسین لحظات ظاهرا نتوانست. (خنده)
موقعیتهایی پیش آمد که برکنار بشوم اما نشد
ایسنا: ولی یکی دوبارش خیلی جدی شد. حتی سرِ موضوع خانه سینما، یکی از روزنامههای نزدیک به جریان آقای مشایی تیتر بزرگ زد که «شمقدری برکنار شد» اما این اتفاق نیفتاد. رابطه نزدیک شما با آقای احمدینژاد از برکناری نجاتتان داد؟
بله. موقعیتهایی پیش آمد که برکنار بشوم اما نشد. ارزیابی خودم این است که شاید این برکنار نشدن به شناخت خاص دکتر احمدینژاد از من برمیگشت و چهبسا همین شناخت باعث میشد ایشان تحت نظرات اطرافشان به این تصمیم نرسند.
ایسنا: آقای شمقدری! برسیم بهروزی که بهعنوان معاون سینمایی وزیر ارشاد انتخاب شدیم. آن زمان خیلیها میدانستند که از نیروهای هیات اسلامی هنرمندان استفاده خواهید کرد. آنموقع آقای سجادپور گزینه اولتان برای اداره نظارت بود؟
خیر. آنطور که یادم میآید آن اوایل نظرم این بود که آقای رجبیفروتن به ادارهکل نظارت و ارزشیابی بروند اما ایشان اعلام آمادگی نکرد. حتی آنموقع آقای سجادپور خودش پیشنهاد داد که بخش جشنوارهها را برعهده بگیرد و سامان بدهد و من هم بهطور ضمنی موافقت کرده بودم اما در هرصورت دیدم در ایشان گزینه مناسبی برای اداره نظارت هستند.
ایسنا: شما برای عملکردتان در این مدت، هر نوبت از سمت یکی از رسانههای مورد انتقاد بودید که یکی از منتقدان بخشی از عملکرد شما خبرگزاری ما بود. فارغ از درست بودن یا نبودن این انتقادها، چگونه با آنها کنار آمدید؟ این سوال را از این جهت میپرسم که کمتر دیده میشد که به انتقادها واکنش رسانهای نشان دهید.
بگذارید درباره شرایط هجمه رسانهای رُک صحبت کنم. من همان ابتدای کار پیشبینی میکردم که یک دوره طوفانیِ پُر از بحران را پیش رو داریم. بخشی از سینماگران در جریان رقابتهای انتخاباتی ریاستجمهوری دولت دهم پای کاندیدایی که بعدا در رأس فتنه قرار گرفت، ایستاده بودند و طبیعی بود که پس از فتنه 88، دچار چالش روحی و روانی بشوند. حتی یکی از این سینماگران در یک دیدار عمومی در حسینیه امام خمینی(ره) جلوی حضرت آقا – مقام معظم رهبری - گریه کرد و مدتها شرایط متاثرکنندهای داشت. تلاشهای زیادی مخصوصا از سمت دفتر رهبری شد که ایشان از حالت افسردگی خارج شود که خیلی هم موثر بود.
ما با چنین شرایطی روبرو بودیم و میدانستیم که این شرایط روحی و روانی، گریبانمان را میگیرد لذا سعی کردیم بهنوعی وارد میدان شویم که آمادگی پذیرش ضربات سنگین را داشته باشیم و در عین حال بتوانیم کارمان را هم انجام دهیم.
ایسنا: برویم سراغ بعضی از اتفاقات مهم در این چهارسال. بهنظرم فارغ از خوب یا بد بودن، چند اتفاق مهم در دوره شما افتاد که مهمترینهایش تبدیل معاونت سینمایی به سازمان سینمایی و همچنین تشکیل شورای عالی سینما بود، اما بخشی از سینماگران میگویند هر دو اتفاق به دلیل مشکل کاهش شدید بودجه دولت در سال 91 ابتر باقی ماند.
از نظر زمانی اشتباه کردید چون شورای عالی سینما در 9 ماه اول دولت دهم قطعیت پیدا کرد و ما اولین جلسه آن را اوایل سال 89 برگزار کردیم. سازمان سینمایی هم در ایام دهه فجر سال 90 تشکیل شد و آن سال اوج شرایط خوب اقتصادی کشور بود.
