پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : اتفاقي كه روز گذشته در تهران افتاد و قاليباف را دوباره شهردار
تهران كرد از زاويههاي گوناگون جاي بحث دارد كه مهمترين آن راي دو نفر از
افرادي بود كه با اعتماد و حمايت اصلاحطلبان به شورا راه يافتند اما در
لحظه حساس به كانديداي تشكيلاتي خود راي نداده و رقيب او را شهردار كردند.
راي تشكيلاتي و مشخصات آن را از سعيد ليلاز پرسيديم. بر خلاف بسياري از
تحليلگران او چندان از فقدان تشكيلات منسجم در ايران ناراضي نيست.
مفهوم راي تشكيلاتي چيست؟
نظامهاي سياسي در دنيا در مواجهه با اين مفهوم عملكردهاي متفاوتي دارند.
در امريكا افراد با توجه به وابستگي تشكيلاتي وارد نهادهاي انتخابي ميشوند
اما در راي دادن الزاما تشكيلاتي رفتار نميكنند. اين مساله در ايتاليا و
انگلستان متفاوت است. به عنوان مثال در انگلستان به دليل سنتهاي حزبي چند
صد ساله افراد منتخب در رايگيريها كاملا تشكيلاتي عمل ميكنند. اين
تفاوتها برآمده از ساختار سياسي – اجتماعي جوامع مختلف است و الزاما
نميتوان يكي از آنها را تماما نفي و ديگري را تماما تاييد كرد. در امريكا
دو حزب دموكرات و جمهوريخواه رييس يا دبيركل ندارند اما در روسيه سنتهاي
تشكيلاتي نيرومندتر است.
در ايران وضعيت چطور است؟
اين مساله علاوه بر سنتهاي سياسي به ايدئولوژي احزاب هم ربط دارد. در
ايران احزابي كه خاستگاه چپ دارند و پايههاي حزبيشان برگرفته از حزب توده
يا سازمان مجاهدين است پايبندي تشكيلاتي بيشتري دارند و در عوض گروههايي
كه برآمده از طبقات ثروتمند هستند اين رفتار را بروز نميدهند. در دسته دوم
ميتوان كارگزاران و حزب موتلفه را جاي داد. پايگاه اجتماعي كارگزاران،
تكنوكراتها و پايگاه موتلفه تا سالها نهاد بازار بوده است. سوي ديگر
احزابي هستند كه ساختار اجتماعي خود را روي طبقات محروم استوار ميكنند و
البته تشكيلاتيتر عمل ميكنند.
مشخصا روز گذشته دو نفر از اعضاي شوراي شهر كه در ليست اصلاحطلبان بودند
به قاليباف راي دادند و باعث شدند او شهردار تهران شود. آيا اين رفتار در
بهترين حالت نوعي عدم صداقت نيست؟
به اعتقاد من نميتوان آنها را سرزنش كرد چرا كه ليست اصلاحطلبان اساسا بر
مبناي حزبي روشني بسته نشد. به هر حال ضعف تشكيلاتي بخشي از واقعيت سياسي
امروز ايران است كه به نظر من چندان رذيلتي هم نيست و ميتواند كاركردهاي
مناسبي هم داشته باشد. اين عدم صداقت وقتي قابل اعتنا است كه از روز اول
آقاي خاتمي مشخص ميكرد چه كساني ثبت نام كنند. وقتي عدهيي خودشان بدون
هماهنگي تشكيلاتي ثبتنام كردهاند، نميتوان آنها را سرزنش كرد. از طرفي
اين فقدان كار تشكيلاتي همين چند هفته پيش به نفع ما تمام شد. مجلس شوراي
اسلامي كاملا در اختيار جناح راست است اما همين مجلس به زنگنه راي اعتماد
داد و نجفي با يك راي اختلاف وزير نشد. اگر بنا بود آنها هم صرفا به
تشكيلات خود پايبند ميبودند بايد برخي از وزراي آقاي روحاني هم راي
نميآوردند. ضمن اينكه من يك سوال مشخص هم دارم. اگر بنا بر اين است كه
بگوييم رفتارها بايد تشكيلاتي باشد آقاي مسجدجامعي و نجفي و خانم ابتكار
چرا در اين هشت سال كوچكترين ايستادگي در برابر قاليباف نداشتند؟ مگر آنها
وابستگي تشكيلاتي خود را فراموش كرده بودند؟ اگر بناست از فقدان رفتار
حزبي انتقاد كنيم اين سوي ماجرا هم بايد ديده شود.
