پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
داود فنايي مربي دروازهبان هاي ذوبآهن که دو دروازهبان آماده يعني مظاهري و صادقي را به فوتبال معرفي کرده است، هنوز از کارش رضايت ندارد.
فنايي گفت: دو روز است که تمريناتمان را براي ديدار فينال حذفي شروع کرده ايم و برنامه مان اين است که بتوانيم با قهرماني سهميه مستقيم آسيايي بگيريم.
پيشبيني يک فصل سخت براي ذوب وجود داشت
با شرايطي که ذوبآهن در ابتداي فصل داشت اين پيشبيني وجود داشت که ما در ابتداي فصل مشکل داشته باشيم علتش هم برمي گردد به دو سال گذشته که ذوبآهن خطر سقوط را احساس کرد و حتي در پلي آف هم بود. يعني مشکلات و استرس هاي فصل هاي گذشته به امسال سرايت کرده. ضمن اينکه بازيکنانمان امسال در دروازه، دفاع خيلي تغيير کرده بودند. خدا را شکر بچه ها زحمت کشيدند و همه چيز دست به دست هم داد. شب و روز کار کرديم تا توانستيم مقام چهارم را به دست بياوريم، اما اين براي ما کافي نيست و ذوبآهن دنبال قهرماني در ايران و آسياست.
هنوز کسي براي فصل آينده با من مذاکره نکرده
هر چند کادرفني براي فصل آينده ماندني شده، اما هنوز هيچ کس با من صحبتي نکرده است. ولي اينکه يک تيم ثبات داشته باشد چه از لحاظ کادرفني و چه از لحاظ بازيکنان، خيلي مي تواند در نتيجه گرفتن آن موثر باشد. اگر 80 ـ70 درصد بازيکنان ذوب، باقي بمانند و چندين بازيکن هم اضافه شوند من فکر مي کنم ما تيم کاملي خواهيم داشت. ما در ايران منابع انساني خوبي داريم. اما متاسفانه توجه به زير ساختها و تيمهاي پايه آنطور که بايد انجام نمي شود. باشگاههاي ما بايد به سمت خصوصي سازي پيش بروند چون از اين طريق پتانسيل هاي آنان به بار مي نشيند.
از ناسا برنامه تمريني مي گيرم
اگر در مورد تمرينات من به عنوان مربي بدنساز ذوب صحبت مي کنيد بايد بگويم که يک سري مسايل که راز هست و دوست ندارم آنها رسانه اي شود. شايد براي بعضي ها خنده دار باشد، ولي من گاهي از ناسا برنامه تمريني بر مي دارم! اولين مساله در ذوب اين است که گل محمدي دست من را براي کار، باز گذاشته است. يک بازيکن براي آنکه موفق شود بايد از لحاظ بدنسازي، تغذيه، تمرين و مسايل روحي و رواني تحت کنترل مربي باشد. خود من روزي 7،8 ساعت براي تمرين دروازبانها برنامه ريزي مي کنم. بايد شرايطي باشد تا مثل باشگاه هاي حرفه اي دنيا بازيکنان از 8 صبح تا هشت شب در اختيار باشگاهشان باشند. تا مربي بر همه کارهاي آنها نظارت داشته باشد.
از عملکرد خودم راضي نيستم
در دوره دانش افزايي مربيان که شرکت کرده بوديم همه ديدند که چقدر تمرينات مربي دروازبانها پيشرفت کرده است. ما درتمرين با چهار دروازبان با چهار روحيه مختلف طرف هستيم که بايد براي هر کدامشان برنامه جداگانه اي تدوين کنيم. شايد همه بگويند مظاهري و صادقي دروازبانهاي خوبي در ذوب هستند، اما من فکر مي کنم اين وظيفه کارد فني است که همه تلاشش را براي بازيکنان بکند تا خوب باشند و همينطور بازيکنها هم بايد بازي کنند و نتيجه بگيرند اين خيلي اتفاق خاصي نيست، من هنوز از عملکرد خودم راضي نيستم و هميشه دنبال پيشرفت هستم و روزانه ساعتي را براي ديدن سايتهاي ورزشي معتبر دنيا اختصاص مي دهم که البته پولي هستند و براي همين هم شايد خيلي ها از انها استفاده نکنند.
