arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۱۰۷۹۳
تاریخ انتشار: ۰۴ : ۰۹ - ۳۰ خرداد ۱۳۹۴

عشق یعنی خودت را از بالکن پرت کنی پایین!

«ماه عسل» و مجری‌اش احسان علیخانی سابقه زیادی در مورد اجرای برنامه‌های جنجالی در ماه عسل دارند که نمونه‌اش داستان شاهین همان پسر بچه یتیمی بود که جلوی دوربین به فرزندخواندگی قبول کردند
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

دختر و پسر قبل از ازدواج با هم جر و بحث می‌کنند، دختر مدام می‌گوید پسر او را دوست ندارد، پسر مدام تلاش می‌کند که به او ثابت کند دوستش دارد ولی دختر نمی‌پذیرد. پسر که از این جر و بحث خسته شده ناگهان می‌گوید خودش را از بالای بالکن به بیرون پرت می‌کند، دختر هم به او می‌گوید اگر راست می‌گویی این کار را انجام بده و پسر این کار را انجام می‌دهد.

به گزارش شهروند، این بخشی از یک فیلمنامه سینمایی مهیج رمانتیک نبود، این داستان را اولین میهمانان برنامه «ماه عسل» در رمضان ٩٤ و جلوی اعضای خانواده خود که از ماجرا بی‌خبر بودند تعریف می‌کنند. بخشی از داستان را دختر می‌گوید، بخشی از داستان را پسری که معجزه‌وار نجات پیدا کرده، مجری هم درحال مزه‌پرانی و خندیدن است. اولین برنامه سری جدید «ماه عسل» چنین شروع تکان‌دهنده‌ای داشت. اتفاقی که بلافاصله مورد انتقادات شدید مردم در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی قرار گرفت.

«ماه عسل» و مجری‌اش احسان علیخانی سابقه زیادی در مورد اجرای برنامه‌های جنجالی در ماه عسل دارند که نمونه‌اش داستان شاهین همان پسر بچه یتیمی بود که جلوی دوربین به فرزندخواندگی قبول کردند یا داستان فاطمه سهرابی که اعلام کرد همه حرف‌های احسان علیخانی در مورد وضع دخترش دروغ است و او هرگز دخترش را رها نکرده اما روایت پرت کردن از بالای بالکن به خاطر نشان دادن میزان عشق پسر به دختر، از آن دست داستان‌هایی است که بدون‌شک می‌تواند تاثیرات مخرب زیادی داشته باشد. درست شبیه همان تاثیری که سریال «پنج کیلومتر تا بهشت» بر محمد مهدی ١٢ ساله گذاشت و باعث شد او برای این‌که بتواند روح شود خودش را حلق آویز کند و یک تراژدی تکان دهنده را رقم زد.

برای بررسی ابعاد تاثیرات مخرب موضوع اولین برنامه «ماه عسل» به سراغ دکتر محمد علی الستی، دکترای جامعه شناسی ارتباطات و استاد دانشگاه رفتیم تا با ابعاد مختلف تأثیر چنین برنامه‌هایی بر مخاطب بیشتر آشنا شویم.

آسیب‌هایی که ناخودآگاه وارد می‌شود

دکتر الستی  همان ابتدا می‌گوید تا روایت ماجرا در تلویزیون را شنیده رنگ از رویش پریده است. او برای رسیدن به موضوع ابتدا با مقدمه‌ای درباره تأثیر برنامه‌های تلویزیونی بحث را شروع می‌کند: «مسأله تأثیر قابل ملاحظه‌ای که رسانه تلویزیون بر مخاطب می‌گذارد به‌خصوص در ابعاد منفی‌اش موضوعی است که سالیان ‌سال است درباره آن صحبت می‌شود. یکی از مهم‌ترین بحث‌ها تاثیرات ضمنی، تلویحی و ناخودآگاهی است که برنامه‌ها بر مخاطب می‌گذارند. به‌عنوان مثال بسیاری از برنامه‌های انیمیشن مورد نقد آسیب‌شناسان قرار دارد به این دلیل که واقعیت‌های جهان بیرون را از ذهن کودک دور می‌کنند و کودک با ذهنیتی غیرواقعی و بسیار دور از جهان واقعی پیرامونش رشد می‌کند. مثلا شخصیتی کارتونی از بلندی سقوط می‌کند و سالم می‌ماند یا زیر غلطک می‌رود، صاف می‌شود ولی بعد بلند شده و به کار خودش ادامه می‌دهد. این باعث می‌شود کودک متوجه خطراتی که در جهان بیرون متوجه اوست نشود.»

