پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : در روزهايي كه هنوز حواشي نطق مطهري در مجلس ادامه دارد، باهنر معتقد است اگر آن روز اداره جلسه را بر عهده داشت، تغييري در اتفاقات آن روز هرم سبز بهارستان نميافتاد. اما بسياري بر اين باورند كه با توجه به سابقه او در اداره صحن علني، اگر سكان مجلس در دستان باهنر قرار ميگرفت، بهارستان به تنش كشيده نميشد. دبير كل جبهه پيروان خط امام و رهبري ائتلاف اصولگرايان با جبهه پايداري را دور از دسترس نميداند و ميگويد صحبتهايي در اين باره نيز شده است.
محمدرضا باهنر در گفتوگو با «قانون»، مطرح شدن همهپرسي از سوي روحاني را غيرعادي دانست و تاكيد كرد كه اگر رئيسجمهور ميخواهد در زمينه سياستخارجي همهپرسي برگزار كند، اشتباه است. البته باهنر تاكيد ميكند، طرح اين موضوع از سوي دولت براي تغيير زمين بازي است چرا كه اين روزها دولتيها در اقتصاد مشكلات متعددي دارند.
آقاي احمدي نژاد هنوز در جامعه مهندسين عضو است؟
خير، او خيلي وقت است كه جامعه اسلامي مهندسين را رها كرده و در جلسات حضور پيدا نميكند. قبلا عضو بود، اما از وقتي رئيسجمهور شد، عملا در جلسات حاضر نشد و چند بار اظهار كرد عضو جامعه مهندسين نيست. ما هم استقبال كرديم.
بعد از اتمام دوره رياستجمهوري، احمدينژاد درخواست عضويت نداشت؟
خير، درخواستي مطرح نشد.
وارد بحث انتخابات شويم؛ سال 92، شما جبهه پايداري را دليل انشقاق اصولگرايان عنوان كرديد، با توجه به سابقهاي كه اين جبهه دارد، براي انتخابات مجلس اصولگرايان به آنها اعتماد خواهيد كرد؟
به هر حال در انتخابات رقابت وجود دارد تا طراوت و شادابي در روحيه مردم براي مشاركت افزايش يابد. قاعدتا در صحنه انتخابات بايد چند گروه وجود داشته باشند. جبهه پايداري تقريبا از زمان دولت احمدينژاد ظهور كرد و فعال شد. طبيعي بود كه به آنها نقدي داشته باشيم اما مشكل خاصي وجود نداشت. درنهايت با رعايت قواعد بازي، توانستيم در كنار آنها در عرصه سياسي رقابت كنيم. اكنون آنها تعدادي از كرسيهاي مجلس را در اختيار دارند و فعال هستند و مشكلي از اين لحاظ وجود ندارد.
آيا بايد آنها را در انتخابات آينده مجلس جدي گرفت؟
آنها جريان فكري هستند و تفكراتي دارند. ما به آنها تندرو ميگوييم و آنها ما را كندرو ميدانند، اما در نهايت ميتوان با آنها نشست و صحبت كرد تا به تفاهم رسيد. زماني كه رقيب مشترك داريم، وحدت هر چه بيشتر ضرورت پيدا ميكند. البته در اين زمينه رشد سياسي تاثيرگذار است. اكنون به اين رشد رسيدهايم و بايد هر چه بيشتر روي وحدت كار كنيم و اما زماني هم كه رقيب جدي در عرصه انتخابات وجود نداشته باشد، ميتوانيم با هم به رقابت بپردازيم.
آيا اكنون رقيب جدي وجود دارد تا اتحاد و ائتلافي بين اصولگرايان و جبهه پايداري شكل بگيرد؟
بله، امروز اصلاحطلبان وارد ميدان انتخابات شدهاند. از سوي ديگر مجموعههايي تحت عنوان اعتدال شكل گرفته است. البته بارها آقاي روحاني تاكيد كرده كه دولت فعاليت انتخاباتي ندارد، اما ستادهاي انتخاباتي ايشان در استانها همچنان فعال هستند. ما نيزعلايمي مبني بر اينكه كار تشكيلاتي از سوي دولت در حال شكلگيري است، دريافت نكردهايم. در زمان رياستجمهوري آقاي احمدينژاد و دورههاي قبل از ايشان نيز شاهد چنين فعاليتهايي بوديم. اما اكنون اين فعاليتها سازمانيافته و متمركز هدايت نميشوند و هنوز علامت و هدايت جدي نديده ايم.
