پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : کارگردان فیلم سینمایی «خط ویژه» بر این باور است با وجود اینکه این فیلم سینمایی در شرایطی کاملا ناعادلانه نسبت به دیگر فیلمهای در حال اکران به نمایش گذاشته شده است اما فروش خوبی تا به حال داشته و این آمار واقعی است.
به گزارش انتخاب، فیلم سینمایی «خط ویژه» به کارگردانی مصطفی کیایی جزو ۵ فیلمی است که در اکران نوروزی سال ۹۳ قرار دارد. این فیلم سینمایی توانست در سی و دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر، سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه مردمی را دریافت کند. از مصطفی کیایی کارگردان این فیلم سینمایی و عوامل «خط ویژه» دعوت کردیم تا در خصوص این اثر گفتگو کنیم. محسن کیایی و سام قریبیان بازیگران، منصور لشکری قوچانی تهیه کننده و نیما جعفری جوزانی تدوینگر این فیلم سینمایی در نشست خبری حضور داشتند. در قسمت دوم این نشست خبری، به مسأله رانت خواری در جامعه و تاثیر آن در نگاه جوانان جامعه اشاره شد. در قسمت پایانی این نشست، اکران نوروزی و اشکالات اکران فیلمها در طول سال، حمایتهای دولتی از یک گروه خاص از سینماگران، ناعدالتی در اکران فیلمها و نبود زمینه مناسب برای تبلیغ فیلمهای بخش خصوصی در نوبت اکرانهای مهم سال اشاره شده است.
اکرانهای نوروزی معمولا با مشکلات بسیاری همراه است و تلاش میشود تا بهترین فیلمهای جشنواره فجر در این ایام به نمایش درآیند، در چنین شرایطی برخی فیلمها از تسهیلات خوبی برخوردار بوده و برخی از فیلمها نه، شما به عنوان یک کارگردان مستقل شرایط اکرانهای نوروزی را چگونه توصیف میکنید؟
مصطفی کیایی: معتقدم شرایط اکران سینمای ایران نه تنها برای اکران نوروزی بلکه در کل سال، خیلی خیلی بیمار است و شرایط سالمی ندارد. البته به این مسأله نیز اعتقاد ندارم که چه باید بکنیم تا این شرایط بیمار از بین برود. از نظر من در بحث اکران مسأله رقابت مطرح است که این رقابت باید در شرایط درست و عادلانه انجام شود. به عنوان مثال در شرایط یکسان باید تمام شرکتهای فیلمسازی که فیلمی برای اکران دارند، بر اساس تبلیغات و اطلاعرسانی که کردهاند، فیلم خود را در هر زمانی که میخواهند نمایش دهند. مسأله اینجاست که در سینمای ایران سیستم دولتی برای اکران فیلمها تصمیمگیری میکند. در چنین شرایطی که پای سیستم دولتی به میان میآید، باید شرایط اکران برای همه آثار یکسان باشد. زمانی که پای دولت به میان میآید نمیتوان شرایط را شرایط یکسان و عادلانهای بدانیم.
به عنوان مثال در نوروز امسال ۵ فیلم اکران شده است، وقتی دولت برای اکران نوروزی تصمیم میگیرد و میگوید که چه فیلمی میتواند اکران شود و چه فیلمی نمیتواند. یعنی بحث اکران وارد فاز دولتی شده است و عرصه، عرصه رقابت درستی نیست. من مطمئن بودم که اگر «خط ویژه» در جشنواره فیلم فجر جایزه بهترین فیلم از نگاه مردمی را دریافت نمیکرد، قطعا در اکران نوروزی جای نمیگرفت. در حال حاضر یک شورای صنفی برای نمایش فیلمها تصمیم میگیرد که یک سر آن دولت است و تصمیم نهایی را برای اکران فیلمها میگیرند. در چنین شرایطی که دولت تصمیم میگیرد که فیلمها در چه زمانی اکران شوند باید شرایط یکسانی هم برای نمایش فیلمها فراهم کند. نه اینکه یک سری سینماها، شرایط خاص و آگهی های تلویزیونی که در فروش تاثیر دارند به سمت یک سری از فیلمهای خاص بروند و یک سری از فیلمها نیز از هیچ کدام از امکانات یاد شده بهره مند نباشند و تنها اکران شوند.
