موضوع حفظ یا حذف شعار مرگ بر آمریکا موضوع دیگری است که در این گفت وگو به آن پرداخته شده است. شعاری که طباطبایی معتقد است گره زدنش به اصل نظام یک اشتباه است و برای این اعتقادش به شعارهای دهه اول انقلاب اشاره می کند که در دهه 90 برخی از آنها دیگر در میان شعارهای مردم نیست.
گفت وگو با حجت الاسلام سید مهدی طباطبابی در ادامه می آید:
آقای طباطبایی! اخیرا دو نامه به آقای روحانی نوشتید و از احساس خطر برای دولت وی سخن گفتید. هدفتان از نوشتن این نامه ها چه بوده؟ چه خطری را احساس کردید؟
بهطور طبیعی هر قشر و جناح و تفکری در کشور رأی میآورند طرفین مقابل مخالفتهایی را از خود بروز میدهند و این طبیعت ماجراست ولی در این میانه بعضی رفتارها و حرفها بوی بهانهگیری و گاهی کینهتوزی میدهد که این ماجرا را بسیار پیچیده و خطرناک میکند به دو دلیل: ۱. فضای نقد و تحلیل درست را دچار مخاطره میکند دوم اینکه اختلافات و دشمنیهای زیادی ایجاد میکند و مانع رشد و سرعت عمل دولت خواهد شد. از این جهت بنده به آقای روحانی نامه نوشتم و تذکر دادم که شما قطعاً با افراد بهانهگیر روبهرو خواهید شد. اول گفتم حدالامکان بهانه بهدست آنها ندهید. دوم درگیر نشوید و بهدنبال پاسخ نباشید. هرچند میدانم آقای روحانی کار بسیار سختی را پیش رو خواهند داشت.
فکر می کنید در این 60 روز آغاز کار دولت یازدهم فلش فضای دولت و منتقدان بهسمت عقلانیت و تامین منافع ملی بوده یا اینکه دو طرف گرفتار هیجان های سیاسی شده اند؟
اجمالا مصالح کشور در این مدت خیلی دیده شد. هم در نقد پذیران و هم منتقدان. الان مسائل کشور روی دو محور است.یکی بحث سیاست خارجی ما است و یکی هم مسائل اقتصادی. این مدت تمرکز دولت سیاست خارجی بوده است.
یکی از موضوعاتی که اخیرا باز حواشی زیادی را در فضای کشور ایجاد کرد طرح مساله حذف شعار مرگ بر آمریکا در خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی بود. منتقدان می گویند این اقدام با هدف ریل گذاری برای سیاست خارجی دولت جدید انجام شده و تصادقی نبوده است، موافقان هم از طرح خود این مساله خوشحالند که باعث ایجاد یک بحث شده است.از شما به عنوان یک روحانی مسائل دینی سوالم این است که لعن کردن دشمنان اهل بیت در ادبیات دینی ما تناسبی با شعارهای سیاسی دشمنان سیاسی کشور دارد.در مورد موضوعی مثل رابطه با آمریکا فکر می کنید مصلحت ما این است که به سمت حذف این شعار برویم یا اینکه این اقدام یک اشتباه استراتژیک است؟
نظام یک اصلی دارد و یک فرعی. ما نباید مردم را به فروع گرفتار کنیم تا از اصول باز بمانیم. فکر می کنم این مساله این جور که در افکار عمومی مطرح شده ، مساله ما نبود. اصل ارتباط با آمریکا ارتباطی به این شعار ندارد.
ببینید! دید سیاسی با دید اجتماعی متفاوت است. دید سیاسی همیشه در مدارج بالا باید فکر کند. این طور نیست که آمریکایی ها مدام به شعار داخلی ما نگاه کنند یا نکنند. آنها ارتباطات را هم حساب می کنند.
