پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
مرد کشتیگیر که در حالت مستی با ضربههای سنگین مشت، پسر خالهاش را کشته بود پای میز محاکمه ایستاد و هنگامی که با حکم قصاص روبه رو شد، اشک ریخت.
به گزارش فرهیختگان، محمد 32 ساله که کشتیگیر نیمهحرفهای بود، عصر بیستودوم خرداد 93 هنگامی که همراه پسرخالهاش مصطفی مشروب خورده و مست بود با او درگیر شد و او را با ضربههای سنگین مشت کشت. این مرد که خودش هم در درگیری مستانه چاقو خورده بود به بیمارستان رفت و پس از درمان تسلیم پلیس شد. وی به بازسازی صحنه جنایت پرداخت و پروندهاش برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
محمد چهارشنبه در دادگاه کیفری استان تهران به ریاست نورالله عزیزمحمدی و با حضور دو مستشار در حالی پای میز محاکمه ایستاد که اولیایدم برایش حکم قصاص خواستند.
مادر قربانی در حالی که گریه میکرد، گفت: «من، خواهرزادهام را مانند پسرم دوست داشتم اما هرگز فکر نمیکردم پسرم را بکشد. پسر و خواهرزادهام هر دو از نوجوانی در کلاسهای کشتی شرکت میکردند و ورزشکار بودند. بعد از مرگ پسرم عروس و نوهام زندگی سختی دارند. نوهام مدام بهانه میگیرد و پدرش را میخواهد و من جز اشک ریختن پاسخی برایش ندارم. به هیچ قیمتی حاضر به گذشت از خون پسرم نیستم و برای خواهرزادهام قصاص میخواهم.»
سپس محمد پشت تریبون دفاع ایستاد و در تشریح جزئیات ماجرا گفت: «من و مصطفی مانند دو برادر بودیم. رابطهمان خوب بود و من از بچگی در خانه خالهام بزرگ شده بودم. ما هیچ مشکلی با هم نداشتیم، چون در حال ساخت یک ساختمان بودم به همراه پسرخالهام به ساختمان نیمهکاره رفته بودیم و با هم مشروب میخوردیم. هر دو مست بودیم و حال طبیعی نداشتیم که شروع به شوخی کردیم. اما شوخی ما به یکباره جدی شد و مصطفی به سمت من حمله کرد. او با مشت و لگد به صورتم کوبید که بینیام شکست و خون جاری شد. او با چاقو یک ضربه هم به صورتم زد. من که کنترل اعصابم را از دست داده بودم او را روی زمین هل دادم و تا میتوانستم با مشت به صورتش کوبیدم. وقتی مصطفی بیهوش شد ترسیدم و فرار کردم، چون در درگیری زخمی شده بودم به بیمارستان رفتم و پس از پانسمان زخمهایم خودم را به پلیس معرفی کردم.»
او درباره علت سنگین بودن مشتهایش به هیات قضایی گفت: «چند سال پیش کشتی میگرفتم و مشتهای سنگینی دارم. اما هیچ وقت فکر نمیکردم ضربههای مشتم باعث مرگ پسر خالهام شود. من بیش از یکسال است که به خاطر یک اشتباه در زندانم و هنوز هم باورم نمیشود که موجب مرگ پسرخالهام شده باشم.
او ادامه داد: «من شرمنده خانواده مصطفی هستم و از آنها تقاضا دارم به جوانیام رحم کنند و مرا ببخشند. حاضرم به آنها دیه پرداخت کنم.»
با رد این درخواست از سوی اولیایدم، هیات قضایی وارد شور شد و محمد را به قصاص محکوم کرد.
محمد وقتی با این حکم روبهرو شد فقط اشک ریخت و گفت: «به مرگ راضیام.»