arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۶۲۴۶۸
تاریخ انتشار: ۰۶ : ۱۵ - ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۳

هدف روابط اقتصادی مستحکم و تامل برانگیز اسراییل با چین و هند چیست؟

روزنامه اسراییلی گلوبز در 27 آوریل به نقل از "اوهاد کوهن" مدیر بخش تجارت خارجی در وزارت اقتصاد اسراییل نوشت: "در سال 2014، برای اولین بار، صادرات اسراییل به آسیا از تجارت با آمریکا فراتر خواهد رفت، که آمریکا را از رتبه دوم به رتبه سوم [پس از اتحادیه اروپا] تنزل می دهد."
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
به گزارش انتخاب، به نقل از وبسایت میدل ایست آی در گزارشی به قلم "نیکولا ناصر" روزنامه نگار باتجربه فلسطینی، چرخش اقتصادی اسراییل به سمت قدرت های نوظهور آسیایی و پیامدهای آن برای فلسطین را بررسی کرده است. در ادامه این یادداشت آمده است :

سفر رسمی بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسراییل به ژاپن در ماه مه، گام عمده ای در روابط دو جانبه این کشور که از سال 1952 آغاز شد محسوب نمی شود. همینطور عادی سازی برنامه ریزی شده ی روابط بین اسراییل و شریک تاریخی اش ترکیه، که رجب طیب اردوغان در 27 آوریل وعده آن را داد، اقدام مهمی محسوب نخواهد شد.

با این حال، هر دو رویداد نشان دهنده ی نفوذ هوشمندانه اسراییل به درون قاره آسیاست، آسیایی که تاکنون تامین کننده پشتیبانی برای رقبای عربی بوده است که بر سر فلسطین با اسراییل در جدال هستند.

روزنامه اسراییلی گلوبز در 27 آوریل به نقل از "اوهاد کوهن" مدیر بخش تجارت خارجی در وزارت اقتصاد اسراییل نوشت: "در سال 2014، برای اولین بار، صادرات اسراییل به آسیا از تجارت با آمریکا فراتر خواهد رفت، که آمریکا را از رتبه دوم به رتبه سوم [پس از اتحادیه اروپا] تنزل می دهد."

به گفته کوهن، وزارت اقتصاد اسراییل "به منظور تجدید تمرکز بر بازارهای در حال ظهور" در حال گشایش دفاتر نمایندگی در آسیا و تعطیلی آنها در اروپا بوده است. او گفته است: "ما هم اکنون پنج دفتر در چین و سه دفتر در هند داریم و یک وابسته در ویتنام و یک دفتر در مانیلا افزوده ایم."

منتقدان می گویند که "چرخش" کذایی نظامی و دیپلماتیک باراک اوباما به سمت اقیانوس آرام-آسیا، که در سال 2011 اعلام شد، چیزی جز یک طرح تزئینی برای محدود کردن چین نبود، با این وجود، تل آویو در حال تقویت پیوندهای اقتصادی با چین است.

"راجر کوهن" نویسنده نیویورک تایمز در تاریخ 24 آوریل، ضمن اشاره به افزایش انفجاری تجارت بین اسراییل و چین به بیش از 8 بیلیون دلار در سال 2013 معتقد است که "چرخش به آسیا اصطلاحی است که قابل اطلاق به اسراییل است." کوهن یادآور شد در حالی که آسیا و اروپا به "سروصدای بی حاصل درباره شهرک سازی های غیر قانونی اسراییل در مناطق اشغالی کرانه باختری" ادامه می دهند، آسیا به تجارت با اسراییل مشغول است.

 

هند: یک مطالعه موردی

هند نمونه قابل توجهی از این واقعیت است که چگونه بهبود روابط با آسیا می تواند ارزش استراتژیک داشته باشد.

طبق اطلاعات وبسایت سفارت هند در قاهره، مصر، "بیشتر تجارت خارجی ما از طریق کانال سوئز، دریای سرخ و خلیج عدن صورت می گیرد،" که همگی تقریبا به طور کامل مسیرهای دریایی کشورهای عربی هستند، و "مجموع تجارت دوجانبه ما با کشورهای عربی بیش از 110 بیلیون دلار است و این منطقه اقامتگاه 4.5 میلیون هندی و تامین کننده 70 درصد واردات انرژی ماست."

"آ. ک. آنتونی" وزیر دفاع هند در پانزدهمین کنفرانس امنیت آسیا در فوریه سال پیش اعلام کرد که "غرب آسیا منطقه ای حساس" برای هند است و "منطقه خلیج اهمیت حیاتی برای امنیت انرژی هند دارد."

به گفته آنتونی، طی سالهای 2011 و 2012، تجارت هند با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج [فارس] (GCC)،‌ بیش از 145 بیلیون دلار بود، و صادرات و واردات از این منطقه به ترتیب معادل 20 و 14 درصد حجم مبادلات تجاری هند بوده است.