من رفتار قوام السلطنه را دقیقا یادم هست. او در ماجرای غائله آذربایجان
وقتی خواست این کار را انجام دهد و راضی شد مذاکره کند، گفت: من مذاکره
کنم شما مرا عزل کنید. بعد در شعارهایی که در آن زمان داده شد، می گفتند:«
قوام سگ ننه،» خودش هم می دانست این جور می گویند و می گفت این حرف را
بزنید. هدفش این بود که اهدافی که مدنظر داشت اجرا شود. در نهایت هم قوام،
روسها را بیرون کرد. من معتقدم در این رابطه این قدر بحث کردن و این قدر بد
و بیراه گفتن، مصلحت انقلاب نیست. حرف من این است که مرگ بر آمریکا شعاری
نیست که امام نفرمود بگوئید.
امام انتقادهای زیادی به امریکا داشت و برای مردم روشنگری کرد و این خود مردم بودند که شعار مرگ بر امریکا دادند یعنی مردم با نبوغ و بلوغ خود به این نتیجه رسیدند و شعار مرگ بر امریکا دادند.
من حرفم این است که امام از ابتدایی که شروع کرد هیچ وقت نگفت بگوید مرگ بر آمریکا. امام خودش را قیم نمی کرد. اینها عظمت رهبری و انقلاب است. بنابراین حرف من این است که در این زمینه، این قدر کش دادن لازم نیست.
اگر بخواهیم مرگ بر آمریکا به عنوان اصلی از اصول نظام تلقی کنیم، بنده مخالف هستم. من می گویم این شعار کاری است که باید بشود. اما گرهزدن شعار مرگ بر آمریکا به اسم نظام غلط است. اگر روزی نظام به این نتیجه رسید که که این شعار ادامه پیدا نکند،آیا اسلامیت نظام از بین رفته است؟ این طور نیست. ما باید بدانیم که این شعارها یک حرکت انقلاب است که باید هم باشد و مخالفتی با گفتن آن نداریم، اما بدانیم که شعار مرگ بر آمریکا مبنای اصل نظام نیست. یک مثال برای شما بزنم. مگر ما یک زمانی نه شرقی و نه غربی نمی گفتیم؟ شرق چه شد؟ دیگر لازم است این شعار را بگوئیم؟ اگر آن شعار جزو نظام بود، الان هم باید می گفتیم دیگر. هر چیزی باید در زمان خودش باشد. من نمی گویم الان زمان دادن شعار مرگ بر آمریکا هست یا نیست.
بعضی می گویند آقای هاشمی در این مساله دچار اشتباه سیاسی شد.
آیت الله هاشمی از دلسوزان انقلاب است. چه بخواهند و چه نخواهند. معتقدم او تغییری دردلسوزی به خودش نداده است، چه دیگران این را قبول کنند، چه قبول کنند. در زندگی اش هم روشی پیش نگرفته که به نظام آسیب بزند.دلیلش هم این است که همه فحاشی ها را تحمل کرده است. این آدم کسی است که بینشش از این آقایان که تخریبش می کنند، بیشتر است.
این مساله شعار بر آمریکا سال 62 در کتاب خاطرات آقای هاشمی هست. مثلاً اگر ما وارد قضیه پذیرفتن قطعنامۀ 598 بشویم، خیلی حرفها در آن است. آقای هاشمی تاریخ زنده انقلاب است. حرفش می تواند سند برای انقلاب باشد. چون امین امام بوده است. اگر بگوییم حرف هاشمی دربارۀ امام درست نیست، فردا در تاریخ انقلاب به چه کسانی میتواند اعتماد کرد. وقتی آقای هاشمی ترور شد امام فرمود نهضت زنده است چون هاشمی زنده است. برخی از کسانی که امروز آقای هاشمی را نقد میکنند آن دوران اصلاً به دنیا نیامده بودند، حالا میخواهند بگویند فلانی انقلابی نیست.