پس زمانی که ما تصمیم گرفتیم سازمان سینمایی تشکیل شود یا مصوباتی را در شورای عالی گذراندیم، شرایط خوبی بر کشور حاکم بود، اما متاسفانه در سال 91 بر اثر اتفاقاتی کل کشور دچار مشکل کاهش اعتبارات و درآمدها شد و طبیعی شد و این موضوع گریبان سازمان سینمایی را گرفت.
البته این را هم باید بگویم که شورای عالی سینما در همان شرایط نابسامان سال 91 هم خیلی به کمک ما آمد. سازمان سینمایی تقریبا توانست بهنوعی خودش را از بحران کمبود اعتبارات برهاند که این هم به لطف مصوبات این شورا در سال 90 بود.
سازمان سینمایی امروز کاملا مستقر شده است
ایسنا: فکر میکنید رییس بعدی سازمان سینمایی و همچنین آقای جنتی – وزیر ارشاد دولت یازدهم – ، شورای عالی سینما و سازمان سینمایی را حفظ کنند یا ترجیح میدهند با توجه به کاستیهایی که داشته، پروندهاش را مختومه کنند؟
سازمان سینمایی امروز دیگر کاملاً مستقر شده است و چون شرایط بهتری نسبت به معاونت دارد، بعید میدانم مدیری بخواهد شرایط را عوض کند. ضمن اینکه چنین بازگشتی از لحاظ ساختار اداری و مصوبات، مسیر پیچیدهای دارد و بسیار زمانبر است. نکته دیگر هم این است که طبق مصوبه هیات دولت پنج معاونت بیشتر نباید در یک وزارتخانه باشند.
شورای عالی سینما هم فرصت عالیای برای عرصه سینماست. در فرایندهای اجرایی، وقتی قرار است تصمیمی توسط هیات دولت یا بالاترین مقام اجرایی کشور یعنی شخص رئیسجمهور گرفته شود، لازم است ابتدا آن تصمیم به هیات دولت برود و در یک پروسه بسیار پیچیده قرار بگیرد و آنقدر طول بکشد که چه بسا اصلا از درخواستش پشیمان شود. شورای عالی سینما به مدیر سینمایی اجازه میدهد بدون گذر از این فرایند پیچیده، در شورایی مستقل و با حضور توأمان رییسجمهور و جمعی از اهالی سینما درباره مباحث صحبت کرده و مصوبه بگیرند؛ آنهم مصوبهای که مصداق مصوبه هیات وزیران است. واقعا بعید میدانم مدیر بعدی علاقهای داشته باشد که شورای عالی سینما را متوقف کند.
ایسنا: درست است که میگویند سازمان سینمایی بیش از 300 پست سازمانی دارد و سالیانه بیش از پنج میلیارد تومان هزینهاش است؟
داشتن پست سازمانی که عیب ندارد. مهم این است که در ساختار سازمان سینمایی بعضی از ماموریتها از حوزه اقدامات موسسات حذف شده و به حوزههای ستادی یا بخش خصوصی منتقل میشود.
بعد هم برخی طوری ژورنالیستی این مطالب را در رسانهها مطرح میکنند که انگار شمقدری و دو سه نفر از مدیرانش نشستهاند طرح سازمانی ریختهاند! خیر، تشکیل سازمان مراحل اداری دارد و باید بر اساس نظرات کارشناسان انجام شود. همان کارشناسان به ما گفتند که در ایجاد پستهای سازمان اصلا محدودیت ایجاد نکنید چون اگر پستها زیاد باشد میتوان خالیشان گذاشت اما اگر جایی را فراموش کرده باشید اضافه کردنش به این راحتیها نیست. در این فرایند ما حدود 320 پست تعریف کردیم که نهایتاً در جلسات شورای عالی اداری حدود 270 پست مصوب شد اما لزوماً قرار نیست این تعداد پست را پر کنیم.
قبلا – در زمان معاونت - حدود 190 پست داشتیم و 70 پست آن پُر بود و بیش از 120 کارمند پیمانی و قراردادی بدون پست سازمانی کار میکردند. ما در یک شورایی با توجه به تجربه، توانایی و مهارت افراد این کارمندان رسمی وزارتخانه را در پستهای تعریف شده گذاشتیم. یعنی فرد جدیدی به سازمان اضافه نشده است.