بازيکنان با دستمزد هاي ميلياردي تنها يک ساعت تمرين مي کنند
من فکر مي کنم که ايران بهشت بازيکنان و مربي ها است چون در مقابل دستمزدهاي ميلياردي که مي گيرند تنها يکساعت در روز براي باشگاه وقت ميگذارند در صورتي که در باشگاههاي حرفه اي دنيا بازيکن درست مثل اينکه به سر کار اداري برود از 8 صبح تا 8 شب در اختيار باشگاه باشد. از مربي بارسلونا مي پرسند که چرا وقتي همه ساعت 9 در باشگاه حاضر مي شوند. شما ساعت 7 به باشگاه مي روي. او هم پاسخ مي دهد که چون وقتي من 7 سر کار بروم، دو ساعت بيشتر از بقيه فرصت دارم کار انجام دهم. من حتي براي اينکه تمام تمرکزم روي کارم باشد، حتي ادامه تحصيلم را به تعويق انداختم.
در تمام رده هاي تيمملي کار کرده ام
من 6، 7 سال با تمام تيم هاي رده پايه کار کرده ام به غير از بزرگسالان به عقيده من مربيگري سقف ندارد ولي در ايران اتفاقاتي مي افتد که مربيان حاشيه امنيت ندارند يعني فکر مي کنم هيچ شرکت ترابري هم نمي تواند با اين سرعت کار کند. مثلا مربي 3 سال در يک جا کار مي کند، شبانه او را برکنار ميکنند و صبح روز بعد مي بينيد که مربي با تيم ديگري قرارداد مي بندد. در ايران متاسفانه شايسته سالاري وجود ندارد و به ناگهان به مربي اي که دو سال در خانه نشسته هدايت يک تيم بزرگ را مي دهند. هيچ کجاي دنيا چنين چيزي را نمي بينيد.
از 80 ميليون ايراني 80 گلر درنمي آيد؟
همانطور که مي دانيد من با مشکلاتي از پرسپوليس جدا شدم و در سال هاي آخر فوتبالم شرايط به نحوي پيش رفت که اصلا دلم نمي خواست برگردم. اما يک روز با خودم فکر کردم که بتوانم در قالب مربي دروازهبان ها به کشورم کمک کنم. براي همين با خودم گفتم که بايد کارم کنم و ثابت کنم که مي شود در ايران هم پيشرفت کرد. مثلا يک دوره اي بود که مي گفتند ما در ايران دروازهبان نداريم يعني ما 10 دروازهبان قدبلند نمي توانيم در ايران پيدا کنيم. از 80 ميليون ايراني80 گلر در نمي آيد؟ در تيمملي زير 14 ساله ها همين کار را کرديم بعد مي بينيم خيلي راحت از کنارت رد ميشوند.
بايد ناهنجاري هاي فوتباليست ها ريشه يابي شود
تا به حال يک بار اتفاق افتاده که به بازيکنان بااستعداد قديم مثل کاويانپور وکساني که الان مي بيني با علاقه به استاديوم مي آيند و بازي پرسپوليس را نگاه مي کنند، بها داده شود که بتوانند در قالب يک مربي به تيم کمک کنند. همين طور مي شود که مهدويکيا ترجيح مي دهد، تيم دانش آموزي را به صورت آکادمي در آلمان تربيت کند. فکر مي کنم بايد باشگاه هاي ما خصوصي شود وگرنه در 7، 8 سال اينده چيزي از اين فوتبال باقي نمي ماند چون متاسفانه ما در حال حاضر نسلي داريم که زياد نمي توانيم روي آن حساب کنيم. همين ناهنجاري ها که شما در فوتباليست هاي نامي ايران مي بينيد، بايد ريشه يابي شود و يک روانشناس در کنار تيم باشد.
شب زنده داري و قليان بلاي جان فوتبال است
اگر بخواهم با صراحت صحبت کنم اين شب زنده داري ها، قليان کشيدن ها به زندگي حرفه اي يک بازيکن ضربه مي زند. چرا بايد الان بحث استفاده بازيکنان از ترامادول مطرح شود؟! چرا بايد چنين اتفاقاتي در محيطهاي ورزشي بيفتد؟ اصلا اين ترامادول چي هست؟ باشگاههاي ما فقط به بازيکنان پول مي دهند نه کار حرفهاي از آنها مي کشند و نه توقع رفتارهاي حرفه اي از آنها دارند. من که مي گويم بازيکن بايد از هشت صبح تا هشت شب در اختيار باشگاه باشد براي همين است که بعد از يک ساعت تمرين نرود قليان بکشد و تفريح کند و فردا هم بيايد در تمرين و دست مربي از بازي گرفتن از بسته باشد.