«خط ویژه» در گروه دوم این فیلم ها قرار دارد، شرایط کمتری برای تبلیغات آن در نظر گرفته شده است و در چنین شرایطی عدالتی برای اکران این فیلم وجود ندارد. منابع دولتی برای همه مردم ایران است و همه باید از آن استفاده کنند. منِ مصطفی کیایی با هیچ کارگردان دیگری فرق ندارم. اما همیشه یک سری آدم های ویژه وجود دارند که همه امکانات برای آنها بسیج می شوند تا بتوانند شرایط ایده آل داشته باشند و این عین تبعیض است، عین بی عدالتی و عین موضوع «خط ویژه» که ما فیلم آن را ساختیم. برای این فیلم سینمایی اتفاقات خوش آیندی از لحاظ حمایت و ارائه تسهیلات برای اکران ایجاد نشده است، اما با تمام این شرایط معتقدم که «خط ویژه» در تعطیلات نوروزی فروش خوبی دارد.
البته فروش «خط ویژه» در مدتی که از اکرانش می گذرد نسبت به فیلم های دیگر چندان بد نبود.
مصطفی کیایی: زمانی که یک فیلم در یک روز ۲۵ میلیون تومان فروش دارد و یا فروش آن در هفته اول به ۱۰۰ میلیون تومان میرسد، نشان میدهد که استقبال بالایی از آن شده است. اما مسأله اینجاست که انتظار بیشتری از «خط ویژه» میرود و باید به فروش روزانه ۷۰ میلیون تومانی برسد. البته این خصلت فیلمهایی است که خوب هستند اما قدرت تبلیغات شهری و یا تلویزیونی ندارند، در چنین شرایطی این مردم هستند که بعد از دیدن این فیلم یکدیگر را ترغیب میکنند تا بروند و آن را ببینند و این مسأله را از بازتابهای فیلم در جامعه و فروش آن در روز شاهد هستیم.
در حال حاضر از چه ابزار تبلیغاتی برای «خط ویژه» استفاده میکنید؟
مصطفی کیایی: تنها تبلیغات محیطی که برای این فیلم سینمایی داشتیم، در مترو است. فضای شهری ما بسیار کم است و در تلویزیون نیز تبلیغات ما کمتر است.
لشکری: اتفاقی که باید در زمینه اکران فیلمها رخ دهد این است که مثلا ما ۲۰۰ سینمای مفید در کشور داریم و زمانی که ۵ فیلم اکران میشوند بر اساس صندلیهای موجود، سالنها را به فیلمها اختصاص میدهند که البته چنین مسألهای برای اکران آثار در کشور ما رخ نمیدهد. در واقع فیلمهایی که با ارگانها، سازمانها و یا بانکهای خاصی در ارتباط هستند، تسهیلات بیشتری را برای خود در نظر میگیرند. در چنین شرایطی بخش خصوصی چگونه میتواند سرمایه گذاری کند، فیلم بسازد و بعد تبلیغات کند؟ آن هم در شرایطی که میداند نصف هزینهای که برای ساخت فیلم کرده است، باز نمیگردد.
اگر نهادها و سازمانها میخواهند روی ساخت یک فیلم سینمایی سرمایه گذاری کنند، باید برنامه ریزی شود تا همه فیلمها از چنین حامیان مالی استفاده کنند. اگر دولت میخواهد در حوزه سینما دخالت کند یا باید دخالت کامل کند و یا اصلا دخالت نکند. زیرا اگر قرار باشد تنها تعدادی خاص از فیلمها را حمایت کند، یک موجود ناقص الخلقه به وجود میآید که همان شرایط اکران فعلی سینمای ایران است.
*«خط ویژه» هم دچار چنین حمایتهای دولتی شده است؟
مصطفی کیایی: به عنوان نمونه برای «خط ویژه» با سینمای یکی از شهرستانها قرارداد بسته بودیم تا فیلم را اکران کنیم. حتی سردر این سینما نیز آماده بود، اما ناگهان با ما تماس گرفتند و گفتند یکی از ارگانهای مهم شهر تعداد ۱۰ هزار بلیت برای یک فیلم خاص خریده است و سینمادار ترجیح میدهد تا آن فیلم را اکران کند.
سام قریبیان: این سینما اگر بیمار است، به این دلیل است که کارش از پایه و اساس غلط است. شما یک سینمای دولتی دارید مانند اتحاد جماهیر شوروی سابق که کاملا دولتی بود یا سیستم هالیوودی دارید که بر مبنای عرضه و تقاضا است و ناخودآگاه عدالت در آن ایجاد میشود. اما این قضیه نیم بندی که در سینمای ایران وجود دارد، باعث شده که بخواهیم دولتی باشیم اما به مخاطب هم خط بدهیم. به عنوان مثال جشنواره فیلم فجر یک جشنواره کاملا دولتی است، تنها شاخه غیر دولتی آن بخش آرای مردمی است که امسال شاهد بودیم در آن نیز دخل و تصرف کردند و فیلمی که دوست داشتند برنده شود، در بخش آرای مردمی گنجاندند.