ایسنا: همیشه استقلال و البته توانایی جذب بودجه مستقل بهعنوان مهمترین حسنهای سازمان سینمایی عنوان میشد. میتوانید خیلی شفاف بگویید در سال 91 که کل کشور دچار مشکل مالی بود، چقدر توانستید برای سینما جذب کنید؟
ببینید! قبلا و در تمام دورهها به اسم سینما بودجهای به وزارت ارشاد میآمد ولی گاهی بخشی از آن با تشخیص وزیر در جاهای دیگر هزینه میشد. اما الان این بودجه مشخصا و بهصراحت برای سازمان سینمایی مصوب میشود و در اختیار ریاست آن قرار میگیرد. ما در سال قبل که دچار مشکل مالی در سطح کشور بودیم، به یُمن مصوبات شورای عالی سینما نهایتاً توانستیم 63 میلیارد تومان برای سازمان سینمایی بودجه بگیریم که و چون هنوز کاملا مستقل نشده بودیم 55 میلیارد آن دستمان را گرفت.
ایسنا: بودجه امسال (سال 92) سینمای ایران چقدر است؟
95 میلیارد تومان مصوب شده است که البته بستگی دارد چقدر از آن را تخصیص بدهند. فعلا گفتهاند که 50 درصدش محقق میشود.
ایسنا: از آنجا که قرار است بیشتر راجعبه حواشی صحبت کنیم و وقتمان هم کم است، بقیه سوالات را درباره سازمان سینمایی و... نمیپرسم؛ برویم سراغ حوزه تولید. با توجه به رویکرد جوانگرایی دولت آقای احمدینژاد، کارگردان یا تهیهکنندهای را برای کاری توصیه موکد کرده بودید؟ منظورم از آن توصیههای رانتی است!
(خنده) من بیشتر سعی کردم هماهنگیها را انجام دهم. مثلا آقای جهانگیر الماسی دو سال بود میخواست فیلم بسازد و کارش جفت و جور نمیشد، از آن طرف هم دو سه تهیهکننده معترض بودند که با سوابق مشخصشان بازهم شرایط برای فیلمسازیشان مناسب نیست، من سعی کردم کار آقای الماسی که متوقف است را به یکی از این تهیهکنندهها بسپارم از هردو هم تعهد گرفتم. بیشتر سعی کردم این کار را بکنم نه اینکه روی فرد خاصی متمرکز شوم که حتماً این فرد باید فیلم بسازد.
آنها که اتهام میزنند باید سند و مدرک ارائه بدهند
ایسنا: درست است که میگویند سازمان سینمایی و موسسات زیرمجموعهاش بیش از 50 درصد از بودجه مصوب پروژهها را پرداخت نکرده و گردن دولت یازدهم انداخته است؟
نه صحت ندارد. خودتان تاکید کردید که «گفتهاند». آنهایی که چنین اتهامی میزنند باید سند و مدرک ارائه بدهند. ما دقیقا در مسیر منطقیای که سالهای گذشته وجود داشت کارمان را لحظه آخر جلو میبریم. حتی اگر کاری را مصوبه کنیم که بودجهاش را نداشته باشیم یا آن را شروع نمیکنیم یا با طرف مقابل عهد میبندیم که ممکن است در دوره مدیریت بعدی نتوانی بودجه مصوب را تامین کنی. با تاکید میگویم که ما کاملا ملاحظه مدیر بعدی را کردهایم و سر جمع هیچ تعهد قطعیِ لایتغیر برای مدیریت بعدی به ارمغان نگذاشتیم.
ایسنا: شما که سعی میکردید اهتمام ویژهای به پروژههای فاخر داشته باشید چرا وارد پروسه حمایت از فیلم سینمایی «محمد (ص)» مجید مجیدی نشدید و بودجه فیلم از جای دیگر تامین شد؟
من ترجیح میدهم الان راجعبه این فیلم صحبتی نکنم و خودِ دوستان اگر دوست داشتند میتوانند درباره آن توضیح بدهند.