آيا رقيب آن اندازه قدرتمند است تا جامعه اسلامي مهندسين، جبهه پايداري و مجموعه اصولگرايي در يك گروه قرار گيرند؟
تلاش ما اين است كه با هم كار كنيم، اما به قول مرحوم آيت ا... مهدوي كني وحدت ما فلسفي نيست. ممكن است اختلافاتي با هم داشته باشيم اما مانع از ائتلاف نميشود. ائتلاف در جهت بهرهبرداري انتخاباتي است بنابراين معناي آن اين نخواهد بود كه در هم حل شويم و كاملا منطبق بشويم. بلكه ميتوانيم ضمن اختلاف در مواضع، ائتلاف و همكاري هم داشته باشيم.
آيا صحبتي براي ائتلاف بين اصولگرايان و جبهه پايداري شده است؟
مذاكراتي در اين زمينه انجام شده و صحبتهايي در فضاي عمومي بين اين دو جريان به سمت وحدت در حال حركت است.
آيا جبهه پايداري خواهان اين ائتلاف است؟
مستقيم با پايداريها صحبت نكرده ام، اما خبرها حاكي از آن است كه آنها به اين موضوع رسيدهاند كه مجبور به تفاهم و ائتلاف هستند.
يعني رقيب اين اندازه قوي است كه ائتلاف در اردوگاه اصولگرايان لازم است؟
بله، هميشه انتخابات دو قطبي بوده اما اين امكان وجود دارد كه اين بار سه قطبي شود.
آيا صحبتي نسبت به ائتلاف با اصلاحطلبان نيز وجود دارد؟
ائتلاف با اصلاحطلبان معنا ندارد. به اصلاحطلبان توصيه ميكنم كه قواعد رقابت و قوانين موضوعي كشور را در زمينه انتخابات قبول كنند و تابع آن باشند. اين توصيه را به اصولگرايان هم دارم اما اينكه قرار باشد با اصلاحات هم ائتلاف كنيم، آن وقت با چه كسي رقابت كنيم. انتخابات بيرقيب معنا ندارد. اصلاحطلبان نيز تلاش دارند تا مجموعههايشان به يكديگر نزديك شوند. اصولگرايان هم دنبال تفاهم صد درصدي هستند اما ممكن است در نهايت 80درصد آن محقق شود.
آيا اصلاحطلبان توان رقابت با مجموعه اصولگرايان را دارند؟
اصلاحطلبان از پايگاه خوبي در كشور برخوردارند و فقط بايد مواضع خود را نسبت به بخش راديكال و هنجار شكنشان روشن كنند.آنها نيروهاي زيادي دارند و ميتوانند در انتخابات آينده مجلس خوب كار كنند، اما مشكل جريان اصلاحات اين است كه بايد مرزشان را با هنجارشكنان، تندروها و به طور دقيق مجموعه فتنه مشخص كنند. اگر مرزشان مشخص شود و در چارچوب قوانين اساسي و موضوعي كشور حركت كنند، ميتوانند تعدادي از كرسيهاي مجلس آينده را به دست آورند.
يعني موفقيت اصلاحطلبان در گرو مشخص شدن مرزشان با سران فتنه است؟
متاسفانه خاستگاه فتنه از اصلاحطلبان است. البته تعدادي از آنها از اين موضوع بر گشتند. ما مدعي هستيم كه 9 دي را هيچ جريان سياسي نميتواند به نام خود ثبت كند. از همه گروهها در 9 دي حضور پيدا كردند، حتي بسياري از اصلاحطلباني كه از رفتار سران فتنه راضي نبودند نيز در راهپيمايي حاضر شدند. اين افراد نيروهاي ارزشمندي هستند و بايد در انتخابات و عرصههاي سياسي حضور پيدا كنند. ما با اصلاحطلبان با وجود اختلاف در مواضع رفيق هستيم. به شرط اينكه مرزشان را با هنجارشكنان و فتنه روشن كنند.
