پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران، در گفتوگویی با پرس تیوی میگوید زمانی که سفیر ایران در سازمان ملل بود، در حیطه صلاحیتها با دولتمردان فعلی آمریکایی که در آن زمان نمایندگان کنگره بودند، دیدار داشته، آنها را میشناسد و در مورد سوریه فکر میکند «بدون تمایل باطنی به جنگی سوق داده میشوند که خود به دنبال آن نیستند».
به گزارش انتخاب، وزیر خارجه دولت ایران در این مصاحبه در ضمن میگوید جامعه جهانی برای اینکه این اتفاق نیافتد باید به دولتمردان آمریکایی کمک کند.
او نیز مانند حسن روحانی، رئیسجمهوری ایران، از پیشنهاد روسیه برای نظارت بینالملی بر سلاحهای شیمیایی دولت سوریه حمایت کرده است.
این پیشنهاد که گفتوگوهای وزیران خارجه آمریکا و روسیه در مورد آن، روز شنبه وارد سومین روز خود میشود، با استقبال دمشق روبهرو شده است. در عین حال رایگیری در کنگره آمریکا برای حمله به سوریه، به خاطر این پیشنهاد و به دستور باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا، فعلا متوقف شده است.
گفتههای محمدجواد ظریف در مورد آنکه دولت آمریکا بدون میل باطنی به جنگی سوق داده میشود که خود به دنبال آن نیست، در پاسخ به سوالیست که از آشنایی او با کسانی مانند چاک هیگل، وزیر دفاع، و جو بایدن، معاون رئیسجمهوری آمریکا، میپرسد.
وزیر خارجه ایران در عین حال میگوید باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا، نیز به دنبال جنگ نیست.
او در این گفتوگوی تلویزیونی بار دیگر به ارائه مدارکی به آمریکا در مورد سوریه اشاره میکند. این گفتهها نشان از تماسهایی هر چند محدود با آمریکا دارند که در پی بحران سوریه شکل گرفته است.
آقای ظریف دوشنبه ۱۸ شهریور پس از بازگشت از عراق، گفته بود «فعلا قصدی برای مذاكره مستقيم با آمريكا در موضوع سوريه نداريم»، اما تصریح کرد: «در اين مورد پيامهايی بين ايران و آمريكا رد و بدل شده و اگر لازم باشد به همين روش ادامه میدهيم.»
وزیر خارجه ایران در مصاحبه خود به برنامه اتمی نیز اشاره کرده و میگوید «من فکر میکنم آمریکا میتواند نقشی کلیدی در پیدا شدن یک راه حل یا جلوگیری از پیدا شدن راه حل ایفا کند.»
ظریف میگوید آنها (دولت آمریکا) باید اصل «حسن نیت» را رعایت کنند.
وزیر خارجه ایران میگوید برنامه اتمی ایران «تحت نظارت بینالمللی و در چارچوب قوانین بینالملل یعنی سازوکارهای محافظتی آژانس و مقررات ان.پی.تی که ایران عضو آنهاست، ادامه پیدا کند و بر پایه همکاری استوار باشد. این بهترین راه برای جامعه جهانی است.»
او نیز مانند رئیسجمهوری ایران این را سیاست مبتنی بر راهکار «برد-برد» مینامد.
پیشتر حسن روحانی نیز در نخستین گفتوگوی تلویزیونی خود به عنوان رئیسجمهوری ایران به چنین موضوعی اشاره کرده بود.
آنچه در زير ميآيد، ترجمه اين مصاحبه است:
پرس تيوي:
آقاي محمد جواد ظريف اکنون در استوديو هستند و ما به ايشان خوش آمد
ميگوييم. از اينکه وقت خود را براي مصاحبه در اختيار ما گذاشتيد، از شما
بسيار سپاسگزارم. ميدانم که برنامه کاري بسيار فشردهاي داريد.
اکنون
۳۶ روز است که شما وزير امور خارجه هستيد و در همين مدت با يک چالش و
مسئله عمده روبرو بودهايد و آن حمله نظامي احتمالي امريکا به سوريه است.