ایسنا: در گزارش عملکردی که به آقای جنتی دادید، نامی از چند پروژه بینالمللی هم دیده میشد که اجرایی نشد؛ پروژههایی مثل ابنخلدون در تونس، سیدهمدانی در تاجیکستان، ابنعربی در اسپانیا و سوادیکا در تایلند. اینها صرفا در حد مذاکره بودهاند یا کار اجرایی هم شد که ساخته شوند؟
مثلا پروژه «سوادیکا» خیلی جدی بود و سفیر تایلند هم در جریان قرار داشت. مسئولان تایلندی هم مایل بودند که این فیلم ساخته شود چون یکی از شاهزادگان این کشور از نوادگان شیخ احمد قمی است و آمده بود پای کار، اما مجموعه شرایط کشور در عرصه داخلی و خارجی – از جمله تحریم و مسائل اقتصادی – باعث شد که بهیکباره همهچیز تعطیل شود.
ما قرار بود این فیلم را با سه میلیارد تومان و دو میلیون یورو بسازیم اما وضعیت ارز بهیکباره بهشکلی شد که ترجیح دادیم تصمیمگیری درباره ساخت یا منتفی شدن پروژه را به عهده مدیریت بعدی فارابی بگذاریم.
بعضی پروژهها هم بهدلیل شرایط سیاسی و اقتصادی کشور مشارکتکننده با مشکل مواجه شد. مثلا «ابن عربی» از جمله شخصیتهای مورد توجه اسپانیاییهاست اما این کشور دچار مشکلات زیاد اقتصادی شد و گفت نمیتوانیم هزینه کنیم. یا میخواستیم ابنخلدون را در تونس بسازیم که شرایط سیاسی و اجتماعی بهشکلی تغییر کرد که حتی موافقان این پروژه در تونس هم الان جرات ندارند اسمی از آن و همکاری با ایران بیاورند جریان سلفیگری برایشان مشکل ایجاد میکند. حتی قرار بود همین روزها یک دوره آموزشی سینمایی با اساتید ایرانی برگزار کنیم که چند هفته قبل بههمین دلیل منتفی شد.
ایسنا: کمی هم درباره همکارانتان صحبت کنید. اگر بخواهم صادق باشم کمی عجیب بود که شما چندتن از مدیران اصلی آقای جعفریجلوه را نگه داشتید؛ آقایان حبشی، مسچی، پزشک و... .از عملکرد این افراد شناخت داشتید؟
بله. همینجا باید بگویم در گام اول قرار نبود دوستان دیگر هم تغییر کنند اما اتفاقاتی افتاد که مجبور شدیم. مثلا آقای محمد آفریده – مدیرعامل سابق مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی – متاسفانه عملکرد خیلی بد و ضعیفی در برگزاری جشنواره سینمای حقیقت سال 88 داشتند و به تعبیری خیلی منفعلانه عمل کردند. همان عملکرد باعث شد تصمیم قطعی برای تعویض ایشان بگیریم. در بنیاد فارابی هم خیلی تمایل داشتم که با آقای شاهحسینی کار کنم حتی جلساتی هم با هم گذاشتیم اما با فضای عمومی و بعضی صحبتهایی که در جلساتمان رد و بدل شد، دیدم این همکاری نه به نفع آقای شاهحسینی است، نه به نفع من و نه به نفع شرایط موجودی که آن زمان بود.
در موسسه «سینماشهر» احساس کردم که آقای مهندس مسچی میتواند کمکمان کند که همینطور هم شد. درباره آقای پزشک – مدیرعامل فعلی موزه سینما و معاونت سینمایی اسبق وزارت ارشاد در اوایل دهه 80- هم احساس کردم قشنگ نیست یک فردی را که قبلاً معاون سینمایی بوده را اگرچه ممکن است انتقاداتی به عملکردش داشته باشم، بخواهم عوض کنم. در واقع به احترام آن شأن که داشتند در «موزه سینما» ماندگار شدند.
ایسنا: در میان اسامی مدیرانی که از دولت قبل باقیماندند آقای خوشنویس – مدیر سابق فیلمخانه ملی ایران – را جا انداختید.
ایشان ضمن سابقه طولانیشان، فردی شناختهشده بودند و ضرورتی نداشت که تغییرشان دهیم. البته در طول چهار سال گذشته یکی دوبار به گزینههایی برای جانشینی ایشان در فیلمخانه ملی فکر کردم ولی در آخرین لحظات دیدم تغییر آقای خوشنویس بهصلاح نیست تا اینکه این اواخر خودشان آمدند و گفتند ترجیح میدهند در پایان همین دوره، کار را به دست فرد دیگری بسپارند.
