arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۴۱۹۵۱
تاریخ انتشار: ۵۱ : ۱۳ - ۳۰ آذر ۱۳۹۲

حسینیان: سران فتنه 78 در قایق فتنه را هدایت کردند

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
روح‌الله حسینیان می‌گوید: " اگر حکومتی اسلامی باشد و یک عده به هر نحو و ترتیبی بخواهند بر این حکومت شورش کنند، این ها "باغی"محسوب می شوند و حکم آنها هم مشخص است. در اسلام حکم این افراد مفسد فی الارض است."

مشروح گفت‌وگو با حجت‌الاسلام حسینیان با خبرگزاری تسنیم را در ذیل بخوانید:

بسم‌الله الرحمن الرحیم. در بین خبرهای که بعد از حوادث انتخابات ریاست جمهوری سال 88 رصد می‌کردم، شما در مصاحبه‌ای گفتید " ریشه فتنه 88 در 18 تیر78 است". این مطلب از دو منظر قابل تأمل است. یک منظر اینکه در سال 78 شما به دلیل مسئولیت‌های امنیتی - اطلاعاتی که داشتید اطلاعات کاملی از فتنه 78 داشتید و با همان نگاه فتنه 88 را تحلیل می‌کنید. همچنین در سال 86 شما مسئولیت مشاور امنیتی آقای احمدی‌نژاد را بر عهده گرفتید. بر همین اساس تحرکات جریان فتنه را از چه زمانی مشاهده کردید؟
بسم الله الرحمن الرحیم. ریشه فتنه 18 تیر را هم در جنب‌و‌جوش برخی از رده‌های اصلاح‌طلبان در دوم خرداد باید جستجو کرد. قبل از دوم خرداد یک بازگشت و رجعتی پیش آمد که ریشه در لیبرالیسم غربی داشت. حلقه کیان که باید خیلی از دوستان با آن آشنایی داشته باشند و مقالاتی که در آن به چاپ می‌رسید، بازتابی از طرز تفکر و درون‌مایه جریانی بود که بعداً فتنه را رهبری کردند. در این حلقه می‌بینیم که بازگشت از اسلام و رجعت به لیبرالیسم غربی کاملاً مشهود است.

تمام تلاش این حلقه در این است که ارزش‌های لیبرالیسم را جانشین ارزش‌های انقلاب اسلامی کند. این‌ها به خاطر مطالعاتی که در جامعه‌شناسی داشتند توانستند از احساسات مردم بعد از حاکمیت جریان سازندگی در کشور در انتخابات خرداد 76 به پیروزی برسند. این پیروزی تقریباً ماهیت آن‌ها را بروز داد. این‌ها به دنبال یک‌چیز بودند و آن نابودی انقلاب اسلامی و جایگزین کردن لیبرالیسم به جای تفکر انقلابی بود. به همین خاطر هم رسماً اعلام کردند که امام (ره) را باید از این به بعد در موزه‌های تاریخی جستجو کرد و عاشورا و کربلا را که می‌توانست هم الهام بخش ملت ایران و هم ملت‌های مستعمره و در زنجیر باشد را زیر سوال بردند و گفتند دعوایی بوده بر سر قدرت و انتقامی تفسیر کردند و رسماً در روزنامه آنها نوشته شد و گفتند که کربلا بازتابی از «بدر» بود.

خیلی تلاش کردند که ارزش های مردم را کم رنگ کنند و آن پایه هایی که باعث استقامت مردم برای دفاع از انقلاب و رهبری و نظام ارزشی جمهوری اسلامی بود را سست کرده و بلرزانند، منتهی جمهوری اسلامی شجره طیبه ای بود که "اصلها ثابت و فرعها فی السماء". ریشه‌های محکمی داشت و با اینکه تکانش دادند ولی نتوانستند از ریشه بکنند. این‌ها دنبال این بودند که ولایت را حذف کنند و به همین خاطر وقتی که به قدرت رسیدند یکی از همین لیدرهایی که در جریان فتنه هم فعالیت کرد و هنوز هم در زندان به سر می‌برد؛ اولین چیزی که مطرح کرد محدود شدن اختیارات رهبری برای افزودن به اختیارات رئیس جمهور بود.

