پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : جماران: حضرت امام خمینی (س) در باره یکی از عمده ترین اهداف آمدن پیامبران الهی با این بیان بر انسان سازی تکیه می کنند که: « اساس عالم بر تربیت انسان است. انسان عصاره همه موجودات است و فشرده تمام عالم است. و انبیا آمده اند براى اینکه این عصاره بالقوّه را بالفعل کنند؛ و انسان یک موجود الهى بشود. این موجود الهى تمام صفات حق تعالى در اوست و جلوه گاه نور مقدس حق تعالى است.» (صحیفه امام،ج14،ص153)، انسان در این تعریف به عنوان موجودی که جلوه گاه نور مقدس خق تعالی و واجد تمام صفات الهی است و طبیعتا از شرافت و کرامت و جایگاه خلیفةاللهی برخوردار و موجودی است که از روح الهی در او دمیده شده است و این همه البته به صورت بالقوه در نهاد او به ودیعه گذاشته شده و این کار انبیا و اولیای الهی است که آن را به فعلیت تبدیل کنند. اگر حضرت مسیح علیه السلام است، که این روزها سالروز تولد مبارکشان می باشد، و یا اگر نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه و اله و سلم) است که سالروز هجرت تاریخ سازشان را داریم و یا در امتداد مأموریت این مفاخر بشری مناسبتهای "محرم و صفر" را پاس می داریم همگی در این راستا باید ارزیابی شود و باید ببینیم با اقدامات و اعمال و رفتار خودمان؛ آیا در این مسیر قرار داریم؟ یا اگر در راه هستیم، در کجای این صراط مستقیم قرار گرفته ایم؟ و یا خدای ناکرده ماییم و ادعاهای تهی و بی مقدار و هنوز از سرای خود بینی و خود خواهی و جلوه های گوناگون آن پای در راه ننهاده ایم؟
اما امام خمینی(س) که خود در طریق بندگی و رهرو راستین این راه، یک تجربه موفق است، در باره حضرت مسیح _علیه السلام_ علیرغم نگاه انحرافی ظلم پذیری به این پیامبر بزرگ الهی، اورا "پیامبر صلح می بیند و به عنوان کسی که می خواهد در دنیا صلح باشد." (همان،ج11،ص460) در زمینه این هدف بزرگ چنین معرفی می کنند:
« عیسى مسیح همه چیزش معجزه بود. معجزه بود که از یک مادر باکره متولد شد. معجزه بود که در مهد سخن گفت. معجزه بود که براى بشر صلح و صفا و روحانیت آورد. همه معجزه، همه انبیا معجزه هستند، و همه براى ساختن بشر آمدند. همه مى خواهند که بشر به راه مستقیم الهى سیر کند، و همه مى خواهند که تمام افراد بشر در صلح و صفا و برادرى زیست کنند. این وظیفه مأمورین الهى است که در دنیا آمده اند براى اینکه بشر را از این عالم به عالم بالا ببرند» (همان،ص406)
و جان کلام در این باب در موضوع هجرت حضرت ختمی مرتبت خود را نشان می دهد که :
«هجر ت یک معناى بزرگى است. و از همه هجرتها [مهمتر] هجرت از خودبینى و راه افتادن از این انانیت نفس و هجرت از خود به خداست. هجرت رسول اکرم، از مکه به مدینه براى این بود که به بشر راه هجرت را، این هجرت از خود به خدا را نشان بدهد. تعلیمات انبیا براى همین هجرت است که ما از ظلمات، از تاریکیها، از خودخواهیها، از نفسانیتها، هجرت کنیم به سوى خدا و پشت کنیم به خودمان و به آمال شیطانى خودمان؛ و رو کنیم به خداى تبارک و تعالى»همان،ج12،ص59)
و در این راه؛ من الله التوفیق و علیه التکلان.
حق رو می گه و کاری به جناح و باند نداره یاد روزنامه گل اقا و مرحوم صابری افتادم چه عکسا و چه تیترایی علیه دولت وقت می زد اگه الان بود که لابد به جرم ف…