دانشجویان: آیا امروزه بشر بردهٔ تکنولوژی است؟
آیت الله نکونام : تکنولوژی یک سیکلی است که باید با اخلاق خود همراه باشد. اگر اخلاقِ تکنولوژی با آن باشد بردگی نیست و گرنه بردگی است.
دانشجویان: آیا علاقه ای به فلسفهٔ غرب دارید؟
آیت
الله نکونام : فلسفه مثل خط کش نسبت به علوم است. بنده کتب همه ی فلاسفه ی
غرب و شرق و کهن و جدید را مطالعه کرده ام و آن ها را نقد و بررسی نموده
ام. آثار نقد فلسفی من بیش از 20 جلد است. روانشناس و جامعه شناس خود را با
فلسفه جفت و جور و همراه می کند. از این رو، همان طور که یک دانش آموز در
کیف خود خط کش دارد، دانشمند نیز در هر رشته ای که بحث می کند باید بخشی از
فلسفه را با خود داشته باشد. البته این بدان معنا نیست که فیلسوف و
دانشمند اشتباه نمی کنند بلکه آن ها می خواهند با قاعده سخن بگویند.
بین
فلسفه ی شرق و غرب تفاوت است. بررسی ها نشان می دهد که فلاسفه ی شرق درس
فلسفه می خوانند و در روش فلسفه به دنبال هدف که پروردگار است حرکت می کنند
ولی بیشتر فلاسفه ی غرب درس فلسفه نمی خوانند بلکه وی فردی دانشمند،
روانشناس، جامعه شناس یا طبیب و ارتشی است و در بازنشستگی به این فکر می
افتد که فلسفه بخواند. اگر شما زندگی ولتر، دکارت و شوپن هاور را بررسی
کنید خواهید دید همگی مشاغلی غیر از فلسفه داشته اند اما فلاسفه ی شرق حتی
از کودکی به دنبال فلسفه و منطق حرکت می کنند. هرچند یک ویژگی که در فلاسفه
ی غرب وجود دارد آزادی آنان و بحث های آزاد آنهاست اما در فلاسفه ی شرق
بیشتر تقلید دیده می شود و نوپردازان به حاشیه کشانده می شوند.
پس ویژگی
و نقص فلسفه ی شرق و غرب روشن شد. فلسفه ی شرق وحدت دارد ولی تقلید است.
فلاسفه ی غرب آزادی دارند اما پراکنده و متشتت می اندیشند. اگر فلسفه ی غرب
پراکندگی و تشتت نداشته باشد و فلسفه ی شرق تقلید را کنار بگذارد و به
نوپردازان احترام گذارند، فلسفه ی جهان خود را بهتر می نمایاند. ما در فکر
تحقق چنین فلسفه ی نوینی هستیم؛ آزاد باشیم، خوش بیاندیشیم و تشتت نداشته
باشیم.
دانشجویان: چگونه انسان های اخلاقی و خوب می توانند با انسان های خشن و جنگ طلب مبارزه کنند؟
آیت
الله نکونام: با صبوری آموزش و قانون. ما می توانیم در سازمان بشریت یک
قانون بگذرانیم و جنگ را جرم بدانیم. هرکسی به هر عنوان و هر دلیلی سخن از
جنگ سر داد محکوم شود. هرکسی حرفی دارد بحث و گفتگو کند. انسانی که جنگ،
دعوا یا ستیز می کند، منطق ندارد و به این دلیل دعوا و ستیز می کند.
حیوانات یا گذشتگان از انسان ها به این دلیل که نمی توانستند حرف خود را
بیان کنند جنگ می کردند اما امروزه دنیا غرق علم و دانش است. اگر دانشمندان
قرن های گذشته مانند ارسطو و سقراط بیایند به جرأت شاگردان شما هستند. هم
اینک جوانان از دانشمندان کهن سواد بیشتری دارند و با این وصف جنگ و ستیز
سزاوار نیست. بزرگترین سرطان جهان امروزی خشونت و جنگ است و متاسفانه هم
اینک در جهان خشونت، جنگ و ستیز زندگی را بر بشر ناآرام کرده است. ان
شاءالله که اینطور نماند.
دانشجویان: معنای زندگی چیست؟
آیت الله نکونام: تنفس سالم، همراه با آسایش و شادمانی.
دانشجویان: حد علم چیست؟ اگر علم نبود ما نمی توانستیم به شما ایمیل بزنیم!
آیت
الله نکونام : علم و معرفت متفاوت است. علم اوصاف است یعنی قاعده، صفت،
شکل، رنگ و برخورد. معرفت باطن و حقیقت و هویت شناسی است. علم وسیله، و
معرفت هدف است. اگر با علم به معرفت برسیم سعادتمندیم و اگر معرفت تحصیل
نشود علم ما را خسته می کند. مانند غذایی که مصرف می شود. ما غذا می خوریم
تا کالری به دست بیاوریم. غذا علم، و کالری معرفت است.
