پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : محمدعلی ابطحی، فرزند سید حسن ابطحی، در 7 بهمن سال 1338 در مشهد متولد شده
و پس از اتمام تحصیلات دوره ابتدایی مطابق با سنت دیرینه خانوادگی و البته
با بیمیلی زائدالوصفی راه حوزه علمیه را در پیش میگیرد.
ابطحی در سال 1358 با فهیمه موسوینژاد ازدواج کرده و هم اکنون سه دختر به نامهای فائزه، فاطمه و فریده دارد.
او درباره خود مینویسد: "شهید هاشمینژاد دایی عزیزم و دکتر شریعتی خیلی در آن سالها بر ساخت شخصیتم تأثیر گذاشتند."
در
ادامه، گفتگوی ما با محمدعلی ابطحی که در دولت اصلاحات، ریاست دفتر
رئیسجمهور، معاونت پارلمانی و حقوقی ریاست جمهوری و سمت مشاور وی را بر
عهده داشت و امروز رئیس مؤسسه گفتگوی ادیان و از اعضای اصلی مجمع روحانیون
مبارز است را میخوانید.
* آقای ابطحی متولد چه سالی هستید و چند فرزند دارید؟
- من در بهمن 1338 در مشهد متولد شدهام و سه دختر دارم.
* چند خواهر و بردار دارید؟
- 3 برادر و 2 خواهر دارم.
* در کدام منطقه تهران زندگی میکنید؟
در خیابان نیاوران ساکن هستم.
* تا چه حدی با مردم ارتباط دارید؟
-
ارتباطم با مردم زیاد است زیرا محدودیت دوره گذشته را ندارم و کمابیش در
جامعه شناخته میشوم؛ رفت و آمد زیادی با مترو دارم، هفتهای یک بار به
کتابفروشیهای خیابان انقلاب میروم و از مراکز فرهنگی هنری زیادی بازدید
میکنم. من به تمام تئاترهای تهران دعوت میشوم و اگر در باغ هنرمندان
نمایشگاهی باشد از آن بازدید میکنم. گاهی اوقات به کافی شاپ و قهوهخانه
هم میروم
* آقای ابطحی! مگر قلیان میکشید که به قهوه خانه میروید؟
-
بله، من بعضی اوقات قلیان میکشم البته میدانم که قلیان مضر است اما هوای
تهران هم ضرر دارد و ای کاش قلیان را در جامعه رواج میدادند تا دیگر به
دنبال شیشه کراک و علف که به دهن بعضیها خوش آمده، نمیرفتند.
در
سال 88 که تصاویر تلویزیون بیشتر در ذهن مردم بود ارتباطات مفصلتری داشتم،
بطوریکه حتی گاهی راه رفتن در خیابان برایم سخت بود. فکر میکنم
رابطههایی که در حوزه مجازی دارم باعث شده که پیوندهای شیرینی به عنوان
یک فرد عادی با مردم داشته باشم.
بعضی وقتها که مشغول کار هستم
افرادی به سمتم میآیند و میپرسند "شما ابطحی هستید؟" در این زمان من
میگویم "خیر، همیشه مرا همیشه با آن بنده خدا اشتباه میگیرند".
یک
دفعه در مترو وسط بازی Angrybirds یک نفر از من پرسید که "شما ابطحی
نیستید؟" من در جواب گفتم "این مرتیکه کیه که منو با اون اشتباه
میگیرند؟!" با این پاسخ من و با ظاهری که داشتم، آن فرد شروع به فحش دادن
کرد و گفت "ابطحی اهل فتنه است".
* آخرین باری که به پارک رفتید چه موقع بود؟
- دیروز
* آقای ابطحی شما در گذشته خیلی اهل پیامک بودید، امروز با معمول شدن استفاده از تکنولوژیهای جدید هنوز هم در این وادی هستید؟
-
در بین سیاسیون شاید من جزء اولین کسانی بودم که وارد فضای مجازی شدم، آن
زمان که معاون رئیس جمهور بودم وبلاگی داشتم که 6 سال تمام بدون یک روز
تعطیلی در آن مطلب مینوشتم. در فیسبوک هم جزء اولین کسانی بودم که عضو
شدم و الان حدود 106 هزار نفر و در اینستاگرام نیز حدود 50 هزار عضو دارم.