طبق مقدمه دکتر الستی این سوال پیش می‌آید که پس این تأثیر بیشتر مخصوص طیف کودکان است که او پاسخش منفی است: «در بسیاری از برنامه‌هایی که درباره ترک اعتیاد ساخته می‌شود، نشان می‌دهند که معتاد تصمیم گرفته ترک کند یا ترک کرده و ظاهر قضیه هم این است که نشان دهند معتادان می‌توانند ترک کنند. اما هیچ‌کس به این نکته توجه نمی‌کند که معمولا مخاطبان این برنامه‌ها بیشتر از آن که معتادان باشند غیرمعتادها هستند و بیشتر از این‌که روی معتادها تأثیر بگذارد که می‌توانید ترک کنید، این تأثیر را بر غیرمعتادها می‌گذارد که ببینید فرآیند اعتیاد برگشت‌پذیر است و می‌توانید به راحتی ترک کنید. پس ناخودآگاه تبدیل به یک تبلیغ اساسی اعتیاد برای غیرمعتادها می‌شود.»

فاجعه‌ای تمام عیار

به این‌جا که می‌رسد الستی صحبت‌هایش را درخصوص «ماه عسل» آغاز می‌کند: «این برنامه را آقایان غیرمتخصص- تاکید می‌کنم غیرمتخصص- تهیه می‌کنند. افرادی که خوش‌سیما و خوش‌صحبت هستند اما به تنها چیزی که توجه نمی‌کنند محتوای برنامه‌ای است که تولید می‌کنند. چنین اتفاقی حتی در حد ذکر یک خبر هم صلاح نیست عنوان شود اما می‌بینیم در این برنامه با چه آب و تابی به آن پرداخته می‌شود. آن هم برنامه‌ای که در معنوی‌ترین ساعات ماه رمضان روی آنتن می‌رود و ظاهرا قصدش این است که الگو سازی کند و بر معنویت مخاطبان بیفزاید. مصداق آن شعر معروف که می‌گوید آن چه خوبان همه دارند تو یک‌جا داری این برنامه به تنهایی تمام آسیب‌هایی که جامعه‌شناسان و روانشناسان به آن اشاره می‌کنند و در مورد آن هشدار می‌دهند را یک جا دارد.»

 الستی معتقد است آسیب‌های این برنامه بیشتر از آن چیزی است که مدیران و مجری این برنامه تصورش را می‌کنند: «در این برنامه نشان داده می‌شود که می‌توان از بلندی سقوط کرد و آسیب ندید و برای اثبات عشق به دیگری پرت کردن خود از بلندی راهی اصولی است. یعنی عقلانیت را در هر دو طرف زیر سوال می‌برد، هم کسی که قصد انجام این کار را دارد و هم کسی که جلوی او را نگرفته است. بعد همه اینها از یک رسانه با مخاطب به قول خودشان چند میلیونی پخش می‌شود.
 این یک فاجعه به تمام معنا است. من واقعا تاسف می‌خورم و تاسفم بیشتر به این خاطر است که سکان چنین برنامه‌های پرمخاطب و بانفوذی در دست چنین آدم‌های غیرمتخصصی قرار بگیرد. همین آقای مجری خوش‌تیپ و سرزبان‌دار یک بار بیاید بگوید این همه ‌سال که بخش‌های مختلف زندگی اجتماعی مردم را در رسانه‌ها بازگو کرده است، مسئولیت عواقب بازگو کردن همه این مسائل با کیست؟ آسیبی که ممکن است حتی یک نفر بر اثر دیدن این گونه موضوعات و حوادث ببیند را چه کسی پاسخ می‌دهد؟