یا درباره آقای حبشی که گفتید، اتفاقاً من میخواستم مدیریتهای حساستر و مهمتری را به ایشان بسپارم که نپذیرفت. در شرکت تجهیز هم آقای علیزاده کارش را خوب انجام میداد و باتجربه بود و دلیلی نداشت ما او را عوض کنیم.
ایسنا: اگر چهارسال به عقب برگردید، کدامیک از تصمیماتی که گرفتید را نمیگرفتید؟!
واقعا سخت است که بخواهم به این پرسش پاسخ بدهم، چون من تلاش کردم تمام کارهایی که میکنم با بررسی همهجانبه، پیشبینی شرایط آینده و تدبیر و دقت لازم باشد. چه بسا اگر بخواهم به عقب بازگردم باز هم بخش زیادی از تصمیماتم همان قبلیها باشد چون همه چیزها هم در اختیار من نبود. به طور خاص در مورد خانه سینما قطعاً من تمایل نداشتم مسیری که آمدیم طی شود اما در این فرایند همه موارد در اختیار من نبود. بخشی از آن، برعهده طرف مقابل بود که باید همراهی میکرد. طبیعی است که اگر به سال 88 برگردیم و دوباره طرف مقابل در همین موضع قرار بگیرد، خودبهخود همین اتفاقاتی میافتاد که الان افتاده است.
بهنظرم اگر دوستان میتوانستند از آن فضای پر از سوءتفاهمی که بخصوص شرایط روانی بعد از فتنه 88 ایجاد کرده بود عبور کرده و خودشان را در هالههای خاص روانی محصور نکنند، میتوانست اتفاقات خیلی بهتری بیفتد. مثلا چه دلیلی داشت در اولین جلسه شورای پروانه ساخت یکی از نمایندگان خانه سینما استعفا بدهد. این تصمیم عجولانه بود و خانه سینما هم نهتنها در جهت ترمیم آن گام موثری برنداشت بلکه مسیر را ادامه داده و تقاضا کرد نماینده دومش هم از شورا استعفا بدهد. البته شاید توجیحاتی برای خودشان بیاورند، ولی بالاخره ما عقل و منطق داریم. میگوییم میشد نشست و تعامل کرد که چه کنیم، نه اینکه پس از چهار هفته از نفر دوم هم بخواهند استعفاء بدهد.
ایسنا: درباره مدیران چه؟ با شناخت الانتان باز هم با همین مدیران کار میکنید؟
در آن مقطع و با شناختی که داشتم، این دوستان بهترین افرادی بودند که میتوانستم بهکار بگیرم اما این را هم کتمان نمیکنم که بعداً میشد بعضیها را تغییر بدهیم و از افراد مناسبتری استفاده کنیم.
ایسنا: پس چرا افراد را تغییر ندادید؟
به دلیل التهابات دیگری که در سینما بود، احساس کردم که خودم دیگر التهاب جدیدی را درون سیستم مدیریتی ایجاد نکنم.
منتقدان شمقدری چه کسانی شدند
ایسنا: شما چون خودتان در حوزه سینما فعال بودید، طبیعتا دوستانتان در زمان قدرت انتظاراتی داشتند تا بهقول معروف یکجا پارتی بازی کنید یا مثلا فلانی را توصیه موکد کنید که بودجه بگیرد و... . چقدر سعی کردید راضی نگهشان دارید؟
جالب است برایتان بگویم که 80 درصد سینماگران اعم از اینکه دوستانم بودند یا نبودند، وقتی مطالباتشان به سرانجام نرسیده، منتقدم شدند! شاید بگوییم همهجا بهشکل طبیعی این اتفاق خواهد افتاد اما بهنظرم انصاف حکم میکند که شرایط، امکانات و ظرفیتهای یک مدیر را هم درنظر بگیریم. متاسفانه بعضیها به صرف اینکه کارشان نشده یا نمیشده پیگیری شود، تندترین انتقادات را میکردند. در این میان، بعضیها هم لطف میکردند و در رسانهها هر چه به زبانشان میآمد میگفتند.
ایسنا: حتی این اواخر، پسرخالهتان هم انتقادات عجیب و غریبی به عملکرد شما میکرد که تعجبآور بود.
پسرخالهام کیست؟
ایسنا: سعید سهیلی...
