پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : در دو سه روز اخیر جامعه پزشکی کشور واکنشهای نسبتاً تندی نسبت به ماجرای قتل یک پزشک در اردبیل نشان دادهاند. فضای رسانهها و شبکههای اجتماعی هم به طور کمسابقهای به تسخیر واقعه درآمده است. اولین تحقیقات قضایی و پلیسی حاکی از آن است که قتل اخیر به لحاظ انگیزشی ماهیت شخصی داشته و خارج از چارچوب رابطه پزشک و بیماران رخ داده است. قتل، رخدادی تلخ است و بروز آن برای هر انسانی با هر شغل و مشخصاتی، ناگوار و محکوم است، اما این امر مانع از آن نمیشود که برای تحلیلی جامعهشناختی از واکنش جامعه و بالاخص همکاران مقتول تلاش نکنیم.
اول؛ این یک واقعیت تلخ است که بسیاری از انسانها به دلیل شغلشان به قتل میرسند. افسران پلیس در درگیری با مجرمان، نظامیان هنگام انجام وظیفه در درگیریهای نظامی، قضات به دلیل تنش با متهمان یا شاکیان، مشاغلی همچون طلافروشان به دلیل درگیری با دزدان در سرقت از اموالشان، استادان دانشگاه به دلیل نارضایتی دانشجویان و... همگی مقتولانی هستند که به دلیل شغلشان به قتل میرسند. بنابراین کشته شدن به واسطه شغل، وضعیت خاصی نیست و اختصاص و انحصار به شغل و صنف ویژهای مثل پزشکان ندارد. برای مثال اول آذرماه 1393 یک معلم فیزیک در بروجرد با ضربات چاقوی دانشآموز 15 ساله کشته شد.
دوم؛ امنیت شغلی ضرورت و پیشنیاز فعالیت همه گروهها است نه یک گروه اجتماعی خاص. اینگونه نیست که یک صنف به امنیت شغلی بیش از دیگران نیاز داشته باشد. ممکن است استدلال شود که همراهان بیماران در شرایط عصبی مناسبی نیستند و از این جهت پزشکان بیشتر در خطر هستند اما آیا مراجعهکنندگان به دادسراها و دادگاهها کمتر از همراهان بیماران عصبی هستند و همین اندازه خطر کارکنان دادگستریها را تهدید نمیکند؟ و در محیطهای درمانی، پرستاران به اندازه پزشکان در معرض خطر نیستند؟ به این ترتیب به نظر میرسد مطالبه امنیت صنفی، اختصاص به جامعه پزشکی ندارد. از سوی دیگر، آیا پزشکان نخبهتر از استادان دانشگاه قضات برجسته، کارآفرینان و کارخانهداران خلاق، مدیران و سیاستمداران کارآمد، یا معلمان مبرز هستند؟ حداقل تصور من این است که پزشکان الزاماً از رتبه نخبگی فراتر از فیزیکدانان، کارآفرینانی که ترکیبی پیچیده از کار، سرمایه و خلاقیت را برای خلق ثروت و قدرت فردی و ملی به کار میگیرند، یا قضاتی که از پس پروندههای بزرگ برمیآیند برخوردار نیستند.
سوم؛ اگر مطالب فوق را کنار هم بگذاریم، با این سؤال مواجه میشویم که بازتاب گسترده و واکنشهای تند جامعه پزشکی کشور نسبت به قتل پزشک اردبیلی برای چیست یا نشان از چه چیزی دارد؟ به گمان من نفس حمایت پزشکان از تسریع در اجرای قانون در قبال واقعه مذکور و اعلام همدردی، عملی کاملاً انسانی و قابل فهم و ستایش است اما در پس این رخداد چیز دیگری را نیز میتوان مشاهده کرد.
1- حرفه پزشکی یکی از قدرتمندترین سازمانهای دفاع از منافع حرفهای را داراست. سازمان نظام پزشکی به دلایل مختلف احتمالاً قدرتمندترین سازمان برای دفاع از منافع حرفهای در حیطه اختیارات خود است. این سازمان بسرعت وارد عمل شده و به شکل نامشروط خواستار تضمین امنیت شغلی پزشکان شده است.
2- جامعه پزشکی آگاهانه یا ناآگاهانه وارد منازعهای برای افزایش اقتدار و مشروعیت خود شده است. پزشکان در این ماجرا و حتی با تأکید بر واژگانی نظیر «فجیع» و بدون توجه به اینکه شاید چیزی فراتر از مقولات پزشکی عامل قتل بوده باشد، اهمیت شغل خود و مشروعیت جایگاه و اقتدار خود در جامعه را به رخ میکشند.
