هفته نامه آلمانی دی تسایت نوشت: پادشاه سعودی نگران نزدیکی ایران به غرب است و با همهی توان علیه آن مبارزه میکند.
به
گزارش سرویس بین الملل تیک Tik.ir، با توافق بینالمللی در مورد برنامهی
اتمی ایران، دنیا بر سر عربستان خراب شده است. هرآنچه حاکماناش به آن
مطمئن بودند، دیگر وجود ندارد. ریاض دیگر تنها شریکِ ممکن برای آمریکا در
خلیج فارس نیست و ایران هم دیگر [آن کشور] منزوی نیست. آمریکاییها
وایرانیها با هم دست میدهند. عربستان سعودی تا زمانی به غرب نزدیک بود که
ایران از غرب فاصله داشت. به ویژه در هشت سالی که ایران را احمدی نژاد
اداره میکرد. اکنون دولت حسن روحانی بر سر کار است، دولتی که میخواهد
کشورش را از انزوا خارج کند و با جامعهی بینالمللی در مورد برنامهی اتمی
کشورش تفاهم کرده است. حالا تمام دنیا، از مراکش گرفته تا پاکستان،
میتواند تغییر کند.
نزدیکی ایران به غرب پرتو دیگری بر عربستان
سعودی میاندازد. سعودیها مدتها از اینکه ایران به عنوان دشمن غرب همهی
توان خود را متوجه همین موضوع کرده بود، بهره بردند. بهمحض اینکه ایران
تغییر رفتار خود را آغاز کرد، تضادهایی در سیاست عربستان سعودی بروز پیدا
کرد که مدتها نادیده گرفته میشد. رقابت عربستان سعودی با ایران بر سر
سلطه در خاورمیانه، بر تمام عرصههای سیاست خارجی عربستان تاثیر میگذارد:
سعودیها میکوشند به قیامهای عربی بپردازند و نسخههای افراطی اسلام را
صادر میکنند و به عنوان قدرت محافظ سنیها، جنگ سردی را علیه ایران شیعی
انجام میدهند. در این فاصله، جنگ در سوریه از موضوعی «سرد» به مقولهی
«داغی» تبدیل شده است.
ریاض از تعامل واشنگتن و تهران خشمگین است.
ایران به آرامی از انزوا خارج میشود، اما عربستان در معرض این خطر است که
از «بهترین دوست» به یک «مزاحم»، تنزل درجه پیدا کند. آیا مشکل بسیار
بزرگتر منطقهی خلیج فارس نه در تهران که در ریاض قرار دارد؟
برای
مدتها قابل باور نبود: پیمان بین آمریکاییها و سعودیها در سال ۱۹۴۵ به
دست فرانکلین رووزولت و عبدالعزیز بسته شد. از آن به بعد این پیمان وزنهی
مهمی در سیاست جهانی بود. اکنون اما این اتحاد هرچه بیشتر ازهم گسیخته
میشود. از شروع قیامهای عربی، هر دو شریک در طرفهای مختلف قرار دارند،
به ویژه در مصر و سوریه. سعودیهای مذهبی در قاهره جانب خودکامهی
دینجداخواهِ این کشور [حسنی] مبارک را گرفته بودند. عربستان از آمریکا
خشمگین بود که اجازه داد مبارک سقوط کند. [ریاض] امروز به واشنگتن فشار
میآورد از کودتای عبدالفتاح السیسی حمایت کند. در سوریه وضعیت دیگری
[حاکم] است. ریاض از شورشیان که اکثریتشان سنی است در مقابل حاکم این
کشور، اسد حمایت میکند.
همه چیز تحت الشعاع این هدف است که جلوی رقیب بزرگ یعنی ایران گرفته شود.
از
آنجایی که عربستان نمیتواند پا به پای تحولات پیش آید، میکوشد جلوی
آن را بگیرد. قرار است با پول زیاد جلوی سرعت تحولات در اطراف سعودی گرفته
شود. برای این کار، گاهی از اسلامگرایان افراطی و گاهی از ژنرالهای
دینجداخواه استفاده میشود. سلفیها که از طریق عربستان تامین مالی
میشوند، میخواهند کاری کنند که دوران مدرن در جهان اسلام، تمام آنچه را
محافظهکاران سعودی درست میدانند، از بین نبرد. اما در قاهره، ژنرال
السیسی ضامن ثباتی است که ریاض در مصرِ تحت حاکمیت مبارک آن را میستود.
