پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
روزهای پایانی مذاکرات هسته ای در هتل کوبورگ وین با گمانه زمانی های مختلفی درباره فضای گفت وگوها رو به رو شد. برخی رسانه ها فضا را مثبت و برخی فضا را با چالش توصیف می کردند. هر کدام از طرف های مذاکره کننده نیز با برداشت خود سعی در توصیف فضای حاکم بر مذاکرات داشتند. نمایندگان آلمان فضا را مثبت و رو به جلو می دانستند اما فرانسوی ها می گفتند هنوز سوالاتی باقی مانده است. از طرفی رفت و آمدهای وزرای خارجه به خصوص وزرای روسیه و فرانسه، این شائبه را به وجود آورد که ممکن است مذاکرات بدون نتیجه باقی بماند. اما آنچه بیش از همه حایز اهمیت بود، تلاش طرف های مذاکره کننده برای دستیابی به توافق بود. وزرای خارجه غربی به شدت درگیر مذاکرات برای نهایی کردن توافق درباره مسئله هسته ای ایران بودند. رفتارها و اظهارات هر یک از طرفین مذاکره کننده با رسانه ها، برداشت های متفاوتی را بازتاب می داد.
حضور وزیر خارجه و هیات ایرانی در بالکن محل مذاکرات و پاسخ های کوتاه به سوالات، صحبت های کوتاه مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و جان کری وزیر امورخارجه آمریکا در جمع خبرنگاران، منجر به شکل گیری فضایی از جو حاکم در مذاکرات در رسانه ها می شد. در کنار این فضاسازی ها، حاشیه ها هم چندان بی اهمیت نبود. در خواست وزرای خارجه اروپایی برای سفر به ایران، صحبت در مورد زندانیان آمریکایی در ایران و همچنین زندانیان ایرانی در آمریکا که به دلیل نقض تحریم ها بازدشت شده بودند از جمله مذاکرات حاشیه ای بود.
«دیپلماسی ایرانی» در گفت وگو با مجید تخت روانچی عضو تیم مذاکره کننده هسته ای و معاون اروپا و آمریکا وزارت امور خارجه فضای حاکم بر مذاکرات و آنچه بر چند روز پایانی مذاکرات گذاشت را جویا شده است.
برداشت های ابتدایی از مذاکرات هسته ای در وین بر این مبنا قرار داشت که با توجه به زمان تعیین شده _ حداکثر 30 ژوئن _ آمریکایی ها در مقابل موعد ارائه توافق به کنگره پیش از تعطیلی آن محدودیت زمانی داشتند و سعی می کردند با تعیین زمان نهایی، ایران را برای دستیابی به توافق تحت فشار قرار دهند. تا چه میزان طرفین قائل به عنصر زمان در روند مذاکرات بودند؟
تیم مذاکره کننده ایرانی همواره بیان کرده بود تحت فشار زمان قرار نمی گیرد. این موضوع را هم به صورت علنی و هم به صورت خصوصی در مذاکرات نه فقط به آمریکایی ها بلکه به همه اعضای 1+5 گفته بود. آنچه برای تیم مذاکره کننده ایرانی اهمیت داشت، کیفیت کار است و اگر قرار است به توافقی دست یابیم که برای ایران خوب نباشد، هر چقدر هم طرف مقابل یا طرف های مقابل خواهان نتیجه رسیدن زودتر باشند، قبول نمی کنیم، زیرا محدودیتی نداشته و فشار زمان نداریم. تحت فشار بودن طرف مقابل مشکل خود آنها بود. وقتی به 30 ژوئن که به عنوان ضرب الاجل تعیین شده بود نزدیک می شدیم، به صراحت بیان می کردیم که اگر از تاریخ اعلام شده بگذریم، دیگر ضرب الاجلی نداریم. آنها بحث کنگره و دیگر موارد را مطرح می کردند و ما نیز بیان می کردیم که تحت فشار قرار نمی گیریم. بر اساس همین کار را ادامه دادیم. کار را با دقت کافی، تمرکز و بدون اینکه فکر ما به سمت و سوی نزدیک شدن به زمان مقرر سوق یابد، به پیش بردیم. در نهایت به توافقی رسیدیم که فکر می کرده و می کنیم توافق خوبی بوده که عنصر زمان در آن دخالت نداشت.