این دو نکته وجهی از وجوه حضور اجتماعی پزشکی در جامعه ایرانی را آشکار میسازد. پزشکان در حالی که شغلی در کنار سایر مشاغل هستند و کمابیش به اندازه سایر مشاغل از نخبگی و توان ذهنی بهره دارند و در حالی که «انسان حرفهای» هستند، میکوشند تا از منظر «حرفه انسانی» به مسأله نزدیک شوند و با افزودن بار احساسی و عاطفی رخداد واقع شده، موضوع اقتدار و مشروعیت را به سطحی دیگر بکشانند و به این طریق وارد «سیاست تمایز» میشوند: پزشکی به مثابه حرفهای برتر، انسانیتر، شایسته احترامتر و مهمتر. مسأله این است که جامعه ایرانی به شکل تبعیضآمیزی این اقتدار را برای پزشکان قائل شده است در حالی که سایر حرفهها از آن بیبهرهاند. استادان دانشگاه، کارفرمایان یا حتی پرستاران در فرآیندی اجتماعی - و نه برآمده از برتریهای واقعی صنفی - از چنین حق و اقتداری محروم شدهاند. قتل افراد کاری بسیار غیرانسانی و زشت است، اما ندیدن فرآیندهای آلوده به تبعیض نیز میتواند قاتل جامعه باشد.
*دکتر محمد فاضلی / جامعه شناس / ایران
مرگ آدم ها اتفاق خاصي نيست
انتخاب عزيز نذاشتن امكان نظر براي متني كه سرتاسر از بغض همراه بخش عمده اي از طرفداران شما كه پزشكان باشند رووميرنجاند من به شما توصيه مكنم امار بگيرد پزشكان بيشترين سايت خبري كه در روز ميبينند كدام است بي شك شما در بالاترين نقطه اين ليست هستيد
به نظر من
کانون وکلا باید قاتل را تنها نگذارند
معلم مشهدی توسی
عالی بود مثل همیشه
جامعه پزشكي بيش از اينكه نگران امنيت شغلي خود باشد نگران از بين رفتن اعتماد مابين بيمار و پزشك است واين حادثه تاسف بار نشانه ايي از اين عدم اعتماد است كه مهمترين عامل ان برخورد پوپوليستي وزارت به داشت و رسانه ها با سيستم درماني كشور مي باشد از بين رفتن اين اعتماد باعث صدمات جبران نا پذيري به بيماران و مردم عزيز خواهد شد از حضرتعالي بعنوان جامعه شناس انتظار ميروند به عنوان جامعه شناس تحليل جامعتري نسبت به اين موضوع داشته باشيد
پزشکان از لحاظ نخبگی همسطح دیگرانند
اخه چی میگی؟
پزشکان فرهیخته ترین قشر با شعور ترین با فرهنگ ترین مسلمان ترین قشر جامعه است.
هر که شغل .... خود را با پزشک مقایسه کند بی ادبی کم شعوری و حسادت خود را ابراز کرده
قتل پزشک به مراتب فجیع تر از قتل دیگران حتی رییس جمهور است.
اینه چون عیب تو بنمود راست
خود شکن آینه شکستن خطاست
اگر من معلم تامین نشوم یاد می دهم به دانش آموزانم که همه مشاغلی که از من بیشتر حق و حقوق می گیرند بی عدالتی است
خصوصا دو نكته اي كه ذكر شد
اولا متاسفانه از نظر جامعه شناختی کمبود این نوع تحلیل به شدت احساس می شود.
ثانیا تبعیض پزشکان محترم از نظر در آمد مادی با سایر اقشار جامعه ظاهرا خیلی کم است که به فکر کسب قدرت کاذب دیگری هستند
ثالثا میطلبد که وضعیت اقتصادی و جایگاه پزشک در جامعه ایران با سایر نقاط دنیا مقایسه شود تا بلکه زنگ های خطر هایی به صدا دربیاید و فکری برایشان شود
ایا فکر کردین ک چرا قتل یک پزشک اینقدر بازتاب داشته؟ فقط پزشکان نبودن ک ب قتل این پزشک واکنش نشون دادن.ایا از خودتون پرسیدین چرا غیر پزشکان اینقدر واکنش نشون دادن؟
تمام کسانیکه در حرفه پزشکی مشغول اند حداقل یک بار از سوی بیمار یا همراهان او مورد تهاجم قرار گرفته اند ...به چه گناهی ... کمک به همنوع ؟!!!