علم چون حرکت
است و معرفت چون منزل؛ انسان حرکت می کند تا به منزل برسد. پس علم به
تنهایی سعادت نمی آورد اگر چه بهترین وسیله برای رشد و سلامت است.
دانشجویان: ارزش های متفاوت بین شیعه و سنی چیست؟
آیت
الله: بر اساس روانشناسی انسان ها خودشان هم یک به یک با هم تفاوت دارند.
یک روز شما خسته اید و روز دیگر آرام هستید. همین تفاوت ها کمال است. مهم
این است که انسان بتواند با تفاوت ها زندگی کند. پس شیعه، سنی، کافر و
مسیحی تفاوت هایی دارند و این گوناگونی چون تفاوت های گل های قالی است و
باید موجب زیبایی قالی شود، نه موجب نابودی آن. اگر این گل های قالی تنها
بخواهند خودشان به طور مستقل باشند نه با دیگری، این قالی پاره می شود.
همین طور اگر مذهب و مرامی بخواهد فقط خودش باشد نابود می گردد و اگر
یکدیگر را تحمل کنند مشکلات کم تری برای بشر پیش می آید. شما عزیزان که با
هم به این کشور آمده اید و خوش آمده اید و ان شاء الله در این جا به شما
خوش بگذرد اگر در سفر با هم تعامل نداشته باشید به شما سخت می گذرد و اگر
با هم باشید بهترین گردش و پیک نیک برای شما حاصل می شود. ممکن است روزی
یکی از شما خسته باشد و کار نکند، در این صورت نباید با هم بجنگیم بلکه
باید به هم کمک کنیم. بشر باید با تعامل زندگی کند و نه با دیکتاتوری. اگر
بگوید فقط من باید باشم، باید گفت اگر قرار است هیچ کس نباشد پس تو هم
نباید باشی. حرف نهایی که عرض می کنیم این است که انسان ها همه می خواهند
زندگی کنند اما بسیاری از سیاستمداران بر اساس منافع خود مردم را به جان
یکدیگر می اندازند و این ها بزرگترین مخرب جوامع هستند. آنان جوامع را به
هم می ریزند و گرنه مردم با همدیگر مشکلی ندارند. الان ما با هم هستیم به
گمان این که بیست سال است که با هم آشنا هستیم و زبان متفاوت نیز ما را از
هم جدا نمی کند و حتی با اشاره نیز می توانیم مقصود یکدیگر را به هم
برسانیم.
دانشجویان: الان رفته رفته جوانان به ویژه در فرانسه علاقهٔ خود
را به دین از دست می دهند. آیا شما این را در ایران هم میب ینید؟ راه حل
چیست؟
آیت الله نکونام : انسان نسبت به اخلاق و دین و عرفان
هیچ وقت جدایی پیدا نمی کند. ریزش ها به خاطر روش ها و کنش های نامناسب
است. اگر در کلاسی معلم خشن بود شما دوست ندارید به آن کلاس بروید. شما از
سبک آن معلم دوری می کنید. امروزه مردم کشور ما بهترین، فهمیده ترین و
مبارزترین افراد هستند. البته ممکن است دسته ای سبک ما را نپذیرند اما نه
اینکه نسبت به دین پشت کرده باشند. آن ها از شکل ها خوشایند ندارند، نه
نسبت به محتوای دینی.
دانشجویان: اهمیت حجاب در اسلام و فرق آن بین شیعه و سنی چیست؟
با توجه به اجباری بودن حجاب بر اساس قران، اگر زنی بگوید من می خواهم
مسلمان باشم اما حجاب را نمی خواهم شما دربارهٔ او چه اجتهادی می کنید؟
آیت
الله نکونام:به نظر ما در اسلام پوشش وجود دارد و نه حجاب. پوشش برای زن و
مرد لازم است و یکی از فرق های میان انسان و حیوان همین پوشش است. پوشش از
صفات انسانی است هرچند در مراکز و کشورهای مختلف متنوع است. هم اینک زنان
کشور ما وقتی به فرانسه سفر می کنند گاهی بدون چادر هستند و از مانتو
استفاده می کنند. شما نیز که به اینجا آمده اید از چادر استفاده می کنید و
من می توانم بگویم هیچ کدام از چادرها از آنِ شما نیست. البته این روش هم
خوب نیست. پس آن چه ما بدان معتقدیم پوشش است و نه حجاب. حجاب انداختنی
است؛ مثل چادر اما پوشش چیزی مثل کت و شلوار است. پس انسان می تواند مسلمان
باشد و حجاب نداشته باشد ولی پوشش داشته باشد. من وقتی دنیا را ارزیابی می
کنم، می بینم در همه ی دنیا پوشش وجود دارد و حتی گاهی مشکل ما بیشتر از
آن هاست. شما وقتی در یک خیابان یا یک بازار مردم را نگاه می کنید متوجه
سبک زندگی آن ها می شوید. در کشورهای مختلف مردم پوشش را پذیرفته اند و این
هم فیلم و ساختگی نیست. پس پوشش مخصوص زنان مسلمان نیست و همه ی زنان جهان
پوشش دارند و این به جهت فرق بین انسان و حیوان است. هم اینک اگر شما به
دانشگاه های ما سر بزنید پوشش پسرها مثل شماست اما دختران ما مثل پوشش این
خانم ها که در جمع شما هستند و به این اندازه کم تر یافت می شود.
