پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
به مناسبت بيانات مهم رهبر انقلاب درباره مسئله هستهاي در روز ولادت حضرت زهرا سلاماللهعليها، پايگاه اطلاعرساني KHAMENEI.IR به يازده پرسش درباره مسئلهي هستهاي با استفاده از بيانات رهبر انقلاب در چندماه اخير پاسخ ميدهد.
۱. چرا رهبر انقلاب با انجام «مذاکرات هستهاي» موافقت کردهاند؟
موافقت با اين مذاکرات براي شکستن فضاي خصمانه جبهه استکبار بر ضد ايران بود و اين مذاکرات بايد ادامه يابد اما همه بدانند که با وجود ادامه مذاکرات، فعاليتهاي جمهوري اسلامي ايران در زمينه تحقيق و توسعه هسته اي به هيچ وجه متوقف نخواهد شد و هيچيک از دستاوردهاي هسته اي نيز تعطيل بردار نيست، ضمن آنکه روابط آژانس بين المللي انرژي اتمي با ايران نيز بايد روابط متعارف و غيرفوق العاده باشد...هدف آنها اين است که با اين بهانه، فضاي بين المللي را بر ضد ايران حفظ کنند و بر همين اساس بود که با طراحي جديد دولت براي مذاکره درخصوص موضوع هسته اي موافقت شد تا اين جوّ جهاني شکسته و ابتکار عمل از طرف مقابل گرفته شود و حقيقت نيز براي افکار عمومي دنيا مشخص شود. ۱۳۹۳/۰۱/۲۰
مذاکره در موضوعات خاص اشکالي ندارد؛ منتها گفتم من اعتماد ندارم، خوشبين نيستم به مذاکره، لکن ميخواهند مذاکره کنند، بکنند؛ ما هم به اذنالله ضرري نميکنيم. يک تجربهاي در اختيار ملّت ايران است که...اين تجربه ظرفيّت فکري ملّت ما را بالا خواهد برد. ۱۳۹۲/۰۸/۱۲
ميگويند ما تحريم کرديم، ايران مجبور شد بيايد پاي ميز مذاکره، نه، [اينطور نيست]. ما قبلاً هم اعلان کرديم، قبل از اين حرفها هم ما گفتيم [که] نظام جمهوري اسلامي دربارهي موضوعات خاصّي که مصلحت بداند، با اين شيطان براي رفع شرّ او و براي حلّ مشکل، مذاکره ميکند؛ معناي اين آن نيست که اين ملّت مستأصل شده است، ابداً. ۱۳۹۲/۱۰/۱۹
۲. رهبر انقلاب موافق «توافق هستهاي» هستند يا مخالف آن؟
با وجود اينکه من خوشبين نبودم به مذاکرهي با آمريکا، با اين مذاکرات موردي، مخالفت نکردم، موافقت کردم؛ از مذاکرهکنندگان هم با همهي وجود حمايت کردم، الان هم حمايت ميکنم. از رسيدن به يک توافقي که منافع ملّت ايران را تأمين کند و عزّت ملّت ايران را حفظ کند، صددرصد من حمايت ميکنم و استقبال ميکنم؛ اين را همه بدانند. اگر کسي بگويد که ما مثلاً با توافق يا با رسيدن به يک نقطه مخالفيم، نه، خلاف حق و خلاف واقع گفته است. اگر يک توافقي انجام بگيرد که اين توافق توافقي باشد که منافع ملّت را، منافع کشور را تأمين بکند، بنده کاملاً با آن موافقت خواهم کرد.