بالاخره این کشور مجلس خبرگان دارد، عالمانی فرهیخته مثل آیت الله مشکینی  که این‌ها پایه‌هایی برای ارزش‌های مردم بودند؛ بنابراین به خاطر وجود همین علما نتوانستند کار را با تبلیغ و گسترش اندیشه پیش ببرند. به همین خاطر در جریان 18 تیر  آمدند و فتنه‌ای را ایجاد کردند که متأسفانه از بعضی از دانشجویان استفاده کردند و در روزهای آخر هم حرفشان این بود که باید نوک پیکان را به سوی بیت رهبری گرفت که تیز هوشی مردم و بسیج بود که در 23تیر آمدند به میدان  و با حضورشان این افراد را وادار به عقب‌نشینی کردند و به سختی هم انزوا را در حضور در فتنه و فساد مجبور شدند که سکوت را بپذیرند.

  24 تیر مانند 9 دی حضور مردم بساط فتنه را جمع کرد. سخنران روز 24 تیر هم آقای روحانی بودند...
بله! عرض می‌کنم. سخنران 24 تیر هم آقای روحانی بود و او این جریان به عنوان یک فتنه مطرح کرد و گفت کار فتنه‌انگیزانی است که ابر قدرت‌ها پشت آن قرار گرفتند. به هر حال آنچه مهم بود حضور مردم و حمایت بی‌دریغشان از رهبری بود. این‌ها فهمیدند حساب‌هایی که خودشان می‌کنند و خیال می‌کنند با 4 روزنامه و عمل چند دانشجویی که گول خورده‌اند و به امیال این‌ها پی نبرده‌اند، نمی‌شود این نظام را ساقط کرد. این‌ها چنان در پیکره جمهوری اسلامی نفوذ کرده بودند که بعضی از این‌ها از معاونین وزارت کشور بودند. وزارت کشوری که موظف بود در مقابل فتنه و آشوب ایستادگی کند بعضی از معاونینش خودشان محرک این جریان فتنه انگیز بودند.

عجیب هم بود که این‌ها چنان از اقدامات اطلاعاتی برخوردار و بهره مند بودند که جالب است بدانید که برای سران این جریان فتنه در سد کرج قایقی را اجاره کرده بودند و از آنجا جریان فتنه را مدیریت و رهبری می‌کردند که به هر حال نیروهای اطلاعاتی آنها را کشف نکنند اما به هر حال آن چیزی که قاطع و کارساز بود، حضور مردم در 23تیر بود که به خواست رهبری (واقعا این را باید از درایت‌های رهبری شمرد که هیچ‌گاه به تانک و توپ و اسلحه متوسل نمی‌شوند) و همانگونه که در 9دی به مردم متوسل شدند و مردم فتنه‌گرها را از صحنه خارج کردند، در 23تیر رهبری به مردم متوسل شد و آنها هم با پاسخ قاطعشان آمدند و گفتند که همچنان مدافع امام و رهبر معظم انقلاب و انقلابشان هستند.

در فتنه 88 شخصیت‌های جدیدی در داخل در پازل فتنه نقش عملیاتی را انجام دادند. با توجه به اینکه مشاور امنیتی رئیس جمهور بودید، آیا تحرکاتی را مشاهده کردید که بخواهد فتنه 88 را با این سازوکار جلو ببرد؟
بله؛ البته مجموعه کسانی که پشت قضیه بودند و سازماندهی می کردند و کارگزاران فتنه همان دید فتنه‌گران سال 87 را داشتند. فتنه18 تیر دنبال چه بود؟حذف ولایت فقیه از این نظام. اگر یادتان باشد در جریان فتنه88، آقای موسوی یک مصاحبه با تایمز لندن داشت که یک یا دو روز پس از انتخابات لندن منتشر شد. آقای موسوی در آن به صراحت اعلام کرده بود که ما با تظاهرات خیابانی رهبری را وادار می کنیم که عقب نشینی کند. جمله ای که من از آن مصاحبه به یادم هست همین بود. این تفکر جز دنباله جریان فتنه 18تیر که به دنبال حذف رهبری و ولایت بودند، چیز دیگری نبود.