اخیرا در روزنامه ها از کسی خواندم که گفته بود آقای هاشمی از ابتدا هم روحیۀ انقلابی نداشت. من نمی دانم چه اغراضی پشت این حرفها هست
من نگرانی ام قدرت گرفتن افراد نپخته در کشور است. انقلاب در حال صدمه دیدن از افراد ناپخته و هوچیگر است. کسانی که درد و رنج برای انقلاب نکشیدند. متاسفانه برخی از آنها تریبون دار هم هستند و قدرت اجتماعی هم پیدا کردند. به سن اینها نگاه کنید. یک بار دلم سوخت ایام درگذشت امام خمینی(ره) فردی در تلویزیون حرفهایی می زد که اصلا به سنش نمی خورد. من واقعا خودم خجالت کشیدم.
این شاخص را که ملاک حال فعلی افراد است را که قبول دارید؟
بله، منتها من می گویم گذشته افراد را منکر نشوید. اخیرا در روزنامه ها از کسی خواندم که گفته بود آقای هاشمی از ابتدا هم روحیۀ انقلابی نداشت. من نمی دانم چه اغراضی پشت این حرفها هست. آقای هاشمی به اذعان همۀ انقلابیون اصیل یار نزدیک، امین و مورد توجه امام بود. حتی مقام معظم رهبری به این موضوع اشاره کردند.
هرچند من نظرم این نیست که کسی را بیش از حد بالا ببریم که مورد نقد نباشد. حرفم این است که اصالتی در انقلاب هست، دستاوردهایی در انقلاب هست که باید حفظ شود. و اگر موضوعی مطرح می شود نباید فضای مجادله و توهین باز شود تامردم از اصل کار خودشان دور بمانند.این نان و آب برای کشور نمی شود. به اقتصاد مردم فکر کنید.
شما از مشکلات اقتصادی گفتید. دولت هم از خزانه خالی صحبت می کند برخی منتقدان دولت می گویند دولت هم راضی به این هجمه ها است تا از این طریق بتواند زمان بخرد و اگر این بحث ها نباشد مردم توقعاتشان بالا می رود.
نیتخوانی کار بسیار سخت و پیچیدهای است. اینکه دولت و سیاستمداران آن از مطرحکردن این قبیل مطالب چه هدفی را دنبال میکنند باید به درستی تحلیل شود. هرچند من با این شیوه که مشکلات را به این شکل مطرح کردم خیلی موافق نیستم. اما آنچه مشهود است وجود مشکلات بسیار پیچیدۀ اقتصادی که یادگار سوءمدیریت دورۀ قبل و تحریمهای ظالمانه است و مردم آن را لمس میکنند.
طیف حامیان دولت متکثر هستند و درخواست های متنوعی دارند. اظهارات اخیر اشراقی یکی از نوه های امام خمینی(ره) در فضای مجازی با واکنش هایش شدید مواجه شد. ارزیابی تان از این صحبت ها چیست؟
عرض کردم انقلاب ما اسلامی است و آقای روحانی ، احمدی نژاد برای ما فرقی ندارد. هر کس اسلام را بهتر بیان کند، به اسلام نزدیک تر است برای مردم محترم است.
معتقدم انقلاب باید اسلامی بودنش حفظ شود. انقلاب وابسته به ائمه معصومین(ع) باید حفظ شود. اگر ولایت ائمه را خراب کنیم، ولایت امر از بین می رود. مثلاً مقاله می نویسند و چیزهایی را به امام علی(ع) نسبت می دهند. اینها ما را به جای دیگری می برد. اینها چیزهایی است که هر قدر به دنبال آن برویم، از اصالت دور می شویم.
ما می گویم دستاورد بزرگ انقلاب را ذبح نکنید! اسلام باید حفظ شود. مراجع باید حفظ شوند. احکام دین باید حفظ شوند. همه باید در اظهارنظرها دقت کنند. وابستگان به امام بدانند امام یک چهرۀ کاملاً مذهبی، دینی و مرجع تقلید و مورد توجه جهان اسلام بود و از خانوادۀ ایشان و وابستگان به ایشان توقع بیشتری در گفتار و نظریاتشان میرود. من از اظهارنظر سید حسن آقای خمینی در این مسئله تشکر می کنم. ایشان خیلی دقیق از منش امام استفاده کردند. و به درستی مؤسسه و بیت امام را مدیریت میکنند.