البتّه اين را هم ما گفتيم که توافق نکردن بهتر از توافق بد است ــ که اين حرف را آمريکاييها هم ميزنند ــ اين فرمول، فرمول درستي است؛ توافق نکردن از توافق کردني که در آن، منافع ملّت پامال بشود، عزّت ملّت از بين برود، ملّت ايران با اين عظمت، تحقير بشود [بهتر است]، توافق نکردن شرف دارد بر يک چنين توافق کردني. ۱۳۹۴/۰۱/۲۰
۳. نظر رهبر انقلاب درباره تيم مذاکره کنندهي هستهاي ايران چيست؟
همانطور که عرض کردم بنده به مجريان امر اعتماد دارم؛ اين را شما بدانيد؛ اين آقاياني که مشغول کار هستند، اينها افرادي هستند مورد اعتماد ما، من در مورد آنها هيچ ترديدي [ندارم]؛ در آنچه تا حالا بودند، انشاءالله بعد از اين هم ترديدي بهوجود نخواهد آمد؛ هيچ ترديدي نسبت به آنها ندارم. ۱۳۹۴/۰۱/۲۰
هيچکس نبايد اين مجموعهي مذاکرهکنندگان ما را با مجموعهي شامل آمريکا - همان شش دولت، بهاصطلاح پنج بعلاوهي يک - سازشکار بداند؛ اين غلط است؛ اينها مأموران دولت جمهوري اسلامي ايران هستند، اينها بچّههاي خودمان هستند، بچّههاي انقلابند؛ يک مأموريّتي را دارند انجام ميدهند. کار سختي هم هست [که] بر عهدهي اينها است؛ دارند با تلاش فراوان آن کاري را که بر عهدهي آنها است انجام ميدهند. بنابراين نبايد مأموري را که مشغول يک کاري است و مسئول يک فرايندي است مورد تضعيف يا توهين يا بعضي از تعبيراتي که گاهي شنيده ميشود - که اينها سازشکارند، و مانند اينها - قرار داد؛ نه، اين حرفها نيست. ۱۳۹۲/۰۸/۱۲
۴. علت نگراني رهبر انقلاب نسبت به مذاکره با آمريکا چيست و چرا به آن خوشبين نيستند؟
[درباره مذاکره با آمريکا] جدّاً دغدغه دارم؛ اين دغدغه ناشي از آن است که طرف مقابل بشدّت اهل فريب و دروغ و نقضعهد و حرکت در خلاف جهت صحيح است؛ طرف مقابل اينجوري است. يک نمونهاش در همين قضيّه اتّفاق افتاد؛ بعد از آنکه که مذاکرهکنندگان ما مذاکرهشان تمام شد، بعد از چند ساعت بيانيّهي کاخ سفيد منتشر شد در تبيين مذاکرات. اين بيانيّهاي که آنها منتشر کردند ــ که اسمش را ميگذارند «فکتشيت» ــ در اغلب موارد خلاف واقع است؛ يعني روايتي که اينها دارند از مذاکرات و از تفاهمهايي که انجام گرفته است ميکنند، يک روايت مخدوش و غلط و خلاف واقع است.
...من البتّه هيچوقت نسبت به مذاکرهي با آمريکا خوشبين نبودم. نه از باب يک توهّم بلکه از باب تجربه؛ تجربه کرديم. حالا اگر يک روزي ــ ما که در آن روز قاعدتاً نخواهيم بود ــ شماها انشاءالله در جريان حوادث و جزئيّات و يادداشتها و نوشتههاي اين روزها قرار بگيريد، خواهيد ديد که اين تجربهي ما از کجا حاصل شده؛ تجربه کرديم۱۳۹۴/۰۱/۲۰
... من به اين گفتگوها خوشبين نيستم. چرا؟ چون تجربههاي گذشتهي ما نشان ميدهد که گفتگو در منطق حضرات آمريکائي به اين معني نيست که بنشينيم تا به يک راه حل منطقي دست پيدا کنيم ــ منظورشان از گفتگو اين نيست ــ منظورشان از گفتگو اين است که بنشينيم حرف بزنيم تا شما نظر ما را قبول کنيد! هدف، از اول اعلام شده است؛ بايد نظر طرف مقابل قبول شود. لذا ما هميشه اعلام کرديم و گفتيم که اين، گفتگو نيست؛ اين، تحميل است و ايران زير بار تحميل نميرود. من به اين اظهارات خوشبين نيستم، اما مخالفت هم ندارم. ۱۳۹۲/۰۱/۰۱
۵. آيا ايران با آمريکا بر سر موضوعات غيرهستهاي هم مذاکره ميکند؟
اين مذاکراتي که دارد انجام ميگيرد ــ که بخشي از آن هم مذاکرهي با طرفهاي آمريکايي است ــ فقط در موضوع هستهاي است؛ فقط. ما در هيچ موضوع ديگري فعلاً با آمريکا مذاکره نداريم؛ هيچ؛ اين را همه بدانند؛ نه در مسائل منطقه، نه در مسائل گوناگون داخلي، نه در مسائل بينالمللي؛ امروز فقط موضوع مورد بحث و مورد مذاکره، مسائل هستهاي است.