بعد از این که این‌ها هم به این نتیجه رسیدند که نمی‌توانند اقلیت را بر اکثریت حاکم کنند (به دلیل اینکه واقعا مردم در انتخابات 88 نشان دادند که خواستار حاکمیت جناح انقلابی در کشور هستند و جناح لیبرال جایگاهی ندارد) آنها با همان تفکر و نیروها و با همان سازوکاری که در 18 تیر به میدان آمدند، منتهی با یک حمایت جهانی، حمایتی که همه ابرقدرت‌ها پشت قضیه قرار گرفتند و دلارها خرج کرده و تلویزیون های فارسی و غیر فارسی آن‌ها را مورد حمایت قرار داده و سایت های فارسی و غیر فارسی را در خدمتشان قرار دادند و گروه‌هایی مثل بهاییت و منافقین و حزب توده و سلطنت طلب‌ها را پشت سر این ها صف کردند و سازماندهی کردند؛ به همان شکل و شیوه به میدان آمدند و شعاری دادند که تلویزیون هم آن را پخش کرد که "مرگ بر اصل ولایت فقیه"؛ چرا؟ علتش این است که حافظ این انقلاب وآزادی در این انقلاب ولایت فقیه است.اگر ولایت فقیه نبود شما می بینید که چگونه یک گروه اندک می خواستند خودشان را بر اکثریت تحمیل کنند. بنابراین ابر قدرت ها و فتنه گران داخلی به این نتیجه رسیدند و مقالاتی که روزنامه های خارجی و روزنامه ها و سایت های داخلی طرفدار فتنه می‌نوشتند حرف مشترکشان این که باید ولایت از این کشور سلب شود. علتش همین است که مانع دستیابی به دیکتاتوری اقلیت را ولایت فقیه می دانند.

 گروهک‌هایی را سازماندهی کردند یا به دنبال این بودند از ظرفیت‌های گروهک‌های معاند نظام استفاده کنند؟
لزومی ندارد که گروهی خاص را فعال کنند. همین که خودشان را سازماندهی کنند، زمینه اجتماعی فراهم می‌کنند. در جریان فتنه88 هماهنگی‌ها و رابطه تلفنی بین خارج و داخل کاملا مشخص کننده این بود که یک جریان جدی در کار است. به همین جهت رهبری دائما اخطار می دادند که آمریکایی‌ها و خارجی‌ها می‌خواهند سوء استفاده کنند. متاسفانه افرادی مثل آقای هاشمی رفسنجانی هم در این مسئله پیشگام شد و به عنوان این که انتخابات باید آزاد باشد، با شعار "انتخابات آزاد" به میدان آمد و کلید و جرقه این کار فتنه آمیز را زد، ولی شما اگر یادتان باشد تلویزیون های بی بی سی و سی ان ان یک استودیویی را در همین قیطریه زده بودند که کارگزاران جریان فتنه  از این جا مدیریت کرده و افراد را می آوردند که مستقیم از همین داخل فتنه روی آنتن برود و از خارج پشتیبانی و پخش کنند.

حتی کتاب هایی  که مرکز اسناد منتشر کرده، سند هست که نقش بهائیان در فتنه کاملاً پیداست که سازماندهی و مدیریتی قدرتمند پشت قضیه بود که جریان فتنه را مدیریت کند. ممکن است از قبل هماهنگ نشده باشد، اما یک همگونی فکری بین فتنه گران داخل و خارج وجود داشت که آرام آرام که نزدیک انتخابات که شد، این ها به سرعت مشغول نزدیک شدن به هم و سازماندهی مشترک شدند.