عربستان در سوریه میخواهد همزمان از اخوان المسلمینی که اقداماتاش
بیحساب و کتاب است و بشار اسد و القاعده یکجا جلوگیری کند. همهی اینها
در خدمت این هدفِ اصلی قرار دارد که جلوی پیشروی رقیب بزرگ، یعنی ایران در
خلیج فارس گرفته شود.
نبرد تاریخی که اکنون در سوریه انجام میگیرد
تمام خاورنزدیک را دچار ازهم گسیختگی میکند. دیگر مدتهاست که موضوع بر
سر دینجداخواهان و مذهبیها یا غرب در برابر شرق نیست. نبردی است بر سر
قرائتی از اسلام، که توسط اسلامگراها علیه اسلامگراها انجام میشود.
عربستان سعودی، که خودش با نام اسلام ایجاد شده، علیه ایرانِ اسلامگرا
میجنگد. در سوریه، به ویژه اسلامگراهای تندرو علیه بشار اسد میجنگند.
به نوبهی خود بدترین دشمنان سعودیها در مصر، اخوان المسلمین با محمد
مرسی، رییسجمهور سابق در راس آن هستند. وقتی بیش از هزار تظاهرکنندهی
اخوان المسلمین زیر آتش نیروهای امنیتی مصر جان میدادند سعودیها با
خونسردی میلیاردهای خود را به حساب دولت این کشور واریز میکردند.
چرا
سعودیها از اخوان المسلمین گریزانند؟ اخون المسلمین جنبش اجتماعی مردمی
است که اسلام سلطنتی آل سعود را رد میکند. پادشاهان سعودی اسلام خود را
دارند: وهابیت، برداشتی منحرف از اسلام است.
وهابیت از نظرات محمد
بن وهاب در قرن ۱۸ به وجود آمد و به مذهب رسمی در سعودی تبدیل شد. مبلغان
وهابی به صورت تهاجمی این قرائت را به همهی جهان اسلام صادر میکنند.
بنیادهای خصوصی سعودی توجه خود را معطوف کشورهایی میکنند که بر اثر جنگ و
قیامهای اجتماعی و فقر مزمن در وضعیت بدی قرار دارند، مانند بنگلادش و
بوسنی یا چچن. تاجران سعودی در پاکستان و افغانستان میلیونها [دلار] در
مدارس دینی و مساجد سرمایه گذاری میکنند. اینجا نیز شرط این است: تو
نباید باور دیگری جز وهابیت داشته باشی.
در حالیکه در عربستان سعودی
حتی یک کلیسا نیز وجود ندارد بنیادهای خصوصی سعودی مشغول گسترش اسلام
وهابی به سرتاسر دنیا هستند. وهابیها به یکسان اندیشمندان مدرن اسلام و
نحلههای سنتی و معتدل را کنار میگذارند.
برخی کسانی که به وهابیت
روی میآورند «جهادی» میشوند و به جهاد میروند. بسیاری از عاملان حوادث
یازده سپتامبر از سعودی بودند. القاعده از سال ۲۰۰۳ حملههای خود را متوجه
خانوادهی آل سعود کرد. این تشکیلات دشمن قسمخوردهی خانوادهی سلطنتی
سعودی و در عینحال محصول سیاست دینی این کشور است. حاکمان سعودی گرچه در
خاک خود هدف القاعده هستند اما در سوریه از گروههای سنی افراطی حمایت
میکنند که علیه اسد علوی میجنگند. درجاهای دیگر سعودیها ازحاکمان در
مقابل انقلابیها حمایت میکنند. اما در سوریه برعکس است.
عربستان
سعودی برای جلوگیری از «امپراتوری فارسِ» جدید دست به تسلیح تندروها زد.
ریاض در آغاز امید داشت آمریکاییها را در جنگ سوریه در جانب خود داشته
باشد. اما اوباما که در سپتامبر مانع حملهی هوایی به سوریه شد، به شدت
حاکمان سعودی را سرخورده کرد و به جای آن دست به معاملهی شیمیایی با روسیه
و اسد زد. از آن به بعد دیگر سعودیها از نیروهای معتدل مخالف حمایت
نمیکنند، که مورد پشتیبانی غرب نیز هستند، بلکه توجه خود را کاملا معطوف
افراطگراها و جهادیها کردهاند.