حالا، اين تجربهاي خواهد شد؛ اگر طرف مقابل از کجتابيهاي معمولي خودش دست برداشت، اين يک تجربهاي براي ما ميشود که خيلي خب، پس ميشود در يک موضوع ديگر هم با اينها مذاکره کرد؛ امّا اگر ديديم نه، اين کجتابيهايي که هميشه از اينها ديدهايم باز هم وجود دارد و کجراهه دارند ميروند، خب طبعاً تجربهي گذشتهي ما تقويت خواهد شد. ۱۳۹۴/۰۱/۲۰
۶. سرانجام تحريمها در توافق هستهاي چگونه بايد باشد؟
در اين جزئيّات مذاکرات ــ که خيلي هم اين چند ماه آينده مهم است ــ اتّفاقي که بايد بيفتد اين است که تحريمها به طور کامل و يکجا بايستي لغو بشود. اينکه يکي از آنها ميگويد تحريمها شش ماه ديگر لغو ميشود، يکي ميگويد نه ممکن است يک سال هم طول بکشد، يکي ديگر ميگويد ممکن است از يک سال هم بيشتر بشود، اينها بازيهاي متعارف معمول اينها است؛ اينها هيچ قابل اعتناء و قابل قبول نيست؛ تحريمها بايستي ــ اگر چنانچه حالا خداي متعال مقدّر فرموده بود و توانستند به يک توافقي برسند ــ در همان روز توافق بهطور کامل لغو بشود؛ اين بايد اتّفاق بيفتد. اگر قرار باشد که لغو تحريمها باز متوقّف بشود بر يک فرايند ديگري، پس چرا ما اصلاً مذاکره کرديم؟ اصلاً مذاکره و نشستن پشت ميز مذاکره و بحث کردن و بگومگو کردن براي چه بود؟ براي همين بود که تحريمها برداشته بشود؛ اين را باز بخواهند متوقّف کنند به يک چيز ديگري، اصلاً قابل قبول نيست. ۱۳۹۴/۰۱/۲۰
۷. ضرورت حفظ و صنعتيکردن فناوري هستهاي چيست؟
من يک خواستههايي از مسئولين داشتهام که اين را به آنها عرض کردم، گفتم و روي آنها اصرار دارم. يکي اين مسئله است که بدانند دستاورد کنوني هستهاي ما چيز باارزشي است؛ اين را بدانند؛ به چشم کمارزش و چيز سبک به آن نگاه نکنند؛ چيز با ارزشي است. صنعت هستهاي براي يک کشور، يک ضرورت است.
اينکه بعضي ازروشنفکرنماها قلم بردارند و قلم بزنند که «آقا ما صنعت هستهاي را ميخواهيم چهکار کنيم» اين فريب است؛ اين شبيه همان حرفي است که زمان قاجارها وقتي نفت کشف شده بود و انگليسها آمده بودند ميخواستند نفت را ببرند، اينجا دولتمرد قاجاري ميگفت ما اين مادّهي بدبوي عَفِن را ميخواهيم چهکار کنيم، بگذاريد بردارند ببرند! اين شبيه آن است. صنعت هستهاي براي يک کشور يک ضرورت است؛ هم براي انرژي، هم براي داروهاي هستهاي که بسيار مهم است، هم براي تبديل آب دريا به آب شيرين، و هم براي بسياري از نيازهاي ديگر در زمينهي کشاورزي و غير کشاورزي. صنعت هستهاي در دنيا، يک صنعت پيشرفته است، يک صنعت مهم است؛ اين را هم بچّههاي ما خودشان به دست آوردند؛ اين انفجار ظرفيّتهاي دروني و استعدادهاي دروني بچّههاي ما بود...
دستاورد هستهاي، بسيار مهم است و دنبال کردن اين صنعت و صنعتي کردن کشور، بسيار چيز لازمي است؛ بايستي اين مورد توجّه باشد. ۱۳۹۴/۰۱/۲۰
۸. حدود و شيوه نظارتها بر فعاليتهاي هستهاي ايران بايد چگونه باشد؟
بههيچوجه اجازه داده نشود که به بهانهي نظارت، اينها به حريم امنيّتي و دفاعي کشور نفوذ کنند؛ مطلقاً. مسئولين نظامي کشور بههيچوجه مأذون نيستند که به بهانهي نظارت و به بهانهي بازرسي و مانند اين حرفها، بيگانگان را به حريم و حصار امنيّتي و دفاعي کشور راه بدهند، يا توسعهي دفاعي کشور را متوقّف کنند؛ توسعهي دفاعي کشور، توانايي دفاعي کشور، مشت محکم ملّت در عرصهي نظامي، اين بايستي همچنان محکم بماند و محکمتر بشود؛ يا حمايت ما از برادران مقاوممان در نقاط مختلف؛ اينها مطلقاً نبايستي در مذاکرات مورد خدشه قرار بگيرد.