چرا معتقديد فقدان كار تشكيلاتي چندان هم بد نيست؟ پس اين همه تئوريپردازي براي لزوم رسيدن به جامعه حزبي براي چيست؟
اين ويژگي به نظر من نقطه ضعف نيست، ويژگي جامعه ما اين است كه در آن
تشكيلات كاركرد خود را ندارد و اتفاقا من معتقدم براي رسيدن به دموكراسي
بايد از همين جا آغاز كرد. جامعه متصلب حزب محور در كشوري مثل ما كه كار
تشكيلاتي نهادهاي بسيار قدرتمند و سازمانيافته است، نميتواند مقدمه
دموكراسي باشد. نقل است كه هارونالرشيد در زمان مرگش گريه ميكرد و ميگفت
اي كاش عمر جاودان داشتم. ظريفي به او گفت اگر بنا به جاودانگي بود دور
قدرت به تو نميرسيد. من معتقدم به لحاظ استراتژيك اين وضعيت به نفع ماست.
اگر وضعيت اينگونه نبود اتفاقات سال 88 براي نيروهاي تحولخواه بسيار
سختتر و شدت بيشتري صورت ميگرفت.
آيا كساني كه به ليستي با امضاي آقاي خاتمي راي دادند حق ندارند امروز نسبت
به اين اشتباه بزرگ بر او و شوراي مشورتياش خرده بگيرند؟ رايدهندگان حق
ندارند بپرسند اين افراد با چه هدفي در ليست جاي گرفتند؟
به نظر من ايرادي به آقاي خاتمي وارد نيست. اگر كسي در 30 انتخاب دو اشتباه
داشته باشد بد نيست. ضمن اينكه درصد خطاي ديگران به نسبت آقاي خاتمي بسيار
بيشتر است.
رايدهندگان به ليست اصلاحطلبان نسبت به رفتار دو عضو ليست اين جريان حق ندارند ناراحت باشند؟
مسلما حق دارند. چرا كه وضعيت مديريت شهردار را ميدانم اما معتقدم ممكن
است تاكتيك ما اشتباه بوده باشد. آقاي هاشمي (پدر) چند روز قبل آن مواضع را
درباره سوريه اتخاذ كرد. نميتوان توقع داشت پس از آن اظهارات اصولگرايان
در برابر پسر ايشان متحد نشوند. ميتوانستيم روي فرد ديگري به جز محسن
هاشمي تمركز كنيم.
رفتار اصلاحطلبان در ادامه بايد چگونه باشد؟
ممكن است آنها بتوانند پس از چند ماه با رايزني و متقاعد كردن اعضاي شورا
قاليباف را عزل كنند. البته به نظر من پايين كشيدن چمران براي اصلاحطلبان
بسيار مفيدتر از پايين كشيدن قاليباف بود. آنها در اين هفت سال
پارلمانتاريزم شهري را رسما تعطيل كردند و شهر را در اختيار قاليباف قرار
دادند اما اين شورا با وزن فعلي اصلاحطلبان ميتواند او را مهار كند.
قاليباف خودش هم به خوبي ميداند كه تنها 8 درصد رايدهندگان تهراني به او
راي دادهاند. معناي اين 8 درصد را قاليباف به خوبي درك ميكند. مردم تهران
از او راضي نبودند. توسعه پل ساختن با هزينه چند برابر نيست. اگر تا قبل
از اين دولت قاليباف ميتوانست از تقابل با نهاد دولت براي خود اعتبار كسب
كند حالا ميداند كه دولتي روي كار آمده كه تقابل با او محل كسب اعتبار
نيست.
منبع: اعتماد
پدر محسن هاشمي كه صحبتهاش در مورد سوريه رو تكذيب كرده چرا شما ول كن اين قضيه نيستيد