آقای حسینیان! بعد از حوادث سال 88 شما از مجلس استعفا دادید تا طرحی را با عنوان «اعدام محاربان» تدوین کنید و به مراجع ذیصلاح بدهید. این طرح به کجا رسید؟ در آن دوران همانطور که از اسم طرح مشخص است، اغتشاشگران را محارب دانستید. از منظر فقهی و قانونی محارب به چه کسانی می‌گویند؟
ببینید! در شرع در تعریف محارب این آمده که کسی که شمشیرش را برای ترساندن مردم بکشد، محارب هست. یک چیز دیگری که در فقه آمده عنوان "بغی" است که  اگر حکومتی اسلامی باشد و یک عده به هر نحو و ترتیبی بخواهند بر این حکومت شورش کنند، این ها "باغی"محسوب می شوند و حکم آنها هم مشخص است. در اسلام حکم این افراد مفسد فی الارض است و فرقی هم نمی کند چه کسانی باشند. از جمله کسانی که در زمان حضرت امیر باغی شناخته شدند چه کسانی بودند؟جریان فتنه جمل .کسانی که مسلمان بوده، بلکه از اصحاب و نزدیکان پیامبر خدا بودند.کسی خیلی تعجب نکند.حضرت امیر با آن ها جنگید و آن ها را سرکوب کرد.

بالاخره اگر حکومتی اسلامی است، کسی که در مقابلش ایستادگی می کند باید به سزای اعمالش برسد. دوستان  قاضی یادشان هست که در سال 1360 که منافقین فاز سیاسی را به فاز نظامی تبدیل کردند، آیت الله قدوسی  در سمیناری که برای قضات اسلامی در تهران برگزار کردند، رسماً از قول امام (ره) گفتند اگر کسی سنگ هم انداخت حکمش محارب است و سزایش قتل، چون فرقی نمی‌کند. حتی اگر آتش زدن اتوبوس باشد یا حمله به اموال و مغازه های مردم یا آتش کشیدن وسایل عمومی یا دولتی باشد یا آمدن به خیابان‌ها و عربده کشیدن و حمله به مردم، چاقو کشیدن به قیافه‌ای که قیافه حزب‌اللهی دارد و اصلاً هم معلوم نیست واقعاً حزب‌اللهی است باشد یا نباشد، چادر کشیدن از سر زن‌ها؛ همه این ‌ها هم مصداق «محاربه» است و هم مصداق «بغی» در نظام اسلامی. بنابراین در این که حکم این‌ها «باغی» و «محارب» است، گمان نکنم کسی شک و شبهه‌ای در این مسئله داشته باشد. آن جریانی که ما دنبالش بودیم، تسریع در حکم بود والا در قوانین فعلی جزایی حکم محارب و باغی مشخص شده و تعریف آنها هم هست و چیز جدیدی وجود ندارد.

آن چیزی که ما دنبالش بودیم (همان طرح محاکمه محاربان) این بود که به مدت ده روز محاکمه این‌ها طول بکشد و سریعاً حکم خدا جاری شود، ولی عده‌ای نخواستند و اجازه ندادند که آن طرح در مجلس و در صحن عمومی مطرح شود.

 الان طرح را پیگیری نمی‌کنید؟
نه،دنبال نمی شود. کارشکنی هم شد، لذا ما دیگر پیگیری نکردیم.