بعضا رفت و آمدهای وزرای خارجه برخی کشورها در اذهان عمومی تعبیر به بی نتیجه بودن مذاکرات می شد و اینکه هر لحظه امکان ترک میز مذاکره وجود دارد. تا چه میزان فضای مذاکرات تحت تاثیر رفت و آمدها قرار گرفت؟ یا اساس چنین تاثیری وجود داشت؟
نه اصلا. آقای ظریف از زمان ورود به وین، محل مذاکرات را ترک نکردند. آقای کری هم به دلیل مشکلات پزشکی ترجیح داد در وین بماند. بقیه وزرای خارجه مانند روسیه و چین نیز به دلیل بعد مسافت دیر به محل مذاکرات پیوستند. وزرای خارجه اروپایی نیز به دلیل نزدیکی مسافت راحت تر رفت و آمد داشته و هر از گاهی می آمدند و بعد برای انجام کارهای خود به کشورشان باز می گشتند. ترک جلسه به معنی تحت فشار قرار دادن نبود. ما نیز قائل به این مساله نبود که اینگونه موارد را در محاسبات خود منظور کنیم. هدف این نبود که از طریق ترک جلسات بخواهند بر ایران فشار وارد کنند. اگر هم بوده ما خبر نداریم و واقعا بی تاثیر است. در انتهای کار که نیاز به پیشرفت داشت، وزرای خارجه اعلام کردند که روز آخر می آیند و اینگونه هم شد.
تیم ایرانی مساله ترک مذاکرات را مطرح نکرد؟
بالاخره مذاکرات طی دو سال دارای بالا و پایین هایی در بحث ها بود. چند دوره ما با تهران مشورت داشتیم که اگر لازم شد مذاکرات را ترک و به تهران آمده و تنفسی شود، ولی در دور آخر بحث ترک مذاکرات وجود نداشت. ما هر روز با تهران از طریق ارتباط امن و خیلی راحت در مشورت بودیم و مطالب و نظرات خود را منتقل و منتظر دستورالعمل می ماندیم. در نهایت دستورالعمل ها نیز انجام می شد. بنده به دلیل شخصی مجبور شدم 24 ساعت به تهران بیایم و در این زمان نیز مشورت های لازم انجام و دستورالعمل لازم گرفته و به آقای ظریف به عنوان رییس تیم مذاکرات منتقل شد. مشکلی از نظر ارتباطی نداشته و بحث ترک مذاکرات در دور آخر وین مطرح نبود.
در روزهای آخر آقای ظریف در پیامی به طرف آمریکایی بیان کرد «نمی توانید اسب ها را وسط مسابقه عوض کنید.» این پیام در واکنش به چه اقدامی بیان شد؟
مذاکرات حساسی بود. پیش از ورود به این دور از مذاکرات از زمان گفت وگوهای لوزان، چند دور بحث در سطح معاونان صورت گرفته و به مرحله آخر رسیده بود. مرحله آخر حساسیت زیادی نه فقط برای ما بلکه برای همه کشورهای مذاکره کننده داشت. انتظار بر این بود که همه هیات ها یک مسیر مشخصی را طی کنند تا نهایتا به سمت انتهای کار برسیم. تمام تلاش ها در این راستا قرار داشت. گرچه از ابتدا توافق شده بود تا زمان انتهای کار هر هیاتی آزاد است نظرات خود را در آخرین لحظه بیان و مطالب خود را ارایه کند. این حق را باید داشته باشد. این را همه طرف ها درک می کردند اما به دلیل حساسیت کار این درک نیز وجود داشت که همدیگر را با پدیده جدید مواجه نکنیم و جهت بازی عوض نشود. به قول معروف یکدیگر را سورپرایز نکنیم. اما در مقطعی احساس شد که طرف آمریکایی مسیر دیگری را می رود. آنها با نکاتی که مطرح می کردند این احساس را به وجود آوردند که ممکن است بخواهند چرخی داشته باشند. از این رو آقای ظریف این نکته را در توئیتر خود گفتند. پس از آن نیز بار دیگر کار بر روی غلتک افتاد و به انتها رسید.
