لطفاً این عبارت را با دقت ملاحظه کنید:
«تشیع یعنی خود را نمونه حضرت علی (ع) ساختن، با اسم که تشیع درست نمی شود، علی در زندگی خود در چه مسائلی حساسیت نشان می داد؟ از قبیل ریش و رادیو بود؟ دو چیز بطور عجیب نمایان است عدالت و حقوق اجتماعی و اسلامی و وحدت اسلامی ... سراسر زندگی علی مملو از حساسیت های دقیق درباره عدالت و حقوق اجتماعی اعم از سیاسی و قضائی است ...، حساسیت های مان گاه بصورت مضحک در می آید یکی داستان طلاب و آخوندهای قدیم در مورد ساز و دهل و دایره در عروسی ها(که دیوار بالا میرفتندتا نهی از منکر کنند) و دیگری داستان مقدس تبریزی که مقابل فحشاء و قمار فرزندش صبر کرد ولی وقتی او گوجه فرنگی خرید به خانه آورد صدای مقدس تبریزی درآمد که حالا کار تو به آنجا رسیده که ارمنی بادمجان (گوجه فرنگی) خانه من می آوری؟!»
این عبارات از استاد شهید آیت ا... مطهری در کتاب "یادداشتهای" ایشان است که ما را در یک فکّر فرو می برد که:
آیا، شیعیان حضرت امیر (ع) خصوصاً در این زمان که مِلک و مُلک را بدست آوردهایم و صاحب قلم و ریاست شده ایم، حساسیت مان متمرکز در چه نقطهای است؟ و آیا منطبق با حساسیت های امام علی (ع) می باشد؟
برای شناسائی این مهم باید بر حساسیت های امام علی (ع) و حکومتاش مروری داشته تا بتوانیم نقاط ضعف خود را شناسائی کرده و در پی مداوای آن برآئیم:
حساسیت جدی مولای، در مقطع اول «عدالت» است، سراسر زندگی علی مملو از چنین دغدغهای است او آرام ندارد که نکند در حیطه حکومت او فردی از حقوق مشروع و مقبول اجتماعی اش (شهروندی) محروم باشد و وقتی برخی از ناهنجاری های ظالمانه را می شنود سخت برخود می لرزد و ناله می کند.
الف) عدالت سیاسیدر دولت علی (ع) آنچه در صحنه سیاست تعیین کننده است «عدالت» است نه حُب و بغض های شخصی یا حزبی و غیره:
اولاً اجازه غوغاسالاری در رابطه با برخی از مسائل تلخ سیاسی گذشته نمی دهد و خود نیز بر علیه برخی از عناصر آنان اقدام نمی کند یعنی سر زخم های کهنه سیاسی را باز نمکند،چرا که در آن باز خوانی فتنه ی سپری شده یا همان «سقیفه» خونریزی و هدم اصل نظام اسلامی را می بیند:
«فلم اری فیه الا القتال او الکفر بی جاء محمد (ص)» (نهج/ خطبه 43)
و«اری فیه ثلما او هدماً» (نهج/ نامه 62)
و در مواجه با سؤال از «سقیفه»، پاسخ می دهد: "امروز و این شرائط چه جای این سؤال؟!
«انک لقلق الوضین ترسل فی غیر سدد» (نهج/ خ 162)
همانطوری که نسبت به بعد از شهادت خود این اجازه را به افراد نداد که به داعیه حمایت از رهبر خود دست به خونریزی بزنند و فرمود:
«یا بنی عبدالمطلب لاالفینکم تخوضون دماء المسلمین خوضا تقولون و قتل امیر المؤمنین» (نهج/ نامه 47)
و ثانیاً خود و زمامداران حکومتی خود را از هر گونه روش های شاهانه و ملوکانه پرهیز می دهد و نمونهاش بحبوبه جنگ صفین است که در خطبه مهمی امام (ع) مردم را از رفتار ذلیلانه در مقابل رهبر خود بر حذر می دارد:
«فلا تکلّمونی تکلّم به الجبابرة و لاتتحفظوا منّی بی یتحفظ به عند اهل البادرة و لاتخالطونی بالمصانعة» (نهج / خطبه 216)
و به مالک اشتر هم دوری از خوی کبر و دیکتاتوریت را گوشزد می نماید:
"لاتقولن انی مومر آمرفاطاع...." (نهج/نامه53/بند13)
و ثالثاً: درحیطه سیاسی خود اجازه «بد اخلاقی» و یا «شکستن حریم» را نمی دهد، از همین جاست که باز هم در بحبوحه جنگ صفین وقتی برخی از یاران نسبت به اهل شام دهان به فحاشی باز کردند امام (ع) سریعاً و صریحاً در مقابل آنان ایستاد که:
«انی اکره لکم ان تکونوا اسبابین ...»(نهج/خ 206)
ب) عدالت اداری ـ مالیحساسیت دیگر حضرت امیر (ع) در رابطه با عدالت در صحنه اجرائیات و ادارات مربوط به حکومت است.