اگر خاتمي از اصلاحطلبان در انتخابات مجلس حمايت كند، اين جريان سياسي از جايگاه بهتري برخوردار خواهد شد؟
اگرآقاي خاتمي از اصلاحات دفاع نكند، از چه جرياني دفاع كند؟ مُهر اصلاحطلبي بر پيشاني ايشان خورده است و شخص او هم اين را قبول دارد. البته اعتقاد دارم آقاي خاتمي هم بايد در زمينه حوادث 88 جبران مافات كند. او در اين جريان آن مقداري كه بايد حضور پيدا نكرد. خاتمي بايد ورود ميكرد و آنها را سر جايشان مينشاند. البته بعضيها مدعي هستند كه وي در برخي مواقع، سران فتنه را تحريك ميكرد، اما من نميخواهم چنين ادعايي كنم. در نهايت معنايي ندارد كه خاتمي از اصلاحات در انتخابات مجلس دهم دفاع نكند.
شما زماني مطرح كرده بوديد كه اگر سران فتنه توبه كنند ميتوانند در انتخابات حضور پيدا كنند. آيا چنين موضوعي ممكن است؟
البته به اين سرعت چنين كاري اتفاق نميافتد. بالاخره اعتمادي فروپاشيده و تا دوباره بخواهد شكل بگيرد زمانبر است. بعضيها بحث رفع حصر را با توبه مطرح ميكنند. بله شرط اول رفع حصر، توبه است. آنها اول بايد ابراز پشيماني كنند و بگويند ايمانشان اين نبود و كلاه سرشان رفته است. اين كارها مقدمات اصلي رفع حصر است. اما اينكه بگويند در گذشته چنين كارهايي كردهاند و اگر آزاد شوند باز هم چنين خواهند كرد، معنا ندارد آنها آزاد شوند. هيچ نظامي در دنيا چنين روحيه و رويهاي را نميپذيرد كه كسي بخواهد براندازي كند و بعد گفته شود اشكالي ندارد و حتي به او يارانه هم پرداخت كند.
يعني اگر توبه كنند،به نظرشما شوراي نگهبان صلاحيت آنها را براي انتخابات تاييد خواهد كرد؟
سن آنها براي ورود به انتخابات مجلس گذشته است. بايد نسل جديدي از آنها به فكر ورود به صحنه انتخابات باشند. سال 88 حادثه بد و بزرگي رخ داد. آنها بايد متوجه شوند كه در فيلمي بازي كردند كه نويسنده و كارگردان آن عليه نظام بودند. هنر پيشه با تمام حس در فيلم بازي ميكند و ما هم چنين احساسي نسبت به نقش آفريني آنها داريم، اما بايد بگويند كه كلاهسرشان رفته است.
مرحوم عسگراولادي سران فتنه را موسوي و كروبي نميدانست بلكه انگليس و آمريكا را هرم اتفاقات سال 88 معرفي ميكرد.
بله. حتي ميتوانيم جلو تر برويم. اصلا سران فتنه انگليس و آمريكا نيستند، بلكه شيطان رجيم است. اكنون بحث سلسله مراتب نيست. امروز بحث بر اين است كه آنها كاري كرده اند و فاجعهاي اتفاق افتاده است كه اين افراد در آن نقش داشتند. اما آنها هنوز به اين باور و هوشياري نرسيده اند يا نميخواهند برسند كه در اين قضيه بازيچه قرار گرفتهاند. آنها اگر سر نباشند، بايد به اين برسند كه بازيچه قرار گرفتهاند و بايد اين را بگويند، اما آنها تاكيد دارند كه خوب كاري كرده اند كه چنين اقدامي انجام دادهاند. با اين وضع معلوم است آنها سر جنگ و دعوا دارند. در دعوا هم كه حلوا خيرات نميكنند.