گفته می شود آقای کری در حاشیه مذاکرات هسته ای همیشه به آمریکایی های زندانی در ایران اشاره می کرد. آیا در مذاکرات به این موضوع هم پرداخته شد؟
به هیچ وجه در طول مذاکرات مسایلی غیر از موضوع هسته ای مطرح نشد. ما به صراحت گفته بودیم که موضوع گفت وگوی ما صرفا هسته ای است. شاید در ابتدا این احساس در طرف مقابل وجود داشت که فرصتی برای طرح دیگر مسایل وجود دارد. اما ما به صراحت بیان کردیم که مذاکرات صرفا هسته ای است. این موضوع تا آخر کار هم از طرف ایران و هم طرف های مقابل رعایت شد. البته در حاشیه جلسات به طور طبیعی بحث هاّی مختلفی مطرح می شود که حالت مذاکره ندارد. زمانی که مذاکره می کنید با یک دستور کار مشخص در مذاکره شرکت می کنید. مذاکره یک بده بستان است. تمرکز ما در مذاکره نیز بر مساله هسته ای بود، ولی در حاشیه مذاکرات بحث های جانبی از جمله موضوع زندانیان آمریکایی در ایران و هم زندانیان ایرانی در آمریکا مطرح شد. این مساله یکطرفه نبود. ما هم در مورد زندانیان ایرانی که در آمریکا هستند، صحبت می کردیم و خواستار ارایه تسهیلات و حتی آزادی آنها بودیم. تعدادی از زندانیان ایرانی در آمریکا به دلیل مسایل تحریم در بازداشت هستند یا تعدادی در خارج از کشور بوده و منتظرند به آمریکا انتقال یابند. ما به صراحت به طرف آمریکایی می گفتیم که تحریم ها ظالمانه و غیرقانونی است و برخورد آنها درست نیست. تنها در این حد بحث می شد.
موضوع دیگر فعال و منفعل بودن کشورهای مذاکره کننده است. آنچه از نمای بیرونی مذاکرات مشاهده می شد، به نظر می رسید کشورهایی مانند چین، روسیه و حتی یکی دو کشور اروپایی مواضع منفعلانه ای داشته و در مقابل فرانسه و آمریکا نقش فعالی داشتند. نوع ترکیب فعال یا منفعل بودن اعضا چگونه بود؟
آنچه برداشت شده، تحت تاثیر اخباری است که از محل مذاکرات انتشار می یافت. اما در داخل اتاق مذاکرات به این صورت نبود و همه کشورها فعال بودند، گاهی برخی بیشتر و گاهی کمتر. برای بعضی یک موضوع خاص اهمیت داشت و بعضی دیگر روی یک موضوع دیگر متمرکز می شدند. برای مثال ما درباره تحریم ها بحث چندانی با روسیه و چین نداشتیم، زیرا موضوع طرف ما نبود. این موضوع بیشتر میان ما و آمریکا و سپس اتحادیه اروپا و کشورهای اروپایی مطرح می شد. این انتظار هم می رفت که روسیه و چین در این زمینه فعالیت چندانی نداشته باشند. درباره موضوع اراک که در نهایت چینی ها فعالیت خواهند کرد، طرف بحث چینی ها بودند. شاید در مورد اراک، روسیه به اندازه چین فعال نبود. فعال یا غیرفعال بودن، بستگی به موضوع داشت. اما در برخی موضوعات مانند قطعنامه شورای امنیت همه صاحبنظر بودند زیرا این مساله در ارتباط با همه اعضای دائم شورای امنیت به اضافه آلمان در کنار آنها بود. از این رو اینکه چه موضوعی مورد علاقه کدام طرف بود، بر اساس همان فعالیت های خود را تنظیم می کردند.