پهلوان بی همتا جبهه های نبرد در مقابل شنیدن خبری از روا داشتن ظلمی بر فردی در یکی از ادارات حکومتی اش، بر خود می لرزد و گریان می شود از سویی عذر خطا، به درگاه رب العالمین می برد و از سوی دیگر با زبان عذر پا در کفش خود می کند و به دنبال مظلوم راه افتاده تا از همکاران اداری و حکومتی خود «تقاص ظلم» کند.
این نه یک افسانه بلکه درست همان قصه حیرت آوری است که زن ستمدیدهای بنام "سوده بنت عماره همدانی" به محضر مولی آمد و عرض حاجت و تظلم خواهی کرد که یکی از ادارات حکومت شما بر من ظلمی روا داشته ، چشمان علی (ع) را گریان نمود و سالها بعد خود این زن با چشمان گریانی آن خاطره را برای معاویه نقل کردو این شعر خواند:
صلی الاله علی جسم تضمنه قبرفاصبح فیه العدل مدفونا. (ر.ک: الفتوح 3/60 تاریخ ابن عساکر 53/34 و عقدالفرید 21/112)
در این زمینه یعنی گسترش عدالت در پهنه ادارات دولتی نامه های نهج البلاغه گویای حقائق مهمی است:
مثلاً:
به شریح قاضی نامه می نویسد:
«که چرا خانه هشتاد دیناری تهیه کردهای» (نامه/3)
به زیاد بن امیه می نویسد:
«که تو در اموال مسلمین خیانت کردی» (نامه/ 20) و او را تهدید می کند:
«که صندلی قدرت تو را از پایات خواهم کشید» (نامه/ 40)
و به علاء بن زیاد که خانه وسیعی خریده می نویسد: «تو و وسعت خانهای به این مقدار!» (نامه/ 209)
به مصقله در یکی از استانداری های منطقه ایران مسئولیت دارد می نگارد:
«کاری کردهای که خدا را غضبناک کردهای و بر من عصیان نمودهای و آن در رابطه با تقسیم بیت المال است ...» (نامه/ 43)
و به منذر هم می نویسد:
«خیانت کردی و نامه من به تو سریعاً از قدرت کنار روی ...» (نامه/ 71)
اینها نمونه هائی است از حساسیت حضرت امیر (ع) در رابطه با فساد در ادارات دولتی، و مهم در این راستا این است که در زمانهای که قدرت انتقال رسانه و خبر بسیار ضعیف است آن بزرگوار چقدر بر امور دولت و حکومت خود اشراف دارد و برخورد به موقع را انجام می دهد.
البته در این بخش حسساسیت امام (ع) در مورد خاندان خود بشدت افزایش دارد بطوری که به نقل شیخ طوسی وقتی دخترش ام کلثوم از علی بن رافع مسئول خزانه داری حکومت برای سه روز در عید قربان گردنبندی را به امانت میگیرد و امام آن می بیند دختر خود را توبیخ می کند و وقتی از امانت بودن و ضمانت خود علی بن رافع خبردار می شود می فرماید: «اگر چنین نبود دست ام کلثوم را قطع می کردم:«اول هاشمیة قطعت یدها» (تهذیب 10/152 – وسائل 28/292)
سخن در این بخش یه یک مقاله تأمین نمی شود و خود کتابهای مستقل می طلبد تا زوایای عدالت آن حضرت در بخش مالی ـ اداری مطرح شود.
این است که باعث شده امام همام شیعیان ،در مرتفع ترین قُله کمال و انسانیت قرار گیرد و عالم و آدم نتوانند ذرهای از «عدل و عقل» او خرده بگیرند.
ج) عدالت فکری و فرهنگیدر جامعهای که عدالت اندیشه و تفکّر وجود داشته باشد شهروندان آن جامعه به فکر کردن دعوت می شوند البته نه به فکر کردنی که خروجیاش همان جزئیات و سلیقه های حاکمان باشد، و این نکته در روش حضرت امیر (ع) بسیار در خور تأمل است که در مواضع متعددی در نهج البلاغه می توان دیدی، یک نمونه آن وقتی است امام عازم جنگ جمل بوده و نامهای به مردم کوفه ارسال فرمود و برخلاف متعارف هر فرمانده نظامی و رهبر سیاسی که مردمان جامعه خودرا دعوت به حضور در نبرد می کند، امام مردمان را دعوت به «اندیشه» کرد که «بیائید و توجه کنید که من در این برهه انتخابم چگونه است؟ آیا راهی که انتخاب کردهام طبق موازین حُسن و خیر است یا نه؟"انی اذکر ا... من بلغه کتابی هذا لمّا نفر الیَّ فان کنت محسناً اعانتی و ان کنتُ مسئیاً استعتبنی"اگر بر راه مستقیم هستم مرا یاری کنید ...» (نهج البلاغه نامه/ 57)
اینها گوشهای از حساسیت های امام علی (ع) بود که سنخ حساسیت آن امام را برای ما روشن می سازد.
----------------------------------------------
* استاد سطح عالی حوزه علمیه قم