arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۳۶۴۶۹
تاریخ انتشار: ۱۰ : ۱۴ - ۱۸ آبان ۱۳۹۲

ایران، عامل احساس بیگانگی بین ملک عبدالله و اوباما/دو عکس مهم تاریخی در روابط ریاض و واشنگتن

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
روزنامه آلمانی فرانکفورتر آلگماینه نوشت: عربستان سعودی خود را مورد بی‌توجهی آمریکا می‌بیند. سیاست انرژی واشنگتن و تلاش برای نزدیکی با ایران و عملکردش در بحران سوریه، خاری در چشم سعودی هاست. به همین دلیل ریاض راه خود را در پیش گرفته است.

به گزارش سرویس بین الملل سایت خبری تیک Tik.ir، آمریکا و عربستان سعودی برای اولین بار در بحران‌های بزرگِ خاورنزدیک مقابل هم قرار گرفته‌اند. در حالی‌که سقوط اخوان‌المسلمین مورد استقبال سعودی قرار گرفت، باراک اوباما از کودتا علیه محمد مرسی، رییس‌جمهور مصر انتقاد کرد. از این گذشته عربستان سعودی که خود را رهبر جهان سنی می‌داند، به نزدیکی آمریکا با دشمن قسم‌خورده‌ی سعودی یعنی ایران که رهبر مسلمانان شیعه است با سوظن نگاه می‌کند.

اما بزرگ‌ترین ناراحتی عربستان، امتناع اوباما از حمله به سوریه بود. نشانه‌ی ملموس این ناراحتی، خودداری ریاض از پذیرش عضویت دو ساله در شورای امنیت بود. وزارت خارجه‌ی عربستان رسما علت این امتناع را ناکارآمدی شورای امنیت سازمان ملل اعلام کرد. اما این اعلان در واقعیت سیلی به گوش متحدی بود که عربستان دیگر نمی‌تواند به او اعتماد کند. خانواده‌ی سلطنتی سعودی هرچه بیشتر از رییس‌جمهور آمریکا فاصله می‌گیرد.

دو عکس تاریخی نشان می‌دهد که مناسبات بین عربستان که مدت‌ها بزرگ‌ترین صادرکننده‌ی نفت بود و آمریکا که بزرگ‌ترین مصرف‌کننده‌ی نفت در جهان است در بیش از نیم قرن، چه اندازه نزدیک بود. در عکسی مربوط به ۱۴ فوریه ۱۹۴۵ فرانکلین روزولت، رییس‌جمهور آمریکا و عبدالعزیز بن سعود، شاه عربستان در عرشه‌ی کشتی جنگی آمریکایی یواس‌اس کویینسی در دریای احمر نشسته‌اند. روزولت به پادشاه عربستان مقابل دسترسی به نفت این کشور قول داد که از تمامیت ارضی عربستان محافظت و با این کشور همواره به عنوان مهم‌ترین متحدش در خاورنزدیک رفتار کند. پادشاه سعودی به یک متحد قوی نیاز داشت و ایالات متحده نیز یک شریک مورد اعتماد می‌خواست. قرار بود در جنگ سرد، عربستان سعودی مهم‌ترین آمریکا در جهان عرب باقی بماند. مصر، سوریه و عراق در زمره‌ی اقمار اتحاد شوروی بودند.

دومین عکس تاریخی مربوط به ۲۷ اوت ۲۰۰۲، جورج بوش، رییس‌جمهور آمریکا را نشان می‌دهد که در مزرعه‌اش در کراوفورد با سفیر عربستان در آمریکا بندر بن سلطان آل سعود که او نیز لباس چرمی به تن دارد و در کاناپه‌ای لم داده، گفت‌وگو می‌کند. مناسبات میان این دو آن‌قدر نزدیک بود که بندر موافقت بوش را گرفت که در همان یازده سپتامبر درحالی‌که فضای کشور بسته بود، دو هواپیما با شهروندان سعودی اجازه‌ی پرواز به مقصد عربستان بگیرند.

این مساله که ۱۵ نفر از ۱۹ سوقصدکننده از شهروندان سعودی بودند به اولین تیرگی دایمی مناسبات منجر شد. اختلاف‌های قبلی مانند انتقاد سعودی درسال ۱۹۴۸ از حمایت آمریکا در تاسیس کشور اسراییل کوتاه‌مدت بود. عربستان سعودی در آن زمان نه از نظر سیاست خارجی و نه در داخل از طریق کشور جدید، خود را در خطر نمی‌دید. حفظ حمایت آمریکا، سیاسی و نظامی، برای شاه سعودی مهم‌تر بود؛ به ویژه با توجه با خطر روزافزون کمونیسم و آغاز موج ملی‌گرایی چپِ عربی.

سه تحول در سال‌های اخیر منجر به احساس بیگانگی بی‌سابقه‌ای شد. اول این‌که سعودی‌ها از تحولاتی که در سال ۲۰۱۱ در جهان عرب آغاز شد، احساس نگرانی دارند. سعودی‌ها به شکل علنی از آمریکا انتقاد کردند که اجازه داد حسنی مبارک در مصر و زین العابدین بن علی در تونس – هر دو از متحدان سالیان دور واشنگتن و ریاض – سقوط کنند. واشنگتن از کودتای سوم ژوییه در مصر انتقاد کرد، درحالی‌که ریاض در آن نقش داشت. سعودی‌ها نگران‌اند که ایدئولوژی اخوان‌المسلمین به مردم ( جوانِ) این کشور سرایت کند و سلطه‌ی سعودی‌ها را به خطر بیاندازد.