به نظر ميرسد امريکا عجله زيادي براي ورود به جنگ و مداخله نظامي دارد. به
نظر شما علت اين امر چيست؟
ظريف: اجازه بدهيد در ابتدا از شما بابت اينکه اين فرصت را در اختيار من قرار داديد، تشکر کنم.
من
فکر ميکنم برخي گروهها و افراد در داخل امريکا و برخي عناصر در خارج از
اين کشور به دنبال اين بودند که رئيس جمهور امريکا را که به عقيده من
تمايلي به آغاز جنگ نداشت، گرفتار دامي کنند که متاسفانه خود او براي خودش
پهن کرده بود. و اين دام همان درگير کردن وي در جنگ به منظور مقابله با
مسئله فرضي و اثبات نشده استفاده از سلاحهاي شيميايي توسط دولت سوريه است.
گفتم مسئله فرضي چرا که هنوز هيچ مدرکي مبني بر اينکه دولت سوريه از
سلاحهاي شيميايي استفاده کرده باشد، وجود ندارد. ايران، خود به عنوان
قرباني سلاحهاي شيميايي صرفنظر از اينکه عاملان و قربانيان چنين حملهاي
چه کساني باشند، هرگونه استفاده از اينگونه تسليحات را محکوم ميکند. اما
ما بر اين باوريم که هيچ کس حق ندارد به تنهايي قانون را بدست بگيرد و خود
را محق در اجراي آن بداند. بنابراين امريکا در رابطه با چنين مسائلي اين حق
قانوني را ندارد که بطور همزمان نقش مدعي العموم ، قاضي و متاسفانه مامور
اعدام را ايفا کند بويژه که اين کشور در کارنامه خود سابقه حمايت از رژيم
صدام حسين را دارد؛ صدامي که نه تنها عليه سربازان و غيرنظاميان ايراني از
سلاح شيميايي استفاده کرد بلکه عليه مردم خود در حلبچه نيز اين تسليحات را
به کار گرفت؛ و اينها صرفا يک اتهام نيست بلکه بارها از سوي تيمهاي
تحقيقاتي سازمان ملل به اثبات رسيده است.
يک تيم تحقيقاتي سازمان
ملل نيز به سوريه رفت اما هنوز گزارشي منتشر نکرده است و اگر هم منتشر
بکند، متاسفانه مجوز و اختيار اين را ندارد که مسئول اين حمله را تعيين
کند؛ وضعيت بسيار پيچيده است. بايد اميدوار باشيم که با تمهيدات جديد، روند
انتقال و خارج کردن همه سلاحهاي شيميايي از منطقه آغاز شود. به عقيده ما،
منطقه خاورميانه به اندازه کافي با مشکلات و اغتشاش روبرو است و نبايد
وارد جنگ ديگري هم بشود که در آن سلاحهاي شيميايي و ديگر سلاحهاي کشتار
جمعي مورد استفاده قرار ميگيرند. به همين علت است که ايران به دنبال اين
بوده است که خاورميانه تبديل به منطقهاي عاري از سلاحهاي کشتار جمعي شود.
اجازه
بدهيد به يک نکته ديگر هم اشاره کنم. ما اعتقاد داريم استفاده از تسليحات
شيميايي جنايت عليه بشريت است اما در عين حال بر اين باوريم که توسل به
خشونت و تهديد به استفاده از خشونت بر اساس قوانين بين الملل اقدامي
جنايتکارانه است. متاسفانه اينگونه به نظر ميرسد که امريکا همچنان در قرن
نوزدهم ميلادي به سر ميبرد؛ زماني که توسل به خشونت حق کشورها محسوب
ميشد؛ اما ديگر اينگونه نيست. به نظر من رئيس جمهور امريکا که ظاهرا
حقوقداني حاذق و آشنا به قانون اساسي است، بايد نگاهي به کتب حقوق بين
الملل خود بياندازد؛ کتابهايي که فکر ميکنم اخيرا آنها را مرور نکرده است
و همانطور که شب گذشته به مردم امريکا گفت که سوريه تهديدي مستقيم و قريب
الوقوع براي آن کشور به شمار نميرود، بپذيرد که امريکا بر اساس هيچ يک از
قوانين حقوق بين الملل ابدا حق ندارد که به تنهايي قانون را بدست بگيرد.