تذکّر بعدي اين است که هيچ شيوهي نظارتي غير متعارف که جمهوري اسلامي را به يک کشور اختصاصي از لحاظ نظارت تبديل ميکند، بههيچوجه مورد قبول نيست. همين نظارتهاي متعارفي که در همهي دنيا معمول است، اينجا هم همان نظارتها [باشد]، و نه بيشتر. ۱۳۹۴/۰۱/۲۰
۹. موضع رهبر انقلاب درباره مذاکرات لوزان چيست؟
بعضيها سؤال کردند و ميکنند که چرا فلاني دربارهي مسئلهي هستهاي موضع نگرفتهاست؟ جواب اين است که جايي براي موضعگيري وجود نداشتهاست. مسئولين ما، مسئولين هستهاي، مباشرين کار به ما دارند ميگويند هنوز کاري انجام نگرفته، هيچ چيز الزامآوري بين دو طرف نگذشته است؛ چه موضعگيرياي؟ اگر از من بپرسند شما موافقيد يا مخالف، ميگويم نه موافقم، نه مخالف؛ چون هنوز اتّفاقي نيفتاده است؛ هنوز کاري نشده. همهي مشکل بر سر آن جزئيّاتي است که بنا است بنشينند و يکايکِ آنها را بحث کنند؛ اين را خود مسئولين هم گفتهاند؛ هم به ما گفتهاند، هم در مصاحبههايشان به مردم اين را گفتهاند؛ همهي مشکل بعد از اين است.
ممکن است طرف مقابل که يک طرفِ لجوج، بدعهد، بدمعامله، اهل دبّه در آوردن، اهل چکوچانه کردن، اهل از پشت خنجر زدن و اهل اينجور کارها و سياهکاريها است، سرِ جزئيّات بخواهد کشور ما را، ملّت ما را، مذاکرهکنندگان مارا در يک دايرهاي محصور کند؛ ما هنوز هيچ چيز در اختيار نداريم، هيچ الزامي بهوجود نيامده است. اينکه حالا تبريک ميگويند، به بنده تبريک ميگويند، به ديگران تبريک ميگويند، بيمعني است، چه تبريکي؟ آنچه تا کنون انجام گرفته است نه اصل توافق و مذاکرهي منتهي به توافق را تضمين ميکند، نه محتواي توافق را تضمين ميکند؛ هيچ کدام را؛ حتّي تضمين نميکند که اين مذاکرات تا به آخر برسد و به يک توافق منتهي بشود؛ اينکه تا الان انجام گرفته، اينجوري است؛ همه چيز مربوط به بعد از اين است. ۱۳۹۴/۰۱/۲۰
۱۰. آيا جزئيّات مذاکرات هستهاي تحت نظر رهبري است؟
بنده در جزئيّات مذاکره دخالتي نکردم، بازهم نميکنم؛ من مسائل کلان، خطوط اصلي، چهارچوبهاي مهم و خطّ قرمزها را به مسئولين کشور همواره گفتهام؛ عمدتاً به رئيس جمهور محترم که ما با ايشان جلسات مرتّب داريم، و موارد معدودي هم به وزير محترم خارجه؛ خطوط اصلي و کلّي. جزئيّات کار، خصوصيّات کوچک که تأثيري در تأمين آن خطوط کلان ندارد، مورد توجّه نيست؛ اينها در اختيار آنها است، ميتوانند بروند کار کنند. اينکه حالا گفته بشود که جزئيّات اين مذاکرات تحت نظر رهبري است، اين حرف دقيقي نيست. ۱۳۹۴/۰۱/۲۰
۱۱. دولت با منتقدين هستهاي چگونه بايد رفتار کند؟
من به خود مسئولين هم اين را گفتهام همين چند روز؛ مسئولين بايد بيايند مردم را و بخصوص نخبگان را از جزئيّات و واقعيّات مطّلع کنند؛ ما چيز محرمانه نداريم، چيز مخفي نداريم. اين مصداق همدلي با مردم است... الان فرصت خوبي است براي همدلي؛ يک عدّهاي مخالفند، يک عدّهاي اعتراض دارند؛ خيلي خب، مسئولين ما که مردمان صادقي هستند، مردمان علاقهمند به منافع ملّياند، بسيار خب، يک جمعي از مخالفين را ــ از آن افرادي را که شاخصند ــ دعوت کنند، حرفهاي آنها را بشنوند؛ اي بسا در حرفهاي آنها يک نکتهاي باشد که اين نکته را اگر رعايت کنند، کارشان بهتر پيش برود؛ اگر چنانچه نکتهاي هم نبود، آنها را قانع کنند؛ اين ميشود همدلي؛ اين ميشود يکسانسازي دلها و احساسها، و به تبع آن عملها.
به نظر من بنشينند، بشنوند، بحث کنند. حالا ممکن است بگويند آقا ما سه ماه بيشتر زمان نداريم؛ خب، حالا سه ماه بشود چهار ماه، آسمان که به زمين نميآيد؛ چه اشکالي دارد؟ کمااينکه آنها در يک برههي ديگري هفت ماه زمان را عقب انداختند. خيلي خب، دوستان ما هم اگر چنانچه در اين همدليها و همزبانيها و تبادلنظرها يک وقتي گرفته شد، چه اشکال دارد، وقتي گرفته بشود، يک خرده زمان آن تصميمات نهايي عقب بيفتد؛ طوري نخواهد شد. ۱۳۹۴/۰۱/۲۰