از
وقتی که شبکههای اجتماعی در موبایلها فعال شده، گاهی خودم از دست خودم
جیغ میزنم، بخاطر اینکه حجمش زیاد است و وقت زیادی از من میگیرد و باعث
می شود از کتاب خواندن عقب بمانم، بعضی وقتهادر گروههایی عضوم کرده اند که
اگر از آنها خارج شوم، حمل بر "کلاس گذاشتن" میدانند و از طرفی هم حضور در
این گروهها تکراری است، البته من در گروههای خوبی هم در زمینه خبر، شعر و
طنز در تلگرام و واتس آپ عضو هستم.
* آقای ابطحی اگر جای حسن روحانی بودید اولویت اصلی کارهایتان را چه موضوعاتی قرار میدادید؟
-
من سعی میکردم دولت را از درگیر بودن با مسائل جامعه دور کنم؛مشکلی که ما
داریم این است که دولت بیدلیل خودش را مسئول همه موضوعات میداند به جای
اینکه خودش را پشتیبان همه بداند تا به یک دولت حامی تبدیل شود.
در
حیطه جوانان افراد با استعدادی در حوزههای هنری، اقتصادی و.. در جامعه
هستند پس باید گروههای مدنی را تقویت کرد تا فعال شوند، آن موقع بار بزرگی
از روی دوش دولت برداشته میشود و ضمنا اگر خودشان هم مدیریت کنند غُر زدن
و نق زدن آنها کم میشود.
دولت باید حامی باشد تا جامعه بتواند به طور مستقل فعالیت کند البته باید مراقب اصول کلی ارزشی، سیاسی و امنیتی باشد.
* تمایل دارید در دولت مسئولیت بگیرید؟
-
خیر، چون در 24 سالگی مدیر این مملکت بودم، عمری مدیر رادیو، معاون وزارت
ارشاد و معاون رئیس جمهور بودم؛ اگر بخواهم این کارها را ادامه بدهم قطعا
به نسل بعد از خودم که باهوشتر و باسوادتر هستند ظلم کردهام به همین دلیل
دوست ندارم کار دولتی انجام دهم.
*آقای ابطحی در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟
اکنون
هم ریاست موسسه گفتمان بینالمللی (گفتوگوی ادیان) را دارم البته حدود 17
سال است که مشغول این کار هستم و سازمان ملل آن را به عنوان یک NGO
ایرانی میشناسد، البته در ایران هم مجوز دارد. خوشحالم که جزء اولین کسانی
هستم که این موضوع را در کشور باب کردهام چرا که معتقدم سختترین عنصر
تمدنی، دین است که اگر گفتوگوها در این زمینه انجام شود در صحنههای
اجتماعی هم گفتوگوها صورت میگیرد.
* آقای ابطحی آخرین رمانی که خواندید نامش چه بوده است؟
- در حال حاضر مشغول خواندن "انجیر معابد" از احمدمحمود هستم، یک رمان هم نوشتهام که هنوز منتشر نشده است.
* چه کتابی را برای خواندن پیشنهاد میدهید؟
-
بستگی به علاقه هر فرد دارد، البته من شخصا کتابهای دو حوزه را خیلی دوست
دارم؛ اولین حوزه تاریخ شفاهی و معاصر خودمان است و دومین حوزه رمان، قصه
و داستان است که معتقدم این کتابها جهانبینی زیادی را به انسان منتقل
میکند. فیلم هم زیاد میبینم چون میتوانم مطالب بسیاری را از فیلمی یاد
بگیرم.