اصلاحطلبان هميشه ميگويند شوراي نگهبان با رد صلاحيت كانديداتوري اين جريان، باعث شكست آنها در انتخابات ميشود. آيا چنين ادعايي درست است؟
اگر نگاهي به ادوار مختلف مجلس شوراي اسلامي داشته باشيد، متوجه ميشويد شوراي نگهبان از هر دو جريان اساسي را رد صلاحيت داشته است. در 8 دورهاي كه در مجلس حضور داشتم نسبت به رد صلاحيت همكاران حساس بودم. اين حساسيت را هم دوستان اصلاحطلب مي دانند هم اصولگرايان. هر بار برخي از همكاران رد صلاحيت شده اند. فرض بگيريد از هر دوره از مجلس نزديك به 40 نماينده براي دوره بعد احراز صلاحيت نشدند و اجازه ورود به مجلس را ندارند. ما دليل رد صلاحيت را پيگيري ميكنيم و به طور مثال قانع ميشويم كه 12 نفر به دليل مشكلات خانوادگي و مالي صلاحيت آنها تاييد نشود. همچنين براي 8 نماينده ديگر شاهد ميشويم كه آنها همكاران خوبي در مجلس گذشته بودند و شوراي نگهبان را قانع ميكنيم، اما ممكن است نه ما شوراي نگهبان را قانع كنيم و نه دلايل شوراي نگهبان براي رد صلاحيت برخي نمايندگان براي ما قانع كننده باشد. در نهايت رد صلاحيت حق شوراي نگهبان است و نميشود كاري كرد.
آيا شوراي نگهبان نبايد به رد صلاحيت شدگان پاسخگو باشد؟
خير. شوراي نگهبان لازم نيست پاسخگوي ما باشد. تعدادي از نمايندگان اصولگراي مجلس هشتم براي ورود به دور بعدي احراز صلاحيت نشدند. اكنون اين افراد معاون وزير هستند. بنابراين رد صلاحيت از سوي شوراي نگهبان طبيعي است و بحث سياسي نيست. شوراي نگهبان هم از جريان اصلاحطلب رد صلاحيت كرده و هم از اردوگاه اصولگرايان.
برخي اصلاح طلبان از تلاش اصولگرايان براي شكاف در اردوگاه اصلاحات سخن ميگويند مثلا ادعا ميكنند كه حزب ندا از سوي اصولگرايان براي ايجاد شكاف در خيمه اصلاحات تشكيل شده است. آيا چنين ادعايي صحيح است؟
چنين رفتارهاي سياسي ممكن است. هر دو جريان سياسي دوست دارند رقيبشان به وحدت نرسد. البته اين رفتار با اخلاق اسلامي مغايرت دارد. البته بارها گفتهام كه هر دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب بايد مباني داشته باشند و در مسير همين قواعد حركت كنند. شخصا اعتقاد دارم ما بايد خوشحال باشيم كه در رقابت سياسي، رقيب قوي داشته باشيم. هرچه رقيب قدرتمند و قويتر باشد، باعث پيشرفت و رشد ما ميشود. در زمين بازي كه فقط يك طرف آن بازيكن وجود دارد، رشد نميكنيم. اينكه بگويند اصولگرايان "ندا" را آوردهاند كه در اصلاحطلبان شكاف ايجاد كنند، تنها گمانهزني است. بر عكس اين صحبتها نيز وجود دارد. روزنامههاي اصلاحطلب هر روز تيترهايي درباره احتمال حضور احمدينژاد در انتخابات و ائتلاف اصولگرايان و پايداريها دارند.
حتي استدلال ميكنند كه اتحاد در اردوگاه اصولگرايان اتفاق نميافتد. حالا هر چه ما ميگوييم كه اصولگرايان متحد شدند، آنها باور ندارند. در نهايت اعتقاد دارم اگر اصلاحطلبان مرز خود را با موضوع فتنه سال 88 مشخص كنند و حزبي تشكيل دهند كه حاشيه نداشته باشند، خيلي سالمتر كار خواهند كرد.
شما ميگوييد روزنامههاي اصلاحطلب از عدم وحدت اصولگرايان با پايداريها خبر منتشر ميكنند، اما چند وقت پيش آقاي پژمانفر تاكيد داشت پايداري تحت هيچ شرايطي با اصولگرايان متحد نميشود.
اين بحثها هميشه هست، اما اين مهم است كه چه گروه و جرياني، چنين خبرهايي را بزرگ ميكند، ميتوانم روزي 100 كد از اختلافات اصولگرايان به شما بدهم. اما بحث اين است كه چه گروههايي اين كدها را ميگيرند و بزرگ ميكنند. البته اين رفتارها طبيعي است. اصولگرايان هم درباره جريان اصلاحات چنين خبرهايي منتشر ميكنند. در نهايت نميخواهم بگويم روزنامههاي اصلاحطلب دروغ ميگويند. اما خبرهاي مطلوب خودشان را به ضرر اصولگرايان پررنگ ميكنند.