درد پزشکان درد اثبات نخبگی نیست که این امری اثبات شده است ....لحظاتی را بیاد آورید که جهت بهبودی بیمارانتان امیدتان اول به خدا و دوم به دستان شفا بخش پزشکتان بوده است ...فراموش که نکرده اید ....
و تشکر از نقدتان
نکته مغفول نه ادعای فضل و برتری است
که (پزشکی فارغ از عملکرد عده ای سودجو که مورد اعتراض جامعه پزشکی هم هستند ) شغلی همتراز علم ادیان است ! به حکم حدیث نبوی العلم علمان علم الابدان و علم الاديان.
این علم نیاز ضروری جامعه است و حرمت ذاتی دارد و نه فردی !
آنچه خطرناک است بی حرمت کردن ذاتی آن است که خود شما هم اگر کمی عصبیت خود را کنار بگذاری می بینی که حرمت ذاتی آن را زیر سوال برده ای و نه شخصی ! که ما خود نیز از افراد بدون صلاحیت در کسوت پزشکی شاکی هستیم !
من متخصص اطفال هستم. یکی از آرامترین رشته های پزشکی که این رشته را به تناسب روحیه و جنسیت خودم انتخاب کردم.
یک پیشنهاد دارم. معمولا پزشکان 10 کشیک در ماه دارند و در دوره رزیدنتی معمولا بیش از این هم میشود. آیا حاضرید در یکی از کشیکهای من در بیمارستان نمازی شیراز مرا همراهی کنید؟ شرایط هم میذارم. در طی 24 ساعت شما هر جایی که من رفتم همراهی کنید. اگر من ایستاده بودم ضندلی براتون مهیا میکنیم بنشینید. مرتب میگم براتون آبمیوه و بستنی بیارن تا خسته نشید. به سخنان بیماران هم توجه نکنید. آخرش هم کل حقوق یک ماهم رو بهتون میدم. اگر خواستید یک ماه تمام همراه شما در محیط کارتون حاضر میشم و هیچ پولی نمیخوام. حاضرید؟
مطالب شما و قضاوت هایی که امروز در مرود جامعه پزشکی می شود
ناشی از تبلیغات و جو سازی های غلط رسانه ای است من و بسیاری از همکاران بعنوان یک پزشک هیچ گاه خود را تافته جدابافته ندیده آیم علی رغم تمامی سختی هایی که در دوران تحصیل و گذراندن طرح دور از خانواده در مناطق نا امن و دوردست حتی اگر دختری تنها و مجرد باشی ، با آن مواجه هستیم که تا پزشک نباشی و یا از نزدیک شاهد زندگی ما نباشی و فقط درصد نمی از پزشکانی که درآمد بسیار بالایی دارند را ببینید متوجه نگرانی ها و دغدغه های این صنف نخواهی شد
1- علم پزشكي را به دليل اينكه مستقيما با جان و سلامت انسان ها ارتباط دارد و تقريبا همه افراد نيز مبتلابه هستند نسبت به ساير شغلها جايگاه ويژهتري دارد. مثلا همان كارخانه دار نخبه يا فيزيكدان برجسته در صورتيكه تحت جراحي پزشكي حاذق قرار نگيرد زندگي خود را از دست خواهد داد و جامعه از وجود آنان محروم خواهد شد. چه اينكه طبعا ابزاري كه همين پزشك استفاده مينمايد حاصل تحقيق آن فيزيكدان و ساخت آن كارخانه دار است ولي بدليل مستقيم و ملموس بودن آثار پزشك درجه اهميت آن در جامعه همواره بيشتر بوده است. كما اينكه در اعصار و قرون گذشته شايد فيزيك و صنعت بدين شكل نبوده ولي پزشكي و سلامت با خلقت انسان بوده و هست.
2- در فرهنگ ما ايرانيان پزشك و شغل پزشكي همواره جايگاهي ويژه و استثنائي داشته است كه دلايل مختلفي براي آن ميتوان مطرح نمود اما اين ريشه فرهنگي ميتواند يكي از دلايل چنين عكس العملهايي باشد.