پرس تيوي:
اگر سوريه تهديدي قريب الوقوع و حتمي براي امنيت امريکا محسوب نميشود،
چرا اين همه حرف از حمله احتمالي اين کشور به سوريه زده ميشود؟
ظريف:
همانطور که در آغاز گفتم، به نظر من رئيس جمهور امريکا از سوي برخي عناصر
در امريکا که نفع خود را در دشمني و تنش زايي ميبينند و همچنين برخي عناصر
خارج از امريکا که متاسفانه در منطقه ما هستند و طي دو سال گذشته به دنبال
تغيير توازن نظامي در سوريه بودهاند، به سمت يک دام سوق داده ميشود. اين
عناصر قبل از هر چيز به دنبال اين بودند که مردم سوريه را درگير جنگي
داخلي کنند؛ جنگي که خود مردم باعث آن نبودهاند زيرا کساني که در سوريه در
حال جنگ هستند عمدتا بنيادگرايان و تکفيريهايي هستند که از کشورهاي خارجي
به سوريه رفتهاند.
پرس تيوي: شما ميدانيد که چه کساني از آنها حمايت مالي و پشتيباني تسليحاتي ميکنند؟
ظريف:
همه ما مدارک و شواهدي را ديدهايم که نشان ميدهد چه کساني به دنبال جنگ
در منطقه هستند؛ متاسفانه اين سياست نتيجه نگاهي کوته بينانه به منافعشان
است زيرا جنگي ديگر در منطقه ممکن است در آغاز، عملياتي محدود قلمداد شود
اما همينکه شما زور و خشونت بکار ببريد ديگر راهي براي مهار آن وجود ندارد و
من فکر ميکنم امريکا اين را ميداند. اگر به ياد داشته باشيد، دانلد
رامسفلد (وزير دفاع سابق امريکا) زماني که امريکا قصد حمله به عراق را
داشت، از عبارت عمليات «ناگهاني و کوبنده» که ظرف چند روز به اتمام ميرسد،
سخن گفت اما اکنون چند سال از حمله به عراق گذشته است؟ اکنون با گذشت ۱۰
سال، ۱۱ سال از آغاز اين جنگ، با وضعيتي در عراق روبرو هستيم که به عنوان
مثال در جريان سفر اخيرم به اين کشور، به من گفته شد تنها در ماه رمضان
حدود هزار نفر در اثر بمب گذاريهاي جادهاي جان خود را از دست دادند.
به
نظر من لازم و بسيار حائز اهميت است که ايالات متحده امريکا به اين واقعيت
پي ببرد که نه تنها توسل به خشونت غير قانوني است و نه تنها تهديد به توسل
به خشونت بر خلاف هنجارهاي مسلم حقوق بين الملل است، بلکه مهم تر از آن
توسل به زور امري غير موثر و ناکارامد محسوب ميشود. خشونت و جنگ، سودمندي و
فايده خود را در روابط بين الملل از دست داده و اين امر مدتها پيش اثبات
شده است.
در سال ۱۹۲۸، کشورهاي متمدن تصميم گرفتند که توسل به خشونت
و زور به عنوان يک ابزار سياست ملي را کنار بگذارند؛ پيش از آن، خشونت يا
جنگ، يک ابزار سياست ملي به شمار ميرفت اما از آن زمان به بعد، جامعه
جهاني سر عقل آمد و به اين باور رسيد که توسل به خشونت و جنگ نتيجه لازم و
مطلوب را براي کساني که آن را آغاز کردهاند و ميخواهند آغاز کنند، در پي
ندارد و به همين دليل است که توسل به خشونت را غيرقانوني اعلام کردند.
اينگونه نبود که يک مشت حقوقدان آرمانگرا بنشينند و توسل به خشونت را ممنوع
کنند بلکه توسل به خشونت و جنگ در واقعيت، سودمندي و کاربرد خود را از دست
داده بود.
