در مورد ادعاهای حمید رسایی نکاتی چند قابل ذکر است:
1- علت اصلی لغو امتیاز نشریه حمید رسایی در ۲۳خرداد ۱۳۹۰انتشار کاریکاتوری از رئیس جمهور اسبق (رئیس دولت اصلاحات ) بود زیرا طبق قانون مطبوعات توهین به لباس روحانیت جرم محسوب می شود و رسانه ها مجاز به انتشار کاریکاتور روحانیون نیستند. همچنین این نشریه از برخی دیگر از موارد مصرح در قانون مطبوعات تخطی کرده بود و لغو امتیاز ۹دی در دولت سابق ، « با اتفاق آرا » صورت گرفت و بدیهی است که در این خصوص دولت وقت تنها یک رای در جلسه هیات نظارت داشت ؛ کما اینکه در دولت کنونی نیز وزیر ارشاد و در نبود وی معاون وی یک رای از 7 رای حاضران در هیات را دارد بنابراین توقیف 9 دی نه در این دولت و نه در دولت قبل قابل انتساب به دولت نیست.
2- بر اساس ماده 10 قانون مطبوعات اعضای هیأت نظارت بر مطبوعات که از افراد مسلمان و صاحب صلاحیت علمی و اخلاقی لازم و مؤمن به انقلاب اسلامی میباشندعبارتند از:
ب - وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی یا نماینده تامالاختیار وی.
ج - یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی به انتخاب مجلس.
د - یکی از اساتید دانشگاه به انتخاب وزیر فرهنگ و آموزش عالی.
و - یکی از اساتید حوزه علمیه به انتخاب شورای عالی حوزه علمیه قم.
ز - یکی از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی به انتخاب آن شورا.
با این اوصاف باید از آقای رسایی سوال کرد به چه استنادی و با چه دلیلی تصمیمات هیاتی قانونی که هر سه قوه و علاوه برآن حوزه علمیه و شورای عالی انقلاب فرهنگی در آن نماینده دارند را مورد اتهام قرار می دهد و تصمیمات آن را تابع نفوذ اشخاص یا جریان های سیاسی می داند. آیا رسایی برای گفته خود درباره این هیات که یک بار در سال 90 و یک بار دیگر با ترکیبی متفاوت در سال 94 ، هر دوبار با استناد به قانون مطبوعات، نشریه وی را توقیف کرده است دلیلی دارد؟
مسلم است اگر مشی آقای رسایی مبنی بر اتهام زنی بی دلیل و نشر اکاذیب بر نشریه او نیز حاکم باشد ، توقیف آن دور از ذهن به نظر نمی رسد . چه در دولت دهم باشد و چه در دولت یازدهم.
3- احتمالا نماینده تهران در آسمان ، ریسمان بافتن هایش ، مقصود و منظورش از عبارت ارادتمندان رئیس مجلس ، آقای حسین انتظامی است . بایستی به ایشان متذکر شد که انتظامی نماینده مدیران مسئول است و با رای و انتخاب مدیران رسانه ها برای عضویت هیات نظارت بر مطبوعات انتخاب شده است. شاید بد نباشد امسال آقای رسایی هم برای نمایندگی مدیران مسئول مطبوعات کاندیدا شود تا ببینیم می تواند حتی به اندازه انگشتان دو دست از مدیران رسانه ها رای بگیرد.
4- شاید لازم به یادآوری باشد که رسایی امسال هم مانند دو سال قبل بسیار تلاش کرد تا به عنوان نماینده ناظر مجلس عضو هیات نظارت بر مطبوعات شود. رسایی که دو بار پیش از این از مطهری شکست سختی خورده بود و تعداد انگشت شماری رای آورده بود ، این بار و با وجود اعلام انصراف علی مطهری هم توفیقی نداشت و حسن کامران منتخب نمایندگان مجلس برای عضویت هیات مطبوعات شد.
5- شاید ایشان سایر اعضا را که براساس ماده ده قانون مطبوعات توسط قوه قضاییه ، وزارت علوم ، حوزه علمیه و شورای عالی انقلاب فرهنگی انتخاب می شوند را هم از ارادتمندان علی لاریجانی می داند. فارغ از اینکه راز این ارادت به رئیس مجلس و انزجاز از رسایی ( به گفته خودش) در چیست جای این سوال باقی است که اعضای هیات نظارت و قوه قضاییه با این توهین آشکار و اتهام عدم استقلال رای چگونه برخورد خواهند کرد؟
6- هیچ یک از اهالی رسانه از توقیف رسانه ای دیگر شاد نخواهد بود ، اما پایبندی و احترام به قوانین برای همه بویژه اهالی رسانه و کسانی که خود قانون گذار هستند واجب تر است .
7 – داستانی است که فردی برای بزرگ نشان دادن خودش هر روز به برخی افرادِ مهم تر از خودش ناسزا می گفت تا نشان دهد آدم مهمی است. حال یک هفته نامه کم تیراژ که با تند ترین عبارات در هر شماره ، مسئولان را مورد خطاب و توهین قرار می داد و با این اوصاف هم بر روی گیشه توفیقی نداشت و تنها مجبور بود نشریه را در مراکز مهم دولتی به رایگان توزیع کند ، کجای این عالم را تنگ کرده بود که روسای دو قوه برای بستنش نظر بدهند. خوب است آقای رسایی و هم فکرانش کمی بیشتر انصاف داشته باشند .
8- واقعیت امر این است که حمیدرسایی همواره دنبال پیدا کردن و یا به بیان بهتر ساختن مافیا و پشت پرده ای برای توقیف رسانه خود است اما نگاهی به روند تاریخی توقیف های 9دی نشان می دهد این نشریه نه با تلفن به معاون مطبوعاتی سابق و نه با رای ارادتمندان رئیس مجلس یا حامیان دولت توقیف شد . لازم به یاداوری به آقای رسایی است که دروغ بد است اما از کسی که لباس دین و جامه پیامبر پوشیده، قبیح تر ، وهن آلود تر و نابخشودنی تر است.
9- اعضای هیات نظارت بر مطبوعات به گونه ای هستند که تصمیمات خروجی این هیات با توجه به بافت این هیات که از هر سه قوه، حوزه علمیه و شورای عالی انقلاب فرهنگی و برخی دیگر از ارکان نظام است ، به نوعی تصمیم کلیت نظام تعبیر می شود و ادبیات آقای رسایی در مورد این موضوع به نوعی برچسب سیاسی زدن به تصمیم کلیت نظام است.
10- دولت فعلی و دولت پیشین در اکثریت موارد با یکدیگر اختلافات نظر اساسی داشتند اما هر دو در مورد نشریه 9 دی رفتار یکسانی را نشان داده اند و اکثریت اعضای هیات نظارت بر مطبوعات بر متخلف بودن این نشریه تاکید دارند. آیا بهتر نیست آقای رسایی به جای فرافکنی به این موضوع فکر کند که زمانی که در دو دولت با سیاست های مختلف و بعضا متضاد متخلف شناخته می شود ، به طور حتم از مرز قانون عبور کرده و بدون شک مستوجب توقیف؟!. شاید این نگاه آغازی باشد بر اصلاح رویه ای ایشان در رویه و رفتارهای بعدیشان.