(خنده زیاد) چهکسی گفته که سعید سهیلی پسرخاله من است؟!
ایسنا: خیلیها میگویند! اصلا میگفتند سر مشکلی که برای «گشت ارشاد» پیش آمد و انصار حزبالله و حوزه هنری وارد ماجرا شدند، چون شما با سعید سهیلی فامیل بودید پشت فیلمش ایستادید!
ما اصلا فامیل نیستیم، فقط هردو مشهدی هستیم. این را که گفتید یادم آمد که در مشهد یکسری روستاها هست که ساکنان آن به هر پسری میگویند پسرخاله و به هر زنی هم میگویند دخترخاله. اگر از آن نظر بگویید، بله ما با هم پسرخالهایم اما از نظر خونی نه!
ایسنا: صحبت از «گشت ارشاد» شد، یاد انصار حزبالله افتادم! فکر کنم طعم تجمع انصار روبهروی ارشاد هم کمی سیاسی بود و هم تلخ! هم آقای دکتر حسینی کلی بد و بیراه شنید و هم مدیران سینمایی مورد عنایت قرار گرفتند!
(خنده و با لحن شوخی) خیلی چیزها که به آقای دکتر حسینی گفتند اما درباره من چیزی نگفتند، فقط درباره مدیران سینمایی شعار میدادند که شاید منظورشان آقای سجادپور بود که از پشتپنجره نگاه میکرد!
درباره آن تجمع، نکته جالب این بود که من اصلا نقد خاصی (بهمعنای درست آن) از این گروه ندیدم. قطعا افراد و گروههایی هستند که حتی نمیدانند سینما چیست، با سین نوشته میشود یا با صاد! و تنها بر اساس نوع خاصی از تعصبات مذهبیشان میآیند و شعار میدهند. بعضیهای دیگر هم که مدیریتشان میکنند.
بدون شک آن تجمع انصار حزبالله یک اتاق فکر و اتاق عملیات داشت. باید مشخص شود در آن موضوع بعضی از جریانات مثل خانه سینما چه نقشی داشتند، یا نقش بعضی از جریانات سیاسی معترض دولت احمدینژاد که اتفاقا خود را اصولگرا میدانستند چه بود. اینها را باید رسانهها تحلیل کنند ولی چیزی که فعلا ما خبر داریم در این است که بالاخره دوستانی توقع داشتند فیلمشان عید آن سال – نوروز 91 - اکران شود اما چون نشد نقشی جدی در بهحاشیه کشاندن سینما در یک سال ایفا کردند.
بگذارید یک موضوع جالبی را هم برای اولین بار بگویم که اگر رسانهها خواستند پیگیری کنند. در گیر و دار آن اتفاقات، امام جمعه محترم تهران از تریبون نمازجمعه تاکید کرد «چند تا از سینماگران آمدند نزد من». این چند سینماگر چه کسانی بودند؟ بهنظرم گرهگشای آنچه سال 91 در سینمای ایران رخ داد، پاسخ به این پرسش است. بهنظرم روی این موضوع کار کنید، چون حداقل بخش بزرگی از سینمای ایران باید بداند که بعضی از دایههای مهربانتر از مادر چگونه بیشتر دنبال منافع خودشان بودند. اینها حاضر بودند یک آسیب جدی در حوزه اکران به سینمای ایران وارد کنند اما منافعشان تامین شود.
شمقدری چه کسانی را به سینما آورد؟
ایسنا: بحث کمی منحرف شد. منتقدان شما میگویند در این دوره خیلی از دوستانتان حمایت کردید.
من زمانی یک لیستی آماده کرده بودم که چه کسانی را به سینما آوردم یا واسطه شدم به سینما بیایند. بخشی از آنهایی که در «بر بال فرشتگان» کار کردند جزو این دسته بودند. آقایان لطیفی، نجاریان، ابوالقاسم طالبی و امثالهم... با واسطه من وارد سینما شدند و الان واقعا از این واسطه شدن خرسندم.