در حالی‌که شیوه‌ی نظمِ سعودی می‌گوید، حکومت از آن آل سعود است و مقابل روحانیون وهابی اجازه دارند جامعه را شکل دهند، اخوان المسلمین خواهان آن هستند که هر شهروندی در سیاست دخالت کند. برای این‌که این فکر منتشر نشود خانواده‌ی سعودی می‌خواهد با افزایش هرچه بیشتر رفاهِ شهروندان همبستگی آن‌ها را بخرد. آل سعود با این کار فقط برای خود زمان می‌خرد اما رضایت دایمی برقرار نیست. زیرا بودجه‌ی عمومی نیاز به قیمت نفتی برابر هشتاد دلار برای هر بشکه دارد. با این وجود نارضایتی همچنان فزونی می‌یابد، نمونه‌ی آن اقدام زنان در آخر هفته‌ی گذشته بود که با نشستن پشت فرمان علیه ممنوعیت رانندگی برای زنان اعتراض کردند.

دوم این‌که سعودی‌ها نگران نزدیکی آمریکا با ایران هستند. همه‌ی کشورهای عرب خلیج فارس در صورت نزدیکی موفقیت‌آمیز آمریکا و ایران، موقعیت ممتاز خود را برای آمریکا از دست خواهند داد و دیگر در خلیج فارس برای این کشور اهمیت نخواهند داشت. از این‌رو کشورهای عرب خلیج فارس در همان بوقی می‌دمند که اسراییل و به غرب نسبت به «زبونی» در برابر ایران هشدار می‌دهند. بیشترین نگرانی سنی‌های عرب از محور شیعی است که با بمب اتمی ایران تضمین شده باشد.

به این دلیل سعودی و دیگر کشورهای عرب خلیج فارس می‌کوشند تا به هر قیمت که شده بشار اسد را در سوریه سرنگون کنند. از زمان صلاح‌الدین در قرن دوازدهم، مسلمانان سنی شیعیان را عقب و به حاشیه رانده‌اند. در زمان معاصر بوده که جنبشی مخالف با محوریت شیعی از تهران و بغداد تا دمشق و بیروت آغاز شده است. شیعیان از این محور دفاع خواهند کرد؛ سنی‌ها با سقوط اسد بختی می‌بینند که این محور را بشکنند. امتناع اوباما از حمله به سوریه و نزدیکی‌اش با ایران این امید را بر باد می‌دهد.

نکته‌ی سوم این‌که تغییر سیاست انرژی در آمریکا، منافع سعودی را به خطر می‌اندازد. در صورت استقلال در انرژی، ایالات متحده دیگر اجازه نمی‌دهد تا تولیدکنندگان خلیج فارس این کشور را زیر فشار قرار دهند. زمانی‌ که اقتصاد آمریکا دیگر نفتی از خاورنزدیک وارد نکند، دولت آمریکا حاضر نخواهد بود که در ساختار امنیتی منطقه سرمایه‌گذاری کند. بنابراین کشورهای عرب خلیج فارس به شریکان امنیتی جدیدی نیاز دارند.

اهداف سیاست خارجی که عربستان سعودی – حتی در تقابل با ایالات متحده – حاضر به پیگیری آن‌هاست، در سوریه نمایان می‌شود. در این کشور سعودی‌ها آن دسته از شورشیانی را مورد حمایت قرار نمی‌دهند که واشنگتن مایل به پیروزی آن‌هاست؛ بلکه به شبه‌نظامیان سلفی و جهادی کمک می‌کنند که ریاض برای سرنگونی اسد تنها به آن‌ها اعتماد دارد. به تازگی بندر بن سلطان – رییس سازمان اطلاعات – کوشید تا جهادی‌هایی را تضعیف کند که چشم‌انداز بین‌المللی دارند یعنی چشم‌اندازی که فراتر از سوریه است.

دومین جبهه‌ی تلاش سعودی در سوریه، مبارزه با ایران شیعی و متحد علوی‌اش، اسد است. سعودی‌ها با حمایت گسترده‌ی خود از شورشیان سوری تا حد زیادی به مذهبی شدن بحران کمک کرده‌اند. ازاین گذشته سعودی‌ها باید در یک جبهه‌ی سوم مانع آن شوند که اخوان المسلمین میان مخالفان سوریه، بیش از حد قدرت بگیرد. از این‌رو سعودی‌ها یک شیخ را از قبیله‌ی شمر به ریاست ائتلاف ملی سوریه رساندند که مادر عبدالله، پادشاه سعودی نیز از این قبیله است.

تاکنون خانواده‌ی سعودی موفق شده که تحولاتی را که باعث بی‌ثباتی منطقه شده از کشور خود دور بدارد. با این وجود دوران خوش کشورهای ثروت‌مند عرب خلیج فارس به سر آمده است. تصور خامی‌ست اگر فکر کنیم که اینان از تحولات منطقه برکنار می‌مانند.
نظرات بینندگان