مدیران تلویزیون سال‌هاست عادت نکرده‌اند سیاست‌های خود را شفاف اعلام کنند و در برابر انتقادات سازنده باشد. خب خیلی طبیعی است دستگاهی که با چنین نگاهی در مدیریت اداره شود نتیجه‌اش ساخت برنامه‌های این‌گونه با چنین محتوای خطرناکی می‌شود.»

پوشاندن بی‌کفایتی و بی‌سوادی

در اولین برنامه ماه عسل علیخانی ضمن اشاره به انتقاداتی که به برنامه‌اش می‌شود از منتقدان درخواست کرد دوستان از ناظر و دانای کل بودن استعفا دهند. به گفته او ماه عسل یکسری طرفدار دارد و یک سری هم هستند که برنامه را دوست ندارند اما آن را نگاه می‌کنند و دسته سومی هم هستند که نه برنامه را دوست دارند و نه آن را نگاه‌ می‌کنند. این یعنی هر کسی برنامه را دوست دارد آن را ببیند و هر کسی هم خوشش نمی‌آید برنامه‌های دیگر را تماشا کند.

 اما الستی معتقد است این گونه صحبت کردن فرار رو به جلو است: «این عزیزان ظاهرا مفهوم احترام به بلوغ فکری مخاطب و داشتن حق انتخاب مخاطب را درست متوجه نشده‌اند. اگر برای مخاطب احترام قائلید پس این محدودیت‌ها و ممیزی‌های غیرکارشناسی برای حضور کارشناسان و خبره‌های عرصه‌های مختلف در تلویزیون چیست؟ دوستان فقط زمانی از انتخاب مخاطب صحبت می‌کنند که بی‌کفایتی و عدم بلوغ در برنامه‌ها آشکار می‌شود و بعد می‌گویند هر کسی که دوست ندارد برنامه را نگاه نکند. در برنامه‌ای که از هر قشری با بلوغ جسمی و ذهنی مختلف آن را نگاه می‌کنند مسائلی را بازگو می‌کنید که معلوم نیست چه زمانی بتوان اثرات منفی آن را از بین برد.»

 البته او مشکل تلویزیون را فراتر از علیخانی و «ماه عسل» می‌داند: «البته این روش در مدیریت کارشناسی شده برنامه‌های تلویزیون تازگی ندارد. سال‌هاست کارشناسان آموزش و پرورش برخی روش‌های استفاده شده در آموزشگاه‌های درسی را که دانش‌آموزان برای امتحاناتی نظیر کنکور آماده می‌کنند، مطرود و مردود اعلام کرده‌اند و معتقدند این روش‌های غیراصولی هیچ گاه کمکی به ارتقای سطح دانش و بینش دانش‌آموزان نمی‌کند اما شما می‌بینید که همین روش‌ها بدون هیچ‌گونه نظارتی در برنامه‌های مختلف تلویزیون ترویج می‌شود. متاسفانه تلویزیون ترجیح می‌دهد نشر اخبار زرد کند و در قبالش هیچ‌گونه مسئولیتی را نمی‌پذیرد. اگر فردا روزی بر اثر دیدن همین برنامه اتفاقی برای جوانی رخ دهد چه کسی می‌خواهد پاسخگو باشد؟»

 احتمالا واکنش‌ها به این اتفاق در محافل تخصصی بیش از این خواهد بود و باید دید احسان علیخانی و مدیران تلویزیون چه واکنشی نشان خواهند داد، البته اگر واکنشی نشان دهند.
نظرات بینندگان