خدا مرحوم رسول ملاقلیپور را رحمت کند. او قبل از ساخت «افق»، با دعوا از حوزه هنری بیرون آمده بود شرایط بسیار آشفتهای داشت. آن موقع من سینما تجربی –مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی فعلی – بودم و آقای مسعودشاهی رئیس آنجا بود. مرحوم ملاقلیپور آمد سینماتجربی و خیلی شاکی بود. آنجا من به آقای مسعودشاهی گفتم اگر میتوانید از ایشان حمایت کنید که بتواند فیلمش را بسازد و چون کار هزینهبر بود، موضوع را از طریق آقای انوار پیگیری میکردیم. نهایتا چون آن موقع رابطه ما با آقای بهشتی – سیدمحمد بهشتی مدیرعامل اسبق بنیاد فارابی - خوب بود، ایشان پشت فیلم «افق» ایستاد و اولین فیلم جنگی فارابی کلید خورد.
ایسنا: من همیشه برایم یک نکته جالب توجه است؛ اینکه یک مدیری که چند سال در مسندی قرار داشته وقتی میداند مثلا از دو روز دیگر در این سمت نیست چه حسی دارد. برنامهتان برای بعد از ریاست سازمان سینمایی چیست؟
بالاخره هر کس یک مهارت ویژه دارد. کسی که یکی از مهارتهای اصلیاش فیلمسازی است نمیتواند از این عرصه جدا باشد و طبیعتا مدام این دغدغه را دارد که اگر فرصت شود چه فیلمی بسازد. من سه چهار طرح عملیاتی دارم که بخشی از آنها آماده، بخشی در فرآیندهای اجرایی و بخشی هم در حد بحثهای اولیه است.
قبلا هم گفتهام، من به ساخت فیلمهایی از جنس «طوفان شن» چه در ارتباط با مسائل داخل و چه درباره مسائل خارج از کشور خیلی راغب هستم. همانطور هم که گفتم 3، 4 پروژه در این حوزه دارم که وقتی درگیر کارهای دولتی شدم متوقف شد. حتی یک مجموعه تلویزیونی با عنوان «غروب در نیمروز» درباره حوادث پس از 11 سپتامبر در آمریکا و ماجرای افغانستان داشتم که لوکشینهایش در کانادا و افغانستان هم انتخاب شده بود. بدم نمیآید که همان کار را پی بگیرم.
ایسنا: با توجه به حواشی این چندسال مدیریت و نوع ارتباطتان با سینماگران، فکر نمیکنید فضا برای فیلمسازیتان سختتر شده باشد؟
این فضا جدی نیست. شما که به عرصه فیلمسازی وارد میشوید، همه این بحثها شوخی است و کنار گذاشته میشود.
ایسنا: بنیاد سینمایی مقاومت هم بههمین منظور تاسیس شده است؟ چون میگویند از دوسال قبل و در زمان جشنواره فیلم مقاومت، بحث تشکیل این بنیاد مطرح بوده اما کمی بهتعویق افتاد تا در پایان دوره، طیف هیات اسلامی هنرمندان به آنجا منتقل شود.
چندین سال است که بحث ایجاد مرکزی برای حمایت ویژه از سینمای دفاع مقدس و سینمای انقلاب و مقاومت مطرح است. در این زمینه، یک جاییهایی مثل روایت فتح و انجمن دفاع مقدس کار میکردند اما عملا نتوانستند کاری از پیش ببرند، ضمن اینکه اینها ماموریتشان هم این نبود. مثلا انجمن دفاع مقدس قرار بود فقط رابط جلب حمایتهای دستگاههای نظامی برای فیلمها باشد.
بحث درباره تشکیل یک مرکز مستقل سینمایی برای حمایت از این حوزه سابقه طولانی دارد. زمانی که من در معاونت سینمایی حضور پیدا کردم، دوباره این موضوعات مطرح شد و ما فکر میکردیم جایی مثل بنیاد فارابی میتواند به ما کمک کند.
از ابتدای حضور من در معاونت سینمایی، فرآیند اجرا و راهاندازی این بنیاد شروع شد اما خیلی کند پیش میرفت. چون من باید وضعیت آن را پیگیری میکردم و در حجم زیاد کارها از جلوی دیدم دور میماند. تا این شش ماه اخیر دوباره یک نفر را گذاشتیم که موضوع را پیگیری کند و نهایتا به نتیجه رسید.