 اخیرا بحث‌های مطرح می‌شود که جرم سران داخلی فتنه «معاونت در محاربه» است و کسانی که مسجد و حسینه‌ها را آتش زدند آنها «محارب» هستند. در قاموس فقهی آیا سران داخلی فتنه معاونت در محاربه دارند؟
ببینید، این کاملاً متفاوت است. اگر کسی دستور به قتل یک شخص بدهد، بله. آن کسی که مباشر است و می کشد در مقابل دادگاه مسئولیت قتل را دارد و  قاتل حساب می شود. آن کسی که دستور داده حکمش اعدام نیست و آن که کشته اعدام می شود. اما در مورد محاربه با نظام و بغی علیه آن، مفسد اصلی همان فرمانده است و همه مسئولیت به عهده اش هست، همه مجازات به او تعلق می گیرد. بنابراین نباید بین این دو مساله خلط کرد. این ها گروهی بودند که حضرت امیر هم می فرمودند گروهی که دارای یک مرکز و هسته و سازمان و نظامی هستند و گروه محسوب می‌شوند، همه شان - چه آن هایی که کشته باشند و چه نکشته باشند، چه حضور داشته و چه حضور نداشته باشند - این‌ها مجموعا محارب و باغی شناخته می شوند.

 آقای حسینیان در دوران حضور شما در کمیسیون اصل 90 طرح دیگری هم مطرح شد. طرح «جرم سیاسی». در مصاحبه‌ای که داشتید گفته بودید «اگر اقدامی علیه نظام برای براندازی صورت گیرد، تبلیغات و تشویش اذهان عمومی صورت گیرد و ... «جرم سیاسی» محسوب می‌شود؛ ایچنین قانونی در مجلس وصول شد؟
بله!

 برخی معتقدند جرم سران داخلی فتنه در «جرم سیاسی» قرار می‌گیرد؟
نه؛ اساسا این نوع جرایم دو نوع است. یکی که محاربه است و تعریف آن مشخص است. جرم محارب و باغی در قانون مجازات اسلامی مشخص است. جرم سیاسی مادون این است. یعنی جرایمی مثل این که علیه نظام اسلامی تبلیغات می‌کنند که در قانون آمده که کسی که علیه نظام تبلیغ می کند مجازات خودش را دارد. منتهی این‌ها از این جرایمی هستند که مشمول جرم سیاسی می‌شوند.

یعنی آنها که روی جرم سیاسی مانور می‌دهند، به خاطر این است که جرم سران فتنه را تنزل بدهند؟
بله؛ می خواهند هیئت منصفه داشته باشد و پیش بینی شده که برای جرم سیاسی هیئت منصفه باید نظر دهند ولی جرم این ها اصلا جرم سیاسی نیست.جرم کسی که آمده و بیت المال را به آتش کشیده که جرم سیاسی نیست، بلکه یک جنایت است.کسی که در خیابان روی کسی که ظاهرش شبیه طرفداران نظام بوده چاقو می کشد،کسی که ترور  می کند که حکمش جرم سیاسی نیست. این یک جنایت است. بنابراین جنایت و جرم سیاسی کاملا با یکدیگر متفاوتند.

 به نظر می‌رسد جرایم آقایان موسوی و کروبی با ادعای تقلب شروع شد. تقلبی که توسط آقای حجاریان طی گفتگویی گفت «نه تقلب بوده و نه تخلف در انتخابات 88 اتفاق افتاد». آقای ابطحی هم گفت «تقلب اسم رمز آشوب بود». یعنی یکی از اصلی‌ترین جرائمی که در 9دی باعث محاکمه مردمی موسوی و کروبی شد، ادعای تقلب بود در حالی که اکنون خود آنها نیز می‌گویند تقلبی در کار نبود. به نظر شما حرکت جریان فتنه سوءاستفاده از موضوعی سیاسی برای زمینه سازی موضوعی نظامی و محاربه نبود؟
باز این‌ها در نحوه عملکرد متفاوت است. یک وقتی کسی ادعا می‌کند که در این انتخابات تقلب شده و راه‌های قانونی آن را طی می‌کند، نامه می‌نویسد و به شورای نگهبان شکایت کرده و استدلال می‌کند و دنبال کار را می‌گیرد. این مشخص است که چنین اعتراضی حق شهروندی هر کاندیدا و هر کسی است که در انتخابات به نحوی مشارکت داشته است. لذا کسی حق برخوردکردن با چنین کسی را ندارد.