رئيسجمهور در همايش اقتصادي، از رفراندوم صحبت كردند. امكان برگزاري همهپرسي وجود دارد؟ در چه زمينهاي ميتوان اين كار را انجام داد؟
رويه برگزاري همهپرسي در قانون اساسي آمده است. ميدانيد كه براي برگزاري رفراندوم بايد از مجلس رايگيري شود. اما اينكه به يكباره رفراندوم مطرح ميشود جاي تعجب دارد. من نميدانم چرا روحاني چنين موضوعي را مطرح كرده است. اما يك احتمال وجود دارد، شايد دولت در بخشهاي اقتصادي موفق نبوده و با طرح همهپرسي ميخواهد زمين بازي را عوض كند.
آنها تصور ميكردند اگر مذاكرات با 1+5 صورت بگيرد مشكلات اقتصادي حل ميشود اما در واقعيت به چنين نتيجهاي نرسيدند. شايد بعضيها به دولت مشورت دهند حالا كه به نتيجه نرسيدهايم تنها راه حل تغيير دادن زمين بازي است، به اصطلاح ميخواهند پنجرههاي جديدي باز كنند و امروز رفراندوم را مطرح كرده اند. البته نميدانم ميخواهند بر سر چه موضوعي رفراندوم برگزار كنند. مثلا ميخواهند عملكرد دولت را به همه پرسي بگذارند؟ دولتيها ادعا ميكنند از ركود عبور كردهاند. چند وقت پيش به آنها گفتم شما كه از ركود عبور كرديد مردم را هم عبور دهيد، مردم پشت در ماندهاند. البته نميخواهم دولت را غيرعادلانه محكوم كنم، دولت مشكلات اساسي در بخش اقتصادي دارد. البته در كنترل تورم خوب عمل كرده است اما ركود هنوز وجود دارد و تغييري نكرده است.
با اين حال نگران پارامترهاي بيروني و پيشرفت نكردن مذاكرات هستهاي هستم. نگرانيم در شرايطي كه هنوز ركود تغيير نكرده است، تورم در نتيجه پارامترهاي بيروني برگردد، در اين شرايط كار براي دولت سختتر خواهد شد. ما بايد به دولت فرصت طلايي بدهيم تا مشكلات حل شود و گرنه با مقصر دانستن هم و مشكلات را گردن هم انداختن، كار پيش نميرود. نميدانم دولت با برگزاري رفراندوم چطور ميخواهد نسبت به آبادي كشور اقدام كند؟! آيا همه پرسي مشكلات را حل ميكند؟ دولت يكبار همهپرسي را در زمينه دريافت يارانه نقدي برپا كرد و 70 ميليون راي به دريافت يارانه دادند!
تصور نميكنيد كه رئيسجمهور براي مسئله حصر و هستهاي، رفراندوم را مطرح كرده باشد؟
حصر از مقولههاي رفراندومي نيست. اين خيلي روشن است. زماني كه شوراي عالي امنيت ملي درباره مسائل امنيتي تصميم ميگيرد، كاملا قانوني است. بنابراين هر زمان به تصميم برسد بايد عملي شود. آنها حاضر نيستند بعد از آزادي، سايت خبري راه نيندازند، بيانيه صادر نكنند. آنها در اين حد هم راضي نيستند و ميخواهند كارهاي گذشته را ادامه دهند. با اين وضع بايد در حصر بمانند. بنابراين اين مسئله با رفراندوم حل نميشود. از سوي ديگر برخي تصور ميكنند كه همهپرسي بايد در زمينه مذاكرات هستهاي انجام شود. اعتقاد دارم اشتباه بزرگي است كه همهپرسي در سياستخارجي و به طور خاص براي مذاكرات 1+5 انجام شود.
همهپرسي، سبكترين كار و مضرترين كاري است كه يك كشور در زمينه سياست خارجي ميتواند برپا كند. فرض بگيريد بخواهيم رابطه با آمريكا را به راي بگذاريم. اگر راي نياورد دست دولت در مذاكرات هستهاي بسته خواهد شد. اما اگر راي بياورد، تصور ميكنيد آمريكا به اين سادگيها دست از سر ايران برخواهد داشت. اين كار براي نظام هزينه زيادي خواهد داشت. اعتقاد دارم برپايي همهپرسي در سياستخارجي حماقت است. هيچ كشوري در مسائل استراتژيك رفراندوم برگزار نميكند.