3- رخدادهاي اجتماعي عموما حاصل فعل و انفعال يا عمل و عكس العمل ميباشند كه در اين حادثه يا حوادث مشابه ميتوان آنها را ديد.فعل و انفعالات در اين ماجرا به نظر بنده در موارد زير قابل جمعبندي است:
1) در چند سال گذشته متأسفانه براي معدودي از پزشكان اين شغل از حالت تقدس خارج و به يك تجارت تبديل شده و صد تأسف اينكه فقط اين معدود پزشكان جان همنوعان خود را فقط در ازاي سود مادي معامله مينمايند 2)عامل اول باعث شده تا افرادي كه با اين قبيل پزشك نماها كه فقط از پزشكي علم آن را دارند مواجه شده اند يك كينه يا عقده نهفتهاي به دل بگيرند كه كم و كيف آن بر اساس نوع تعامل و ويژگيهاي روان شناختي افراد متفاوت است. طبعا برخي از اين نوع افراد نيز بدنبال تلافي نمودن در زمان خاصي نيز ميباشند. تصور نمائيد مادر همسر يا فرزند كسي بخاطر منفعت طلبي يك فرد ديگر از دنيا برود. در رابطه با شغل هايي مثل قضاوت و معلمي هم كه مطرح شده چنين مسائلي وجود دارد چه اينكه ممكن است در اين شغل ها اصلا قاضي يا معلم كاملا رفتار قانوني را انجام داده باشند ولي معمولا اين شغلها دشمنساز هستند. 3) تصويب و اجراي طرح سلامت در 2 سال گذشته با توجه به تغييرات در هزينهها و قانونمند شدن تعرفهها براي برخي از همان پزشكان بند اول فشارهايي ايجاد نموده كه گهگاه پيام هاي وزير محترم بهداشت در رسانه ها براي اينگونه افراد اعلام شده است. 4) اين قبيل پزشكان نيز منتظر فرصت مناسبي براي تخليه اين فشار به نحوي در جامعه ميباشند كه شايد بتوان در اين موضوع خاص آثار اين رفتار را نيز مشاهده نمود.
یکی دیگران را عقده ای خطاب می کرد و دیگری همه را بی سواد ؛ یکی بیماران را تهدید به ویزیت نکردن می کرد و آنقدر برای خودش جایگاه ساخته بود که نعوذ بالله انگار خداست و جان مردم در دستان اوست !
همه باید بدانند انتقاد لازمه ی هر حرفه ایست هر تقدسی که ساخته دست انسان باشد روزی به فجیع ترین حالت ممکن فرو می ریزد و در این بین خوبها و مقدسهای واقعی قربانی می شوند
درود بر پزشکان باوجدانی که نیتشان رضایت خدا و خلق خداست و نیازی به مقدس سازی و خود برتربینی و منت گذاری ندارند چون واقعا مقدسند
شبها بیدار نموندین تو بیمارستانا که ببینین چه خبره
مسئولیت بیمار با پزشک هست نه با پرستار
وقتی حقوقی از بیماری ساقط می شود انگار هیچ اتفاقی نیافتاده ولی وقتی حقی از پزشکی ساقط می شود ماجرا تا آنجا پیش می رود که حتی کم مانده بود خود وزیر بهداشت هم به این استان برود.
اما وجه جامعه شناختی متن مشخص نیست!
بماند که چهار سال تخصص و سه سال فوق تخصص ام چندین برتبر سخت تره
دادستاني اعلام كرده كه قتل ايشون هيچ ربطي به رابطه پزشك ، بيمار نداشته و كاملا شخصي بوده ، پس مثل هر اتفاق و حادثه كه ممكنه براي هر فردي توي هر صنفي مثل مهندس ، پرستار، معلم ، نظامي ، نانوا و .... رخ بده ، بايد برخورد بشه ، نه اينكه بشه ماجرايي براي سهم خواهي سازمان و اشخاص هم صنف ، مثلا اگه ي روز ي مهندس كشته شد به جاي اينكه دنبال علتش بگرديم ، نظام مهندسي اعلام كنه ديگه مهندسين سر كار نرن يا شبيه اين
حرف خاصی نبود جز اظهار نظر بر مبنای احساسات شخصی خودتان بعنوان یک فرد با تحصیلات دانشگاهی که احساس کرده اید جامعه حق شما را نشناخته و بی دلیل بین امثال شما و پزشکان تبعیض قائل شده است.
مرهمت فرموده ما را مس کنید
استاد جامعه شناس بزرگوار
اصلا ما عذر خواهی رسمی میکنیم که يه سی چهل سالی مطالعه صرف را پیشه کردیم و پزشک شدیم،
لطفا شما بزرگواران و صدا و سیما و وزیر بزرگوار دست از سرمان بردارید،