بايد به شما بگويم که در قرن بيستم، در ۸۵ درصد مواردي
که يک کشور به خشونت و جنگ متوسل شد، اين نتيجه را در پي داشت که آن کشور
يا دولت نابود شد يا اينکه به هدف مطلوب خود از جنگ دست پيدا نکرد؛ اين به
صورت تجربي نشان ميدهد که خشونت ديگر موثر و سودمند نيست. من اميدوارم
امريکا، که قدرتمندترين کشور جهان است، به اين واقعيت پي ببرد که لازم است
از ديگر ابزارهاي نفوذ استفاده کند و خشونت ديگر کاربردي ندارد.
پرس تيوي:
اين موضوع من را به ياد اين انداخت که امريکا بارها و بارها گفته است
«تمام گزينهها روي ميز است». قبل از اينکه به اين موضوع بپردازيد، به
مسئله ديگري هم اشاره ميکنم. در پي معرفي شما به عنوان گزينه وزير امور
خارجه ايران، واکنشهاي مثبت زيادي از رسانههاي امريکا ديديم. برخي از
عنوانهاي خبري مربوط به معرفي شما را ميخوانم: اين فردي است که به خوبي
امريکا را ميشناسد و در عين حال در واشنگتن نيز وي را ميشناسند. آنطور که
عدهاي ميگويند شما افرادي مانند جو بايدن، معاون رئيس جمهور امريکا و
چاک هيگل، وزير دفاع اين کشور را از گذشته ميشناسيد و با آنها برخوردهايي
داشتهايد. آیا بواسطه اين افرادي که شما از گذشته آنها را ميشناسيد و
اکنون مقامهايي در دولت امريکا دارند، موقعيت و امتيازي براي شما در
پيگيري هرگونه رابطه با اين کشور، البته اگر در دستور کار باشد، بوجود
ميآيد ؟
ظريف: در مورد سوال اول، من اعتقاد دارم جمله «تمام
گزينهها روي ميز است»، جملهاي منسوخ و تاريخ گذشته است زيرا همه
گزينهها روي ميز نيست. دست کم کشورهايي که ادعا ميکنند مطيع قانون هستند،
کشورهاي که ادعا ميکنند از منشور سازمان ملل پيروي ميکنند و کشورهايي که
ديگران را به پيروي از تعهدات بين المللي شان تحت فشار قرار ميدهند و
ميخواهند ديگران را به دليل نقض قوانين بين الملل مجازات کنند، بايد
بدانند تمام گزينهها روي ميز نيست. بعد از اینکه کشورها از جمله خود ِ
امريکا در سن فرانسيسکو نشستي را ترتيب دادند و به اين نتيجه رسيدند که
نسلهاي آتي را از بلاي جنگ نجات دهند، گزينه توسل به خشونت يا تهديد به
استفاده از آن مدتها پيش از روي ميز برداشته شد؛ چيزي که در نسل آنها دو
فاجعه بزرگ را رقم زد. اين مسئله در پي نشستي به ميزباني امريکا در سال
۱۹۴۵ وارد منشور سازمان ملل شد. بنابراين، آنها بايد بدانند که تمام
گزينهها روي ميز نيست.
در پاسخ به سوال دوم بايد بگويم، من در مقام
و حيطه صلاحيت سابق خود به عنوان نماينده ايران در سازمان ملل با شماري از
اعضاي دولت فعلي امريکا در حيطه صلاحيت آنها که آن زمان عضو کنگره بودند،
برخوردهايي داشتهام. فکر ميکنم آنها ميدانند من از کجا ميآيم و چه
سابقهاي دارم و من هم ميدانم آنها از کجا ميآيند و چه سابقهاي دارند و
به همين علت است که تصور ميکنم آنها بدون تمايل باطني به جنگي سوق داده
ميشوند که خود به دنبال آن نيستند و به آن نيازي ندارد. من فکر ميکنم
جامعه جهاني براي جلوگيري از يک فاجعه که تمام منطقه و امريکا را با خود
خواهد سوزاند، بايد به آنها کمک کند.
