پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : امیر کبیر در طی 4 سال دوره ی صدارت درخشان خود با اقدامات و اصلاحات وسیع در عرصه ی داخلی و خارجی منشا تحولاتی شد که او را در سرسلسله ی اصلاحگران ایران قرار داد.
به گزارش ایرنا میرزا تقی خان امیر نظام مشهور به امیرکبیر یکی از بزرگترین رجال تاریخ معاصر ایران محسوب می شود که در طی مدت کوتاه خدمت خود با تلاش خستگی ناپذیر موجبات ارتقا و پیشرفت ایران و ایرانی را فراهم آورد.
آن فقید، اصلا اهل هزاوه فراهان از توابع استان مرکزی و از پرورش یافتگان مکتب افراد فاضل و با کفایتی همچون میرزا ی بزرگ و پسرش میرزا ابوالقاسم قائم مقام ثانی بود که بعدها نیز به معاونت میرزا محمدخان زنگنه امیر نظام رسید و به لقب وزیر نظام ملقب شد.
شهرت امیر از زمان ماموریت وی به پطرزبورگ شروع شد و با تدبیر و کاردانی که در طی سفر به عثمانی و انعقاد معاهده ارزنه الروم از خود نشان داد، نام میرزا تقی خان امیر نظام بر سر زبان ها افتاد.
کفایت و کاردانی امیر در امور از یک سو و نقش عمده ی وی در به قدرت رسیدن ناصرالدین شاه قاجار سبب شد که در سال 1264 قمری با وجود مدعیان بسیار با لقب اتابک اعظم به صدارت ایران منصوب شود.
وی زمانی زمام امور را در دست گرفت که کشور از لحاظ سیاسی، اقتصادی،اجتماعی و غیره در اوضاع و شرایط آشفته و پریشانی قرار داشت اما از آنجایی که وی فرد با اراده ای بود به مقابله با مشکلات و موانع پیشرفت پرداخت و با تلاش و پشتکار وصف ناپذیر قدم در راه رشد و تعالی کشور برداشت، به طوری که در طی 4 سال دوره ی صدارت با اقدامات و اصلاحات خود در عرصه ی داخلی و خارجی منشا تحولاتی شد که او را در سرسلسله ی اصلاحگران ایران قرار داد.
اصلاحات و تغییراتی که در شکل گیری و پیدایش آنها در اندیشه امیر کبیر محیط زندگی و تاثیر سه نفر یعنی میرزا بزرگ قائم مقام اول، پسر وی قائم مقام ثانی و عباس میرزا که تمامی آنها خواهان اصلاحات و تغییرات بودند ، سفر به روسیه وعثمانی ومشاهده پیشرفت های این کشورها ومطالعه ی آثار و کتب اروپایی نقش و اهمیت بسزایی داشتند.
از آنجایی که کشور در آن برهه ی زمانی در حوزه های مختلف در وضعیت آشفته ای قرار داشت، امیر سعی کرد چتر اقدامات و اصلاحات را به گونه ای بگستراند که دامنه و گستره آن تمام جنبه های مختلف کشور را در بر بگیرد نه اینکه تنها منحصر به بخش و گروه خاصی شود.
لذا وی در راستای تحقق این امر با حساسیت تمام و تلاش خستگی ناپذیر اصلاحات خود را هم به امور داخلی و هم به مسائل خارجی معطوف داشت که هریک از این اقدامات در همان مدت کوتاه خدمت وی در بردارنده ی اثرات سودمندی برای کشور بود.
نکته ای که در اینجا قابل ذکر می باشد این است که امیر به خوبی از این موضوع آگاهی داشت که سیاست خارجی تابعی از سیاست داخلی به ویژه اوضاع سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است پس اگر می خواهد در عرصه ی سیاست خارجی موفق باشد باید اوضاع داخلی را بهبود بخشد لذا تمام سعی خود به کار بردتا از این طریق زمینة اجرای سیاست خارجی قوی را نیز فراهم سازد.
از اصلاحات داخلی وی می توان به طور کلی به اصلاح دستگاه عدالت،اصلاح اخلاق مدنی،اصلاح امور شهری،نشر دانش و فرهنگ نو،در رواج صنعت جدید، توسعه و گسترش زراعت، پیشرفت تجارت، اشاره کرد.
اگرچه تمامی اقدامات امیر مفید هستند اما از مهمترین اقدامات داخلی وی گذشته از تاسیس دارالفنون و بسیاری موارد دیگر می توان به نقش حمایتی امیر کبیر از تولیدات و صنایع داخلی اشاره کرد.
امیر با آگاهی ازنقش و اهمیت تولیدات داخلی در بهبود اقتصاد و استقلال کشور، صنایع داخلی راتشویق کرد و صنعتکاران را به تقلید مصنوعات خارجی واداشت و حتی عده ای را هم برای آموختن حرف و صنایع به کشورهای خارجی فرستاد.
در رابطه با سیاست خارجی امیر می توان به برقرار کردن روابط دوستانه و احترام متقابل با کلیة دولت های خارجی, درهم شکستن محدودیت هایی که بر اثر عقد معاهدات سابق به دولت و ملت ایران تحمیل شده بود, اصلاح وضع سفارتخانه های ایران در کشورهای دیگر و جلوگیری از منفعت طلبی ها و مداخلات دولت های بیگانه در امور داخلی ایران اشاره کرد.
در واقع تا قبل از صدارت امیر، به خصوص بعد از تحمیل معاهده ترکمنچای بر ایران، سفرای روس و انگیس به هر نحوی که می خواستند در امور داخلی کشور مداخله می کردند و به گونه ای شاه و درباریان آلت دست آنها بودند اما امیر با اقدامات خود نفوذ انها را به طور جدی محدود کرد و گفت:ˈ مداخله خارجیان در امور داخلی تا حدی مجاز است که به شرافت ومنفعت ملی صدمه وارد نیاید.ˈ
و به این طریق امیر با قدرت و تدبیر توانست تا مدتی دست بیگانگان را از امور داخلی و خارجی کشور کوتاه کند.
بی شک اقدامات و خط مشی مصلحانه ی امیر سراسر خیر و در راستای استقلال، پیشرفت و دفاع از منافع ملی کشور بود و در صورت تدوام یافتن صدارت وی، زمینه رشد و پیشرفت کشور را فراهم می آورد.
ولی از آنجایی که امیر در یک سیستم استبدادی و فاسد قرار داشت، تمامی آن افرادی که منافع و موقعیت آنها از افراد اندرونی دربار مانند مهدعلیا مادرشاه گرفته تا استعمارگران با اقدامات امیر کبیر به خطر افتاده بود علیه وی دسیسه کردند و نه تنها موجبات برکناری وی را فراهم آوردند بلکه فرمان قتل امیر کبیر را از ناصرالدین شاه گرفتند او را در حمام فین کاشان در ربیع الاول سال 1268 قمری به شهادت رساندند.