* درحال حاضر پیش نماز مسجدی هستید؟
- در تهران، قدیمها خیلی منبر میرفتم اما آنقدر فضای سیاسی، مرزبندیهای شدیدی ایجاد کرد که الان کمتر از این نوع ارتباطات دارم.
* آخرین باری که با عنوان طلبه از شما سوال شرعی پرسیده شد چه زمانی و چه سوالی بوده است؟
-
قبل از ماه مبارک رمضان در حرم مطهر امام رضا(ع) خانوادهای در رابطه با
صحیح خواندن نماز و شرایط آن پرسیدند که من به آنها پاسخ دادم.
*
عکسهایی از شما در مراسم ترحیم دوستان و آشنایان در رسانهها منتشر
میشود، چطور است که هنوز ارتباطتان با رسانهها قطع نشده است؟
-
من در دو دهه گذشته بیشترین ارتباط را با بدنه رسانهها داشتم، با وجود
اینکه معمولا سیاستمداران با رؤسای رسانهها ارتباط دارند. من به صورت یک
فرد عادی کارهای خودم را انجام میدهم ولی رسانهها به عنوان یک فرد شناخته
شده از این مسائل استفاده میکنند البته در فضای مجازی یکی از
فعالترینها بودهام.
* در حال حاضر با مجمع روحانیون مبارز ارتباطی دارید؟
-
من عضو موسس مجمع روحانیون مبارز بودم و از روز اولی که این مجمع راه
افتاد، عضو شورای مرکزی بودم و الان هم در بعضی از جلسات آن شرکت میکنم.
* آقای ابطحی تلخترین و شیرینترین روز در طول زندگیتان چه روزی بوده است؟
- درباره تلخترین روز زندگیام نپرسید اما شیرینترین روزم را از نظر سیاسی و اجتماعی، 2 خرداد سال 76 میدانم.
* برای انتخابات مجلس دهم به عنوان یک فرد اصلاحطلب فعالیت خواهید کرد؟
-
در رابطه با حضور مردم در انتخابات حتما فعالیت میکنم اما اگر منظورتان
کاندیداشدن است باید بگویم برای کاندیدا شدن 50 درصد آن درست است، مانند
پسری که میخواست با دختر پادشاه ازدواج کند و گفت که 50 درصد موضوع من
هستم که با آن موافقم. در رابطه با موضوع کاندیدا شدن من هم همینطور است
ولی 50 درصد دیگر دست شورای نگهبان است که خیلی بعید به نظر می رسد.
* ترکیب مجلس آینده را چگونه ارزیابی میکنید؟
-
شرایط را برای مجموعه دوگانه اصلاح طلب و دولت آماده میبینم اما بستگی به
نوع رد و تایید صلاحیتها دارد زیرا ممکن است رد صلاحیتها آنقدر وسیع
باشد که امکان ورود خیلیها به انتخابات ممکن نباشد.
* اگر بخواهید خودتان را نقد کنید به چه نکاتی اشاره میکنید؟
-
اولین نقد به خودم را مربوط به عدم واقع بینیهایی که در دوران مدیریت
اصلاح طلبان داشتم میدانم، باید واقع بین بود و فهمید که تقسیم قدرت در
کشور چگونه است و آن موقع بخشی از رفتارها میتوانست متفاوت باشد.
دومین
نقد خودم را مربوط به غرق شدن وسیع در کار میدانم که باعث شده بود هیچ
نوع رسیدگی به خانواده نداشته باشم و مسائل شخصی را کنار بگذارم.
سومین نقد خودم را مربوط به دمیدن در اختلافاتی می دانم که میتوانست وجود نداشته باشد.
* برخی معتقدند که شما با داییتان یعنی مرحوم شهید هاشمی نژاد تفاوتهای زیادی دارید. در این رابطه چه نظری دارید؟
-
مرحوم داییام بزرگترین مربی زندگیام بوده و قبل از انقلاب اسلامی هنگامی
که به وادی بچههای انقلاب وارد شدم، شهید هاشمی نژاد به عنوان یک چهره
انقلابی در نظر من بود و حتی بیشتر از فرزندان و برادرهایش با من ارتباط
داشت.
