arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۷۹۷۴۹
تاریخ انتشار: ۲۸ : ۰۸ - ۱۵ شهريور ۱۳۹۳

چند نقد به اصلاح طلبان شورای شهر تهران

بنابر همین تحلیل، چنانچه فردی از مدیران باسابقه مدیریتی موفق و البته غیرسیاسی‌تر به‌عنوان گزینه تصدی شهرداری از جانب اصلاح‌طلبان مطرح می‌شد نه‌تنها ائتلافی به این گستردگی در مقابل آنان ایجاد نمی‌شد بلکه می‌توانستند مانند موفقیت در کسب ریاست شورا، شهرداری را نیز به‌سمت مدیریت غیرسیاسی هدایت کنند؛
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
یک‌سال از فعالیت دوره چهارم شوراهای اسلامی شهر و روستا می‌گذرد. انتخاب هیات‌رییسه جدید شورای شهر تهران در دهم شهریور، واکنش‌های متعددی را به همراه داشت.

 بخش عمده این واکنش‌ها نیز به‌دلیل تغییر ترکیب هیات‌رییسه جدید شورا نسبت به یک‌سال گذشته بود. در یک چرخش 180 درجه‌ای ریاست شورا از اصلاح‌طلبان به اصولگرایان واگذارشد؛ اصلاح‌طلبانی که در یک سال گذشته توانسته بودند، با جلب نظر برخی از افراد مستقل شورا، هیات‌رییسه را از آن خود کنند. واکنش‌ها نیز تاکنون از جنس آسیب‌شناسی این اتفاق و دلایل ازدست‌دادن اکثریت از جانب اصلاح‌طلبان مطرح بوده است. این واکنش‌ها عمدتا حول دو محور عمده متمرکز شده است. اول نحوه بستن فهرست اصلاح‌طلبان و زیر سوال‌ بردن کسانی که مبادرت به تنظیم و ارایه آن کرده‌اند.

 بالطبع اولین واکنش محتمل نیز غیر از این نمی‌تواند باشد، که به راستی معیار و میزان برای ارایه این فهرست چه بوده و بر اساس چه شاخص‌هایی این افراد در فهرست اصلاح‌طلبان قرار گرفتند؟ دوم نحوه اداره شورا توسط اصلاح‌طلبان در یک‌سال گذشته است که بیشترین نقد نیز متوجه رییس این شوراست و سوال نیز این است که به چه دلیل یا دلایلی احمد‌مسجد‌جامعی نتوانسته است، بر‌ای حفظ و تداوم این اکثریت اقدام موثری را انجام دهد؟ چراکه اصولگرایان از این خلأ استفاده کرده و اکثریت را از آن خود کردند و برکرسی‌های هیات‌رییسه شورا تکیه زدند. این نوشتار بر آن است تا ضمن آسیب‌شناسی این اتفاق نقدی نیز به نقدهای موجود داشته باشد.  پس از قانونی‌شدن همزمانی انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا همه گمانه‌زنی‌ها بر کم‌اهمیت جلوه‌دادن این نهاد منتخب خرد دموکراتیک دلالت می‌کرد. در چنین حالتی محتمل‌ترین صورت ممکن آن بود که انتخابات شورا‌ها تابعی از انتخابات ریاست‌جمهوری خواهد شد. به تعبیر دیگر این همزمانی موجب خواهد شد که حضور یا عدم حضور جریان‌های سیاسی در انتخابات شوراها وابستگی مستقیم به انتخابات ریاست‌جمهوری پیدا کند. به بیان دیگر تمرکز روی انتخابات ریاست‌جمهوری به حدی بود که انتخابات شوراها را تحت‌الشعاع خود قرار داد. بر همین مبنا در زمان ثبت‌نام کاندیداهای شورای شهر بسیاری با دید تردید به این انتخابات نگریستند. دلیل هم روشن بود. اصلاح‌طلبان تا زمان اعلام تایید صلاحیت کاندیداهای ریاست‌جمهوری تکلیفشان برای حضور نامعین بود. این تردید موجب شد بسیاری از چهره‌هایی که انتظار می‌رفت برای انتخابات شورا ثبت‌نام کنند پای به میدان نگذارند. تعداد بسیاری از کسانی که ثبت‌نام کرده بودند نیز توسط هیات‌های اجرایی دولت دهم و تایید هیات نظارت مجلس شورای اسلامی ردصلاحیت شدند و عملا از حضور در رقابت انتخاباتی باز ماندند. از مجموع 110 نفر، کسانی که ثبت‌نام کرده بودند، نزدیک به نیمی از آنان که عمدتا در صورت حضور در این رقابت می‌توانستند با تبلیغات
کمتری در مقایسه با نیروهای ناشناخته به شورا راه یابند، از گردونه رقابت حذف شدند.