اما یک وقت می‌آیند و به قول خودشان کلمه‌ای را به عنوان «رمز آشوب» بیان می‌کنند. می‌گویید مردم تقلب شده، بریزید در خیابان‌ها و حق خود را بگیرید یا اینکه خودشان می‌آیند و در خیابان راه می‌افتند و می‌گویند مردم دنبال ما حرکت کنید. این‌ها با هم فرق می‌کند. زمانی انسان تقلب را مطرح می‌کند و این حق هر کسی است که می‌رود و به دنبال آن استدلال می‌کند و وقتی هم که رد شد باید بپذیرد. اما وقتی که با نام تقلب آمد و رفت به خیابان، درست مثل خوارجی می‌ماند که از فاز سیاسی کار را به فاز نظامی تبدیل کردند. بنابراین این‌ها کاملاً با هم متفاوت است.

یکی از مسائلی که در فتنه 88 بود شیرینی آرای 85 درصدی بود که یک وحدت ملی را به نمایش گذاشت اما در فتنه88 این شیرینی آن‌قدر زیر غبارهای فتنه قرار گرفت که مقداری از قدرت بین المللی ما را گرفت. آیا بحث تضعیف نظام اسلامی در شرایط بین المللی هم می‌تواند جزء جرایم سران فتنه قرار می‌گیرد؟
ببینید! حتی قبل از انتخابات، نظام اسلامی به خاطر حمایت‌های مردمی و مواضع قاطعانه دولت چنان مقتدر شده بود در مقابل استکبار جهانی که در آن زمان تمام ابرقدرت‌ها اعلام کردند که رئیس جمهور ایران دومین شخصیت محبوب در جهان اسلام است. این‌ها را ما نگفته‌ایم بلکه چیزهایی است که رسانه‌ها آمده و خود دشمنان اعلام کردند. اوباما در وضعیتی بود که هم به رهبری و هم به رئیس جمهور نامه می‌نوشت. حرفشان و خلاصه این نامه‌ها این بود که شما به من ترحم کنید، یک مقداری کوتاه بیایید و مذاکره کنید تا مسائل بین ایران و آمریکا را کمی حل کنیم. درخواستشان این بود که گوشه چشمی به آمریکا داشته باشیم.

اما بعد از جریان فتنه چه اتفاقی افتاد که همین اوباما برای ما رجزخوانی و شاخ و شانه کشیدن را شروع کرد؟ کشورهای اروپایی هم همین‌طور. واقعاً اینکه گفته می‌شود که نظام را تضعیف کردند کم خیانتی نبود. یعنی واقعاً تضعیف کردند. چنان تضعیف کردند که حتی امروز هم نتایج آن را می‌بینیم. چرا ما نتوانستیم یک غنی‌سازی آبرومندی را برای نظام اسلامی به ارمغان بیاوریم؟ هنوز اثرات تضعیف نظام در فتنه 88 هست. ما نتوانستیم آن قدرت قبل را به رخ جهان بکشانیم.

بنابراین آن انتخابات، انتخابات بسیار قدرتمندانه‌ای بود، یک مانور قدرت برای جمهوری اسلامی که متأسفانه اصلاح طلبان به کام نظام تلخ کردند و چه می‌شود کرد؟ ما با گروهی روبه‌رو هستیم که اگر پیروز شوند به خیابان ها می‌ریزند و به رقص و پایکوبی می‌پردازند و اگر شکست بخورند به ‌خیابان‌ها ریخته به آتش زدن و صدمه زدن به مردم می‌پردازند. دیگر باید این را جزو مظلومیت‌های نظام جمهوری اسلامی ایران و اصولگرایان دانست. نجابت اصولگرایان در این جریان را باید درک کرد که چه هنگام پیروزی و چه هنگام شکست هیچ‌گاه برای مردم مزاحمت ایجاد نمی‌کنند.