پرس تيوي: با توجه به
گفتههاي شما، امريکا توسط نيروهايي در منطقه و فراتر از آن، به جنگ سوق
داده ميشود. اگر امکان دارد در اين زمينه بيشتر توضيح دهيد. آيا امريکا
واقعا قصد حمله به سوريه را دارد يا اينکه تمايلي به اين کار ندارد اما
براي آغاز جنگ به شدت تحت فشار است؟
ظريف: من اميدوارم
عقلانيت پيروز شود. اميدوارم پيشنهاد روسيه و موقعيتي که بواسطه پذيرش
پيشنهاد روسيه از طرف سوريه به وجود آمده است، بهانه ديگران براي جنگ طلبي و
کوبيدن بر طبل جنگ را از بين ببرد. آنها بايد بدانند که چنين جنگي براي
خود آنها و منطقه خطرناک است.
با توجه به اظهاراتي که از سوي
مقامات برخي از کشورهاي منطقه و برخي از کشورهاي خارج از منطقه شنيدهايم،
ظاهرا افراد خيلي زيادي و همچنين متاسفانه برخي کشورها ناراحت هستند که
براي اجتناب از جنگ تلاش ميشود. من نميدانم دوستان ما در منطقه که از
تلاشهاي ديپلماتيک براي حل بحران سوريه و جلوگيري از يک فاجعه زير گوش
خودشان ناراحت هستند، از چه منطقي پيروي ميکنند؛ فاجعهاي بزرگ که به
بنيادگرايي، اختلافات فرقهاي و درگيريهاي بيشتر در منطقه منتهي خواهد شد
آن هم فقط به خاطر تغيير توازن نيروها در سوريه.
همه ما بايد
بنشينيم و تمام گروهها و عوامل سوريه را از جمله دمشق و کساني که به آينده
اين کشور علاقمند هستند، به ميز مذاکره بکشانيم تا راه حلي صلح آميز پيدا
کنند. بحران سوريه راه حل نظامي ندارد و همه بايد اين را بفهمند.
پرس تيوي: آيا ايران در اين برهه زماني، طرحي عملي در دست دارد؟
ظريف:
ما اعتقاد داريم که بايد به درگيري در سوريه پايان داد. تمام طرفها بايد
در ميز مذاکره حاضر شوند و بر اساس اصول دموکراتيک و مشارکت تمام بخشهاي
جامعه در حکومت و بدون مداخله خارجي به راه حلي صلح آميز دست پیدا کنند. به
باور من چنين چيزي ممکن است.
متاسفانه در راستاي منافعي کوته
بينانه، مداخلات گسترده خارجي و انتقال گسترده تسليحات به گروههاي شورشي و
افراطي مختلف که خسارات زيادي در منطقه و فراتر از آن به بار آوردهاند،
ادامه دارد.
آنها بايد بدانند کساني که در ايجاد و تقويت افراط
گرايي در منطقه نقش آفريني ميکنند، خود قرباني اين افراط گرايي خواهند شد.
حال اين افراط گرايي چه از سوي القاعده باشد، چه از سوي طالبان باشد يا چه
از سوي صدام حسين.
کساني که از تندروي حمايت ميکنند، قربانيان نهايي آن خواهند بود.
پرس تيوي:
اجازه دهيد دوباره به مسئله سلاحهاي شيميايي که پيشتر در مورد آن صحبت
کرديم، بازگرديم. آيا ايران ميداند که چه گروهي حمله شيميايي ۲۱ آگوست را
در سوريه ترتيب داد؟
ظريف: ما شواهدي و نشانههایی در دست
داريم و اين شواهد را در اختيار امريکا و ديگر کشورها هم گذاشتهایم. اين
شواهد متاسفانه نشان ميدهد سلاحهاي شيميايي به صورت قاچاق بدست گروههاي
مسلحي که در حال جنگ با مردم سوريه و دولت اين کشور هستند، رسيده است.
اين
اطلاعاتي بود که مدت زماني ما آن را در دست داشتيم و بعدا چندین مورد
دستگيري در کشورهاي همسايه رخ داد که نشان داد اين قاچاق سلاح واقعا در حال
رخ دادن است.
پرس تيوي: آيا ما از امريکا پاسخي دريافت کرديم؟
ظريف:
متاسفانه خير! ما به آنها هشدار داديم و گفتيم که چنين چيزي در جريان
است. ما به آنها گفتيم و همچنان ميگوييم که اين يک کابوس ادامه دار است.
