پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : علی اکبر جوانفکر، مشاور رسانه ای رئیس جمهور بر این باور است که رئیس
جمهور حق دارد قوانینی را که مخالف شرع و قانون اساسی ارزیابی میکند،
اجرا نکند.
به گزارش خبرگزاری انتخاب به نقل از الف، وي همچنین با خلاف قانون خواندن مصوبات
مجمع، آن را عاملی برای نگارش نامه انتقادی احمدی نژاد به نمایندگان مجلس
میداند و می گوید: «رویّه مجمع برای دولت، قابل تحمل نیست و از همین رو،
دولت علیه مجمع شوریده، زیرا تدوین قانون، وظیفه مجلس است نه مجمع تشخیص
مصلحت نظام.»
مهمترين بخش هاي مصاحبه، جوانفكر با ويژه نامه"نسيم بيداري"؛ از پيش رويتان مي گذرد:
*
آقای رئیس جمهور به عنوان مجری قانون اساسی، این ضرورت را احساس کردند
که به نمایندگان مجلس تذکری بدهند تا مراقبت لازم انجام شود و مجددا تخلف
از قانون اساسی را شاهد نباشیم. ایشان در این نامه، سؤالاتی را مطرح کردند.
اصولا نگارش و تدوین این نامه از جایگاه ایفای وظایف ریاست جمهوری
بودهاست. این نامه بیانگر خواست و مطالبات مردم است. اما درباره رسانه
ای شدن این نامه، نمایندگان منتشرکننده باید پاسخگو باشند.
* من
بر این باورم که نباید به اختلافات، نگرشی منفی داشت. از همین منظر، ایرادی
ندارد که ریاست جمهوری دیدگاه خود را با نمایندگان در میان بگذارد تا
حقوق مردم استیفا شود. متأسفانه برخی از دوستان این مسأله را برنمی تابند و
با بهانه حفظ وحدت می خواهند که سخنانی از این دست مطرح نشود، درحالیکه
باید این مهم را در نظر داشت که نباید در سایه وحدت، حقوق مردم پایمال شود.
وحدت باید تضمین کننده و تأمین کننده حقوق مردم، رعایت قانون و شرع
باشد.
* حتما وجاهت قانونی دارد. آقای رئیس جمهور در نامه خود به
سؤالات مهمی اشاره کردند. نمایندگانی که از نامه ایشان انتقاد کرده و حتی
پاسخ های بی سر و تهی به این نامه دادند، حتی یک سؤال مندرج در نامه را
پاسخ ندادند. این نمایندگان با غوغاسالاری فضایی را فراهم کردند که این
سؤالات همچنان بی پاسخ بماند. این سؤالات کلیدیست و باید نمایندگان به
آن جواب بدهند، اما نه تنها جوابی به این سؤالات داده نمی شود، بلکه
نمایندگانی مانند آقای مطهری و آقای توکلی به صراحت به این مسأله اشاره
می کنند که نمایندگان مجلس می توانند قوانین خلاف شرع و قانون اساسی، که
شما از آن به عنوان میثاق ملی یاد کردید، به تصویب برسانند. با این وجود،
آیا میتوان در مورد سایر مسائل به اجماع دست یافت؟
* در حال حاضر،
برداشت خطرناکی صورت گرفته و مجمع در مقام تصویب قانون برآمده که این
مسأله به هیچ وجه مورد تأیید ما نیست. آقای رئیس جمهور علیه این روند
غیرقانونی شوریده است. ایشان اجازه نخواهد داد که این روند غیرقانونی
نهادینه شود و همه از جمله رسانه ها می توانند به رئیس جمهور کمک کنند.
*
وظیفه دولت اطاعت همیشگی نیست. دولت به شرطی که مجلس در چارچوب قانون عمل
کند، باید از آن تبعیت کند، اما اگر قانون رعایت نشد، ریاست جمهوری باید
تذکر دهد.
* رئیس جمهور درصورتیکه قانونی را منطبق بر قانون
اساسی ندانست، می تواند آنرا اجرا نکند، چون مجری قانون اساسی است. اگر
روند قانونی طی شده و مورد تأیید شورای نگهبان نیز قرار گرفته باشد، اما
اجرای آن در توان دولت نباشد، دولت میتواند از حکم حکومتی بهره بگیرد.
*
اگر قوانین خارج از چارچوبِ قانون اساسی و خلاف شرع باشد، رئیس جمهور
میتواند از اجرای آن سرباز بزند و بگوید من این قانون را قبول ندارم. باید
همه چیز طبق قاعده قانونی انجام شود. این را میتوان مطالبه کرد. ریاست
جمهوری باید به مجلس تذکر بدهد که نمایندگان در چارچوب قانون و شرع، مصوبه
داشته باشند. دولت نمیتواند به مجلس اجازه بدهد که مصوبه ای برخلاف شرع و
قانون، که مورد تأیید شورای نگهبان هم قرار نگرفته، به مجمع برود و به
قانون تبدیل شود. این روند به هیچ وجه مورد تأیید نبوده و نیست و باید
مانع آن شد.
* رفتار مجلس را سازنده ارزیابی نمی کنم. فکر می کنم
در برخی از موارد، این رفتار قابل دفاع نیست. مجلس بر این نکته واقف است
که این دولت، مورد تأیید رهبری است و تمام تلاشش برای حرکت رو به جلو در
کشور است. مجلس باید برای این دولت فرصت سازی کند، اما از امکانات خود
برای تحت فشار قراردادن دولت بهره می گیرد و متأسفانه این کار به اسم
اصولگرایی هم در حال انجام است که این رویکرد به هیچوجه قابل دفاع نیست.
امیدوارم که مجلس در اواخر کار خود، عملکردش را اصلاح کند و این رفتارهای
نادرست را انجام ندهد.
* این عامل می تواند بین اصولگرایانی که
تابلوی حزبی بالای سرشان است، شکاف ایجاد کند. این افراد بر این باورند که
آقای احمدی نژاد را آنها رئیس جمهور کردند، اما آقای احمدی نژاد خود به
تنهایی و بدون حمایت هیچ گروهی در انتخابات شرکت کرد و توانست در دور اول
رأی بیاورد. بعد از مرحله اول، آنها خودشان را چسباندند به آقای احمدی
نژاد.
* آقای لاریجانی که کاندیدای آنها بود، مگر چقدر رأی آورد؟
حدود ۶ درصد و به اندازه آرای باطله، رأی آورد. دوره اینها تمام شده و بر
پیشانی اینها مهر بطلان خورده است. بعد این افراد خود را به آقای احمدی
نژاد چسباندند و گفتند که ما به شما رأی دادیم. حالا فرض کنید که این ۶
درصد، در دور اول به آقای احمدی نژاد رأی دادند. مگر این رأی در رأی
میلیونی ایشان تأثیری داشت؟ به هرحال، ایشان رئیس جمهور شدهبود. البته
بعد از این حمایت، از ابتدا کارشکنی ها شروع شد. و از روز اول به اسم
اصولگرایی شروع به کارشکنی کردند. این منطق کجا با اصولگرایی تطبیق دارد
که مجلس، در برابر دولتی که اینگونه آماده خدمت است، کار شکنی کند؟ این
قطعا اصولگرایی نیست. بروند برای خود اسم دیگری انتخاب کنند که اصولگرایی
در خود نداشته باشد.