با این حال، علیرغم پیوندهای حیاتی هند با کشورهای عربی، هند هم اکنون بزرگترین مشتری تجهیزات نظامی و بزرگترین شریک اقتصادی دشمن اعظم این کشورها یعنی اسراییل نیز است. اسراییل با جلب توجه هند و چین، می تواند تاثیرگذاری آسیا به نفع جهان عرب و به نفع فلسطین در منطقه را خنثی کند.

 

نفوذ جنجالی

در مقاله ای که 14 می سال گذشته در مجله فوربز منتشر شد، پروفسور "جاناتان ادلمن"، استاد مدرسه مطالعات بین الملل در دانشگاه دنور و "اسف رامیروفسکی" مدیر اجرایی مرکز "دانشمندان در خدمت صلح در خاورمیانه" شرحی جنجالی از نفوذ مشهود اسراییل در آسیا ارائه دادند.

به گفته آنها، از لحاظ تاریخی، "آسیا تا حد زیادی فاقد یهودستیزی است که در اروپا بسیار فراگیر بود" و "اسراییل مثل بیشتر حکومتهای آسیایی... حکومت جدیدی بود که پس از جنگ جهانی دوم و بعد از درگیری با یک قدرت استعماری غربی، که در مورد اسراییل بریتانیای کبیر بود، متولد شد."

در این مقاله آمده است: "از لحاظ جغرافیایی، اسراییل در غرب آسیا واقع است، و از طریق هوایی تنها چهار ساعت با هند و 11 ساعت با چین فاصله دارد. از لحاظ اقتصادی، گذار سریع اسراییل از یک قدرت جهان سومی به یک "کشور ابداعگر" جهان اولی، منعکس کننده ی تحولات عظیمی است که در کشورهای آسیایی همچون هند، چین، و چهار ببر جریان دارد."

نویسندگان می افزایند: "در مورد مسائل اطلاعاتی، که برای بسیاری از کشورهای درحال توسعه حیاتی است، موساد با قابلیت های جدی اطلاعاتی انسانی اش، نظر مساعد این کشورها را برای غلبه بر خطرهای تهدیدکننده ی قدرتشان، جلب می کند."

تقریبا اینطور به نظر می رسد که گویا این نویسندگان به گونه ای در حال تلاش برای "فروش" اسراییل به آسیا هستند. به شکل مضحکی، هیچ کدام از این دو نفر راجع به اینکه اسراییل عمدتا از سوی پشتیبان استراتژیکش یعنی آمریکا به عنوان "تنها دموکراسی در خاورمیانه" تبلیغ می شود، چیزی نمی گویند.

اسراییل پس از درگیری با قدرت استعماری بریتانیای کبیر متولد نشد، بلکه با زور این قدرت استعماری و پس از پاکسازی نژادی مداوم عرب های بومی سرزمین فلسطین، به این منطقه تحمیل شد.

از نقطه نظر سیاسی، حمایت تدارکاتی اسراییل از تندروترین شورشیان در میان اسلامگرایان که در حال مبارزه علیه دولت سوریه هستند، توجیه کننده این ادعا نیست که اسراییل "در خط مقدم نبرد با" خطر آنهاست.

 

موضع اشتباه

این ادعا که موساد برای کشورهای آسیایی و در راستای غلبه بر خطر شورشیان اسلامگرا جذاب است، نیاز به شرح بیشتر دارد.

این واقعیت که جمعیت مسلمان آسیا تقریبا دو برابر جمعیت کل کشورهای عربی است، عاملی است که به طور بالقوه می تواند یک پل فرهنگی بین جمعیت عرب غرب آسیا و قاره ی مادرش ایجاد کند، ولی با این حال یک جنبه ی منفی و نگران کننده در میان است.

افراطی گری اسلامی نیز قادر به استفاده از این پل فرهنگی است، اما قدرت اشغالگر اسراییل، با بهره گیری از این خطر برای تقویت ارتباطات اطلاعاتی با آسیا، بیشترین سود را از آن می برد. اما این تندروها در حال جنگ با عربها هستند نه اسراییل، که از سمت آنها در امنیت بسیار به سر می برد، نه به خاطر قابلیت های دفاعی اش در مقابل آنها، بلکه به خاطر اینکه هدف حملات آنها نبود و کماکان نیز نیست.

قطعا آسیا نمی توانست بی هدف نظاره گر رشد افراطی گری اسلامی باشد و نمی توانست از اتخاذ موضع اجتناب کند و نبردی دفاعی با آنها بیرون از مرزهای خود به راه نیاندازد، چرا که در غیر این صورت، دیر یا زود خطر جنگ با این شرارت درون مرزهایش ایجاد می شد.

با این وجود، به نظر می رسد که آسیا موضع اشتباهی را اتخاذ کرده است. قدرت اشغالگر اسراییل متحد خوبی برای آسیا در جهت جلوگیری از این خطر نیست، بلکه این کشورهای عربی، از مراکش در غرب جهان عرب تا عراق در شرق آن، هستند که اطلاعات کافی درباره آنها و تجربه کافی برای مبارزه با آنها کسب کرده اند.


منبع: شفقنا

نظرات بینندگان