به تازگی سریال تلویزیونی تعبیر وارونه یک رؤیا به کارگردانی فریدون جیرانی
از شبکه اول سیما پخش شد؛ سریالی که درونمایه اصلی آن تلاش سرویسهای
جاسوسی بیگانه برای ترور دانشمندان و کارشناسان هستهای کشور و مقابله
دستگاههای اطلاعاتی کشور با این تلاشها و خرابکاریهاست.
تابناک با این مقدمه نوشته است: آنچه در این سریال بیش
از هر چیز دیگری به چشم میآید، نمایش سادهانگاری از فعالیتهای سرویسهای
جاسوسی در ایران و در مقابل ناشیانه برخورد کردن دستگاه اطلاعاتی با این
توطئههای حتی سادهلوحانه است؛ کارگردان این اثر همچنان که سادهلوحانه به
روند فعالیتهای جاسوسی دشمنان نگاه کرده، به همان اندازه مهارت نیروهای
اطلاعاتی ایران را در برخورد با این توطئهها نیز زیر سؤال برده است.
بر اساس این گزارش، گاهی نهادهای مرتبط لازم میدانند که شرح اشراف
اطلاعاتی و فداکاریها و ایثارگریهای سربازان گمنامی که شبانهروز در حال
مراقبت و پاسداری از این مرز و بوم هستند، در قالبی نمایشی و جذاب به مردم
نشان داده شود تا هر لحظه و هر دم، این نکته در بطن جامعه ساری و جاری باشد
که برای این آب و خاک انسانهای نازنینی با تیزهوشی و صلابت در حال انجام
وظیفه هستند و در مواقع لزوم، خود و خانوادهشان را فدا میکنند؛ اما این
نباید بدان معنا باشد که صرفاً با هدف به نمایش گذاشتن این صلابتها و
فداکاریها در قالب یک سریال، یک کارگردان یا یک تهیهکننده، اصل ماجرا را
در روایتی ضعیف زیر سؤال ببرد.
آنچه این شبها مردم در قاب تلویزیون میبینند، مأمورانی کلافه و احساساتی
هستند که به یک کارگر ساده اعتماد میکنند و همهچیز را کف دست او
میگذارند و او هم به همان سادگی همه آنان را با عناصری که قصد دارند
خرابکاری کنند، در میان میگذارد و در نهایت هم خودش کشته میشود و هم دو
نفر از نیروهای اطلاعاتی ایرانی را به کشتن میدهد و در نهایت هم باعث
ربایش مهندس هستهای و خارج کردن آن توسط عناصر خارجی از کشور میشود.
تازه پس از این ناکامیها، مأمور اطلاعاتی ایران که میبیند از عناصر
بیگانه رکب خورده است، در تعقیب تروریستها از مأموران خودی جدا میشود و
با پای پیاده به سمت مرز حرکت میکند تا آنان را دستگیر کند و احتمالا هم
این کار را میکند و موفق هم میشود!
در واقع سریالی با چنین سناریویی نه تنها هدف سفارشدهندگان احتمالی را
محقق نمیسازد، بلکه در بین مردم خدایینکرده باعث تمسخر و تحقیر نیروهای
خدوم این بخش هم میشود. چه بسا که چنین عملیاتهایی هم در عالم واقع اتفاق
افتاده باشد، اما کارگردان و تهیهکننده چنان این سریال را از پیچیدگیها و
سختیهای یک اتفاق اطلاعاتی خالی و آن را دمدستی کردهاند که گویا فقط
بنا بوده کاری برای رفع تکلیف انجام دهند یا پولی بگیرند و به هر حال کاری
را تحویل دهند؛ کارهای رفع تکلیفی هم همه میدانند که از آن نتیجهای به
دست نخواهد آمد! برای چنین کارهایی باید هنرمندانی آستین بالا بزنند که
شاید به رنگ ارغوانها را ساختهاند! کسانی که این گفتمان را خوب فهم
کردهاند، به اجزای آن مسلط هستند و دغدغه آن را درک میکنند! با همه
احترام به کارگردانانی که نبردهای اطلاعاتی را در حد بازی دزد و پلیس
میدانند، اما بهتر است، آنان همان دزد و پلیسها را بسازند!
انتهای پیام
سریال ضعیف
متاسفم برای کارگردان این سریال که در اکثر برنامه های منتقدین صدا و سیما حضور داشته است و هنوز از ساخت یک فیلم و یا یک سریال درک کافی را نبرده است