فوتباليست ها عوام فريبي مي کنند
من نمي توانم در مورد پرسپوليس حرف بزنم چون در حال حاضر در کنار آنها نيستم. ولي آنچه مسلم است اينکه پرسپوليس از عدم ثبات مديريتي در اين فصل ضربه ديد. از ابتداي فصل علي دايي را آوردند و در هفته هفتم او را تعويض کردند و درخشان را در آن شرايط به کادر فني آوردند. شما شک نکنيد که اگر برانکو هم نتيجه نگيرد او را هم به راحتي آب خوردن بيرون مي کنند. متاسفانه استقلال و پرسپوليس را مديرهاي غير ورزشي و سياسي اداره مي کنند که من وقتي روزنامه را ورق مي زنم و يا در خبرگزاري ها مي بينم حتي بيشتر از بازيکنان مصاحبه مي کنند. مقصر رسانه ها هم هستند. يا همين صفحه هاي اجتماعي من مي بينم بازيکني که اخراج مي شود در اين صفحه ها به اصطلاح خودمان حرفي مي زند که در اذهان عموم براي او دلسوزي مي کنند يعني دراين دوره عوام فريبي و حواشي بيشتر از اصل و فوتبال است.
به آينده فوتبال ايران اميدوار نيستم
متاسفانه با اتفاقاتي که اين روزها در فوتبال مي بينم زياد به آينده آن اميدوار نيستم. من حداقل 200 بار روي نيمکت تيم ملي نشستم. در کمپ کره جنوبي که بودم شايد باور نکنيد اما روزي 15،14 ساعت کار مي کردند. اينکه ما داريم با بازيکنان کار مي کنيم يا اينکه ذوب نتيجه مي گيرد، ما کار خاصي انجام نداده ايم. فوتبال بايد اينطور باشد . بايد در ايران افکار حرفه اي داشته باشيم. فوتبال ايران متاسفانه نتيجه گرا شده است، با يک نتيجه مربي را به عرش مي برند و فردا او را به فرش مي کشند. به طور مثال امير قلعه نويي که اين همه افتخارات به دست آورده است را به راحتي مي کوبند. من مطمئنم اگر همين حالا پاي درد دل امير قلعه نويي بنشيني دلش از خيلي جاها خون است و حرفهاي زيادي براي گفتن دارد.
پرسپوليس برتري نسبت به الهلال نداشت
به عقيده من پرسپوليس در بازي ديروز مقابل الهلال هيچ برتري فني نداشت، تنها فشار هواداران باعث شد که در نتيجه تيم با يک گل برنده زمين باشد. بعد هم تيم بالا مي رود و به مشکل بر مي خورد. يکي از دلايلي که فوتبال ما نسبت به گذشته افت کرده نبود هوادار در استاديوم است. شما ببينيد وقتي که بليط فروش يرايگان مي شود مردم 100 هزار نفر به استاديوم مي آيند. پس مشکلات مالي باعث شده که آنها نتوانند در تمرينات حاضر شوند.
بازيکن حق ندارد پشت مربي حرف بزند
من هيچ وقت پشت سر مربيانم حرف نزده ام. يعني مي امدم پشت سر علي پروين حرف بزنم! يکبار پشت يک نفر حرف زدم که اسمش را هم نمي آورم، بعد از آن بارها از او بخاطر کاري که انجام دادم عذرخواهي کنم. مخصوصا حالا که مربي هستم مي دانم که مربي چه زحمتي براي بازيکنان مي کشد. بالاخره بازيکنان که امروز راحت در مرود امير قلعه نويي صحبت مي کنند فردا خودشان مربي مي شوند و آن وقت همينطور بي رحمانه در موردشان قضاوت مي شود.من آقاي قلعه نويي را مثال نمي زنم، بازيکن حق ندارد پشت مربي حرف بزند. من را در 28 سالگي از پرسپوليس کنار گذاشتند. ولي من در آن زمان هيچ صحبتي در مورد آري هان که مربي تيم بود يا هيچ کس ديگري انجام ندادم. بعد از مصدوميتم از ناحيه باط هم يکسال در استيل آذين بودم و به اين نتيجه رسيدم که ديگر کارايي قبل را ندارم و براي همين هم فوتبال را کنار گذاشتم و هيچ وقت آويزان فوتبال نبودم.
منبع : ورزش سه