به نظر ميرسد دولت دوگانگي رفتار دارد، روزي عنوان ميكند نبايد از راننده تاكسي درباره مسائل سياسي نظر خواهي شود اما روزي حرف از رفراندوم ميزند.
بخواهم با حسن ظن به موضوع رفراندوم نگاه كنم، تنها دليل طرح اين موضوع را مشكلات اقتصادي دولت ميدانم و اينكه ميخواهد مدتي زمين بازي را عوض كند.
يكشنبه، روزي كه مطهري نطق داشت شما در مجلس نبوديد؟
در مجلس حضور داشتم، وقتي از ماجرا با خبر شدم، به صحن علني رفتم.
بسياري اعتقاد دارند اگر رياست جلسه بر عهده شما بود، چنين اتفاقاتي رخ نميداد.
اين طور نيست. در ميدان عمل بايد لحظهاي تصميم گرفت. اين طور اتفاقات براي اولين بار و آخرين بار رخ نميدهد. در اين زمينه تجربهاي از گذشته وجود نداشت. بنابراين هر كسي در چنين موقعيتهايي تمهيدات و سياستهاي خاص خود را دارد. شايد اگر آن روز من بودم بهتر ميشد يا شايد بدتر . اما در مدتي كه در صحن حضور داشتم، بر اساس برخي رفتارهاي مطهري متوجه شدم آمدهاست كسي او را بزند و نطقش را پاره كند تا جنجال شود. چند مورد از رفتارهاي مطهري را شاهد بوده ام، او دست گذاشت روي دهان يكي از نمايندگان و او را هول داد. رفتارهاي آن روز مطهري مرا ياد اين جمله انداخت كه ميگويند« پاسبان بيا من را بگير» البته بعدا خويشتن داري نشان دادند و كاري نكردند. دموكراسي چنين هزينههايي دارد. نماينده آزاد است حرف بزند از آن سو نمايندگان ديگر آزاد هستند، نسبت به نطق اعتراض كنند. اين رفتارهاي دموكراسي است.
البته مقام معظم رهبري به « دو دو» گفتن نمايندگان تذكر داده بودند، آيا نبايد در زمان نطق مطهري اين نكته را در نظر ميگرفتند؟
تذكر رهبرمعظم انقلاب، درباره صحبتهاي رئيسجمهور بود كه تذكري بجا بود. رئيسجمهور دومين مقام كشور است اينكه بين صحبتهاي او، از عبارت « دو دو» كه نشان از مخالفت است، استفاده شود، وجهه خوبي نداشت. به لحاظ آوايي، «دو دو» با « هو هو» و « او او» هم مخرج است و از بيرون تصور ميكردند نمايندگان رئيسجمهور را هو ميكنند.
ايشان بارها تاكيد كردند حرف مخالف را بشنويد. نمايندگان بايد اجازه ميدادند نطق مطهري تمام شود و دو نفر به نطق او جواب ميدادند. البته مطهري آن روز براي دعوا آمده و كار را كمي سخت كرده بود. حتي دو روز بعد از نطق بيانيهاي صادر كرد كه اسامي نمايندگان مخالف را هم برده بود. حتي روزنامهاي نزديك به مطهري تصويري كار كرده بود كه نشان ميداد كوچكزاده هم در درگيريهاي مجلس حضور داشت در حالي كه او درگير بيماري مادرش بود و اصولا آن روز در مجلس نبود. اين ماجرا مرا ياد خاطره راي اعتماد به موسوي انداخت.
قرار بود مجلس به موسوي براي نخست وزيري راي اعتماد دهد كه نداد. روزنامه سلام اسامي مخالفان نخست وزير را نوشت در اين ليست اسم آقاي جلالالدين فارسي هم بود كه به طور اتفاقي در جلسه راي اعتماد در صحن حضور نداشت. بعدها او برگه ماموريت و گذرنامه خود را كه نشان ميداد به مسكو سفر كرده بود را منتشر كرد. اما گفتند جنس و فلز تو مخالف نخست وزيري موسوي است اگر در جلسه حضور داشتي حتما راي منفي ميدادي. ماجراي كوچكزاده و مطهري هم شبيه همين داستان است.