آقای حسنیان! موارد زیادی را مطرح کردید و همانطور که گفتید «تضعیف نظام کم خیانتی نبود» ولی گفته می‌شود با همه این خیانت‌ها، نظام با رأفت اسلامی با سران داخلی فتنه برخورد کرد.بعد از گذشت 4 سال نسبت‌ها با جریان فتنه باید چطور تنظیم شود؟ آیا اگر توبه کنند می‌توانند در دوران نظام قرار بگیرند یا توبه نکنند باید برای صدور حکم به دادگاه بروند؟
«ما که برای فصل کردن نیامدیم، برای وصل کردن آمدیم.» دلمان می‌خواهد دشمن‌مان هم به آغوش جمهوری اسلامی برگردد.در جنگ خیبر عده‌ای از اسرا را داشتند می‌بردند، پیامبر لبخند می‌زد. سؤال کردند که چرا لبخند می‌زنید؟ فرمودند: ما به زور می‌خواهیم این‌ها را داخل بهشت کنیم و این‌ها فرار می‌کنند. بالاخره رأفت پیامبر و نظام اسلامی همین است که آرزوی هر کسی جز این باشد شرف اسلامی ندارد. آن کسی که حتی بخواهد دشمنش هم به جهنم نرود. دشمنش در ضلالت و گمراهی به سر نبرد. این ویژگی هر انسانی است که شرف دینی داشته باشد.

از خدا می‌خواهم که بدترین انسان‌ها هم به دامن اسلام برگردند و این نظام نشان داده که چنین است. بدتر از منافقین که کسی نبود که به این نظام چقدر خیانت کردند و در سخت‌ترین شرایط جنگ آمدند و رفتند به صدام پناهنده شدند و جنگیدن با جمهوری اسلامی را شروع کردند اما الان هم اگر کسی از آن ها برمی‌گردد و توبه می‌کند، نظام می‌پذیرد و  کمک می‌کند. این هدف جمهوری اسلامی است که انسان‌ها نجات پیدا کنند. این‌ها هم اگر واقعاً به این نتیجه برسند که اشتباه کرده‌اند و بیایند و اشتباه خود را بگویند. بگویند به طرفدارانشان که ما بیخود شما را به صحنه فرستادیم و دست شما را به گناه آلوده کرده و دست شما را به زدن و به خون بسیجیان و عده‌ای بیگناه، پاک‌ترین بچه‌های این سرزمین آلوده کردیم و از مردم عذرخواهی کنند و در پیشگاه خداوند توبه کنند، حتماً نظام اسلامی می‌پذیرد و استقبال خواهد کرد.

واقعا همانطوری که در حکم محاربه آمده، مجازات محاربه یا قتل است و یا سلب و یا حداقل نفی بلد. این حداقل جزایی است که برای مجرمین در نظر گرفته‌اند. یعنی حصر خانگی تقریبا چیزی شبیه نفی بلد است که  آنها را در جایی محدود کرده‌اند و این کمترین مجازاتی است که جمهوری اسلامی می‌تواند به کسانی که در مقابل آن ایستاده‌اند و عظمت و قدرتش را زیر پا گذاشته‌اند و تضعیفش کرده‌اند، روا دارد.