دانشجویان: ما اینطور برداشت کردیم که می شود مسلمان بود و حجاب نداشت. اما آیا می شود حجاب نداشت و یک مسلمان خوب بود؟
آیت
الله نکونام : عرض کردم که در اسلام پوشش مطرح است و این هم شأن انسانی
است و مسلمان و غیر مسلمان ندارد. . اسلام پوشش را مطرح می کند و این دو
متفاوت است. برای مثال، پیراهن شما پوشش است.
دسته جاتی از قوانین،
خشونت های مدنی است. در این کشور می گویند باید پوشیده باشی اما در فرانسه
می گویند نباید بپوشی! پوشش های زنان در اداره جات و موسسات کشور ما لازم و
ضروری است ولی در فرانسه از آن منع می شود .
دانشجویان: فرق معنایی بین کسی که چادر دارد با آن که ندارد چیست؟
آیت
الله نکونام: چادر یک حجاب سنتی است و پوشش یک فرهنگ دینی و انسانی است.
شما دانشجو هستید. به دانشگاه های ما بروید و خواهید دید چنین پوشش هایی از
نوع چادر که در این جمع دختران شما پوشیده اند در بین دختران ما کمتر دیده
می شود اما پسران دانشجو مثل پسرهای شما هستند. معلوم می شود که نسبت به
زن در دنیا یک نوع آلرژی وجود دارد و این ها رسوبات اجتماعی کهن است و گرنه
جنسیت این مقدار موقعیت ندارد. همین امر و نیز خشونت های مدنی در لباس و
پوشش، در سطح جهان و در طول تاریخ، فمینیست را ایجاد کرد. همان طور که شدت
پوشش در اینجا موجب منع از پوشش در کشور شما می شود، همین طور فمینیست
زاییده ی خشونت است. در واقع منع از پوشش در فرانسه و سایر کشورهای مخالف
با پوشش آنتی تزی برای مبارزه با پوشش است. همین طور فمنیست در کشورهای
مختلف جهان معلول خشونت در کشورهای آسیایی است. یک روز مردم سالاری است و
روز دیگر زن سالاری و هر دو این امور قلدر سالاری است و گرنه انسان سالاری
مشکلی را ایجاد نمی کند. بهترین کار این است که شما عزیزان در بستر دانش
پژوهی خود را آماده کنید تا سیاستمدارانی چون سیاست مداران امروز نباشید.
ان شاء الله.
دانشجویان: چه موازنه ای وجود دارد که ما دو پایتخت اسلامی در
دنیا داشته باشیم. یکی مکه به عنوان پایتخت سنی ها و دیگری قم به عنوان
پایتخت شیعه؟
آیت الله نکونام : دو مرکز نیست. مکه و مدینه
مرکز زیارتی است و نه علمی. اما قم مرکز علمی است. البته زیارت هم دارد اما
زیارت آن وجوب ندارد. اینجا برای تحصیل علم و تولید آن است و شهر مکه برای
زیارت وحی و ولایت است.
دانشجویان: نظر شما درباره هنر چیست و چگونه می توانیم به سمت آن حرکت کنیم؟
آیت الله نکونام: تفاوت هنر و علم این است که علم زیرساخت هنر می شود و هنر کاربرد علم. در اصل، انسان موجودی هنرمند است. انسان اقسام مختلف هنر را ایجاد می کند؛ مانند موسیقی، نقاشی، مجسمه، و دسته جات دیگر. البته حرمت این امور بحث دیگری است و زمینه های سنتی دارد. در یک عصر دین می گوید ساختن مجسمه حرام است؛ چرا که این مجسمه در آن زمان بت بوده و سبب ایجاد کفر می گشته است. پس هنر حرام نیست اما اگر زمینه ی کفر شود حرام است. انگور بهترین میوه است اما اگر شراب شود و مستی آورد حرام می شود. پس حرمت ها در زمینه ی عوارض وجود دارد وگرنه اصل هنر دلیلی بر حرمت ندارد و کسی که نقاشی می کند یا مجسمه می سازد، یک هنرمند است. کاربرد چاقو و کارد در آشپزخانه اشکالی ندارد و ساخت آن هم هنر است اما همین کارد اگر برای کشتار انسان ها استفاده شود حرام است. تمام زمینه های حرمت در ادیان به خاطر زمینه های زیان باری است که از آن ها بروز می کند. پس عوارض حرام می شود و نه هنرمندی ها.
منبع: شفقنا