این در حالی بود که کاندیدای اصلی اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست‌جمهوری نیز که شورای نگهبان او را فاقد صلاحیت دانسته بود مجوز حضور در انتخابات را به دست نیاورد. اما تصمیم اصلاح‌طلبان مبنی بر اجماع عارف و روحانی موجب تحرک بیشتر اصلاح‌طلبان برای انتخابات شوراها شد. در فاصله‌ای اندک و پیوند‌خورده با انتخابات ریاست‌جمهوری اصلاح‌طلبان توانستند با حداقل امکانات در مقایسه با رقیب خود، نزدیک به نیمی از کرسی‌های شهر تهران را از آن خود کنند. ضمن اینکه تقریبا همه اعضای علی‌البدل نیز از این فهرست بودند. غالب گمانه‌زنی‌ها نیز حاکی از آن بود که چنانچه اصلاح‌طلبان امکان بیشتری برای تبلیغ داشتند می‌توانستند اکثریت شورا را از آن خود کنند. پس از آن اصلاح‌طلبان منتخب در شورای شهر تهران با جلب نظر اعضای مستقل شورا، هیات‌رییسه را از آن خود کردند و پیش‌بینی محتمل پس از این اجماع آن بود که در انتخاب شهردار تهران نیز این اکثریت به کمک آنان خواهد آمد. کاندیدای اصولگرایان مشخص بود اما اصلاح‌طلبان در معرفی نامزد خود برای شهرداری تهران از یکدستی به‌وجودآمده برای انتخاب هیات‌رییسه برخوردار نبودند. آنها محسن هاشمی را در مقابل قالیباف قرار دادند و همین مساله، اجماع و اتفاق اصولگرایان را برای رای به قالیباف دوچندان کرد. گزینه‌ای کاملا سیاسی در مقابل گزینه سیاسی دیگر. به باور بسیاری از تحلیلگران، خطای فاحش اصلاح‌طلبان در معرفی گزینه‌ای با این مختصات برای تصدی شهرداری تهران اولین شکست آنها را در این دوره شورای شهر رقم زد.

 بنابر همین تحلیل، چنانچه فردی از مدیران باسابقه مدیریتی موفق و البته غیرسیاسی‌تر به‌عنوان گزینه تصدی شهرداری از جانب اصلاح‌طلبان مطرح می‌شد نه‌تنها ائتلافی به این گستردگی در مقابل آنان ایجاد نمی‌شد بلکه می‌توانستند مانند موفقیت در کسب ریاست شورا، شهرداری را نیز به‌سمت مدیریت غیرسیاسی هدایت کنند؛ شهرداری که سال‌هاست با آفت سیاست‌زدگی مواجه شده و همین رویکرد، مانع از نظارت صحیح و نقش تاثیر‌گذار شورای شهر بر عملکرد آن شده است. کلانشهری که روزبه‌روز بر مشکلات لاینحلش افزوده می‌شود. فارغ از توانایی در اداره شهر تهران که در کاندیدای موردنظر آنان یعنی محسن هاشمی به چشم می‌خورد، وجه غالب او وجه مدیریتی نبود بلکه سبقه سیاسی و وابستگی خانوادگی او توان مدیریتی او را تحت‌الشعاع خود قرار داد و ائتلاف مخالفان و رقبای سیاسی آنان و حتی برخی از اعضای به ظاهر اصلاح‌طلب شورای شهر را رقم زد. با شکل‌گیری این ائتلاف، عملا اصلاح‌طلبان اکثریت را از دست داده و در فراکسیون اقلیت شورای شهر تهران جای گرفتند. چنانچه این اتفاق در کلانشهری مانند تهران
به‌درستی بررسی و آسیب‌شناسی نشود، بنابراین نمی‌توان پیش‌بینی محتملی از رویدادها و اتفاقات پس از آن داشت. تصاحب کرسی شهرداری تهران بهترین امتیازی بود که رقبای اصلاح‌طلبان شورای شهر تهران به دست آوردند و همین امتیاز کافی بود تا با خیالی راحت برای هیات‌رییسه دوره بعد، این یک سال را پشت‌سر بگذارند.

با انتخاب شهردار کلانشهری مانند تهران و پس از آن کمیسیون‌های شورای شهر که یکی پس از دیگری در اختیار اصولگرایان و نیروهای ائتلافی مستقل آنان قرار گرفت به طور قطع می‌توان برآورد روشن و دقیق‌تری از میزان اختیار هیات‌رییسه شورا در تصمیم‌گیری‌ها و به‌خصوص نظارت بر عملکرد شهرداری به دست آورد. به طور کلی، ریاست نهادی دموکراتیک مانند شورای شهر با ریاست یک نهاد اجرایی از زمین تا آسمان تفاوت و فاصله دارد. رییس شورا مسوول اجرا و پیگیری مصوبات شوراست که با رای اکثریت به تصویب می‌رسد.

اما نقد دیگری که به اصلاح‌طلبان شورا وارد است عدم ارتباط هدفمند و منسجم آنان نه‌تنها با شهروندانی است که به فهرست آنان رای داده‌اند بلکه همه شهروندانی است که به هر حال فارغ از گرایش سیاسی می‌توانستند با نمایندگان خود در خردترین نهاد منتخب دموکراتیک ارتباط برقرار کنند و به آنان بدون واسطه از مشکلات شهرشان بگویند و نمایندگان نیز از مشورت و راهنمایی آنان بهره گیرند.  فارغ از اینکه فراکسیونی در یک نهاد منتخب دموکراتیک در جایگاه اکثریت یا اقلیت باشد، توجه به این مساله مهم است. می‌توان با شهروندان سخن گفت، آنها را به مشارکت هرچه‌بیشتر در حل چالش‌های کلانشهر تهران دعوت کرد، عملکرد شهرداری را با همین ظرفیت به چالش کشید، می‌توان پرسشگری را تقویت کرد و می‌توان با بهره‌گیری از این ظرفیت بی‌بدیل، با رویکردی غیرسیاسی و بیشتر اجتماعی، برای تقویت نهال دموکراسی استفاده کرد، فرصتی سه‌ساله که پیش‌روی نمایندگان ما در شورای شهر تهران است.

منبع: شرق
نظرات بینندگان