در هیات مذاکره کنندگان 1+5 با سه کشور اروپایی انگلیس، آلمان و فرانسه رو به رو بودیم و از طرفی هم نماینده اتحادیه اروپا حضور داشت. بالانس شدن موضوع و مذاکرات با نماینده اتحادیه اروپا و یا سه کشور اروپایی چگونه صورت می گرفت؟
نماینده اتحادیه اروپا، نماینده عالی است که بر اساس مصوبات شورای امنیت این مسئولیت را بر عهده داشته که از طرف همه اعضای 1+5 با ایران مذاکره کند. از طرفی وقتی در سطح معاونان با خانم اشمید مذاکره صورت می گرفت، در واقع ایشان نماینده 1+5 بودند. البته در برخی موارد مثلا اگر موضوعی مطرح می شد که یک کشور صاحبنظر بوده یا علاقه به مذاکره داشت یا کارشناسان ایران با کارشناسان اتحادیه اروپا مذاکراتی داشتند که در این صورت آن نماینده نیز حضور داشت. اما به عنوان استثنا بود. اصل کار میان هیات ایرانی و خانم اشمید یا کارشناسان ما و کارشناسان اتحادیه اروپا صورت می گرفت. آنها با مجموعه های خود هماهنگ می کردند. ما در هماهنگی آنها دخیل نبودیم. به همین دلیل بیشتر زمان مذاکرات به هماهنگی میان اعضای 1+5 می گذشت. اعضای 1+5 پس از هماهنگی نظرات خود را به خانم اشمید منتقل کرده و او نیز با ما در میان می گذاشت. آنجا که نیاز بود، خانم موگرینی هم اضافه می شد و مثلا آقای ظریف با آنها مذاکره می کرد. ما از ابتدا گفته بودیم که چند بار مذاکره نمی کنیم و فقط یک بار مذاکره و با یک نفر هم مذاکره می کنیم. به آنها گفته بودیم که این یک نفر را خودتان انتخاب و هماهنگی را با او داشته باشید. برای مثال گفته بودیم اگر سر موضوعی با اتحادیه اروپا به تفاهم رسیدیم، دیگر این پرونده نمی تواند باز شود. هماهنگی باید میان خود شما با مسئولیت دبیرخانه اتحادیه اروپایی باشد که از طرف آنها با ما مذاکره کند. همین روش را هم در پیش گرفتیم.
اتحادیه اروپا به دلیل نوع روابطش با آمریکا دست به اعمال برخی تحریم ها علیه ایران زد و بعضا رضایت چندانی ندارد، چرا که برخی کشورهایی اروپایی از نوع روابط تجاری و اقتصادی که با ایران طی ده سال گذشته داشتند، ناراضی بوده و خواهان بهبود آن بودند. حال تا چه میزان این مساله موجب می شد که کشورهای اروپایی یا مجموعه اتحادیه اروپا، در برخی موارد نسبت به مواضع خود در روند مذاکرات تجدید نظر داشته باشند تا به نتیجه نزدیک شوند؟
اگر چنانچه توافق اجرایی شود، طبیعتا با لغو تحریم های ثانویه آمریکا و لغو تحریم های اتحادیه اروپایی مرتبط با موضوع هسته ای، فضای برای همکاری های تجاری میان ایران و اتحادیه اروپا فراهم می شود زیرا از نظر قوانین داخلی اروپا، دیگر منعی وجود ندارد. آنها دیگر نگران اقدامات تنبیهی آمریکا در چارچوب تحریم های ثانویه نیستند. آمریکا نیز به دلیل اعمال تحریم های اولیه نمی تواند با ایران کار کند. البته چند مورد استثنا در ضمیمه 2 در ارتباط با بخش تحریم ها وجود دارد که آمریکا بر اساس آن می تواند با ایران همکاری تجاری داشته باشد. اما عمده فعالیت های اقتصادی شهروندان و شرکت های آمریکایی با ایران ممنوع است مگر برای موارد خاص از وزارت خزانه داری آمریکا مجوز دریافت کنند. با این حال نتیجه بحث ها و توافق، انگیزه بیشتری را به اروپایی ها می دهد که در طول مذاکرات نسبت به نتیجه توافق علاقه بیشتری داشته باشد تا بتوانند در آینده با ایران روابط تجاری داشته باشند. اروپایی ها در این باره یک حالت برتری نسبی نسبت به آمریکایی ها داشتند. اما بدان معنا نبود که مثلا بگوییم آمریکا در یک راستا و سه کشور اروپایی در راستای دیگر قرار داشتند. یا اینکه اروپایی ها خواهان به نتیجه رسیدن مذاکرات بودند اما آمریکایی ها موافق نبودند. چنین فضایی حاکم نبود. فقط در برخی موضوعات هماهنگی میان اروپا و آمریکا وجود نداشت. طبیعی بود که اروپایی ها می دانستند که اگر تحریم ها برداشته شود، فرضت جدیدی پیش روی آنها قرار خواهد گرفت. از این جهت کشورهایی اروپایی برخی فعال تر و بعضی شاید کمتر فعال بودند. این مساله محور اصلی یا تعیین کننده در تسریع نتیجه مذاکرات نبود.