سلاحهاي شيميايي در دست عاملان غير دولتي بويژه عاملان غير دولتي تندرو
تهديدي براي همه است.
اين خطر، مرز نميشناسد و مخاطره و تهديدي
براي تمام منطقه به شمار میرود. کساني که به اين گروهها کمک ميکنند تا
به سلاحهاي شيميايي دست پيدا کنند، بايد به اين سوال پاسخ دهند که چگونه
ميخواهند با اين تهديد روبرو شوند؟ احتمالات در مورد استفاده از اين
سلاحهاي شيميايي مجهول و نامعلوم است.
من علاقهاي به هراس افکني
ندارم. من واقعا تمایلی به اين کار ندارم اما اين يک دغدغه واقعي است. ما
بايد به اين مسئله رسيدگي کرده و راهي پيدا کنيم. اکنون بسيار خرسنديم که
نوعي ترتيبات بين المللي براي رسيدگي به مسئله سلاحهاي شيميايي سوريها
اتخاذ شده است اما لازم است که همزمان با آن در مورد سلاحهايي هم که در
دست افراد تندرو هست، چارهاي انديشيده شود.
پرس تيوي:
تمايل دارم در مورد برنامه انرژي هستهاي ايران و اخبار جديد در مورد آن
مبني بر انتقال پرونده هستهاي از شوراي عالي امنيت ملي به وزارت خارجه
صحبت کنيم.
اگر امکان دارد در مورد نقش خود در اين موضوع توضيح دهيد.
ظريف:
رئيس جمهور تصميم گرفتند که وزارت خارجه مذاکرات هستهاي را انجام دهد و
من فکر ميکنم اين تصميمي خردمندانه است. وزارت خارجه مسئول هدايت امور
خارجي ايران است و توان و تجهيزات و نيروي انساني براي رسيدگي به اين مسائل
را دارد.
البته، شوراي عالي امنيت ملي همچنان بر پرونده هستهاي
نظارت خواهد داشت و ما اميدواريم که در مذاکرات رو به جلو حرکت کنیم. بايد
نتيجه گرا باشيم.
اکنون اجازه دهيد در مورد اينکه مذاکرات چگونه بايد پيش رود، به چند موضوع کلي اشاره کنم.
ما بر اين باوريم که مذاکرات نامحدود نيست و اينکه خود مذاکره في نفسه هدف نيست.
ما
اعتقاد داريم مذاکرات بايد ضرب الاجل داشته باشد، نتيجه گرايانه باشد و بر
اساس حسن نيت، شرايط برابر و احترام متقابل باشد. اکنون ما بايد رويکرد
اين مذاکرات را تغيير دهيم و اگر اجازه دهيد به اين موضوع مفصلتر بپردازم.
من
اعتقاد دارم بعد از جنگ سرد، فضاي سياسي بين المللي در اين دوره گذار
تغيير کرده است زيرا ما ديگر آن را سياست بين الملل نميخوانيم بلکه آن را
سياست جهان ميناميم چرا که سياست کشورهاي جهان آنچنان در هم تنيده شده است
که ديگر نميتوان تئوری بازي مجموع-صفر را در آن دنبال کرد بدین معنی که
دیگر نمیتوانید به بهای از دست رفتن منافع دیگران به دنبال منافع خود
باشد. نمیتوانید به بهای ناامنی دیگران، امنیت خود را تامین کنید.
اگر
چنین بود، حادثه ۱۱ سپتامبر رخ نمیداد. اکنون در سالگرد حادثه ۱۱ سپتامبر
هستیم و این باید تلنگری برای همه ما باشد که اگر رسیدن به امنیت از طریق
نیرو و توان نظامی امکانپذیر بود، صرفنظر از اینکه آن کشور تا چه حد
قدرتمند و دور از مناطق ناآرام باشد مانند امریکا، حادثه ۱۱ سپتامبر رخ
نمیداد. امریکا نمیتواند از طریق ناامنی دیگران، به امنیت دست پیدا کند.