رییس سازمان اطلاعات عربستان،
شاهزاده بندر و معاون وزیر دفاع، شاهزاده سلمان یک «ارتش اسلامی» تشکیل
میدهند. این ارتش اتحاد جدیدی از یگانهای جنگی اسلامگراهاست که با
القاعده مرزبندی دارد. سعودیها با کمک سازمان اطلاعات پاکستان ارتش جدیدی
را در سوریه ایجاد میکنند. ریاض میخواهد ایران و اسد را تضعیف کند اما
احتمالا با نیروهای جهادیاش در پایان، ارتش آزاد سوریه را که غرب نیز از
آن حمایت میکند از دست میدهد.
آیا ریاض میتواند در مبارزه علیه
تهران پیروز شود؟ سعودیهای در همه جای دنیا میکوشند جلوی ایران پویا را
تا جایی که ممکن است بگیرند. این کار تا جایی پیش میرود که عربستان با
سیاست تهاجمی در صادرات نفت میکوشد منابع مالی را از دست ایران بگیرد.
تهران به دلیل تحریمهای بینالمللی به شدت به درآمدهای نفتی وابسته است.
اما ریاض از سالها پیش آنقدر نفت به بازار تزریق میکند که قیمت آن زیر
قیمت بازار میماند که میتواند واقعا برای ایران مفید باشد. فزونی نفت به
اقتصاد جهان کمک و ایران را تضعیف میکند.
این مبارزه به پیمانهایی
منجر میشود که تاکنون نامحتمل به نظر میرسید. عربستان همراه با اسراییل
علیه توافق بینالمللی با ایران بر سر برنامهی اتمی این کشور رایزنی
میکند. دیپلماتهای این دو دولت در محلهای مخفی دربارهی اقدام علیه
ایران صحبت میکنند. این در حالی است که عربستان در اصل باید با اسراییل بر
سر موضوع فلسطین کلنجار برود. اما ایران مهمتر است.
اگر این ترمز
راهبردی ناکام بماند ممکن است عربستان سعودی در پایان مجبور شود، سرعت خود
را افزایش دهد. اگر آمریکاییها به ایران نزدیکترشوند، اگر اتحاد دوستان
سوریه با اروپاییها، آمریکایی و سعودیها بشکند، عربستان یک گزینهی دیگر
دارد. احتمالا سعودیها در گذشته به شدت از برنامهی اتمی پاکستان حمایت
کردهاند. امروز میخواهند برای شیرین کردن آب، خودشان نیروگاه هستهای
بسازند. ممکن است در این معامله عربستان از پاکستان درخواست سودی داشته
باشد: [سودی] به شکل دانش فنی که چگونه بمب میسازند. در این صورت عربستان
وهابی نیز به زودی کشوری با سلاح اتمی خواهد بود.
بر مبنای رقابت با
ایران تضادهای داخلی حکومت سعودی برای همه آشکار میشود. دموکراسی برای
سرآمدان ریاض فقط وقتی مطلوب است که به غرب مسافرت کنند و [از فروشگاهها]
خرید کنند. دموکراسی به عنوان دیدنیهای آمریکا و اروپا خیلی هم مورد علاقه
است. اما برای مردم خود در عربستان – نه! خیلی ممنون. دموکراسی در آنجا
اقلیتهای شیعه، لیبرالها و چپها را شورشی میکند.
دنیا سریعتر
از آنچه عربستان میخواهد میچرخد. ملتهای عرب برمیخیزند، سوریه متلاشی
میشود، ایران درهای خود را باز میکند، آمریکایِ اوباما دیگر نمیخواهد
جنگ نیابتی انجام دهد. شاه عبداللهِ سالخورده اصلاحطلب محسوب میشود اما
خیلی چیزها آنقدر آهسته پیش میرود که گرچه زنها اجازه دارند در سال ۲۰۱۵
برای اولین بار پای صندوقهای رای بروند اما همچنان اجازهی رانندگی
ندارند.
تقابل میان دینداریِ صرف که سرآمدان سعودی به مردمشان
تحمیل میکنند و زندگی مسرفانهی خودشان، باعث مقاومت افراطگراها میشود. و
هرچه سرآمدان فاسدتر زندگی میکنند به همان میزان بیشتر - مانند زمانی که
در مسیحیت افراد با دادن پول به کشیشها گناهان خود را میخریدند - از
قرائت بسیار محافظهکارانهی اسلام حمایت میکنند تا جلوی بهانهی
افراطیهای مذهبی را بگیرند. به این ترتیب افکار افراطی گسترش مییابد و
همهی منطقه را فرا میگیرد.