بحث ورود شرکت ها و هیات های آمریکایی به ایران تا چه حد محتمل است؟
بر اساس قوانین آمریکا، هر شهروند یا شرکت آمریکایی نمی تواند با ایران همکاری تجاری داشته باشد، مگر در موارد خاص مجوز لازم را به دست آورد. موارد استثنا در این زمینه، صادرات فرش، پسته و خاویار به آمریکا و همچنین فروش هواپیما توسط آمریکا و اتحادیه اروپا به ایران است که منعی در این باره وجود ندارد. همچنین در مورد شرکت های تابعه شرکت های آمریکایی در خارج از این کشور نیز منعی وجود ندارد. این استثناها امکان فعالیت تجاری با ایران را فراهم می کند. خارج از موضوعات یاد شده اگر مورد توجه و علاقه ایران باشد می توانیم بحث کنیم. شاید در حوزه ای مثلا پیشنهادی داده شود که مورد توجه ما نباشد ولی خارج از موارد استثنا است و اگر شرکت یا شهروند آمریکایی مجوزی دریافت کند، می توانیم در این باره نیز مذاکره کنیم که آیا به نتیجه می رسیم یا نه.
آیا زمینه یا زمانی برای بازگشایی سفارت های ایران و انگلیس تعیین شده و همچنین زمان سفر آقای هاموند به ایران نیز مشخص شده است؟
هنوز تاریخ دقیقی برای بازگشایی سفارت های مشخص نشده است. البته بخش کنسولی سفارت ایران در لندن فعال بوده و خدمات کنسولی خود را به ایرانیان مقیم انگلستان ارایه می دهد. چرا که اگر این بخش فعال نبود، ایرانیان مقیم انگلستان برای دریافت ویزا باید به کشورهای همسایه می رفتند که هزینه های زیادی را متحمل می شدند. در عین حال که تعداد ایرانی های مقیم در انگلستان نیز قابل توجه است. ارایه اینگونه خدمات نیز ادامه پیدا خواهد کرد. اقدامات بازگشایی سفارت انگلستان در ایران نیز فراهم شده است. فقط یکی دو موضوع از نظر کارهای اداری باقی مانده و با لندن در این زمینه در تماس هستیم. آنها نیز اعلام کردند که تا پایان سال میلادی سفارت بازگشایی می شود. اما هنوز بر سر زمان مشخصی به نتیجه نرسیده ایم. زمانی که در لوزان بودیم، برای سفر آقای هاموند به ایران در موعد مقتضی صحبت هایی صورت گرفت، اما هنوز پیگیری برای سفر انجام نشده است. با این حال شما شاهد سفر هیات های مختلف اروپایی به ایران هستید. درصدد هستیم سفر آقای هاموند به ایران نیز در موقع مناسب انجام شود.
آقای فابیوس بلافاصله بعد از توافق اعلام کرد که به ایران سفر می کند. آیا پیشتر به هیات مذاکره ایرانی گفته بود که اگر توافق صورت گیرد به ایران می آید یا پس از آن مطرح شد؟
پس از تفاهم لوزان که بر مبنای آن بدون اینکه وارد جزییات شویم، چارچوبی ترسیم شد، هر سه وزیر اروپایی نسبت به سفر به ایران ابراز علاقه کردند. ما هم استقبال کردیم. اما تاریخی مشخص نشد. پس از آن در مذاکرات وین نیز باز تاریخی مشخص نشد. خانم موگرینی نیز نسبت به حضور در ایران ابراز علاقه کرد. پس از بازگشت از وین هم خانم موگرینی و هم آقای فابیوس تاریخ سفر خود را اعلام کردند و ما چون اصل بازدید از ایران را در لوزان پذیرفته بودیم، فقط باید زمان اعلام شده از طرف آنها به ایران را در زمان حضور آقای ظریف در تهران بررسی می کردیم. پس از آنکه مشخص شد آقای ظریف به عنوان میزبان این دو نفر در تهران حضور دارند، ما هم اعلام آمادگی کردیم که می توانیم پذیرای آنها باشیم.
منبع: دیپلماسی ایرانی