اکنون
اگر میخواهید در قبال پرونده هستهای ایران به نتیجه برسید، باید نگاه
خود را تغییر دهید؛ باید اهداف مشترکی داشته باشیم نه اینکه ایران یک هدف و
گروه ۱+۵ هدف دیگری داشته باشد. اگر آن کشورهایی که ادعا میکنند نگران
برنامه هستهای ایران هستند، یک سری اهداف را دنبال کنند و ما هم یک سری
اهداف را دنبال کنیم، در اینصورت جدال رخ میدهد و بازی کودکانهای شکل
میگیرد که طی آن هر کس به دنبال این است که بیشتر از دیگری امتیاز بگیرد.
این رویکرد در فضای بین المللی امروز جواب نمیدهد. چیزی که برای هر دو طرف
نتیجه بخش خواهد بود، داشتن اهداف مشترک است و این اهداف از این قرارند:
اول اینکه برنامه هستهای ایران باید صرفا صلح آمیز باقی بماند؛ ظاهرا این
هدف اعلام شده طرف دیگر یعنی گروه ۱+۵ است.
اکنون من میتوانم ادعا
کنم که این هدف ما هم هست زیرا این در راستای منافع امنیت ملی ماست که کل
جهان بداند ما به دنبال سلاح اتمی نیستیم و سلاح اتمی هیچ جایگاهی در
دکترین امنیتی ایران ندارد و افزون بر این، حتی اینکه جهان تصور کند ما به
دنبال سلاح اتمی هستیم، برای امنیت ما زیان آور است.
بنابراین، در
هدف اول اشتراک داریم. ما قصد داریم مشکلات را بازتعریف کنیم تا بتوانیم
برای آنها راه حل پیدا کنیم. هدف اول بین دو طرف یکسان است و ما حالا
میخواهیم در هدف دوم نیز اشتراک پیدا کنیم و من به شما میگویم چرا؛ هدف
دوم از این قرار است: تنها راه تضمین اینکه برنامه هستهای ایران صلح آمیز
باقی بماند این است که اجازه داده شود این برنامه در فضای قابل قبول و صلح
آمیز بین المللی ادامه پیدا کند. چرا؟ چون ظرفیتهای هستهای ایران داخلی
هستند؛ برنامه هستهای ایران وابسته به خارج نیست به همین دلیل شما
نمیتوانید ایران را از چیزی که متعلق به خود این کشور است، محروم کنید. ما
دانش و فناوری هستهای داریم؛ شما نمیتوانید ما را از دانشمندان خودمان
محروم کنید، نمیتوانید ما را زیر ساختهای فناوری خودمان محروم کنید. این
برنامه وجود دارد و شما نمیتوانید ناپدید شدن و از بین رفتن آن را خواستار
شوید.
برنامه صلح آمیز هستهای در جای خود هست و به منظور دستیابی
به اولین هدف مشترک، ما باید در مورد دومین هدف مشترک به توافق برسیم. و
آن این است که توانایی بومی هستهای ایران باید در یک چارچوب شفاف و
شناخته شده بین المللی به منصه ظهور بنشیند. فرایند غنی سازی باید در معرض
دید و برای آژانس بین المللی انرژی اتمی در دسترس باشد و امکان این وجود
داشته باشد که تحت نظارت بین المللی قرار بگیرد همانطور که در سالهای
گذشته اینطور بوده است.
این تنها راه تضمین این امر است که برنامه هستهای ایران منحصرا برنامهای صلح آمیز باشد.
پرس تیوی: یک سوال دیگر آقای وزیر . شما در رابطه با مذاکرات هستهای با گروه ۱+۵ خوش بین هستید؟
ظریف:
من خوش بین هستم که ما با عزم حل ِ مشکل وارد مذاکرات خواهیم شد. «رسیدن
به پاسخ مثبت» شعار ما برای این مذاکرات است اما باید دو طرف همکاری داشته
باشند. اگر امریکا و باقی کشورهای عضو گروه ۱+۵ آماده نیستند که به صورت
جدی وارد این فرایند شود، سناریویی کاملا متفاوت در پیش خواهیم داشت.
باید
تاکید کنم که نه این دولت و نه هیچ یک از دولتهای دیگر ایران هرگز تمایل
نداشته و ندارند که ذرهای از حقوق مردم ایران بگذرند. به نظر من حتی
خواستن چنین چیزی از ایران غیرسازنده است زیرا این راهی مناسب برای تضمین
اینکه برنامه هستهای ایران صلح آمیز باقی بماند، نیست.
