قابل
پیش بینی بود که این اتفاق رخ دهد و قابل پیشبینیتر این بود که نه برای
شخص ناطقنوری و تقویت اردوگاه اصولگرایی بلکه تنها به صرف عدم حضور شیخ
نور در اردوگاه اصلاحطلبان و میانهروهاست که میخواهند او را باز
گردانند. ناطقنوری به طور رسمی سال 84 از برخی اعضای اردوگاه اصولگرایان
دلخور شد، سال 86 بر این دلخوری افزوده شد و در نهایت در سال 88 دیگر ناطق
نوری آن ناطقنوری گذشته نبود که اتحاد و وحدت اصولگرایان را در اولویت
نخست خود قرار میداد بلکه تصمیم گرفت مدتی را خارج از اردوگاه اصولگرایی و
جدا از جامعه روحانیت شخصیت فراجناحی خود را پررنگتر کند.
به گزارش انتخاب، البته ناطق
نوری بسیار پیشتر شخصیت فراجناحی خود را نمایان کرده بود چنانکه پس از
پایان حضورش در وزارت کشور دولت آیتا... هاشمی از استانداران و معاونان
خود که از همه گرایشهای اصلاحطلب و اصولگرا بودند دعوت کرد تا به صورت
ماهانه در کنار هم بنشینند و به تبادل نظر بپردازند که این جلسات تا به
امروز ادامه دارد. شیخ نور از چهرههای موثری است که همواره با حضور در
جایگاههایی که به وجودش نیاز بوده، وفاداری خود را نشان داده است. پس از
یک دوره سکوت او به جمع دیگر بزرگان پیوست چون تصور میکرد ماموریت دیگری
که برای او در جهت پیشرفت کشوردر نظر گرفته شده؛ برقراری اعتدال است که این
مهم در انتخابات ریاستجمهوری 92 نمود عینی یافت.
پروژه تفرقهافکنی در ائتلاف طلایی
پیروزی اعتدال در انتخابات 92 به مثابه شکستی برای اصولگرایانی بود که
مقدمات دلگیری شیخ نور را فراهم کرده بودند. آنها پس از این تجربه تلخ
پرونده جداسازی مثلت طلایی آیتا... هاشمی، ناطق نوری و سیدمحمد خاتمی را
روی میز قرار دادند که نخستین برگ آن جدا کردن ناطق نوری از این ائتلاف
است. انتشار شایعه یکی از راهکارهای تندروهای این جریان، تعریف شده به نحوی
که هرازگاهی با انتشار اینگونه اخبار در سایتهای زنجیرهای خود درصدد
القای این هستند که ناطق نوری تمایلی با همراهی با آیتا... هاشمی و
سیدمحمد خاتمی ندارد. مثلا روز گذشته از محمدرضا باهنر در جایگاه نایبرئیس
مجلس و دبیرکل جامعه مهندسین این سوال پرسیده شد که «اخیرا جلسه ای با
حضور آقای لاریجانی، نهاوندیان و ناطق نوری در مورد حزب جدید آقای لاریجانی
تشکیل شده که آقای ناطق نوری با وساطت شما در این جلسه حضور یافتند، در
مورد حزب جدید آقای لاریجانی بگوئید و اینکه در چه مرحلهای قرار دارد؟»
واضح است که منظور از این سوال چیست. آنها میخواهند به غلط این موضوع را
مطرح کنند که ناطق نوری بیش از وفاداری به ائتلاف طلایی به همراهی با دیگر
اصولگرایان در مباحث غیرمرتبط مشغول است تا از این طریق به افکار عمومی
القا کنند دل ناطقنوری به همراهی با اعتدالیون و اصلاحطلبان نیست. البته
باهنر هم به صراحت پاسخ آنها را داد و گفت: «این موضوع تکذیب میشود و در
مورد حزب آقای لاریجانی باید از خودش سوال کنید.» جالب اینجاست که برخی
اصولگرایان که اعتقادی به اصلاحطلبان و بخشی از میانهروها ندارند هم
نمیتوانند از کنار شخصیت ناطق نوری به راحتی عبورکنند چنانکه محمدجواد
لاریجانی چندی پیش گفته بود: «آقای ناطق یک نیروی سیاسی بسیار قابل هستند.
در جریان انتخابات۸۸ به وی بدون هیچ دلیلی توهین شد که ایشان بسیار آزرده
شدند. آقای ناطق، آقای ناطق است و امتحانش را پس داده است.وی خصوصیات
اخلاقی بسیار پسندیدهای دارند و از توانمندی اجرایی بالایی برخوردار است.
من طرفدار این هستم که وی فعالیت سیاسی وسیع تری داشته باشد.»
چرا واهمه دارند؟
درباره اینکه چرا برخی اصولگرایان میخواهند مانع ادامه همکاری سه ضلع
مثلث بزرگان شوند نیازی به اندیشیدن زیاد نیست چرا که پرواضح است هنوز زمان
زیادی از شکست تلخ آنها در حماسه 24خرداد نگذشته و آنها به خوبی میدانند
آنچه این پیروزی را برای اعتدال رقم زد، همفکری و همراهی بزرگان میانهرو
بود. حالا باردیگر وحشت دارند که حماسه دیگری با این حضور رقم بخورد و این
بار کرسیهای مجلس دهم از دست تندروها خارج شود. اما وحشت آنها از یک موضوع
بیشتر است و آن هم ریاست این مجلس است چرا که بخوبی میدانند در صورت
تمایل ناطقنوری برای حضور در انتخابات میتواند نقش محوری در پارلمان
داشته باشد. از جمله مخالفان حضور ناطق نوری، حمیدرضا ترقی، معاون حزب
موتلفه است که درباره حضور ناطق برای انتخابات مجلس دهم صراحتا حضور ناطق
را نادرست خواند و گفت: «گمان نمیکنم ناطق چهره قابل استفادهای در این
شرایط باشد.» با تمام این نامهربانیهای برخی اصولگرایان، ناطق نوری اما
کماکان خود را اصولگرا میداند که معنای آن با آنچه امروز در جامعه به نامه
اصولگرایی شناخته میشود تفاوت دارد. او چندی پیش گفته بود: «من اصولگرای
معتدل هستم اما اقدامهای رادیکالی را به هیچ وجه قبول ندارم. من در اصول،
اصولگرایی معتدل هستم. درست است که من اصولگرا هستم اما اصولگرایی به معنای
تندروی و انجام اقدامهای رادیکالی را به هیچ وجه قبول نداشته و مخالف
سرسخت تندروی هستم. معتقدم هم تندرویهای جریان اصلاحات و هم تندرویهای
اصولگرایان به انقلاب ضربه زد.»
برگ بعدی به نام کیست؟
به طور حتم اولین برگ تخریب هجمه به مثلث طلایی بزرگان با شکست مواجه شده
است و اکنون باید منتظر ماند که در برگه دوم چه دستورالعملی برای هجمه ثبت
شده است. اما تندروها از این نکته غافل هستند که هر آنچه در مسیر تخریب
بزرگان و اعتدال گام برمیدارند چهره خود را نزد مردم نمایانتر کرده و بر
شناخت عمومی از خود میافزایند.
منبع: آرمان