پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : "در سراسر تابستان، نیروهای روسیه در شرق اوکراین به حملات خود علیه ارتش کییف ادامه دادند و همزمان با به بار آوردن موج گستردهای از قربانی توجهی به واکنشهای دولتهای غربی نکردند. اول سپتامبر پس از استقرار آتش بس جدید، اسلحهها ناگهان آرام گرفتند. تحلیلگران خوشبین گمان میکردند ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه عقب کشیده است."
روزنامه واشنگتن پست در گزارشی به تحلیل رویکرد دولت روسیه و رئیس جمهور آن در نزاعهای اوکراین و سوریه پرداخته و نوشته است: « پس از آن، گزارشهایی از سوریه منتشر شد: هواپیماهای جنگی روسیه بر فراز مواضع شورشیان در ادلب به پرواز درآمدند. سربازخانهها در پایگاه جدیدی ساخته و کشتیها از وسایل جنگی پر و خالی شدند. روشن شد که پوتین عقب نکشیده بلکه در حال تغییر جبهه است و یکی دیگر از مانورهای خود را عملی میکند؛ مانورهایی که مکررا طی آنها نقصهای دولت اوباما را به رخ میکشد.
هنوز مشخص نیست که روسیه در سوریه چه هدفی را دنبال میکند یا حتی در اوکراین که در آن بیش از 9000 سرباز دائمی و 240 تانک و 30 هزار نیروی غیر دائم مستقر کرده است، به دنبال چیست. برخی تحلیلگران ادعا میکنند "پوتین درمانده" به دلیل شکست در اوکراین به دخالت در خاورمیانه رسیده است. اما راه دیگری برای تحلیل این موضوع، این است: پوتین در تلاش است تا از فشار خود در جبهه جدیدی برای پذیرش خواستههایش در اوکراین توسط غرب استفاده کند. گویا او سعی دارد تا پیروزی خود را در تئاتری دیگر جشن بگیرد.
در این میان هیچ کس به اندازه مردی که از مردم مسکو خواست دست به اعتراض بزنند خام آخرین هنرنمایی کرملین نشده است: جان کری، وزیر خارجه آمریکا!
در ماه مه، کری به استراحتگاه مورد علاقه پوتین، سوچی سفر کرد تا درباره ایران، اوکراین و سوریه با وی تبادل نظر کند. پس از پایان این دیدار، کری با تاکید بر مواضع پیشین تاکید کرد که جنگ و درگیریها در اوکراین و سوریه از طریق همکاری روسیه-آمریکا قابل حل است. برای آغاز این روند یک کانال دیپلماتیک بین مسکو و واشنگتن جهت همکاری درباره اوکراین و با هدف پایان دادن به درگیریها تا پایان سال ایجاد شد.
طی تابستان، زمانی که واشنگتن سرگرم توافق هستهای با ایران بود دیپلماتهای آمریکایی و اروپایی به آرامی به دولت حامی غرب پترو پوروشنکو، رئیس جمهوری اوکراین تکیه کردند. در سوچی کری گویا حمایت کامل آمریکا از استقرار توافقی موسوم به مینسک 2 را اعلام کرده بود؛ توافقی که با وساطت آلمان و فرانسه در فوریه منعقد شد.
این توافق برای کییف یکی از بدترینها بود. کییف باید با هدف ارائه قدرت بیشتر به مناطق تحت اشغال روسیه اصلاحات قانونی انجام دهد و این اصلاحات باید نمایندگان مسکو را راضی کند. این مساله به پوتین یک حق وتو در ساختار حاکمیت اوکراین میدهد.
با وجود اینکه روسیه حتی هدف و شرط اول توافق مینسک یا همان آتش بس را اجرا نکرد، پوروشنکو از سوی دولت اوباما برای ارائه بسته اصلاح قانون به پارلمان اوکراین به شدت تحت فشار قرار گرفت.
پوروشنکو به این مساله تن داد و با هشدار دادن به نمایندگان مبنی بر احتمال از دست دادن حمایت آمریکا باعث تصویب آن نیز شد. هزینه این تصمیم بسیار بالا بود: تظاهرات خشونت آمیز در مقابل پارلمان چندین کشته برجای گذاشت اما به نظر میرسید آمریکا به وعده کری به پوتین عمل کرد.
پوتین با این حال این امتیازات را نپذیرفت و صراحتا اعلام کرد، این اصلاحات به درد نمایندگانش در اوکراین نمیخورد و اساس ساختار قدرت را در این کشور تغییر نداده است. درخواست او برای دیکته کردن سیستم سیاسی اوکراین دیگر بیشتر از این عیان نمیشد.
اما رهبران غربی به جای رد کردن هنوز به سیاستهای کج دار و مریز خود متعهدند. آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان در آخرین دیدار خود با پوروشنکو در این باره گفت: ضروری است تا بر اختلافاتمان با روسیه فائق آییم. کییف اکنون برای برگزاری انتخابات در مناطق اشغالی در ماه آینده به شدت تحت فشار است حتی اگر این مناطق هنوز تحت کنترل نیروهای روسی است و اکثر اوکراینیهای این منطقه آن را ترک کردهاند.
حالا چگونه میتوان این سیاستها را در سوریه تفسیر کرد؟ در آن جا هم به نظر میرسد پوتین نقشه روشن اما "زیانبار" دیگری دارد. او قصد دارد هرگونه تلاش غرب و متحدانش را برای برکناری بشار اسد مسدود کند و به اجبار نیروهای این دولت را در ائتلافی جدید علیه داعش شرکت دهد. پوتین احتمالا این ایده را طی تماس تلفنی در ماه ژوئن با اوباما مطرح کرده بود. اوباما هم مانند کری به اشتباه نتیجه گرفته بود که پوتین آماده همکاری است.
حالا ناگهان نیروهای روسیه در مناطقی از مأمن اسد در لاذقیه دیده میشوند. برخی تحلیلگران میگویند، از هواپیماها و پهپادهای روسیه ممکن است برای انجام حملاتی به نیابت از دولت اسد استفاده شود. از آن طرف تاکنون به هیچ کدام از اعتراضات کری در این باره وقعی گذاشته نشده است.
پوتین احتمالا واقعا در توصیف وخامت اوضاع داستان پردازی کرده و بلوف میزند اما شاید او محاسبه کرده است که دولت اوباما به جنگطلبی دولت روسیه در سوریه به همان طریقی که در اوکراین پیش آمد واکنش نشان میدهد: با اعطای کامل خواستههای او و فشار بر سوریه و متحدان عربش برای پذیرفتن آن.
به طور قطع پوتین هنوز کار خود در اوکراین را با وجود لابیگریهای غرب تمام نکرده و احتمالا موفق هم نخواهد شد تا اسد را در سوریه حفظ کند اما اگر یکی از اهدافش این است که نشان دهد میتواند آمریکا را دور خودش بچرخاند تا کنون بسیار خوب عمل کرده است.»