پرس تیوی:
گزارش شده است که شما در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل با کاترین اشتون
دیدار خواهید داشت. فکر میکنم در دیدار با اشتون به بعضی از مسائلی که
اکنون در مورد آنها سخن گفتید، اشاره خواهید کرد. اما سوال این است چگونه
میتوان به تلاشی هماهنگ با گروه ۱+۵ که امریکا یکی از اعضای آن است، دست
یافت. کشوری که از یک سو میگوید به دولت جدید ایران احترام میگذارد و از
سوی دیگر میگوید همه گزینهها روی میز است و همچنین ۷۶ قانونگذار آن
تحریمهای جدیدی علیه ایران اعمال میکنند؟
چه چیزی در رویکرد شما در قبال امریکا که یکی از کشورهای عضو گروه ۱+۵ است تغییر خواهد کرد؟
ظریف:
من فکر میکنم امریکا میتواند نقشی کلیدی در پیدا شدن یک راه حل یا
جلوگیری از پیدا شدن راه حل ایفا کند. مسئله این است که آنها باید اولین
اصل مذاکرات را رعایت کنند. همانطور که میدانید در حقوق بین الملل،
مذاکرات بر اساس یک اصل استوار است و آن اصل حسن نیت است.
اگر
امریکا میخواهد که با حسن نیت وارد مذاکره شود، نمیتواند از یک سو
خواستار راه حلی دیپلماتیک شده و از سوی دیگر نه تنها روی ایران بلکه روی
دیگر کشورهای جامعه بین الملل اعمال فشار کند؛ اعمال فشار از طریق ارعاب و
اقدامات فرا مرزی با هدف محدود کردن تجارت کشورها با ایران؛ امری که کاملا
بر خلاف حقوق بین الملل است و مستقیما مردم ایران و غیرنظامیان بیگناه این
کشور را هدف قرار داده تا بدین ترتیب از دسترسی مردم به طیف وسیعی از
اقلام و خدمات ضروری، از فناوری گرفته تا درمانی و از دانش گرفته تا مواد
غذایی جلوگیری کند. این سیاستی است که پیروز نخواهد شد. امریکاییها اگر
تصور میکنند ایران چون به دنبال سلاح اتمی است، بهای این تحریمها را
میپردازد، سخت در اشتباهند.
ایران چون احترام میخواهد این بها را میپردازد. ما نخواهیم پذیرفت که کسی این احترام را از ما بگیرد. این اصل مطلب است.
پرس تیوی: شما و همینطور رئیس جمهور ایران از رویکرد برد-برد سخن گفتهاید. این رویکرد و رسیدن به وضعیت برد-برد متضمن چه سناریویی است؟
ظریف:
وضعیت برد-برد زمانی است که برنامه هستهای ایران تحت نظارت بین المللی و
در چارچوب قوانین بین الملل یعنی سازوکارهای محافظتی آژانس و مقررات
انپیتی که ایران عضو آنهاست، ادامه پیدا کند و بر پایه همکاری استوار
باشد.
این بهترین راه برای جامعه جهانی است...البته نباید بگوییم
جامعه جهانی زیرا مسئله فقط چند کشور با صدای بلند و برخوردار از ابزار
گسترده اعمال فشار است. اگر این کشورها میخواهند تضمین کنند که برنامه
ایران صلح آمیز باقی بماند، این راه رسیدن به آن است و ارعاب و فشار جواب
نخواهد داد زیرا راه به جایی نمیبرد.
دروضعیت برد- برد، ایران حقوق
خود را حفظ خواهد کرد، تحریمها لغو خواهد شد و باقی کشورهای جهان
میتوانند اطمینان داشته باشند که برنامه هستهای ایران منحصرا صلح آمیز
باقی خواهد ماند زیرا صلح آمیز باقی ماندن آن در راستای منافع ماست. از طرف
دیگر این که برنامه هستهای ایران در فضایی شفاف و تحت نظارت آژانس ادامه
پیدا کند، باید در راستای منافع آنها باشد.