 ما نباید کسانی را که مخالف آزادی هستند را آزاد کنیم.کسانی که حداقل حقوق دموکراسی را به مردم ندادند و حداقل این حقوق این است که اگر کسی رأی اکثریت را آورد، باید بپذیریم؛ این دیگر الفبای دموکراسی است.این‌ها به الفبا هم ارزش نگذاشتند.چه طور می‌شود به این‌ها که دشمن دموکراسی هستند، اجازه داد که در جامعه آزاد باشند و به توطئه‌های خودشان ادامه دهند؟

به موضوع حضور مردم در «9دی» بپردازیم. نقطه عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی. حتی کسانی در 9 دی شرکت کردند که به آقای موسوی و کروبی رأی دادند ولی در 9 دی دست‌نوشته‌هایی را داشتند و گفتند ما اشتباه کردیم به این آقایان رأی دادیم. به نظر شما آیا حضور مردم در 9 دی دادگاه افکار عمومی سران داخلی فتنه نبود؟
باید بگوییم 9 دی تجلی وفاداری به نظام جمهوری اسلامی و تجلی درایت رهبری است. ما همان زمان معتقد بودیم که باید با خشونت مسئله را قطع کرد. رهبری با صبر و درایت و شکیبایی جریان فتنه را مدیریت کرد. یعنی اجازه دادند که فتنه‌‌گران خودشان را به مردم نشان دهند. یک عده از مردم عادی فریب خورده بودند و به عنوان اینکه حقشان ضایع شده و به صحنه آمدند، اما رهبری میوه فتنه را قیچی نکرد تا خودش پوسید و افتاد. اجازه دادند در جریان روز قدس خود را نشان بدهند و به خیابان‌ها آمده و علیه فلسطین و به نفع اسرائیل شعار بدهند.

بعضی از این دوم خردادی‌ها مدعی بودند ما مبارزه علیه اسرائیل را بنیانگذاری کردیم. این جریان نشان داد که آن‌ها هم راست نمی‌گفتند، چون نیامدند موضع گیری کنند. علاوه بر این، ماهیت فتنه‌گران را به مردم نشان داد و عده‌ای از مردم که فریب این‌ها را خورده بودند جدا شدند. در روز عاشورا نیز جریان فتنه وارد شد و نشان داد نه امام حسین (ع) را قبول دارد و نه احترام ظاهری حسین بن علی (ع) را نگه می‌دارد. آمدند کف و سوت زدند و آتش سوزی به پا کردند و به مردمی که در حال نماز بودند سنگ انداختند. در اینجا هم عده‌ای از مردم توبه کردند و به سمت نظام بازگشتند. در 13 آبان هم این اتفاق افتاد و با شعارهایی که فتنه‌گران دادند عده‌ای فهمیدند که ریشه این‌ها کجاست. در 16 آذر هم باز همین اتفاق افتاد و مردم دیدند که این‌ها اصلاً با ولایت مخالف هستند و عکس امام (ره) را پاره کردند و زیر پا له کردند.

عده‌ای که واقعاً فریب این‌ها را خورده بودند، این کارها را دیدند و یک مرتبه از جریان فتنه بریدند. مثل حر آمدند به دامن امام حسین و گفتند که اشتباه کردیم.عذر ما را بپذیرید. بنابراین 9دی دو رو دارد. سکه دو رویه است. یک روی آن عمق وفاداری مردم به نظام جمهوری اسلامی را نشان داد و روی دیگرش درایت رهبری بود که اجازه داد این جریان خودش خود را رسوا کند و خودش را نشان دهد .9 دی را باید تجلی درایت رهبری و تجلی وفاداری مردم به نظام تفسیر کرد.

 تأثیر غائله روز عاشورا را در راهپیمایی 9 دی چگونه ارزیابی می‌کنید؟
خیلی تاثیر داشت.اگر این ها خودشان را نشان نداده بودند، کی ما می توانستیم به عده‌ای فریب خورده بگوییم که این ها با امام حسین مخالف هستند؟ولی خودشان آمدند و این مساله را نشان دادند.خیلی اتفاقات می افتد که واقعا با استدلال کمتر می توانیم دیگران را قانع کنیم ولی عمل طرف مقابل به خودی خود قوی ترین استدلال می شود برای پذیرفتن فریب خوردگان.
نظرات بینندگان