نیما جعفری جوزانی: چگونه میشود که ارگانی تعداد زیادی از بلیتهای یک فیلم را خریداری میکند و به همراه عیدی که به کارکنان خود میدهد بلیت سینما هم ارائه میدهد و به این ترتیب از یک فیلم خاص حمایت میکند. آن وقت بخش خصوصی که چنین حمایتهایی را ندارد و جریانی مانند جریان رانت خواری را نقد میکند، چگونه میتواند با آنها رقابت کند.
*یعنی از نظر شما خرید بلیت از سوی ارگانها نباید انجام شود؟
مصطفی کیایی: بحث ما این نیست که ارگان ها نباید بلیت بخرند و فرهنگ فیلم دیدن را در جامعه نشر دهند. این اتفاق خیلی خوب است اما اگر سیستم درست باشد، به کارمندان خود میگوید که شما آزاد هستید از ۵ فیلم در حال اکران یک فیلم را انتخاب کنید و بروید و ببینید. در چنین شرایطی میتوان نام فرهنگسازی برای سینما رفتن را برای آن در نظر گرفت. اما زمانی که میگویند تنها برای یک فیلم سینمایی بلیت میخرند، یعنی آن فیلم از سوی ارگانهای دیگر سفارش شده و شرایطی کاملا ناعادلانه و نابرابر برای فیلمهای بخش خصوصی ایجاد میشود.
نیما جعفری جوزانی: مانند «سینما کارت» که میتواند فرهنگ سازی کند.
لشکری: البته برخی از مدیران ارشد ارگان ها از برخی حمایتهایی که از سوی آنها میشوند، خبر ندارند. به عنوان مثال، سراغ یکی از ارگانهای حامی یک فیلم خاص رفتم و متوجه شدم که مسئولان ارشد آن ارگان و یا سازمان اطلاع نداشتند که آدمهای زیر مجموعه خود برای حمایت از یک فیلم خاص چه هزینههایی میکنند. به عنوان مثال وزیر آموزش و پرورش نمیداند که مدیران پایین وزارتخانه او چگونه از یک سری فیلمهای خاص حمایت کرده و دانش آموزان و کارمندان خود را برای دیدن یک فیلم سینمایی به سینما می برند. در واقع یک سری از آدمهای سودجو در وزارتخانهها وجود دارند که پولهایی را دریافت میکنند تا به ازای آن بچهها را برای دیدن یک فیلم خاص به سینما ببرند. این درحالی است که وزیر آموزش و پرورش از چنین فسادی در وزارت خود خبر ندارد و باید هرچه سریعتر با آن برخورد کند.
نیما جعفری جوزانی: برخی از ارگانها حاضر هستند بلیتهای یک فیلم سینمایی را بخرند که میدانند چندان مورد استقبال کارمندان خود قرار نخواهد گرفت. آنها حاضر هستند سالن خالی برود اما از فیلم دیگری که میدانند کارمندانشان از آن خوششان میآید، حمایت نکنند تا بگویند فروش یک فیلم خاص بالا رفته است. تنها اتفاق بدی که در این نوع حمایتها رخ میدهد این است که بلیت سالن فروخته میشود، اما مخاطب برای دیدن فیلم نمیرود. این درحالی است که اگر تماشای فیلم را در اختیار خود کارمند میگذاشتند، شاید آن کارمند با انتخاب فیلمی که دوست دارد، عادت کند تا به سینما برود.
لشکری: باید دو ستون برای فروش فیلمها در نظر گرفته شود، یک ستون فروش گیشه و دیگری ستون حمایتهای دولتی تا نهادهای نظارتی بدانند چه اتفاقی میافتد.
به نظر شما دولت چگونه میتواند از فیلم های در حال اکران حمایت کند؟
مصطفی کیایی: اگر قرار است دولت وارد عرصه حمایت شود و از همه فیلمها حمایت کند، «سینما کارت» از هر چیزی بهتر است، اما اگر قرار باشد فیلمی انتخاب شود باید توسط خود مردم انتخاب شود. ما خوشحال هستیم که فروش «خط ویژه» یک فروش واقعی است و مردم خودشان به سینما میروند بلیت میخرند تا فیلم ما را ببینند و این باعث افتخار ما است. اما اگر دولت ورود پیدا میکند برای کارمند و کارگر خود احترام قائل باشد و اجازه دهد تا فیلم مورد نظر خود را ببینند. اما زمانی که همه ارگانها تنها بلیتهای یک فیلم خاص را میخرند یعنی دارند از آن فیلم حمایت میکنند. ما به همه فیلمها احترام میگذاریم و خوشحال میشویم که همه فیلم ها فروش داشته باشند.