ایسنا:با توجه به اینکه خودتان یکی از موسسان بنیاد مقاومت هستید، از سازمان سینمایی به این بنیاد میروید؟
وقتی میخواستیم بنیاد را تاسیس کنیم طبیعتا هیات موسس میخواست. مثل خانه سینما که مدیران وقت آقایان انوار، بهشتی و حیدریان موسساش بودند. نام ما هم به عنوان هیات موسس بنیاد مقاومت در ثبت شرکتها عنوان شده است.
برای مکان بنیاد هم میخواستیم از وزارتخانه جایی را بگیریم که گفتند خودتان مستقل شدهاید و بروید مکان پیدا کنید. در نهایت مجبور شدیم از مکانهایی که در اختیار سازمان سینمایی بود استفاده کنیم و نهایتا با مجوز شخص آقای دکتر حسینی (وزیر سابق ارشاد) قرار شد ساختمان بینالملل بنیاد سینمایی فارابی که نزدیک موزه سینماست، به این بنیاد اختصاص پیدا کند.
ایسنا: بهاین ترتیب، عملا بخش بینالملل فارابی درحال تعطیلی است دیگر؟!
نه به این تغبیر اما چون ماموریت برگزاری جشنوارهها را به موسسه رسانههای تصویری منتقل کردیم و بخشی از کارهای بینالملل سینمای ایران هم به این موسسه واگذار شد، دیگر عملا به آن ساختمان نیازی نبود.
البته ممکن است دوستان فارابی این تغییر ماموریتها را نپسندند اما ما بهاندازه کافی دلایلی داشتیم که باید جشنوارهها و بخش بینالملل را از فارابی خارج کنیم. در این شرایط، ساختمان دوطبقه بخش بینالملل فارابی دیگر به آن شکل قبلی کارایی نداشت و دوستان آن بخش میتوانستند کارهایشان را ساختمان اصلی فارابی انجام بدهد.
ایسنا: قرار است مدیرعامل بنیاد سینمایی مقاومت بشوید؟
خیر! مسئول بنیاد مقاومت با نظر هیات امنا و همچنین امضای رییس سازمان سینمایی انتخاب میشود. فعلا به طور موقت، آقای مهدی عظیمی میرآبادی به عنوان مدیرعامل انتخاب شده است. البته این انتخاب هنوز کاملا به شکل اسمی بوده و جنبه عملیاتی پیدا نکرده است. بهمحض اینکه به مرحله اجرا برسد، استعفای ایشان از معاونت فعالیتهای سازمان سینمایی پذیرفته میشود.
ایسنا: یعنی طبق اساسنامه، رییس جدید سازمان سینمایی نمیتواند بر اساس نظر خودش در آنجا فردی را بگذارد یا جابهجایی انجام دهد؟
رییس جدید هر کسی را میتواند در هرجای مربوطی جابهجا کند، این قانون همه دنیاست. این یکی از خواص مدیریتهای دولتی است که میتواند در حیطه فعالیتش در هرلحظه دست به تغییر بزند. طبیعتا آقای ایوبی هم در تمام زیرمجموعههای سازمان سینمایی در هر لحظه و در هر شکلی میتوانند افرادی را برکنار یا جابهجا کنند.
ایسنا: بهعنوان پرسش پایانی، حسین شمقدری کارگردان بهتری است یا پدرش جواد شمقدری؟
(خنده) بالاخره حسین جزو دانشجویان نخبه کشور است. او در شرایطی که مریض بود و تحت عمل جراحی قرار گرفت، توانست به دانشگاه صنعتیشریف راه پیدا کند.
چندسال قبل از یکی از دانشگاههای آمریکا برایش دعوتنامه آمده بود که برای ادامه تحصیل به آنجا برود. او این موضوع را دو سه ماه به من نگفته بود تا اینکه بالاخره مطرحش کرد و من هم گفتم اشکالی ندارد فقط یک بار بنشین و تأمل کن که برای چه میخواهی بروی؟ بعدش چه میشود و اگر اینجا بمانی چه میشود؟ همین توصیه پدرانه او را وادار کرد که به موضوع فکر کند و چون با دوربین آشنا بود، فکر کردنش تصویری شد و نهایتا آنچه شد که در «میراث آلبرتا 1» دیدید.
حسین حداقل در عرصه درس از من نخبهتر است، بههرحال من دانشگاه علم و صنعت قبول شدم و او صنعتیشریف. امیدوارم در فیلمسازی هم کارش بهتر باشد.