شهید هاشمی نژاد در سال 61 شهید شد، تا آن موقع ما یکسره با
هم بودیم و دیگران همیشه بیشتر از مشخصههای دیگر، من را به عنوان
خواهرزاده شهید هاشمی نژاد میشناختند.
من همیشه گفتهام که از نظر
شخصی تحت تأثیر شخصیت ایشان روش زندگیام مشخص شده است ولی نمیدانم شهید
هاشمی نژادی که آنها تعریف میکنند چه کسی است.
*اگر به انتخابات 88 برگردیم آقای ابطحی چگونه عمل میکند؟
-
در انتخابات 88 معتقد بودم همه باید بر روی رئیس دولت اصلاحات توافق کنیم و
به همین دلیل هم وقتی مهندس موسوی کاندید شد همراه وی نرفتم و معتقد بودم
اگر رئیس دولت اصلاحات کاندیدا بود، چه رأی میآورد و چه رأی نمیآورد
شرایط بهتر از وضعیت امروز بود.
اگر رأی میآورد از دوره دوم احمدی
نژاد حتی برای نظام و رهبری بهتر بود و اگر هم رأی نمیآورد اتفاقات بعد از
انتخابات پیش نمیآمد.
پس از قضایای سال 88 جلسات متعددی برای
مشاوره به روانشناس مراجعه می کردم زیرا حال روحیام بد بود، همین مراجعات
به من کمک کرد تا در جامعه حضور پیدا کنم و مشکلات زیادی را تحمل کنم.
در سال 89 در حرم حضرت عبدالعظیم افرادی که نمیدانم اسمشان را چه بگذارم، به من حمله کردند و شیشههای ماشینم را خرد کردند.
فکر
میکنم شاید خیلی از آدمهای تازه به دوران رسیده، انقلاب را از آن خود
بدانند البته به همین دلیل که انقلاب برای خودمان است و ما فرزند انقلاب
هستیم باید برای کم کردن کینهها و حفظ چارچوبهای انقلاب و اصلاح روشهای
غلط تلاش کنیم.
* آقای ابطحی در مراسم امسال بزرگداشت ارتحال امام شرکت کرده بودید؟
-خیر نرفتم.
* یک جمله در رابطه با کلمههای زیر بگویید.
سوریه: ای کاش رهبری سوریه تغییر پیدا کند اما سیاستهای فعلی آن باقی بماند
داعش: انتقام تاریخی صهیونیستها و استکبار از اسلام
اینترنت: خیلی خوب
خانواده: همیشه از اینکه خانواده را در بسیاری از موارد فدا کردم، دلگیرم
ماهواره: همسایه ما ماهواره دارد که فیلمهای خوبی هم پخش میکند!
مجمع روحانیون مبارز: یادگار دوران امام
طلبه: طلبهام، طلبه قبل از انقلاب که بخاطر طلبگی، طلبه میشد و نه بخاطر شغل
معاون وزیر: بهتر از خود وزیر
پخش
تلویزیونی: سالها در رادیو مدیریت داشتم و میدانم کسی که برنامهای را از
رسانه پخش میکند خیلی حس خوبی دارد و فکر میکند دنیا در اختیارش است
زندان: خیلی تلخ و بیدلیل
اعتراف: نمیخواهم جواب بدهم
پس کی هستی؟
خوب جواب نده ، ما هم معنی این مدل جواب ندادن رو از شما بهتر می فهمیم !
کارت درسته.
من همیشه از خودم می پرسیدم چرا قیافۀ ابطحی اینقدر مرا به یاد تصویر شهید هاشمی نژاد میاورد؟ نگو که آن شهید دایی ایشان بوده
راست میگن : حلا زاده به دایی اش میره!
چقدر کامله
چقدر همه چی تمومه